📌 #سـه_دقـیـقـه_در_قـیـامـتـــ
🖊 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی
🔘 #قسمت_چهل_و_ششم
💠#جانبازے_در_رکاب_مولا
سال ۱۳۸۸ توفیق شد کہ در اواخر ماه رجب و اوایل ماه شعبان، زائر مڪه و مدینه باشم. ما مُحرم شدیم و وارد مسجد الحرام شدیم. بعداز اتمام اعمال، بہ محل قرار ڪاروان آمدم. روحانی ڪاروان به من گفت: سه تا از خواهران ڪاروان الان آمدند، شما زحمت بکش و این سه نفر را براے طواف ببر و برگرد.خسته بودم، اما قبول کردم. سه تا از خانمهاے جوان ڪاروان بہ سمت من آمدند. تا نگاهم بہ آنها خورد سرم را پایین انداختم. یڪ حوله اضافه داشتم. یڪ سر حوله را دست خودم گرفتم و سر دیگرش را در اختیار آنها قرار دادم. گفتم: من درطی طواف نباید برگردم. حرم الهی هم بہ خاطر ماه رجب شلوغ است. شما سر این حوله را بگیرید و دنبال من بیایید. یڪی دو ساعت بعد، با خستگی فراوان بہ محل قرار ڪاروان برگشتم در حالی کہ اعمال آن ها تمام شده بود و در ڪل این مدت، اصلاً بہ آن ها نگاه نکردم و حرفی نزدم. وظیفهاے براے انجام طواف آن ها نداشتم، اما فقط براے رضاے خدا این ڪار را انجام دادم. در آن روزهایی کہ ما در مکه مستقر بودیم ،خیلی ها مرتب بہ بازار می رفتند و...اما من بہ جاے اینگونه ڪارها، چندین بار براے طواف اقدام کردم. ابتدا بہ نیت رهبر معظم انقلاب و سپس بہ نیابت شهدا، مشغول طواف شدم و از تمام فرصتها براے کسب معنویات استفاده ڪردم. در آن لحظاتی کہ اعمال من محاسبه میشد ،
🎖 @FOTROSEMALAK
انتشار مطالب کانال #فطرس صدقه جاریه است
پیش نیاز های ازدواج💘
📌 #سـه_دقـیـقـه_در_قـیـامـتـــ 🖊 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی 🔘 #قسمت_چهل_و_ششم 💠#جانبازے
📌 #سـه_دقـیـقـه_در_قـیـامـتـــ
🖊 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی
🔘 #قسمت_چهل_و_هفتم
جوان پشت میز بہ این موارد اشاره ڪرد وگفت: ثواب طواف هایی کہ بہ نیابت از دیگران انجام دادے، دو برابر در نامه اعمال خودت ثبت می شود. اوایل ماه شعبان بود کہ راهی مدینه شدیم. زیارت ها بہ خوبی انجام میشد. در قبرستان بقیع، تمام افراد ناخودآگاه اشڪ میریختند. حال عجیبی در ڪاروان ایجاد شده بود. یڪ روز صبح زود در حالی کہ مشغول زیارت بقیع بودم، متوجه شدم کہ مأمور وهابی دوربین یڪ پسربچه را کہ می خواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته، جلو رفتم و بہ سرعت دوربین را از دست او گرفتم و بہ پسربچه تحویل دادم. بعد بہ سمت انتهای قبرستان رفتم. من در حال خواندن زیارت عاشورا بودم کہ بہ مقابل قبر عثمان رسیدم. همان مأمور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ بہ من نگاه می کرد. وقتی در مقابل قبر رسیدم، یکباره ڪنار من آمد و دستم را گرفت و بہ فارسی و با صداے بلند گفت: چی می گی؟ دارے لعن می کنی؟ گفتم: نخیر. دستم رو ول کن. اما او همینطور داد می زد و با سر و صدا، بقیه مأمورین را دور خودش جمع کرد. درهمین حالا یکدفعه بہ من نگاه کرد و حرف زشتی را بہ مولا امیرالمؤمنین علیهم السلام زد. من دیگر
سکوت را جایز ندانستم. تا این حرف زشت از دهان او خارج شد و بقیه زائران شنیدند،دیگر سکوت را جایز ندانستم. یکباره کشیده محکمی بہ صورت او زدم. بلافاصله چهارمأمور بہ سرمن ریختند و شروع بہ زدن کردند. یکی از مأمورین ضربه ے محکمی بہ کتف من زد کہ درد آن تا ماه ها اذیتم می کرد. چند نفر از زائران جلو آمدند و مرا از زیر دست آن ها خارج کردند. من توانستم با کمک آن ها فرار کنم. روزهاے بعد، وقتی براے حرم می رفتم، سر و صورتم را با چفیه می بستم. چون دوربینهاے بقیع، مرا شناسایی کرده بود و احتمال داشت بازداشت شوم. خلاصه اینکه آن سفر، براے من بہ یاد ماندنی شد. اما در لحظات بررسی اعمال، ماجراے درگیری در قبرستان بقیع را بہ من نشان دادند و گفتند: شما خالصانه و فقط بہ عشق مولا علی علیهم السلام با آن مأمور درگیر شدے و ڪتف شما آسیب دید.
براے همین ثواب
#جانبازے_در_رکاب_مولا علی علیهم السلام در نامه عمل شما ثبت شده است!
بفرمایید زندگی👇
@FOTROSEMALAK🌹
انتشار مطالب کانال #فطرس صدقه جاریه است.