eitaa logo
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
4.2هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
2 فایل
_اینجا؟اکیپِ دهه هشتادیا؛🤏😜 وگوشه دنج از احوالاتمون👀💘 [سعی میکنیم انگیزه بهتون تزریق کنیم جانا🦦😌] کپی از پستا؟حلاله🤌 کپی از روزمرگی؟فرهنگِ فور🤝 با جان و دل شنواییم گیانم:)❤️ https://daigo.ir/secret/9857715145 ❌️ورود آقایون راضی نیستیم❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
به‌وقت‌رمان. . .🧋🤎
ܢ݆ߺߊ‌ࡅ࡙ߊ‌ࡍ߭ ِܢ݆ߺߊ‌ܝ‌ࡅ߳ߺܙ ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ے 🌿 : ) )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_جایی ࢪا سࢪاغ داࢪی ڪہ بتوانند بࢪ غـم های ما مَࢪهمی بگذاࢪند؟! +غمخانہ‌ای دࢪ نینـوا ساختہ‌اند، صاحبش حسیـن بن علـی اسـت:)♥️ 𝗝𝗼𝗶𝗻🫀↷ 『 @pezeshk313
حضـرت‌ وصـي: گنهڪار را با پـاداش دادن به نيڪوڪار (تنبيہ ڪن و) از گنـاه بازدار 𝗝𝗼𝗶𝗻🫀↷ 『 @pezeshk313
ڪل بهشت یدونہ از محلہ های نجفہ:) 𝗝𝗼𝗶𝗻🫀↷ 『 @pezeshk313
تو رو من اینقدری دوست دارم که حتی جای خالیت هم از بودن بقیه برام قشنگ تره🤗🫀💋 𝗝𝗼𝗶𝗻🫀↷ 『 @pezeshk313
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
طُ را از خاطر بردم🤍 نویسنده:مریم یوسفی حاال من بدبخت اون وسط، از خجالت داشتم آب میشدم و آرزو میکردم
-فدای خانم آب کیوی خودم بشم من، عزیز دلم، من االن دو سال تمومه که شبا تا صدای ضبط شده تو رو گوش نکنم، خوابم نمی بره؛ ولی االن برای اولین باره قبل خواب دارم صدای زندتو می شنوم، گرفتی خانومی؟ با صدای شرم زدهای گفتم: -آره بابا اونقدرا هم خنگ نیستم. بعد با مکث ادامه دادم. -مگه هنوز فایل صدای ضبط شده منو داری؟! نفسش رو اینبار با آسودگی داد بیرون و زمزمه کرد: -صدای نازنینت خیلی وقته همدم شب های تنهایی منه. بعد با صدای شادی که همراه با شیطنت بود گفت: -ولی به همین زودی کنسرت صدای ناز تو، زنده تو اتاق خواب خودم دارم، اونم بدون سانسور! دو نفره تنهای تنها! با اعتراض و صدای شرم زده ای گفتم: -اِ آرســــام. دوباره زد زیر خنده وگفت: -فدای آرسام گفتنت. بعد با صدای آرومی گفت: برای اون روز لحظه شماری میکنم، عشقم! عشقم و یه جوری گفت که دوباره جیغم در اومد. -اِ بی ادب. آرسام خیلی بی پروا بود، ولی تا حاال این قدر بی پرده باهام صحبت نکرده بود. حرفاش باعث داغ شدنم می شد، یکم دیگه ادامه می داد از حرارت تبدیل به لبو پخته میشدم! کمی سکوت بینمون برقرار شد. انگار مردد بود چیزی رو بگه چون با کمی مِن مِن گفت: -نازنین میشه... میشه ازت یه خواهشی کنم؟ -تا چی باشه؟ -میشه برام بخونی؟!
