پیش نیاز های ازدواج💘
📌 #سـه_دقـیـقـه_در_قـیـامـتـــ 🖊 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی 🔘 #قسمت_چهلم 💠 #با_نامحرم خ
📌 #سـه_دقـیـقـه_در_قـیـامـتـــ
🖊 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی
🔘 #قسمت_چهل_و_دوم
او گفت: "اگر علاقمند باشی و براے شما شهادت نوشته باشند، هر نگاه حرامی کہ شما داشته باشید، شش ماه شهادت شما را بہ عقب میاندازد" از دیگر مواردے کہ در آنجا با آن برخورد داشتم و خیلی مرا عذاب داد، ماجراے شوخی با یکی از همکارانم بود. یڪی از دوستان همکارام، فرزند شهید بود. خیلی با هم رفیق بودیم و شوخی میکردیم. یڪبار دوست دیگر ما، بہ شوخی بہ من گفت: تو باید برے با مادر فلانی ازدواج کنی تا با هم فامیل بشوید. اگہ ازدواج کنی فلانی هم می شه پسرت! از آن روز بہ بعد، سر شوخی ما باز شد. من دیگه این رفیق را پسرم صدا می کردم. هر زمان به منزل دوستم میرفتم و مادر این بنده خدا را می دیدیم، ناخودآگاه می خندیدم. بعد احساس کردم کہ این کار خیلی بد است. هم در مورد یک #نامحرم اینطور حرف میزنیم و هم آبروے یڪ مادر را... بہ دوستم گفتم: بہ مادرت بگو مارا حلال کند. خوب نیست چنین شوخی هایی داشته باشیم. در آن وادے وانفسا، پدر همین رفیق من در مقابلم قرار گرفت. همان شهیدے کہ ما در مورد همسرش شوخی می کردیم. ایشان با ناراحتی گفت: چہ حقی داشتید در مورد یڪ زن #نامحرم و یڪ انسان اینطور شوخی کنید؟ خیلی شرمنده شده بودم. خدا را شکر، چون بعد از مدتی از این کار دست کشیدم و طلب حلالیت کردم مشکلی پیش نیامد. اما ظاهراً دوست من فراموش کرده بود بہ مادرش چیزے بگوید و حلالیت بطلبد.