eitaa logo
پیشکسوتان قم
645 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
66 فایل
پیشکسوتان ایثارگر همواره درخط مقدم حفظ وصیانت ازارزشهای دفاع مقدس خواهندبود.
مشاهده در ایتا
دانلود
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سکانسی دیدنی ازمبارزه مختار ثقفی با حرمله ابوالحکم بن المختار (پسر مختار ثقفی) در حالی که پیرمردی بود در موسم حج امام باقر(ع) را ملاقات و عرض کرد : مردم درباره پدرم حرفها می‌گویند، شما هرچه بگویید برای من حجت است. امام (ع) فرمودند: چه می‌گویند؟ عرض کرد: می‌گویند ، کذاب است؟ امام باقر(ع) فرمودند: خدا رحمت کند پدرت را، مختار همه حق ما را از ظالمان ستانید، قاتلان ما را کشت و به خونخواهی ما برخاست.  🔹سید ابن طاووس به نقل از سریر، از امام باقر(ع) نقل می‌کند که فرمودند: هرگز به مختار دشنام ندهید، زیرا او به خونخواهی ما قیام کرد و قاتلان ما را کشت، و در زمان عسرت به شیعیان کمک زیادی کرد. 📚بهجة الامال، ج۷ ،ص ۵
Download (1).mp3
زمان: حجم: 4.46M
نجاتش بدید، قتلگاه که جای دیدن نیست خب آبش بدید، این که رسم سر بریدن نیست روضه عاشورارو از زبون خواهرش بشنوید 😭
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمی‌خواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود. روز عاشورا می‌گوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟» شب صحبت می‌کند تا مبادا خبیثی در بین طیّب‌ها باشد، و روز سخن می‌گوید تا مبادا طیّبی در بین خبیث‌ها مانده باشد. شب غربال می‌کند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال می‌کند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند. 🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
⭕️ وقایع روز عاشورا(4) ❇️شهادت امام حسین(ع) 🔹جنگ تن به تن شد؛ حضرت آمد وسط میدان و مبارز طلبید. عرب روی قانون و سنتی که داشت ننگ و عارش بود که اگر مبارز بطلبند مبارز نیاید. آنها سی هزار نفرند و این یک نفر. از بزرگترین شجاعانشان آمدند. آمدن همان و دو نیم شدن همان. یکی دیگر آمد و یکی دیگر. وحشت همه را گرفت. اینجاست که این جور اشخاص متوسل به دغلی و کار نامردی می‌شوند. عمر سعد فریاد کشید: کجا می‌روید؟! به خدا قسم اگر شما بخواهید این‏‌جور به جنگ او بروید همه‌تان را از دم شمشیر می‌گذراند. «وَ اللهِ لَنَفْسُ ابیهِ بَینَ جَبینِهِ، هذَا ابْنُ ابی‏طالبٍ هذَا ابْنُ قَتّالِ الْعَرَبِ» این پسر علی است، این کشنده عربِ مشرک است، روح علی در چهره این نمایان است، کجا می‌روید؟! 🔹اینجا بود که چهره جنگ تغییر کرد و به آن یک مرد و یک نفر تیراندازی و سنگ‏پرانی می‌کردند. امام که حمله می‌کرد، تمامشان فرار می‌کردند و حتی یک صف در مقابل امام، یک مرد پنجاه و شش ساله، نمی‌آیستاد. نوشته‌اند آن طور که بز از جلو شیر فرار کند این جمعیت فرار می‌کرد. ولی حضرت مقداری که دور می‌شد، می‌آمد در نقطه‌ای که انتخاب کرده بود می‌ایستاد، نقطه‌ای که به خیام حرم نزدیک بود، چون ضمناً دلش هم به طرف خیام حرم بود که آنها مطمئن باشند حسین هنوز زنده است. صدای مبارک بلند می‌شد: لاحولَ و لا قوّةَ الّا بالله العلی العَظیم‏ شعار توحید: خدایا قوّت بازوی حسین هم از توست، تو این نعمت را به حسین داده‌ای. این را می‌گفت تا زینب دلش آرام بگیرد که هنوز برادرم حسین زنده است، تا بچه‌های حسین مطمئن باشند هنوز حسین زنده است. و در خلال همین جریانها بود که حضرت فوق‌العاده خسته شده بودند. ایستاده بودند، یکی از اینها آمد و سنگی به پیشانی مبارک امام زد، پیشانی مبارکش شکست، خون جاری شد. لباسها را بالا زد که خون را از جلو چشم و پیشانیش پاک کند. تیری به سینه مقدسش آمد که از روی اسب به زمین افتاد. 🔹این اسب که یک حیوان تربیت‌‏شده برای میدان جنگ بود در همین خلالها آمد یال‌های خودش را به خون اباعبدالله خونین کرد و به مقر اصلی خودش برگشت. حضرت چند بار برای وداع تشریف آوردند. این بار سوم که صدای شیهه اسب بلند شد بچه‌ها خیال کردند آقا آمده‌اند که بار دیگر خداحافظی کنند ولی وقتی بیرون آمدند اسب پدر را دیدند در حالی که یالش غرق در خون است و زینش واژگون. اینجا بود که این بچه‌ها دور این اسب را گرفتند و مانند هر مصیبت‌زده‌ای شروع کردند به ناله کردن و فریاد کردن. اباعبدالله دختر عزیزی دارد که او را خیلی دوست می‏دارد و آن دختر هم پدر را فوق‌العاده دوست می‏‌دارد. این دخترک وقتی که آمد جمله‌هایی با خودش می‌گفت. گویی که این اسب را خطاب کرده است. یک دختری که خیلی پدرش را دوست دارد و خودش را فراموش می‌کند به اسب می‌گوید: یا جَوادَ ابی هَلْ سُقِی ابی امْ قُتِلَ ابی عَطْشاناً من می‌دانم پدرم با لب تشنه‌ بود، من نمی‌دانم پدرم را با لب تشنه‌ کشتند یا سیرابش کردند وَ اسْرَعَ فَرَسُک شارِداً مُحَمْحِماً باکیاً، فَلَمّا رَأَینَ النِّساءُ... 🔹امام زمان صلوات الله علیه همین منظره را مرثیه‏‌خوانی می‌کند، می‌گوید: جد بزرگوار! آن وقتی که اسب تو آمد در حالی که فریاد می‌کشید و همینکه زن و بچه تو اسب تو را به این حال دیدند روانه قتلگاه شدند. خَرَجْنَ حَواسِرَ مُسَلَّباتٍ حافیاتٍ باکیاتٍ. آمدند ببینند آقا در چه حالی است. می‌دانید وقتی آمدند آقا را در چه حالی دیدند؟ در حالی دیدند که شمر روی‏ سینه اباعبدالله نشسته بود. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚پانزده گفتار، صفحه 197 📚 آشنایی با قرآن، جلد 10، صفحه 172
1.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حُسین جـــــــان حُسین جـــــــان حُسین جـــــــان
1.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من🖤
عاشورای غزه💔 🥀چقدر علی اصغر چقدر رقیه چقدر علی اکبر سلام الله علیهم غزه کربلای زمانه
◾️رهبر معظم انقلاب: شمر امروز، نخست وزیر اسرائیل است.
حاج سید مجید بنی فاطمه4_5938273464791074841.mp3
زمان: حجم: 7.02M
مگه میشه یه شعری اینطوری کلمه به کلمه‌ش جیگر آدمو بسوزونه این مخصوص همین ساعاته برید یه گوشه گوش بدید. این اتفاقات الان داره رخ میده 😭😭
هدایت شده از س.م. رضوی