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
-فدای خانم آب کیوی خودم بشم من، عزیز دلم، من االن دو سال تمومه که شبا تا صدای ضبط شده تو رو گوش نکنم
وای، حاال اینو چکارش کنم؟ همین جوریش از زور خجالت داشتم می مردم، وای به حال اینکه براش هم بخونم. از بچگی صدای خیلی خوبی داشتم؛ همیشه تو مدرسه به اصرار همکالسی هام براشون آواز می خوندم، با نگار از سال دوم دبیرستان با هم آشنا شدیم. اونم کامل آمار خوش صدایی من دستش اومده بود و همیشه تو جمع دوستام ازم درخواست میکرد که براشون بخونم، صدای اکثر خواننده های زن رو تقلید می کردم و با تن صدای خودشون می خوندم. حمیرا، شهره، لیال، گوگوش، شکیال و الی آخر، ولی تا حاال برای هیچ مردی نخونده بودم. حتی یک بار مامان اصرارکرد جلوی بابا و نوید براشون یکی از آهنگای حمیرا رو بخونم ولی من روم نمی شد، نمی دونم چرا؟ درسته آرسام دیگه نامزدم بود، ولی هنوز نه بهش محرم بودم، نه روم می شد که براش بخونم. چون سکوتم طوالنی شد، با صدای دلخوری گفت: -ببخشید درخواست نا به جایی کردم، می دونم هنوز برات غریبم. سریع حرفشو قطع کردم و گفتم: -نه نه اصالً، این چه حرفیه، فقط... فقط من خجالت میکشم بخونم؛ تا حاال برای هیچ مردی نخوندم، حتی بابام، االن استرسم دارم، امیدوارم درکم کنی. با صدایی که خنده توش موج میزد گفت: -اشکالی نداره خانومم خودتو اذیت نکن، اصال یه پیشنهاد؟ -توی این دو ماهی که نامزدیم و بهم محرم نیستیم، هر شب قبل از خواب من باهات تماس میگیرم و برات شعر می خونم تا￾چه پیشنهادی؟ تو با صدای من بخوابی، ولی بعد از مراسم عقد و عروسی، باید قول بدی که جا هامون عوض بشه، اونوقت تو برام شبا می خونی؟ چطوره؟ قبول؟ سریع با هیجان گفتم: -قبول قبول، من سر و پا گوشم؛ زود باش بخون. یک دفعه صدای غش غش خندش بلند شد. -اگه می دونستم اینقدر مشتاقی، زودتر از اینا پیشنهاد می دادم، ولی االن خوندن من یه فرقی با خوندن دو ماه دیگه شما داره! من ساده هم گفتم: چه فرقی؟ -تنها فرقش اینه که االن از پشت تلفنه، اون موقع تو بغل هم! یک دفعه جیغم رفت ه
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
وای، حاال اینو چکارش کنم؟ همین جوریش از زور خجالت داشتم می مردم، وای به حال اینکه براش هم بخونم. از
خیلی بدی، بی ادب. دوباره غش کرد ازخنده. -دختر یواش تر، االن مامان و بابا تو بیدار میکنی؟ اون وقت با خودشون نمیگن چه داماد پر رویی، شب اولی هنوز هیچی نشده سر و صدای دختر ما رو در آورده، االن از پشت تلفن، بعد عروسی ... خوشبختانه ادامه جملشو نگفت و در عوض صدای خنده هاش بلند شد. نمی دونستم چی باید می گفتم، این آرسامو نمی شناختم، حاال داشتم پشت تلفن میمردم از خجالت، با این حرفا رسما الل شدمو هیچی در جوابش نگفتم. خنده اش که ته کشید گفت: -خوندن منم شرط داره الکی که نیست؟! زیرلب با صدای شرم زدهای گفتم: -این که گوشیتو روی اسپیکر بذاری، خودتم روی تختت دراز بکشی، منم برم گیتارمو بیارم، بعد برای خانوم خوشگل و خجالتی￾چه شرطی؟ خودم بخونم. شرم یادم رفت و با هیجان جیغ ریزی کشیدم وگفتم: -وای مرسی آرســام، عاشقتـــــم. دوباره با خنده گفت: -پس چند لحظه صبر کن وروجک ، االن بر می گردم. از فرصت استفاده کردم، سریع لباسامو با یه دست لباس راحتی عوض کردم، کلیپس مو هامو باز کردم و به عادت همیشگی، دستمو به حالت شونه وار توی مو هام کشیدم، اوه اوه موهام به خاطره اون همه لوسیون و کتیرایی که بهش زده بودم به هم گره خورده بود، حال حمام کردن نداشتم، وقتشم نبود، به سرعت برق، برس رو کشیدم به مو های فر و بلندم؛ حاال مگه شونه میشد؟ بی خیال موهام شدم، برس و پرت کردم روی میز آرایشم هندزفری رو به گوشی وصل کردم و گذاشتم توی گوشم با یه جهش خودمو پرت کردم روی تخت و ملحفه رو تا روی سینم باال کشیدم؛ صدای آرسام توی گوشی پیچید. -نازنین، خانومم، بیداری؟ به پهلو شدم و گفتم
