✍ خدایا، حزب الله به عهدش با تو و با اسلامت و قرآنت و با میدان جهادت وفا کرد و حالا منتظریم از دل نصرت تو ظفر و فتح فرا رسد! 🥺😭
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما را هر کجا یافتید، بکشید
و در همهی جبههها
و بر در هر حسینیه و مسجد
اما ما شیعیان علی ابن ابیطالب،
فلسطین را تنها نخواهیم گذاشت...
شهید سیدحسن نصرالله
#انا_علی_العهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجزخوانی مهدی رسولی در اجتماع جوانان لبنانی در بیروت
🔴چه بسيار كسانى كه در آغاز روز زنده بودند اما روز را به پايان نبردند و چه بسيار كسانى كه در آغاز شب زندگى شان مورد غبطه مردم بود اما در پايان همان شب عزاداران به سوگشان نشستند!
✍ نهج البلاغه
▪️پن: خلاصه اینکه خیلی وقت نداریم، شاید امروز یا فردا نوبت من و تو باشه! جوری زندگی کنیم که خاطرهی خوب به جا بذاریم و به خوبی از ما یاد کنن ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «به شهیدانمان نمیگوییم خداحافظ بلکه میگوییم به امید دیدار»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مزار شهید سید حسن نصرالله در صبح روز خاکسپاری💔
هدایت شده از نشان از بی نشان ها
⭕️دیدید جنگنده های رژیم صهیونیستی چقدر راحت اومدن تو حریم هوایی لبنان؟
حالا به عظمت پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران افتخار کنید
میدونستید یکی از شروط مذاکرهٔ ترامپ با جمهوری اسلامی همین بود؟ خلع سلاح!
امام خامنهای هم محکم زد تو دهنشون
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ
#ٱللَّهُمَّ_صَلِّ_عَلَىٰ_مُحَمَّدٍ_وَآلِ_مُحَمَّدٍ
#کانال_نشان_از_بی_نشانها
@CleanRomance🍀🍀
♻️ روحیه رهبر انقلاب در روز تشییع پیکر شهید سیدحسن نصرالله
♻️ روز یکشنبه حمید داودآبادی از نویسندگان دفاع مقدسی دیداری با رهبر انقلاب داشته که آن را روایت کرده است:
داغون بودم، خسته و کلافه ...
ششم مهر ۱۴۰۳ که خبر شهادت سیدحسن نصرالله را شنیدم، همه احوال داغونم، صد برابر شد. هیچوقت حتی در خواب هم باور نمیکردم خبر شهادت سید را بشنوم.
۵ ماه بُغض، داغ، سوز و ... زبانم بند آمده بود. فقط به تصاویر سیدخندان و خوشسیما می نگریستم و با خود میگفتم:
خدا کند دروغ باشد و همه خبرها و شایعههایی که میگویند سید زنده است، راست باشد!
ولی دنیا به کام من نچرخید.
قرار شد سید را ۵ اسفند ماه تشییع کنند. یعنی دیگر همه امید زنده بودن سید، تمام شد.
چند روز پیش گفتند:
روز یکشنبه ۵ اسفند، تو و مسعود دهنمکی، بیایید برای نماز خدمت حضرت آقا.
خدا را شکر. خیلی خوشحال شدم. میتوانستم بغضم را با کسی تقسیم کنم.
هرشب، در خواب و رویای خودخواسته، خویش را در آغوش آقا میدیدم که میگریم و بغض چندماهه میگشایم!
صبح یکشنبه، باران عالم و آدم را طراوت و زیبایی بخشده بود که مسعود که آمد دنبالم، نیم ساعت قبل از اذان ظهر وارد اتاقی شدیم که قرار بود آقا بیاید.
(درست ۲۶ سال پیش، در همین اتاق، غروب بعد عیدفطر، در جمعی شش-هفت نفره، نماز مغربوعشا را به امامت آقا خواندیم و نشستیم ساعتی به گفتوگو با آقا و لذت دنیا و آخرت بردن!)
