eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
50 🔰شب موقع خواب به حرف های بعد مسجد بابا خیلی فکر کردم واقعا این حرف های بابا هادی خیلی قشنگ بود ، واقعا باید حواسمون باشه که نماز و روزه و اعمال دینی وقتی میتونه به ما کمک کنه و باعث رشد ما بشه ، که در عمل و رفتار ما هم اثر... اثر... اثر... آهان ، یادم اومد تازه یادم اومد درسته بابا امروز میخواست به این موضوع اشاره کنه و نکرد 👈👈👈دائی منصور! 👌 پس بگو چرا دائی منصور با این همه ادعای مذهبی بودن و نماز خوندن و عمل به دین ، باز هم تاثیراتش در زندگی شخصی خودش معلوم نیست! چون سعی نکرده این اعمال و اطلاعات دینی رو ، در زندگی خودش پیاده کنه 🌀دین اسلام فقط به نماز خوندن نیست ، یادم هست حاج اقا قرائتی هم تو برنامه درس هایی از قرآن بارها این رو گفت و آیه " الذین آمنوا و عملوالصالحات " رو بارها به عنوان مثال ذکر کردند که مسلمان واقعی هم باید ایمان داشته باشه و هم عمل هر دو باید در کنار هم باشن اسم یه گروهی رو هم آوردن که جلوی امام علی (ع) ایستادند و جنگیدند ،اسمشون... اسمشون... آهان ، خوارج ، گروه خوارج بود گروهی که زیاد نماز و قرآن می خوندن اما آخرش با حضرت علی (ع) جنگیدن حالا فردا تو راه مدرسه از بابا درباره این گروه سوال می کنم واقعا باید جالب باشه که چطور شده افرادی که همیشه نماز و قرآن می خوندن و در تابستان های گرم روزه می گرفتند، کارشون به جایی رسیده که جلوی امام معصوم بایستن و جنگ کنن 🔰 دیگه داشتم می خوابیدم که یاد توصیه بابا افتادم ... بابا به من گفت که شب ها قبل از خواب اگه حال و حوصله اش رو داری این اعمال مهم رو انجام بده که بسیار ثواب داره اعمال.... ادامه دارد... ✍️ احسان عبادی https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایتگری شهدایی قسمت 932 ⭕️ خواب بمونه برای بعد از شهادت 🔻حاج قاسم به من گفت هر روز برای محمدحسین صدقه کنار میذاشتم.... 🔺روایت مادر شهید محمد حسین محمدخانی از فرزند شهیدش https://eitaa.com/piyroo
🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸 🔴 کانال ازاین ساعت الی 8:30 صبح تعطیل میباشد،⛔️ 🤲اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . https://eitaa.com/piyroo
●|👤°•. فعالیـت امروز ڪانال متبرڪ به نام شـهید ☃ تاریخ تولد: ۱۳۴۵ محل تولد: زنجان تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ محل شهادت: شلمچه وضعیت تأهل: مجرد مزار شهید: گلزار شهدای زنجان ♥️ https://eitaa.com/piyroo
🌹🕊🌹🕊🌹 سلام بر آن‌هایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم https://eitaa.com/piyroo
عملیّات محرّم مجروح شد طوری که دکترا ازش قطع امید کرده بودند. . حضرت فاطمه(س) اومده بود به خوابش، فرموده بود: "پسرم تو شفا گرفتی ، بلند شو ، فقط باید قول بدی که جبهه رو ترک نکنی! ". بعد از این خواب ، سر از پا نمیشناخت ... عملیّات خیبر ، شد فرمانده گردان حضرت علی اکبر (ع) از بس حضرت زهرایی بود اسم گردانش رو عوض کرد گذاشت "یا زهرا(س) " شهید که شد ایّام فاطمیه بود. ترکش خورده بود توی پهلوش "شهید سید کمال فاضلی" https://eitaa.com/piyroo
... 🌸 ‌مۍخواستند‌عڪس‌یادگارۍ‌بگیرند.‌ازماشین‌پیاده‌شد.‌ ‌یڪ‌گروه‌دیگر‌براۍ‌دومین‌بار‌ازماشین‌پیاده‌اش‌ڪردند‌ براۍ‌عڪس‌گرفتن.‌‌ ‌دفعه‌ۍسوم‌،یڪ‌خانوم‌خواست‌عڪس‌بگیرد‌؛‌ باحجاب‌نا‌مناسب.‌ ‌پیاده‌شدوبااوهم‌عڪس‌گرفت.‌ ‌گفت:‌باورنمۍڪردم‌بامن‌عڪس‌بگیرید.‌‌ ‌ازامروز‌سعۍ‌مۍڪنم‌حجابم‌رادرست‌ڪنم.‌ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از وصیت نامه شهید مدافع حرم حجت باقری آمده است: «خط ولایت خطی است که مسیر درست و راست و روشن را به ما نشان می‌دهد و اگر می‌خواهیم خود را محک بزنیم باید ببینیم چقدر پیروی از ولایت می‌کنیم...» 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
