eitaa logo
فلسفه علوم اجتماعی
453 دنبال‌کننده
36 عکس
13 ویدیو
43 فایل
تاملاتی در باب «فلسفه، امر اجتماعی و نظم» ارتباط با ادمین: مهدی سلطانی @msoltani41
مشاهده در ایتا
دانلود
«مردم چیست؟» ۱. امروزه واژه «مردم» در گفتار سیاسی روزمره ما پر کاربرد است. ظرفیت های مثبت و منفی و مخاطرات و بالقوه گی های فراوان این واژه موجب شده تبدیل به جنگ افزاری مفهومی در زرادخانه واژگان پیکارهای ارتباطات سیاسی هر دو جبهه سیاسی چپ و راست، اصول گرا و اصلاح طلب، غرب گرا و انقلابی جامعه ما شود. مگر در اکثر معارضات اجتماعی نظیر اغتشاشات اخیر هر جریانی خودش را مستظهر به مردم نمی دانست و نمی گفت مردم چنین و چنانند. ۲. وقتی می گوییم مردم سالاری، دولت مردمی، اقتصاد مردمی، با واژه «مردم» به چه اشاره می کنیم؟ صفت «مردمی» به چه خصوصیتی ارجاع دارد؟ اگر مردم یعنی ساکنان انسانی در یک محدوده جغرافیایی-سیاسی، چرا هیچ گاه همه آحاد آن قلمرو را دربرنمی گیرد و همواره کسان یا گروههایی را از دایره مصادیق خود بیرون می گذارد و طرد می کند چرا این واژه چنان می نماید که از شائبه های ایدئولوژیک نژادی، قومی، طائفی و ... عاری است؟ چارچوب ارجاعی و مفهومی «مردم» چیست؟ نظام دانش آن کدام است؟ ملاک مردم بودن چیست؟ آیا ملاکش اکثریت بودن است؟ آیا مردم مفهومی سطحی دارد یا عمیق؟ آیا مردم دال بر خواست ها و خودآگاهی سطحی و روزمره است یا خواست های عمیق و بنیادین هم در خودآگاهی مندرج در معنای مردم می گنجد؟ آیا مردم ذاتا تعین معنایی خاصی دارد و یا این تعینات مصادیق آنست؟ استناد یک خواست به مردم آیا با صرف بررسی خوداگاهی انها کفایت می کند؟ چه پدیده هایی می تواند نمایانگر خواست مردم باشد؟ آیا مثلا فضای مجازی می تواند بازتاب مردم باشد؟ ۳. اینها سوالات نظری است که باید در موردش اندیشید و تفکر و تامل نمود. مواجهه فلسفی و تلاش نظری فیلسوفان غربی چون آلن بدیو و... گواه آن است که مفهوم مردم کشش و عمق معنایی برای بررسی های فلسفی دارد. برای نظرورزی و مفهوم پردازی «مردم» نباید از برچسب «نشسته بر ارتفاعات انتزاع» هراسید که به قول فیلسوفی «عملگرایی» فلسفه واقعیت گرای جامعه ای است که فرصت تأمّل ندارد. ۴. برای من پرسش «مردم چیست؟» به تعبیر ایتمانی فیلسوف مسلمان مغربی طه عبدالرحمن «سوال مسئول» است. پاسخ دقیق، برهانی و مسئولانه فلسفه متعالیه به آن می تواند این اصطلاح را از چنگ جریان های مرتجع و متجدد مدعی «مردم گرایی» و «مردم باوری» بیرون کشد. نباید مفهوم «مردم» را در بی تعینی رها کنیم تا همچنان دالی شناور در فرهنگ و جامعه ایران معاصر و چارچوب های تحلیلی واقعیت انضمامی آن بماند. علی اصغر اسلامی تنها @hamshenasi
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
