همسایہ ضامن آهـو بود..✨
یہ روز ڪه داشتہ از بازار رد میشدھ تا برسه
حـــــرم..
میگفت:
نیمه راه که رسیدم
دیدم یه خانم جوونی یکم میوه و سبزی و حالا چیزایی که میخواست رو گرفته بود
گفت: میتونید اینارو برای من بیارید داخل خونه؟!•⁉️•
تقریبا ۱۷،۱۸ سالم بیشتر نبود
گفتم من که دارم میرم حرم بذار
یک ثوابی هم بڪنم
-در خونشون رسیدم
بنده خدا خیلی اصرار کرد یک چای بخورم
منم به اصرار قبول ڪردم..🌸
حواسم نبود
وقتۍ برگشتم دیدم چادرشو در آوردھ
خانم جوونۍهم بود..
حس ڪردم دیگھ نبایـد اونجا باش
-متوجه شدم تمام درهاۍ بیرون قفل شدھ
-دیوار ها خیلۍبلند بود
هرطور شدھ بود از دیوار رفتم بالا
در همین حال چشمم بھ
گنبد طلایی #امام_رضا افتاد
گفتم آقا من میپرم خودت منو بگیر
-آخه دیوارا تقریبا شش یا هفت متر بود
حس ڪردم یکۍدستم گرفت
آروم نشستم رو زمین
خداروشڪر از موقعیت گناھ تونستم فرار ڪنم
شب خواب امام رضا دیدم..🌿💚
گفٺ فلانی..♥️
ڪسی خونه نبود و نمیدونست ڪجایی..
وقتۍ از گناھ دور شدۍ و پریدی پایین
#خودمبغلتکردم
رفقا
فڪر کنید چندبار مرتکب گناه شدیم؟
چند بار دل امام زمان شڪستیم؟
بیاین قول بدیم دیگھ تکرار نشه
ممکنه تو اوج گناه باشۍولی سعۍکن
انجامش ندۍ
ازش دور بشی
- طفل سهل انگار وقتی که زمین میخورد
زود تر از دیگران مادر به دادش میرسد :)
آقا اوضاعداغونھ
جانمادرٺامشبماروبپذیر
ببخشاگہتاامروزدلتشڪستیم..💔🌿