eitaa logo
هیئت پیروان ولایت
248 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
316 ویدیو
10 فایل
هیئت دانشجویی پیروان ولایت دانشگاه فرهنگیان استان قم پردیس آیت الله طالقانی رحمة اللّه تعالی علیه. @Peyrovanevelayat_PTQ #همچو_زهرا_به_پشتِ_در_پیروانِ_ولایتیم #هیئت_کانون_جهاد_تبیین_است جهت ارتباط با خادم هیئت⬇️⬇️⬇️ @alirezaramezani313
مشاهده در ایتا
دانلود
#رسم_رفاقت #رفیق_خوب #رفاقت_تا_بهشت از دبیرستان با هم بودند، حتی این اواخر صیغه‌ی اخوت هم خوانده بودند. قرار گذا‌شته بودند همیشه با هم باشند و با هم #شهید شوند. اما سید رحمان زودتر پر کشید و بعد از او محمدرضا با کسی رفاقت نکرد. می‌گفت نمی‌توانم دوباره دوری #رفیق دیگری را تحمل کنم. #شهید_سید_رحمان_هاشمی #شهید_محمدرضا_تورجی‌زاده #هیئت_پیروان_ولایت @peyrovanevelayat_ptq
#شهید #حاج_قاسم_سلیمانی چشم‌های خسته‌ات... گواهی می‌داد... چشم‌انتظاری! نگاه آرام و سکوتِ بیش‌تَرت... حکایتِ بغضی عجیب داشت! تسبیح را آرام چرخاندن‌ت... آشوبِ دلَ‌ت را گواهی می‌داد! دارم باخودم فکر می‌کنم: حالا... آرام گرفته‌ای؛ وقتی چشمت... روشن شده به جمال عقیله خاتون! حالا... از تَهِ دل می‌خندی؛ وقتی رفیقانِ قدیمی‌ات را دیده‌ای! حالا... و مثل همیشه... سَرَت را بالا گرفته‌ای؛ که در دفاع از حرم عمه سادات... سنگِ تمام گذاشتی! راحت بخواب سردار! ما... فرزندان این مرز و بوم... دست از دفاع بر نمی‌داریم! ما... راه‌ت را... ایمان و اعتقادت را... و عشق و آرمان‌ت را... ادامه خواهیم داد! راحت بخواب سردار... حرم، بی‌مدافع نمی‌ماند! تنها... دل‌مان برای‌ت... تنگ خواهد شد! راحت بخواب سردار! شهادتت مبارک؛ حاج قاسم! #شهادت @peyrovanevelayat_ptq
‍ حکایت آخرین روز زندگی و سخنان راوی ستاد لشکر فاطمیون: پنج‌شنبه(۹۸/۱۰/۱۲)، ساعت ۷:۴۵ صبح به مکان جلسه رسیدم. مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در حاضرند. دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه حاج‌قاسم جلسه را رسما آغاز می‌کند. هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید؛ همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین‌! گفت و گفت... از منشور پنج‌سال آینده... از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌ سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی... سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌ جلسه... در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌ کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد، اما پنجشنبه بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه... بعد از نماز و ناهار، جلسه ادامه پیدا کرد حدود ۷ ساعت! حاجی هر آنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم. ، حاج‌ قاسم عازم شد تا را ببیند. ساعت حدود ۹ شب حاجی از به دمشق برگشت و اعلام کرد امشب عازم است و هماهنگی کنند. سکوت شد. یکی گفت: حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین! حاج‌ قاسم با لبخند گفت: می‌ترسین بشم؟ باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد. که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست. حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم. حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌ شمرده گفت: میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته. بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد؛ اینم رسیده‌ست، اینم رسیده‌ست... ساعت ۱۲ شب هواپیما پرواز کرد، ساعت ۲ صبح جمعه حاجی رسید، به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم، کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود: @peyrovanevelayat_ptq
