هدایت شده از وسوسه های شیطان
من شايد اوائل بلوغم بود كه بر خودم نظارتى را شروع كرده بودم و در چهار مسأله ارزيابى و تدبّر داشتم: (خلق - نفس - دنیا - شیطان )
الف- حالتهايم: مىديدم كه اميد، يأس و قدرت، عشق و نفرت، كينه، محبت، در من رخنه مىكنند و حالتهاى خستگى، وازدگى، هراس و تنهايى و ... در من رفت و آمد دارند.
ب- مىديدم از صبح كه پلك چشمهايم باز مىشوند تا شب چه كارهايى و حركتهايى براى من هست و چه سرعتها و شتابها و چه آرامشها و كندىهايى در كارهايم، همراهم هستند.
ج- با توجه به اين دو مرحله از حالتها و حركتهايم دنبال عامل و انگيزهى اينها راه افتادم كه محركهاى من چه چيزهايى هستند. راستى دنياى شلوغ و جالبى بود. مىديدم هر حركت سادهى من چقدر رابطه، چقدر بستگى دارد. حتى هنگامى كه دست به سرم مىكشيدم و يا گردنم را مىخاراندم و يا سرم را بر مىگرداندم و يا بر مىخواستم و يا آرام آرام از سرعت پاهايم كم مىكردم و يا سينهام را صاف مىنمودم و يا نفسم را در سينهام حبس مىكردم، مىديدم كه در تمام اينها چقدر عمق و معنا نهفته است.
اينجا بود كه با بازيگرىِ نفس آشنا شدم و ديگر در هر حركتى درسها مى ديدم و پيامها مىشنيدم.
يك روز با چند نفر از دوستانم از جايى مىگذشتيم. چند نفر از خانمهاى پوشيده، آرام مىرفتند. يكى از آنها كودكى را در بغل داشت، كودك سخت گريه مىكرد و دخترك او را عوضى بغل گرفته بود و به مادرش كه از دور مىآمد تشر مىزد كه بيا بيا بچهات را بگير، حوصلهام سر رفت. مادرش با او هنوز خيلى فاصله داشت و او هم به راحتى مىتوانست بچه را ساكت كند و لااقل مىتوانست او را درست بغل كند و اين طور ناشيانه او را به هق نكشد.
من بىاختيار خندهام گرفت، خندهى من و تمام حركتهاى او معناهايى داشتند. دوستانم بىتوجه بودند، از خندهام پرسيدند، گفتم كارهايى كه با سادگى از آنها مىگذريم، از اعماق خبر مىدهند.
به خاطر اين كه نشان بدهم كه هنوز دخترم و شوهر نكردهام و براى اين كه خواستگار بگيرم، بچهاى را كه مىتوانم بغل كنم عوضى مىگيرم و حرفى را كه مىتوانم به مادرم آهسته بگويم، كه چرا بچهات را نمىگيرى، بلند و خشن مىگويم و اين همه به خاطر اين است كه خودم را نشان بدهم كه هنوز بچهاى ندارم و خواستگار مىخواهم.
اين بازيگرىها در تمام حركتها نهفته است. تفاوت اين كه يك دسته محكوم اين عاملها هستند و ناخودآگاه، فرمانبردار هستند و يك دسته با آگاهى و توجه از اين بهره مىگيرند. تفاوت سادهها با شيطانها در همين است كه آن يكى را مىتوانى بخوانى، اما اين، سخت پيچيده و خودش را پنهان كرده است، در هر حال، هر دو همراه عاملهايى هستند كه آنها را به جريان مىاندازد. من مىخواستم اين عاملها را شناسايى كنم، جداً بىشماره بودند. هر حركت من از چند تايى از اينها مايه مىگرفت، مجبور بودم آنها را دسته بندى كنم.
يك دسته عواملى بودند كه در من غوغا داشتند. خواستهها، نيازها، هوسها و تحريكها، درونى خودم بودند كه آرامم نمىگذاشتند و به راهم مىانداختند؛ ♦️نفس.
گاهى خودم كارى نداشتم و ديگر تأمين شده بودم، ولى مىگفتم نمىشود نرفت، نمىشود نيامد. مردم حرف مىزنند. اينجا بود كه نگاهها، حرفها، توقعهاى مردم، مرا به حركت مىانداخت، مىچرخاند؛ ♦️خلق.
