23.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 فیلم کامل اعلام موضع صریح رهبر انقلاب درباره مذاکره، تحریم، سلاح هستهای و تهدید نظامی آمریکا. ۱۴۰۳/۱۲/۲۲
حتما گوش کنید عالیه👆👆
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
سردار شهید عبدالحسین برونسی از شهدای بزرگ دوران دفاع مقدس بود سرانجام در حالی که فرماندهی تیپ ۱۸ جوادالائمه (ع) را بر عهده داشت، در تاریخ ۲۳ اسفند سال ۱۳۶۳ در شرق رودخانه دجله در هورالعظیم به فیض شهادت رسید
رهبر انقلاب در بخشی از بیانات خود در دیدار با خانواده شهید برونسی در توصیف احوالات او چنین گفته بود:« خدا انشاءاللَّه شهید عزیزمان را - مرحوم شهید برونسی را، یا همانطور که عرض کردیم اوستا عبدالحسین برونسی را - رحمت کند. این خیلی برای جامعهی ما و کشور ما و تاریخ ما اهمیت دارد که یک شخص خوانده شدهی به عنوان «اوستا عبدالحسین» - نه دکتر عبدالحسین است، نه به معنای علمی استاد عبدالحسین است؛ بلکه اوستا عبدالحسین است، اهل بنائی و اهل کارِ دستی و اهل شاگردىِ فلان مغازه؛یعنی اوستا عبدالحسین بنا - از لحاظ معرفت و آشنائی با حقایق به جائی میرسد که قبل از پیروزی انقلاب در ظریفترین کارهای انقلابىِ جوانهائی که در مسائل انقلابی کار میکردند شرکت میکند - البته من از نزدیک در جریان آن کارها نبودم و در آن زمان یادم نمیآید که با این شهید ارتباطی داشته باشم؛ لاکن اطلاع دارم، میدانم، شنیدم و توی کتاب هم خواندم - بعد از انقلاب هم وارد میدان جنگ میشود».
#شهید_برونسی
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
484.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیدگمنام...
شهیدی که دنیا را،حتی به اندازه یک نام هم نخواست
خوش نام تویی،گمنام منم...
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
مجید قبل از اعزام خوابی دیده بود. توی خواب حضرت زهرا (س) را دیدم که به من فرمودند: مجید! تو وقتی می آیی سوریه بعد از یک هفته پیش خودمی.
روی همین حساب بود که یک روز برای تشییع شهید محمد فرامزی رفته بودیم گلزا شهدای یافت آباد. آنجا بود که به عمه اش گفته بود: عمه جان! من هم عازم سوریه ام. دو هفته دیگر جای من هم همین جاست.
وقتی بردیمش سوریه، چون تک پسر بود نمی خواستم عملیات ببرمش. به مرتضی کریمی گفتم: مجید و یکی از بچه ها را می گذاریم نگهبان دم ساختمان ها و خط نمی بریم. اما یک بار حرف آخر را زد. گفت: سید اگر من را بردی که هیچ . اگر نبردی شکایتت را به حضرت زهرا (س) می کنم. خودت می دانی و حضرت فاطمه (س).
روزی هم که می خواست با خواهرش عطیه خداحافظی کند، گفت: توی عملیات از بین دویست نفر، فقط دوازده سیزده نفر شهید می شوند. همین هم شد. از یک گردان ۱۸۰ نفره چهارده نفر شهید شدند که یکی اش مجید بود.
#شهید_مجید_قربانخانی
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
3.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاهی اوقات سخت ترین لحظه شاید آن لحظه ای باشد که با عزیزترینت خداحافظی میکنی و نمیدانی باری دیگر روی ماهش را میبینی یانه ..
آخرین لحظه خداحافظی شهید حججی با خانواده اش🌱
نثار روح جمیع شهدا صلوات ..!
#شهید_محسن_حججی
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
10.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙روایتگری که علقمه رو بهم ریخت...😭
🔰یه گوشه خلوت کن و با توجه گوش کن
#پله_پله_تا_شهادت
#شب_جمعه
#روضه_حضرت_رقیه
#یادمان_علقمه
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
پله پله تا شهادت🌹
🎙روایتگری که علقمه رو بهم ریخت...😭 🔰یه گوشه خلوت کن و با توجه گوش کن #پله_پله_تا_شهادت #شب_جمعه #ر
شب جمعه است و شب زیارتی اباعبدالله الحسین علیه السلام
در صورت تمایل انتشار بدید
محمد هادی شدیدا مراقبت چشمش بود. چه در زمانی که نوجوان بود و در فلافل فروشی جوادین کار می کرد و چه در زمانی که مهاجرت به نجف کرد، و برای لوله کشی به خانه برخی از اهل نجف می رفت، مراقب چشمش بود
این اواخر وقتی می آمد ایران، در خیابان ها احساس راحتی نمی کرد و چفیه اش را روی صورتش می انداخت. می گفت: از وضعیت حجاب خانم ها خیلی ناراحتم و در رفت و آمدها نمی توانم سرم را بالا بگیرم. معتقد بود اگر به نامحرم نگاه کند،از لحاظ معنوی خیلی عقب می افتد و راه شهادت بسته می شود.
شهید محمد هادی ذولفقاری
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
2.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توسل به شهدا ...!
