پیش نیاز های ازدواج💘
📌 #سـه_دقـیـقـه_در_قـیـامـتـــ 🖊 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی 🔘 #قسمت_چهل_و_چهارم او هم گ
📌 #سـه_دقـیـقـه_در_قـیـامـتـــ
🖊 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی
🔘 #قسمت_چهل_و_پنجم
گویی یڪ تخته نرم و راحت شبیه پرقو بود. بوے عطر همہ جا را گرفته بود. نغمه پرندگان و صداے شرشر آب رودخانه بہ گوش میرسید. اصلاً نمیشود آنجا را توصیف کرد. بہ بالاے سرم نگاه کردم. درختان میوه و یڪ درخت نخل پر از خرما را دیدم. با خودم گفتم: خرماے اینجا چہ مزهاے دارد؟ یکباره دیدم درخت نخل بہ سمت من خم شد. من دستم را بلند کردم و یڪی از خرما ها را چیدم و داخل دهان گذاشتم. نمیتوانم شیرینی آن خرما را با چیزی در این دنیا مثال بزنم. در اینجا اگر چیزے خیلی شیرین باشد، باعث دلزدگی می شود. اما آن خرما نمی دانید چقدر خوشمزه بود. از جا بلند شدم. دیدم چمن ها بہ حالت قبل برگشت. بہ سمت رودخانه رفتم. در دنیا معمولاً در ڪنار رودخانهها، زمین گل آلود است و باید مراقب باشیم تا پاے ما کثیف نشود. اما همین کہ بہ ڪنار رودخانه رسیدم، دیدم اطراف رودخانه مانند بلور زیباست. بہ آب نگاه کردم، آنقدر زلال بود کہ تا انتهاے رود مشخص بود. دوست داشتم بپرم داخل آب. اما
با خودم گفتم: بهتراست سریعتر بروم بہ سمت قصر پسرعمه ام. ناگفته نماند. آنطرف رود، یڪ قصر زیباے سفید و بزرگ نمایان بود. نمیدانم چطور توصیف کنم. با تمام قصرهاے دنیا متفاوت بود. چیزے شبیه قصرهاے یخی کہ در کارتون های دوران بچگی میدیدیم، تمام دیوارهاے قصر نورانی بود. می خواستم بہ دنبال پلی براے عبور از رودخانه باشم،اما متوجه شدم، اگر بخواهم می توانم از روے آب عبور کنم! از روے آب گذشتم و مبهوت قصر زیباے پسر عمه ام شدم. وقتی با او صحبت میکردم، میگفت: ما در اینجا در همسایگی اهل بیت علیهم السلام هستیم. ما میتوانیم بہ ملاقات امامان برویم و این یکی از نعمتهای بزرگ بهشت برزخی است. حتی میتوانیم بہ ملاقات دوستان شهید و شهداے محل و دوستان و بستگان خود برویم.
بفرمایید زندگی👇
@FOTROSEMALAK🌹
انتشار مطالب کانال #فطرس صدقه جاریه است.