#داستان_کوتاه_آموزنده
💠یک شب برای خدا💠
🌀دزدی به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت، اما چیزی نیافت که قابل دزدی باشد.
⚡️خواست که نومید بازگردد که ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت ای جوان، سطل را بردار و از چاه، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزی از راه رسید به تو بدهم، مباد که تو از این خانه با دستان خالی بیرون روی.دزد جوان، آبی از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند.
💢روز شد، کسی در خانه احمد را زد. داخل آمد و 150 دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه، به جناب شیخ است.
⚡️احمد رو به دزد کرد و گفت دینارها را بردار و برو، این پاداش یک شبی است که در آن نماز خواندی.
حال دزد دگرگون شد و لرزه بر اعضایش افتاد.
💢گریان به شیخ نزدیک تر شد و گفت تاکنون به راه خطا می رفتم، یک شب را برای خدا گذراندم و نماز خواندم، خداوند مرا این چنین اکرام کرد و بی نیاز ساخت، مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم.
⚡️کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت.
@Dastane_amozande
○•🌱
سلامی بیجواب ازجانب خوبان نمیماند
به سمت #کربلا هرصبح میگویم سلام آقا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ساقی العطاشا
4- قال الله عزّوجلّ:
ای آدم! آنچه بین من و توست: از تو دعا و از من اجابت.
(الخصال1/244)
🌹مولا امیرالمومنین امام علی(عَلیهِ السَّلام):
با رفتار نیکویت ، بدکار را اصلاح کن و با گفتار زیبایت بر خوبی راهنما باش.
📚 شرح غرر الحکم، ج۲، ص۱۸۲
✅ @iransiasat_ir👈
10.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اعتراف معارض سعودی به اقتدار ایران؛ هوش و ذکاوت ایرانی ها نقشه های آمریکا را ناکارآمد کرده است!
🔻 دکتر سعد الفقيه، معارض عربستانی در جدیدترین اظهار نظر در مورد ایران گفت:
🔹قدرت ایران، نیروگاه های هسته ایش نیست، منشاء قدرت ایران نفوذ در منطقه است؛ بازوهای قدرت ایران در همه جا نفوذ دارند.
🇮🇷کانال اطلاعات سپاه سایبری
🌐 @sepahcyberi_ir
🔺عربستان، امارات و بحرین در صورت ائتلاف با اسرائیل ضربات مهلکی دریافت خواهند کرد
سردار وحیدی در گفتوگو با روسیاالیوم:
🔹اگر عربستان، امارات و بحرین وارد ائتلاف با رژیم صهیونیستی علیه ایران شوند، ضربات بسیار قوی و مهلکی دریافت خواهند کرد.
🔹رژیم صهیونیستی به دنبال متوسل شدن به کشورهای دیگر برای رویارویی با ماست.
🇮🇷کانال اطلاعات سپاه سایبری
🌐 @sepahcyberi_ir
📝
روزی مردی زیر سایهی درخت گردویی نشست تا خستگی در کند در این موقع چشمش به کدو تنبلهایی که آن طرف سبز شده بودند افتاد و گفت:
خدایا! همهی کارهایت عجیب و غریب است! کدوی به این بزرگی را روی بوتهای به این کوچکی میرویانی و گردوهای به این کوچکی را روی درخت به این بزرگی!
همین که حرفش تمام شد گردویی از درخت به ضرب بر سرش افتاد.
مرد بلافاصله از جا جست و به آسمان نظر انداخت و گفت: خدایا! خطایم را ببخش! دیگر در کارت دخالت نمیکنم چون هیچ معلوم نبود اگر روی این درخت به جای گردو، کدو تنبل رویانده بودی الان چه بلایی به سر من آمده بود !!
@Dastane_amozande