جمعی شاید حدود صدنفر که خانوادههایی هم بودند، صفوف نماز را تشکیل دادند که چندین بچه کوچک، شاد و بیتوجه به همه، میان صفوف میدوبدند و محافظین برایشان بیسکوئیت و سرگرمی میآوردند.
اذان که دادند، آقا تشریف آوردند و نماز به امامت ایسان اقامه شد. همهش با خودم میگفتم:
- حتما الان امروز که تشییع سیدعزیز است، آقا مثل من، بدجوری حالش گرفته است، خسته است و عزادار.
نماز که به پایان رسید، برخلاف تصور من، آقا صحبت نکرد و آمد به حالواحوال با حاضرین.
به ما که رسید، با تبسمی زیبا با مسعود صحبت کرد که مسعود درباره کتابهای اخیرش که منتظر انتشار هستند، صحبت کرد که آقا فرمودند نمونههایی را که فرستادی، دیدم.
آقا، نگاهی محبتآمیز به من انداخت و با لبخندی زیبا فرمود:
- باز که چاق شدی ...
و زدیم زیر خنده.
ماندهام با این شکم ورقُلُمبیده چیکار کنم. کاشکی میشد قبل از دیدار، پیچهایش را باز کنم و گوشهای پنهان کنم که هربار مورد لطف آقا قرار نگیرد و شرمنده نشوم!
رو در رو که شدم با آقا، چشم درچشم، نگاه انداختیم و خندیدیم. وقتی فرمودند:
- شما چطورید؟ چیکار میکنید؟
همان اول، کتاب "راز احمد" آخرین سفر بیبازگشت حاج احمد متوسلیان، چاپ نشر یازهرا (س) را به آقا هدیه دادم، توضیح کوتاهی دادم و خواستم تورق کنند.
سر دلم باز شد. بغضم داشت میترکید. شروع کردم به نالیدن:
- آقا، خستهام، حالم خوب نیست، دارم کم میارم ...
آقا چشمانش را در نگاهم دوخت و با تعحب گفت:
- چیزی نشده که، شما دیگه چرا کم میارید، خبری نیست، الحمدلله همه چیز خوب است ...
نالیدم: آقا، سید رفت، بغض دارم، دعا کنید خدا این آرامش قلب شما را به من هم بدهد ...
- همه چیز خوبه و همه کارها به روال خودش دارد پیش میرود. امیدت به خدا باشد ...
میخندید و میخندیدم. وقتی از امید گفت، قربانش رفتم و ناخواسته میگفتم: ای جانم ... جانم ... خدا همین امید و اطمینان قلبی شما را به من هم عطا کند ...
واقعا از آرامش و اطمینان قلبی ایشان، همه ناامیدی و خستگیام به یکباره فرو ریخت و بر فنا رفت و همه آن اطمینان قلب که همواره از خدا طلب میکردم، همچونخورشیدی بر قلبم تابیدن گرفت و آرامم کرد.
دقیقا دنبال همین بودم که امروز با یاد سیدعزیز که بر دوش آزادگان جهان بدرقه شد تا آغوش خدا، بر دستان حضرت آقا بوسه زدم و خدا را شکر کردم که این نعمت الهی بر سرمان میتابد.
حمید داودآبادی/ یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچکدام دو تا نون برنداشتند بعضی حتی یک نون بر نداشتند.
به بعضیا هم باید گفت
بزرگوار کی از خوردن بیت المال سیر میشی؟؟؟!!!!
•
«کسی که در مسیر ولایت قدم بردارد،
عزیز دنیا و آخرت میشود؛
وقتی عاشقانه به مردم خدمت کنی،
محبوب قلبها میشوی...!
و سرنوشت مقلدان خمینی (ره)
چیزی جز #شهادت نیست.»
بزرگترین تشییع جنازه
یک فرمانده نظامی در جهان:
#شهیدحاجقاسمسلیمانی
بزرگترین. تشییع جنازه
یک رئیس جمهور در جهان:
#شهیدسیدابراهیمرئیسی
بزرگترین تشییع جنازه
یک رهبر سیاسی در جهان:
#شهیدسیدحسننصرالله
#انا_على_العهد