eitaa logo
پیش از ازدواج
326 دنبال‌کننده
915 عکس
1.4هزار ویدیو
18 فایل
سوالات ، احکام ، روایات ، نکات مهم مربوط به ازدواج ارتباط با مدیر کانال 👇👇👇 @nmohammad110 دیگر کانال من شناخت فریب های دنیا @donya_shenaci110 عکس و کلیپ تربیتی @aksneveshte110 استاد گمراهی شیطان @sheytan_rajim
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از وسوسه های شیطان
من شايد اوائل بلوغم بود كه بر خودم نظارتى را شروع كرده بودم و در چهار مسأله ارزيابى و تدبّر داشتم: (خلق - نفس - دنیا - شیطان ) الف- حالت‏هايم: مى‏ديدم كه اميد، يأس و قدرت، عشق و نفرت، كينه، محبت، در من رخنه مى‏كنند و حالت‏هاى خستگى، وازدگى، هراس و تنهايى و ... در من رفت و آمد دارند. ب- مى‏ديدم از صبح كه پلك چشم‏هايم باز مى‏شوند تا شب چه كارهايى و حركت‏هايى براى من هست و چه سرعت‏ها و شتاب‏ها و چه آرامش‏ها و كندى‏هايى در كارهايم، همراهم هستند. ج- با توجه به اين دو مرحله از حالت‏ها و حركت‏هايم دنبال عامل و انگيزه‏ى اينها راه افتادم كه محرك‏هاى من چه چيزهايى هستند. راستى دنياى شلوغ و جالبى بود. مى‏ديدم هر حركت ساده‏ى من چقدر رابطه، چقدر بستگى دارد. حتى هنگامى كه دست به سرم مى‏كشيدم و يا گردنم را مى‏خاراندم و يا سرم را بر مى‏گرداندم و يا بر مى‏خواستم و يا آرام آرام از سرعت پاهايم كم مى‏كردم و يا سينه‏ام را صاف مى‏نمودم و يا نفسم را در سينه‏ام حبس مى‏كردم، مى‏ديدم كه در تمام اينها چقدر عمق و معنا نهفته است. اينجا بود كه با بازيگرىِ نفس آشنا شدم و ديگر در هر حركتى درس‏ها مى ديدم و پيام‏ها مى‏شنيدم. يك روز با چند نفر از دوستانم از جايى مى‏گذشتيم. چند نفر از خانم‏هاى پوشيده، آرام مى‏رفتند. يكى از آنها كودكى را در بغل داشت، كودك سخت گريه مى‏كرد و دخترك او را عوضى بغل گرفته بود و به مادرش كه از دور مى‏آمد تشر مى‏زد كه بيا بيا بچه‏ات را بگير، حوصله‏ام سر رفت. مادرش با او هنوز خيلى فاصله داشت و او هم به راحتى مى‏توانست بچه را ساكت كند و لااقل مى‏توانست او را درست بغل كند و اين طور ناشيانه او را به هق نكشد. من بى‏اختيار خنده‏ام گرفت، خنده‏ى من و تمام حركت‏هاى او معناهايى داشتند. دوستانم بى‏توجه بودند، از خنده‏ام پرسيدند، گفتم كارهايى كه با سادگى از آنها مى‏گذريم، از اعماق خبر مى‏دهند. به خاطر اين كه نشان بدهم كه هنوز دخترم و شوهر نكرده‏ام و براى اين كه خواستگار بگيرم، بچه‏اى را كه مى‏توانم بغل كنم عوضى مى‏گيرم و حرفى را كه مى‏توانم به مادرم آهسته بگويم، كه چرا بچه‏ات را نمى‏گيرى، بلند و خشن مى‏گويم و اين همه به خاطر اين است كه خودم را نشان بدهم كه هنوز بچه‏اى ندارم و خواستگار مى‏خواهم. اين بازيگرى‏ها در تمام حركت‏ها نهفته است. تفاوت اين كه يك دسته محكوم اين عامل‏ها هستند و ناخودآگاه، فرمانبردار هستند و يك دسته با آگاهى و توجه از اين بهره مى‏گيرند. تفاوت ساده‏ها با شيطان‏ها در همين است كه آن يكى را مى‏توانى بخوانى، اما اين، سخت پيچيده و خودش را پنهان كرده است، در هر حال، هر دو همراه عامل‏هايى هستند كه آنها را به جريان مى‏اندازد. من مى‏خواستم اين عامل‏ها را شناسايى كنم، جداً بى‏شماره بودند. هر حركت من از چند تايى از اينها مايه مى‏گرفت، مجبور بودم آنها را دسته بندى كنم. يك دسته عواملى بودند كه در من غوغا داشتند. خواسته‏ها، نيازها، هوس‏ها و تحريك‏ها، درونى خودم بودند كه آرامم نمى‏گذاشتند و به راهم مى‏انداختند؛ ♦️نفس. گاهى خودم كارى نداشتم و ديگر تأمين شده بودم، ولى مى‏گفتم نمى‏شود نرفت، نمى‏شود نيامد. مردم حرف مى‏زنند. اينجا بود كه نگاه‏ها، حرف‏ها، توقع‏هاى مردم، مرا به حركت مى‏انداخت، مى‏چرخاند؛ ♦️خلق. گاهى نه حرفى بود در بيرون و نه محركى در درون، اما جلوه‏ها و زينت‏ها، لذت‏ها و شهرت‏ها و ثروت‏ها و رياست‏ها، انسان را، نفس