💠خاطره ای از شهید توی خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند. حاج حسین خرازی بی قرار بود ، اما به رو نمی آورد ، خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه ، یه وضعی شده بود عجیب، توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد… حاجی گفت : هر جور شده با بی سیم محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن (شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا “س” ) مداح با  اخلاص و از بچه های دلاور و شجاع لشکر بود… خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند ، حاجی بیسم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت : تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برامون بخون… تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد  که دیدم حاجی بیتاب شد… در بین آن دیوار و در        زهرا صدا می زد پدر دنبال حیدر می دوید از پهلویش خون میچکید زهرای من... زهرای من... زهرای من... زهرای من... خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند.. الله اکبر  الله اکبر ، خط را گرفته بودند ، عراقی ها را تارو مار کرده بودند ، با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود...  🌷 🌷 @peyrovanevelayat_ptq
💠چندخاطره ازعارف بزرگوار شهید محمّدحسین یوسف الهی ▫️شهید یوسف الهی به من گفت: در کنار اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت میشود بنویس بعد خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد. نیمه شب خوابم برد( فقط ۲۵ دقیقه) من برای این فاصلة زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم وقتی شهید یوسف الهی آمد، بی مقدّمه به من خیره شد وگفت: شهادتت به تاخیر افتاد با تعجّب به او را نگاه میکردم که گفت: چرا آن ۲۵ دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر مینوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود در آن شب و در آنجا هیچ کس جز خدا همراه من نبود.... ▫️با مجروح شدن پسرم محمّد حسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم نمیدانستم درکدام اتاق هست. درحال عبور ازسالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا وارد اتاق شدم، دیدم به خاطر مجروح شدن هردو چشمش بسته است. بعداز کمی صحبت گفتم:مادر! چطور مراباچشمان بسته مرا دیدی؟! امّا هرچه اصرار کردم، بحث راعوض کرد... 📚 منبع: نخل های سوخته @peyrovanevelayat_ptq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جزئیاتی از نحوه همرزم دیرینه حاج قاسم و مراسم تشییع پیکر مطهرش: معروف به ، فرمانده میدانی جنگ در شمال و جنوب بود که در معرکه درگیری، بر اثر اصابت مستقیم به دیوار خانه‌ای که در آن سنگر داشتند، مورد سنگین قرار گرفت و سینه‌اش شکافته و شد. در حین انتقال پیکر شهید با نفربر، مجددأ در پی یورش تکفیری‌ها پیکر این بزرگوار متأسفانه به دست حرامی‌ها افتاد و مورد هتک حرمت قرار گرفت و از بدنش شده و فیلم آن توسط تکفیری‌ها بر روی شبکه‌های اجتماعی مجازی قرار گرفت.... پس از گذشت چند روز و آزادسازی مناطقی از ادلب توسط ارتش ، پیکر مطهر شهید ذاکر با دو تن از اسرای تکفیری و راهی گشت.... لازم به ذکر است پیکر مطهر شهید، بعد از تشییع در مشهد، به تهران منتقل و روز ساعت ۹صبح، از میدان امام حسین تا میدان شهدای تهران تشییع خواهد شد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد. @peyrovanevelayat_ptq
👈جریمه تأخیر اول وقت 🔸يكى از دوستان رجائى چنين مى گويد: روزى حدود ظهر نزد شهيد بزرگوار رجائى بودم صداى اذان شنيده شد، در حالى كه ايشان از جايش حركت كرده، مى خواستند خود را براى اقامه نماز آماده كنند، يكى از خدمتگزاران وارد اتاق شد و گفت: غذا آماده است سرد مى شود، اگر اجازه مى فرماييد بياورم. 🔹شهيد رجائى فرمود: "خير بعد از نماز" وقتى كه خدمتگزار از اتاق خارج شد، ايشان با چهره اى متبّسم و دلى آرام خطاب به من فرمود: "عهد كرده ام هيچ وقت قبل از نماز نهار نخورم اگر زمانى ناهار را قبل از نماز بخورم، يك روز مى گيرم." 📚روشهاى پرورش احساس مذهبى نماز، ص۲۹ ❤️ برای تعجیل در فرج ( ) میگوییم و میخونیم. 🔺 @peyrovanevelayat_ptq
در لشکر برادری بود که عادت داشت را ببوسد. وقتی شد بچه‌ها تصمیم گرفتند پیشانی‌اش را ببوسند ولی جنازه بی سرش همه را زد.😭 هفدهم اسفندماه سالروز شهادت این شهید والامقام سردار حاج گرامی باد🌹 @peyrovanevelayat_ptq