💡"چرا جامعه ایرانی با مداخله فرهنگی حاکمیت هم افزایی می کند؟" 🖋مهدی افراز 🔸خشکاندن جوشش های محلی، جشن های خُرد و ضیافت های خودجوش در قبال برپایی مهمانی متمرکز، خیابانی و کیلومتری غدیر، یکی از ایرادات ناصحانه ای بود که سال گذشته در نشست ها و جلسات ارزیابی مهمانی ده کیلومتری غدیر بارها از سوی ناقدین مورد طرح قرار می گرفت و این رویداد را از حیث ماهوی منافی رویکردهای مردمی و فولکلور انقلاب در ساحت فرهنگی قلمداد می نمود. 🔹این نقد با پیش فرض‌های نظری پیرامون نسبت دولت – ملت یا نسبت بخش عمومی - بخش دولتی منطقی و معقول به نظر می رسد، در واقع در شرایطی که حاکمیت با اتکا به منابع رسانه ای و هژمونیک خود در صدد خلق یک رویداد متمرکز برمی آید طبیعی است که جریان های توده ای خود را به حاشیه کشانده و ارضای تمنیات خود را در این وادی به ابزارهای رسمی واگذار می نمایند. اما رخدادهای روزهای گذشته حاکی از واکنش بسیار متفاوت جامعه ایران در مشارکت برای بزرگداشت واقعه غدیر بود. 🔸 تقریبا عمده مشاهدات و گزارشات از سراسر کشور حاکی از ضریب یافتن موضوع بزرگداشت عید غدیر در مناسبات ایرانیان شده است. مواجهه حاکمیت با این موضوع در ابعاد یک "رویداد ملی خیابانی" به صورت معناداری زمینه را برای فعال سازی استعدادهای فرهنگی ایرانی فراهم آورد. فارغ از مشارکت یدی و مالی ده ها هزار نفر در محدوده ده کیلومتری، بسیاری از روستاها، محلات، کوچه پس کوچه ها، دکان ها، بازارها، خانه ها و محافل خُرد بستری برای ابراز ارادت و عشق متمایز به ساحت امیرالمومنین شده بود. و بدین ترتیب برخلاف انتظار جامعه شناختی، واکنش انسان ایرانی به مداخله حاکمیت انفعالی و عقب نشینانه نبوده و با پیشروی او هم به میدان داری خود ضریب داده است و مناسبات خود با این سیاست را در قالبی هم افزا صورت بندی کرده است. 🔹با این فرض رواست که خود را در مقام پاسخ به این پرسش انتقادی قرار دهیم که؛ اسباب و زمینه های این عکس العمل نامتعارف چه می تواند باشد؟ به طور کلی سابقه اجتماعی ما حکایتگر گرامیداشت غیرعمومی، نحیف و طبقه ای در ازای عید ولایت بود و از ابتدای انقلاب و حتی پیش از آن، با آن که مسأله غدیر به لحاظ اعتقادی، کلامی و ایدئولوژیک جایگاه ویژه‌ و هویت بخشی در اذهان ایرانیان داشته اما هیچگاه در زمره یک جشن ملی ظهور نیافته و در واقع فاصله‌ روشنی میان فرهنگ ذهنی و فرهنگ عینی ایرانیان در ازای این سوژه برقرار بوده است. لذا تنها نیروی اجتماعی که توانایی ایجاد چنین تحولی را داشته؛ تغییر سیاست حاکمیت در تعامل با این پدیده بوده است. ▫️کارایی این سیاست از سه منظر قابل فهم است؛ 🔸منظر اول: ما در حال زیست در یک جامعه رسانه ای هستیم، در این جامعه موضوعی که واجد هویت رسانه ای نباشد قابلیت ورود به خیال اجتماعی را نخواهد داشت. این خصیصه دلالتی به برساختی شدن واقعیت ندارد بلکه نحوه تعاملات ذهنی و وجودی انسان در این جامعه به نحوی است که حضور رسانه ای را بخشی از ماهیت یک پدیده جمعی – اجتماعی می داند و در این شرایط اگر یک سوژه فاقد وجود رسانه ای باشد فاقد وجود اجتماعی خواهد بود. پرداختن به تعظیم غدیر در ابعاد یک "رویداد ملی خیابانی" زمینه ای فراهم آورد تا بشدت رسانه پذیر شود و از این رهگذر مراوده ایرانیان با این مقوله را به کلی متفاوت نماید. با این فرض اگر حاکمیت به جای این سیاست، امکانات خود را مصروف حمایت از خرده فعالیت های محلی و لوکال می نمود این سوژه هیچگاه واجد چنین هویت رسانه ای نمی شد و در ساحت رفتاری ایرانیان منشأ دگرگونی نمی گردید. 