مرده را، آرزوهاى خفته را بيدار مى‏كردند و جان مى‏دادند و نمى‏دانى با چه شورى به راه مى‏كشيدند و چه شعله‏هايى در اين تنور خاموش مى‏آفريدند. ♦️ دنیا گاهى نه حرف‏ها و نه هوس‏ها و نه جلوه‏ها، هيچ يك از اينها در من اثرى نداشتند، اما وسوسه‏ها، تلقين‏ها، زير گوشى‏ها مرا ضعيف مى‏كردند و به راه مى‏انداختند و توانم را مى‏بردند كه: يُوَسْوِسُ فى صُدُورِ النّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ. ♦️شیطان و وسوسه‏گرهايى كه پنهانى و آرام از درون، عقلم را مى‏گرفتند، مهارم مى‏زدند و با من بحث‏ها و گفت و گوها داشتند كه چرا نشسته‏اى؟ مگر پا ندارى؟ شايد مى‏ترسى؟ مگر فلانى چه چيزى داشت كه نترسيد؟ اصلًا تو خيلى قوى‏تر هستى. چرا اين قدر عقب مى‏كشى؟ راه بيفت، زود باش، معطل نكن، آخ، اصلًا بنشين، خيلى زحمت نكش و ديگر نمى‏رسى، دير جنبيدى، نمى‏دونم شايد بهش برسى، نمى‏دونم. بدو بدو ... اين وسوسه‏ها و تحريك‏ها را به راحتى در خودم مى‏شنيدم و با خودم‏ ... استاد علی صفایی حائری : روش نقد ج 2 ص 29 @sheytan_rajim
1.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتخاب موفق ؛ همتایی #انتخاب_موفق @hosein_dehnavi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹هنگام انتخاب فرد مطلوب برای ازدواج ، چه ویژگی هایی را مد نظر قرار دهیم؟ 🎬 📝 جوانان و ازدواج... http://eitaa.com/joinchat/2424832021C600f7f5bdb
✨ استاد قرائتی : 💖 تحصیل مانع نیست، شغل مانع نیست، فقر مانع نیست!!! http://eitaa.com/joinchat/2424832021C600f7f5bdb
👇👇👇
@panahian_irpanahian-clip-ZendegiKhanevadegiYaniPaziroftaneMasuoliyat.mp3
زمان: حجم: 5.12M
📻 💖 زندگی خانوادگی یعنی پذیرفتن مسئولیت 👤 سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین https://eitaa.com/pish_ezdevaj
💘 ازدواج تلفنی، طلاق تلگرافی دارد... https://eitaa.com/pish_ezdevaj
4.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💖به من نامه نوشتند که پدرمادرها با ازدواج دخترها با پسران انقلابی فقیر مخالفت میکنند. 💖شما را به خدا در كار ازدواج، حكم خدا و سنت پيغمبر را پيشه كنيد... https://eitaa.com/pish_ezdevaj
پیش از ازدواج
#تصویری خیلی خیلی مهم ما با بدن ازدواج نمیکنیم، این یادتون نره. بدن - سواد - خوشگلی - اندام - موقع
ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ می‌کند؟ يكى ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎنى ﺩﺭﺷﺖ ﺩﻭمى ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭘﻮستى ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ! ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ يكى ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ‌ﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ گران‌بها ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻔﺎلى ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁبى ﮔﻮﺍﺭﺍ! ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ می‌کنید؟ ﻫﻤگى ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎلى ﺭﺍ! ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ: می‌بینید؟! ﺯﻣﺎنى ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍن‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ بى ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ! ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ انسان‌ها ﺩﯾﺮ ﺭﻭ می‌شود... ♦️حالا چقدر دوستان خوشتیپ و قیافه ای داشتیم که بخاطر اخلاق بدشون گذاشتیم کنار اما دوستان دیگه ای چهره ای آنچنانی نداشتن اما مرام و معرفت بالایی داشتن ، قضیه ازدواج هم بهمین منواله @pish_ezdevaj
با سلام خدمت اعضای جدید کانال مرور کانال از اول 👇👇👇