گاهى نه حرفى بود در بيرون و نه محركى در درون، اما جلوهها و زينتها، لذتها و شهرتها و ثروتها و رياستها، انسان را، نفس مرده را، آرزوهاى خفته را بيدار مىكردند و جان مىدادند و نمىدانى با چه شورى به راه مىكشيدند و چه شعلههايى در اين تنور خاموش مىآفريدند. ♦️ دنیا
گاهى نه حرفها و نه هوسها و نه جلوهها، هيچ يك از اينها در من اثرى نداشتند، اما وسوسهها، تلقينها، زير گوشىها مرا ضعيف مىكردند و به راه مىانداختند و توانم را مىبردند كه: يُوَسْوِسُ فى صُدُورِ النّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ. ♦️شیطان
و وسوسهگرهايى كه پنهانى و آرام از درون، عقلم را مىگرفتند، مهارم مىزدند و با من بحثها و گفت و گوها داشتند كه چرا نشستهاى؟ مگر پا ندارى؟ شايد مىترسى؟ مگر فلانى چه چيزى داشت كه نترسيد؟ اصلًا تو خيلى قوىتر هستى. چرا اين قدر عقب مىكشى؟ راه بيفت، زود باش، معطل نكن، آخ، اصلًا بنشين، خيلى زحمت نكش و ديگر نمىرسى، دير جنبيدى، نمىدونم شايد بهش برسى، نمىدونم. بدو بدو ...
اين وسوسهها و تحريكها را به راحتى در خودم مىشنيدم و با خودم ...
استاد علی صفایی حائری : روش نقد ج 2 ص 29
@sheytan_rajim
هدایت شده از حجتالاسلام استاد دهنوی
1.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتخاب موفق ؛ همتایی
#انتخاب_موفق
@hosein_dehnavi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹هنگام انتخاب فرد مطلوب برای ازدواج ، چه ویژگی هایی را مد نظر قرار دهیم؟
🎬 #فایل_تصویری
#رائفی_پور
📝 جوانان و ازدواج...
http://eitaa.com/joinchat/2424832021C600f7f5bdb
✨ استاد قرائتی :
💖 تحصیل مانع نیست، شغل مانع نیست، فقر مانع نیست!!!
#قبل_از_ازدواج
http://eitaa.com/joinchat/2424832021C600f7f5bdb
@panahian_irpanahian-clip-ZendegiKhanevadegiYaniPaziroftaneMasuoliyat.mp3
زمان:
حجم:
5.12M
📻 #فایل_صوتی
💖 زندگی خانوادگی یعنی پذیرفتن مسئولیت
👤 سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین #پناهیان
https://eitaa.com/pish_ezdevaj
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #فایل_تصویری
👤 #رائفی_پور
📝 آب برات آفریدم بخور ولی نه از جوب!!!
#جوانها_را_دریابید
https://eitaa.com/pish_ezdevaj
4.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💖به من نامه نوشتند که پدرمادرها با ازدواج دخترها با پسران انقلابی فقیر مخالفت میکنند.
💖شما را به خدا در كار ازدواج، حكم خدا و سنت پيغمبر را پيشه كنيد...
#قبل_از_ازدواج
#پدرانه
https://eitaa.com/pish_ezdevaj
پیش از ازدواج
#تصویری خیلی خیلی مهم ما با بدن ازدواج نمیکنیم، این یادتون نره. بدن - سواد - خوشگلی - اندام - موقع
ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ میکند؟
يكى ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎنى ﺩﺭﺷﺖ
ﺩﻭمى ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭘﻮستى ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ!
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ
يكى ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ گرانبها ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻔﺎلى ﻭ ﺳﺎﺩﻩ
ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁبى ﮔﻮﺍﺭﺍ!
ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ میکنید؟
ﻫﻤگى ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎلى ﺭﺍ!
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ: میبینید؟! ﺯﻣﺎنى ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍنﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ بى ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ!
ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ انسانها ﺩﯾﺮ ﺭﻭ میشود...
♦️حالا چقدر دوستان خوشتیپ و قیافه ای داشتیم که بخاطر اخلاق بدشون گذاشتیم کنار
اما دوستان دیگه ای چهره ای آنچنانی نداشتن اما مرام و معرفت بالایی داشتن ، قضیه ازدواج هم بهمین منواله
@pish_ezdevaj