🔹 منظر دوم: این سیاست مبتنی بر استانداردهای ملی بوده است. اگر یک موضوع بخواهد در قامت یک سوژه به شادی ملی، ترس ملی، اندوه ملی یا عزت ملی مبدل شود می باید خود را در چارچوب های ملی بازتولید نماید. کلان شهر، پایتخت، میلیونی و خیابان از نمودهای ویژه امر ملی است و بعید است که یک معنا توانائی این را داشته باشد که خود را در هیئتی کوتاه یا کوچکتراز این به حد ملی برساند. 🔸منظر سوم: حاکمیت دینی در انظار عمومی ایرانیان همان نهاد اجتماعی دین است که موفق به کسب قدرت سیاسی شده و در جایگاه حکمرانی قرار گرفته لذا تعیین مناسبات جامعه با مقولات دینی و مذهبی شدیداً به سبک تعامل حاکمیت با این موضوعات وابسته است. در واقع سبک مواجهه ملت ایران با جمهوری اسلامی خارج از نسبت دولت – ملت مدرن است. جامعه ایران دینداری خود را منطبق بر تقریر حاکمیت قرار داده و با لحاظ این خصیصه طبیعی است که شدت یافتن التفات نظام حکمرانی به یک معنا یا واقعه ی دینی موجبات تشدید توجهات عمومی به آن موضوع را به همراه خواهد داشت و طبیعتاً این ملازمه در امور غیرمذهبی، غیر معنوی و غیر دینی جاری نخواهد بود. 🔽🔽 https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
هدایت شده از ساخت فرهنگ انقلابی
موضوع دانش سیاست گذاری در کتاب متون کلاسیک سیاست عمومی نوشته شفریتز در بخش دوم 4 مقاله با عنوان متون کلاسیک در سیاست گذاری عمومی آمده است. مقاله اول از لیندبلوم است که با عنوان علم درهم و برهم کردن؛ مقاله دوم از اتزیونی است با عنوان پویش ترکیبی: رویکرد سوم در تصمیم گیری؛ مقاله سوم نوشته لیپسکی است با عنوان بروکرات های خیابانی به مثابه سیاست گذاران و مقاله چهارم از استون است با عنوان پاردوکس سیاست: هنر تصمیم گیری سیاسی. وجه اشتراک همه این مقالات که بنای علم سیاست گذاری را گذاشتند، سخن گفتن از چگونگی تصمیم گیری دولت درباره مسائل عمومی است. بنابراین همه این افراد اتفاق نظر دارند که می توان درباره تصمیم گیری دولت در مسائل به صورت مستقل سخن گفت. در همین دوره لاسول تلاش می کند با عمق نظری بیشتر، سیاست گذاری را به مثابه یک علم معرفی کند. بعد از لاسول بسیاری از دانشمندانی که به این علم پرداخته اند برای او جایگاه ویژه ای در این علم قائل شده اند. البته ناگفته نماند برخلاف لاسول، برخی مانند موران و دیگران معتقدند که سیاست گذاری اساساً علم نیست به این دلیل که از انسجام کافی برخوردار نیست. بااین حال دقت در تعریف لاسول راه را روشن می گرداند. لاسول علوم سیاست گذاری را چنین تعریف می کند: علوم سیاست گذاری به دانش «موجود در» و دانش «مربوط به» فرایندهای تصمیم گیری عمومی و مدنی مربوط است. @RevolutionaryIdea