نثار روح جمیع شهدا صلوات🌱
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
*✨در سال ۱۳۷۲ در ارتفاعات ۱۱۲ فکه مشغول تفحص بودیم. اما چند وقت بود که هیچ شهیدی پیدا نمی کردیم.
به حدی ناراحت بودیم که وقتی شب به مقر می آمدیم حتی حال صحبت کردن با همدیگر را هم نداشتیم. تنها کاری که از دستمان برمی آمد نوار روضه حضرت زهرا (س) را می گذاشتیم و اشک می ریختیم.
با خودم می گفتم: «یا زهرا؛ من به عشق مفقودین اینجا آمده ام. اگر ما را لایق می دانید مددی کنید تا شهدا به ما نظر کنند و اگر لایق نمی دانید که برگردیم تهران».
روز بعد هم بچه ها با توسل به حضرت زهرا (س) مشغول تفحص شدند. در حین کار روبروی پاسگاه بند انگشتی نظرم را جلب کرد. با احتیاط لازم اطراف آن را خالی کردیم و به بدن شهید رسیدیم.
در کنار آن شهید، شهیدی دیگر را نیز پیدا کردیم که جمجمه هایشان روبروی هم بود.
قمقمه آبی هم داشتند که برای تبرک همه از آن نوشیدیم.
وقتی که از داشتن پلاک مطمئن شدیم، با ذکر صلوات پیکرها را از روی زمین برداشتیم. متوجه شدیم که هر دو شهید پشت پیراهن شان نوشته بودند: میروم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم...
مهرمادر. اثر گروه شهیدهادی
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
رهبر معظم انقلاب: «یک جوانِ پُرشورِ مؤمنِ از جان گذشتهی سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیّتنامه دارد. او یک جوانِ در سنین حدود بیست سال است. جا دارد که انسان آن وصیّتنامهاش را ده بار بخواند، بیست بار بخواند! بنده مکرّر خواندهام.»
گزیدهای از وصیتنامه شهید ۱۹ ساله، ناصرالدین باغانی
اینجانب ناصرالدین باغانی بندهی حقیر در درگاه خداوندم. چند جملهای را به رسم وصیت مینگارم:
سخنم را دربارهی عشق آغاز میکنم.
ما را به جرم عشق موأخذه میکنند. گویا نمیدانند که عشق گناه نیست! امّا کدام عشق؟
خداوندا، معبودا، عاشقا، مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی، امّا بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمیکرد، پس عشق به پدر ومادر را در من به ودیعت نهادی. مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه!
به دنیا عشق ورزیدم به مال و منال دنیا عشق ورزیدم. به مدرسه عشق ورزیدم. به دانشگاه عشق ورزیدم، امّا همهی اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو. (یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون ) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ، پس به عشق تو دل بستم.
بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری.
فهمیدم در این مدت که فکر میکردم عاشق تو هستم اشتباه میکردهام، این تو بودی که عاشق من بودهای و من را میکشاندهای!
اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو میآمدم. ولیکن وقتی توجه میکنم میبینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتادهام ولی باز مستقیم آمدهام؛ حال میفهمم که این تو بودهای که به دنبال بندهات بودهای، و هرگاه او صید شیطان شده، تو دام شیطان را پاره کردهای و هر شب به انتظار او نشستهای تا بلکه یک شب او را ببینی.
حالا میفهمم که تو عاشق صادق بندهات هستی، بنده را چه، که عاشق تو بشود؛ عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر.
آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار میکردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق مینشستی. اما من بدبخت ناز میکردم و شب خلوت را از دست میدادم و میخوابیدم! اما تو دست بر نداشتی و آنقدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر میکردم که با پای خود آمدهام
وه چه خیال باطلی! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی به صحنهی جهادم آوردی، تا به دور از هر گونه هیاهو با من نرد عشق ببازی. من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب میکردم.
آخر تو بزرگ بودی و من کوچک؛ تو کریم بودی و من لئیم؛ تو جمیل بودی و من قبیح؛ تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان تو بودم...
امّا شهادت چیست؟
آن هنگام که رزمندهای مجاهد، بسوی دشمن حق میرود و ملائک به تماشای رزم او مینشینند و شیطان ناله بر میآورد و پای به فرار میگذارد و ناگهان غنچهای میشکفد، آن هنگام را جز شهادت چه نام میتوانیم داد؟
شهادت خلوت عاشق و معشوق است .شهادت تفسیر بردار نیست. ای آنانی که در زندان تن اسیرید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید. فقط شهید میتواند شهادت را درک کند.
شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد. شهید در این دنیا قبل از این که به خون بتپد، شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمیتوانید بشناسید و بفهمید، بعد از وصلشان نیز نمیتوانید درکشان کنید. شهید را شهید درک میکند. اگر شهید باشید شهید را میشناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته، چیزی را منکعس نمیکند که نمیکند.
برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد. شهیدان به حال شما غصه میخورند، و از این در عجبند و حیرت میکنند که چرا به فکر خود نیستید!
به خود آیید و زندان تن را بشکنید. قفس را بشکنید و تا سر کوی یار پرواز کنید و بدانید که برای پرواز ساخته شدهاید نه برای ماندن در قفس! این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید.
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
5.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت حاج قاسم از کار بزرگ امام خمینی (ره)
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