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
خیلی بدی، بی ادب. دوباره غش کرد ازخنده. -دختر یواش تر، االن مامان و بابا تو بیدار میکنی؟ اون وقت ب
ا تن صدای ناز و مردونش گفت: -به صدای مخملی و زیبای شما که نمی رسه. با تموم شدن جملش هم زمان صدای سیم های گیتار بلند شد و گوش من و نوازش داد، عاشق صدای گیتار بودم، ملودی آهنگش خیلی برام آشنا بود؛ هنوز داشتم فکر می کردم این آهنگ مربوط به کدوم خوانندست که صدای نرم و زیبای آرسام توی گوشی پیچید و منو به اوج لذت برد. خودت می دونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه￾کنارم هستی و اما دلم تنگ می شه هر لحظه کنارم هستی و بازم بهونه ها تو می گیرم میگم آه چقدر سرده میام دستات و می گیرم وای خدای من چه صدای نازی داشت، خیلی شبیه به خواننده اصلی می خوند، توی خلسه ی شیرینی فرو رفتم و با لذت صداشو گوش میدادم. یه وقت تنهایی نری جایی که از تنهایی میمیرم از اینجا تا دم در هم بری دلشوره میگیرم فقط توحس این عشقم تو فکر بودن با هم محاله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم می دونم که یه وقتایی دلت میگیره از کارم روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوستت دارم تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری تو هم از پس منو می خوای یه جورایی خود آزاری یه جورایی ... خود آزاری چشمامو بستم، می تونم اقرار کنم آرسام حنجره طالیی داشت دلم پر می کشید برای آغوشش، خیلی دوست داشتن االن کنارش بودم، خودمو کنار آرسام تجسم کردم و چشمامو بستم. کنارم هستی و انگار همین نزدیکی است در
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
ا تن صدای ناز و مردونش گفت: -به صدای مخملی و زیبای شما که نمی رسه. با تموم شدن جملش هم زمان صدای س
مگه موهاتو وا کردی که موجش اومده اینجا قشنگه رد پای عشق بیا بی چتر زیر برف اگه حال منو داری می فهی یعنی چی این فصل صداش الالیی قشنگی برام شده بود، آرامش خاصی بهم دست داد؛ انگار تو عالم خواب و بیداری بودم. می دونم که یه وقتایی دلت می گیره از کارم روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوستت دارم تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری تو هم از بس منو می خوای یه جورایی خود آزاری یه جورایی ... خود آزاری )آهنگ معین( با صدای مامان از خواب بیدارشدم و الی چشمامو بازکردم. مامان داشت به در اتاق میکوبید. -نازنین، نازنین، بیداری؟ پاشو مامان االن نمازت قضا می شه، نازنین. با رخوت دستمو در جستجوی موبایلم روی تخت کشیدم. گوشام به شدت درد می کرد. از دیشب هندزفری هنوز توی گوشم بود. اصال یادم نمیومد کی خوابم برده بود. هندزفری رو از گوشم درآوردم و صفحه گوشیمو روشن کردم. ساعت نزدیک شش صبح بود، هنوز تا قضا شدن نماز نیم ساعت وقت داشتم. دوباره با خیال راحت دراز کشیدم و ملحفه روکشیدم روی سرم. با تکون های دستی، روی بازوم از خواب بیدار شدم ولی از جام تکون نخوردم، یک دفعه ملحفه با شدت از روم کشیده شد و متقابالً مثل همیشه صدای داد مامان به همراهش بلند شد. -باز که تو خوابیدی؟! پاشو ببینم، آخر سر من از دست تو دق میکنم؛ دختر تو چرا اینقدرکاهل نمازی؟! با جیغ بنفش مامان یک متر از جام پریدم و سیخ نشستم روی تخت، خواب به کلی از سرم پرید، مگه جرئت داشت برگرده! -پاشــــــو، تا ده دقیقه دیگه نمازت قضا می شه. از تخت اومدم پایین، به این مدل بیدار شدن عادت کرده بودم. کار هر روز مامان بود. با غرغر های مامان سریع به طرف دستشویی رفتم. مامان: ای خدا من از دست تو چکارکنم؟! چرا به نمازت اهمیت نمی دی؟ آخه دلیلش چیه همیشه نمازتو آخر وقت می خونی؟
بِسمِ رَبّ مَهدیِ فـٰاطمه.!🐋💘 سَلـٰام🖐🏻 شُروعِ فَعالیتِ آی‍‌م‍‌اه‍‌³¹³