بررسی مناسبات زیارت و جهان زندگی براساس حکمت صدرایی برخی پژوهشگران عرصه زیارت، با تفکیک تعامل­های روزمره از ارتباطات اجتماعی زیارت، شروع به دوگانه­سازی کرده­اند و ارتباط­های اجتماعی زیارت را عدول از تعاملات زندگی روزمره توضیح داده­اند. شروع این نوع دوگانه­سازی به جهان مسیحیت برمیگردد، در جهان مسیحیت که از آگوستین دوگانه­سازی­هایی هم­چون شهر خدا و شهر زمین رواج یافته است و پیشرفت در آراء آگوستین که پیشرفت چیزی جز زیارت نیست، بسط مفهومی پیدا کرده ا ست. و تاریخی که رستگاری آن بر زیارت استوار است. در جهان الهیات شیعی و حکمت متعالیه که بازتوضیح جهان الهیات شیعی است، این دوگانه­سازی را برنتافته و اظهار می­دارد که زندگی هماره زیارت است. زندگی سیر و سفر است و انسان زائر این زندگی است. قوام وجودی زندگی به الهیات شیعی است که در تجلی تام آن امام قرار دارد. امام تجلی تام الله است و هم­چون او واجد صفات جمالی و جلالی است که انسان در سیر و سفر زندگی، هماره این صفات را در خود پیاده می­سازد. حرکت جوهری که بر سراسر وجود زندگی جریان دارد، قوام و صورت­یافتگی­های مختلفی را به دلیل نوع متوسط بودن انسان و نوع اخیری که در این حرکت جوهری سیر می کند، محقق می سازد. در این سفر، انسان زائر امام در سفر زندگی است، منتها یا به سوی اسمای جمالی امام رهنمون است و یا به سمت اسمای جلالی امام. در قرن چهاردهم میلادی، اروپاییان، زیارت را به سفر زندگی معنا می کردند، در حکمت متعالیه هم زیارت به معنای سفر زندگی است، زندگی که قوام وجودی آن به امام است.   https://eitaa.com/philosophyofsocialscience
هدایت شده از حمید پارسانیا
💠 این سطح از دین‌داری پیشینه تاریخی ندارد/ قبل از انقلاب در نقطه صفر بودیم 💢همین مناسک عاشورا بعد از انقلاب به یکباره بُعد کاملاً سیاسی خودش را هم نشان داد؛ یعنی هم در ۱۵ خرداد، امام رحمةالله‌علیه از این بعد مسئله استفاده کرد و قیام ۱۵ خرداد در این ایام شکل گرفت و هم در مقطع انقلاب اسلامی، مقاطعی که موسم برگزاری مناسک دینی بود، ابعاد اجتماعی و سیاسی و کلان آن که ابعاد فردی هم نیست خودش را نشان داد. 🌀 این‌ امر به‌لحاظ تاریخی پدیده جدید و بی‌سابقه‌ای است. بعد از انقلاب این مناسک دائماً ذخایری را برای استمرار و هویت‌بخشی به حرکت انقلاب فراهم آورده‌اند. در ایام جنگ هشت‌ساله مفاهیم مربوط‌به همین مناسک بود که حماسه حضور، دفاع، شهادت و ایثار را تغذیه و تأمین می‌کرد. 🔺بعد از انقلاب روشنفکران غربی که از یک سکولاریسم عریان برخوردار باشند، کمتر داشتیم و این جریان‌ها بیشتر ناگزیر بودند تحت پوشش دین تقابل‌های خودشان را انجام بدهند و وقتی که این حضور در برابر حرکت یا فرهنگ انقلاب از ناحیه این جریان‌ها گسترده می‌شد باز در مقاطع مربوط به همین مناسک دینی بود که انقلاب شروع به دفاع از هویت خود می‌کرد. ❇️ بنابراین این سطح از دین‌داری پیشینه تاریخی ندارد یا موارد مشابه آن بسیار کم و اندک است. اتفاقاً این سطح از دین‌داری یک سطح مغفول‌مانده و درعین‌حال در حدی است که امت اسلامی به‌شدت به آن نیاز دارد و به‌شکلی روح دیانت در عرصه فرهنگ و تاریخ به این سطح وابسته است. ✅ اسلام بر مسائلی مانند زکات، خمس، نماز و ... بنا شده که ممکن است جنبه فردی برخی از آنها غالب باشد اما روایات ما این تعبیر وجود دارد که هیچ چیزی به اندازه مسئله حکومت و ولایت در دین اهمیت ندارد. ♦️از آسیب‌های تاریخی دین ما مخصوصاً در زمان معاصر غفلت، فراموشی و بلکه انکار این بخش از دین بوده است. وقتی که این بخش زنده می‌شود می‌بینید که بُعد اجتماعی دیگر بخش‌ها یعنی نماز و عبادات و... هم یکباره ظاهر می‌شود. ✴️ بحث نماز را همواره داشته‌ایم اما نمازجمعه خودش یک پدیده‌‌ی دینی است. ما قبل از انقلاب نماز جمعه نداشتیم. اگر جایی هم نماز جمعه‌ای برگزار می‌شد -در شهری مثل قم هم یک نفر می‌خواند- هویت آن در سطح فردی و شخصی بازنمایی داشت و ابعاد اجتماعی و سیاسی آن اصلاً امکان بروز و ظهور نداشت. 🔻قبل از انقلاب در نقطه صفر بودیم. هر عددی را که با صفر بسنجید بی‌نهایت است؛ یعنی فاصله‌اش را نمی‌شود گفت چند برابر شده است. 💠@parsania_net
حضرت ایت الله جوادی آملی، در اینجا نسبت ما با آتن را در ذیل توحید تفسیر می کنند؛ و نه از "تفاوتِ" ما نسبت به غربِ نیچه استفاده می کنند؛ و نه از "اضمحلالِ" ما در ذیلِ غربِ هگلی. لذا می‌توان از سه نوع نسبت سخن گفت: تفاوت، اضمحلال و توحید مثلا حجاریان از نوع نسبت اضمحلال اکنون ایرانی در ذیل شاهد بازاری مدرن است. لذا دنبال کاتالیزور آن می گردد. در اضمحلال است که از گذر سنت به مدرنیته سخن می‌گوییم. امثال اقای شجاعی زند از مدرنیته ایرانی بحث می کنند. برخی، از پارادایم تفاوت سخن می گویند و فارابی را در فضای تفاوت تفسیر می کنند.‌ بحث، درباب نحوه‌ی نسبت‌مندی با دیگری است. این بحث؛ نه محتوایی است؛ نه از جنس تاریخ فلسفه. https://eitaa.com/philosophyofsocialscience
هدایت شده از حمید پارسانیا
💠 نظام مسائل شهید مطهری برای امروز نظام اسلامی؛ 📌 اگر شهید مطهری اکنون حضور داشت، مسأله امروزش دیگر مارکسیسم نبود، بلکه بحث دفاع از عینیت و فهم حقیقت و نوکانتی‌ها و شناسایی چالش‌های جدی نظری سنت فلسفی امروز ما بود. 💢اگر مطهری اکنون حضور داشت چه چیزهایی برایش مسئله بود؟ مثلاً مطهری در دهه ۵۰ ضمن استقبال از اقبال یک مرتبه شروع به نقد می‌کند و یا در دهه ۴۰ بیشتر نگاه تعیینی دارد و بعد نگاه انتقادی می‌یابد. 🔹ابتدا نگاهش به شریعتی انتقادی نیست اما بعدها بحث فطرت را در برابر بحث بازگشت به خویشتن شریعتی مطرح می‌کند. 🔹با مارکسیست شدن مسلمانان و بازگشت آنان یک مرتبه بحث های سیاسی فروکش می‌کند و مسئله حرکت جوهری در برابر حرکت دیالکتیکی مطرح می‌شود و از این موضع وارد بحث می‌شود. 🔹 چالش‌های حوزه حکمت اسلامی به لحاظ اندیشه اسلامی را می توان در سه سطح جهانی، جهان اسلام و ایران دید. 🔹مثلاً در دهه ۵۰ در سطح جهانی جریان پوزیتیویسم جریان غالب است و اگر به حوزه حکمت اسلامی بگویید چالش‌ها آنها در این فضا چیست؟ ناخوانی با جریان پوزیتیویسم را می‌گویند. 🔹 البته باید توجه داشته باشیم که ما در دهه ۴۰ و ۵۰ مواجهه‌ی جهانی نداشتیم و با مارکسیسم مواجه می‌شدیم آن هم به این علت که از طریق شوروی وارد استان‌های شمالی شد و بازتابی دارد. 🔹اولین مسائل ما در سطح جهانی مسئله فناوری و بعد دانشگاه بود که دارالفنون را درست کردیم و بعد مباحث حقوقی و بحث های فلسفی آن‌ها خیلی دیرتر آمد‌. 🔹اولین بار سیرحکمت در اروپا را در دهه ۲۰ جناب فروغی می‌نویسد و قبل از او مرحوم شعبانی تاریخ فلسفه نوشته بود. 🔹در مشروطه بیشتر قدرت سیاسی و نظامی و این مسائل مطرح بود. آشنایی ما با غرب واژگونه بود. ذیل جریان اندیشه معرفتی غرب، صدر جریان ایران بود. 🔹یعنی در حالیکه یک تفکر یا مدرنیته باید با جریان اندیشه‌های فلسفی و هنری خودش بیاید و بعد انقلاب صنعتی و سیاسی آن اما ما ابتدا استعمار را می‌بینیم و بعد صنعت و در آخر متوجه لایه‌های عمیق‌تر نظری آن می‌شویم. 🔹 مسائل مطرح در سطح جهان عقلانیت مدرن و ویژگی‌های آن است. یعنی مرگ متافیزیک، سوبژکتیو شدن معرفت و تاریخی شدن آن و غیره است. هرمنوتیک‌های مفسر محور است. 🔹حوزه ارتباطات است که در حال اصل قرار گرفتن است و جای متافیزیک را گرفته است. بحث ساختارگرایی و پساساختارگرایی است. 🔹آن چیزی که در جهان مدرن می‌بینیم آلتوسر مطرح می‌کند و به دنبال آن جامعه/ فرد به صورت کنشگر/ ساختار مطرح می‌شود. 🔹یعنی با غلبه ساختارگرایی، به جای جامعه، ساختار می‌آید و به جای فرد،از عامل صحبت می‌شود و این مسأله از حوزه علوم ادبی شروع می شود. 🔹اگر اقتضائات حکمت صدرایی را دنبال کنید، اندیشه دقیقاً واژگونه می‌شود. 🔹یعنی مطهری اجازه نمی‌دهد که بحث عامل و ساختار جای فرد و جامعه را بگیرد. 🔹در حوزه تفکر فلسفی ساختار روابط است و رابط نمی‌تواند ذات ایجاد کند بلکه ذات، رابط را ایجاد می‌کند. 🔹در واقع مرگ‌ذات و ذات‌گرایی که در آنجا رخ می‌دهد را او قبول نمی‌کند. 🔹ما با دیدن ذات‌های جدید، حکایت از ذوات جدید می‌کنیم. لذا اگر ساختاری را می‌بینیم که قابل تقلیل به ذوات ما نیست، می‌فهمیم که یک کل دیگر و ذات دیگری غیر از ذات افراد وجود دارد که با همه ترکیب شده است. 🔹یعنی در نگاه مطهری به دورکیم که برای جامعه وجودی قائل است، کل به عنوان یک ساختار دیده نمی‌شود بلکه کل به عنوان یک ذات دیده می‌شود و ساختار در حاشیه آمدن ذات است. 🔹بحث‌هایی که در تئوری‌های زبانی وجود دارد که قاعدتاً چالش‌های جدی است که مواجهه با اندیشه‌های آن سوی آب بیشتر می‌شود. شهید مطهری باید وارد این بحث‌ها می‌شد. 🔹مثلاً آن موقع علامه طباطبایی با هگل و مارکسیسم از طریق ادبیات عرب آشنا می‌شود اما شهید مطهری هگل را از طریق استیس و ترجمه آقای عنایت می‌شناسد. 🔹مطهری نقطه فلسفی آن را می‌گیرد و بر آن تأمل می‌کند. آنجا مواجهه‌ مستقیم نداریم اما اکنون فرق کرده است. ✍🏻 💠@parsania_net
1_6071263374.mp3
14.73M
🔴 حضرت آیت الله جوادی آملی جمهوری اسلامی از حکومت امیر المومنین (ع) بهتر است... هر چند مانند مولا علی (ع) نیامده و نخواهد آمد. @ali_hoshyar
مصاحبه جناب حجت الاسلام دکتر سلطانی.pdf
6M
مصاحبه با مجله علوم انسانی اسلامی صدرا رهاورد فلسفه صدرایی برای هویت علوم اجتماعی https://eitaa.com/philosophyofsocialscience