شب شده بود. در دمشق ما را به خانه‌ای بردند و خوابیدیم تا صبح پیش حاج قاسم برویم. حاج قاسم در حرم حضرت رقیه(س) بود. در واقع مقر فرماندهی‌اش را آنجا قرار داده بود. وقتی او را دیدم، در کمال آرامش در حرم نشسته بود و فرماندهی می‌کرد. چند روز بعد که کارم تمام شد و خواستم به ایران برگردم، در هواپیما دوباره حاج قاسم را دیدم که دخترش هم کنارش نشسته بود و از دمشق به تهران می‌آمدند. تعجب کردم. در آن شرایط که دشمن تا پشت دیوارهای کاخ بشار اسد آمده و به نزدیک حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) رسیده و شرایط بسیار سخت بود، حاج قاسم دخترش را هم آورده بود؛ این که آیا همسر و دیگر فرزندانش هم بودند یا نه نمی‌دانم چون من فقط دخترش زینب را دیدم. شرایط آنقدر سخت و خطرناک بود که من فکر می‌کنم خیلی از افراد در ازای پول زیاد هم حاضر نبودند به آنجا بروند و فقط زیارت کنند اما او با آرامش آمده، جلسه می‌گذارد، نیروها را هدایت می‌کند و حتی دخترش را هم با خودش آورده است. 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
• . 🌻 . بعضی ها وقتی می‌روند آن قدر؛ سبڪ بارند که آدم بهشان غبطه می‌خورد..! . در وصیت نامه اش نوشته بود: [فقط هفت تا نمازِ غفیله ام قضا شده لطفاً برایم بخوانیـد🌸🌱'] . https://eitaa.com/piyroo
✅این اوستا عبدالحسین بدهکار کسی نمی‌مونه
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
✅این اوستا عبدالحسین بدهکار کسی نمی‌مونه
✅هر چیزی سر جای خودش 💓به روایت معصومه‌ی سبک‌خیز همسر : در یکی از عملیات‌ها، 💍انگشترم را کردم و گفتم «اگر انشاءالله به سلامتی برگرده، همین انگشتر رو می‌اندازم تو ضریح امام رضا (ع)». شهید برونسی در همان عملیات مجروح شد، اما زخمش زیاد کاری نبود و سالم به خانه برگشت. جریان نذر انگشتر را برایش گفتم خندید و گفت «وقتی نذر می‌کنی، برای جبهه نذر کن» پرسیدم «چرا؟!» گفت «چون امام هشتم احتیاجی ندارند، اما جبهه الان خیلی احتیاج داره؛ حالا هم نمی‌خواد انگشترت رو ببری حرم بندازی». از دستش دلخور شدم😕😔 اما چیزی نگفتم... عبدالحسین در عملیات بعدی به سختی مجروح شد، او را به بیمارستان کرج برده بودند؛ از همان جا به ما اطلاع دادند و فهمیدیم که حالش اصلا خوب نیست بطوریکه اصلا نمی‌توانست صحبت کند. فردای آن روز برادرم از تهران زنگ زد. زود پرسیدم «چه خبر، حالش خوبه؟» گفت «خوبتر از اونی که فکرش رو بکنی الان هم یک پیغام خیلی مهم هم برای شما داشت،اولاً که سلام رساند، دوماً گفت اون انگشتری رو که عملیات قبل نذر کرده بودی، همین حالا برو حرم، بندازش در ضریح» گیج شده بودم😢، حساب کار از دستم در رفته بود؛ گفتم «او که می‌گفت این کار را نکنم!» گفت: 💫 «وقتی ما رسیدیم بالای سرش، هنوز به هوش نیامده بود. هم تختی‌هاش می‌گفتند توی عالم بیهوشی داشت با پنج تن آل عبا (ع) حرف می‌زد، آن هم با چه سوز و گدازی! تک‌تک آن بزرگوارها را به اسم صدا می‌زد… وقتی به هوش آمد، جریان را از خودش پرسیدیم. اولش که طفره رفت، بعد خیلی غمگین شروع کرد به گفتن؛ توی عالم بیهوشی، دیدم (ع) بالای سر من تشریف آوردند. احوالم را پرسیدند و دست می‌کشیدند روی زخم‌های من و می‌فرمودند عبدالحسین خوش‌گذشته(به خیر گذشته)، انشاءالله زود خوب می‌شه. بعد یکی از آن بزرگوارها، عیناً انگشتر خانمم را نشانم دادند و فرمودند👈 بگویید آن انگشتر💍 را بیندازند توی ضریح». فهمیدم خواست خودش نبوده که انگشتر را بیندازم ضریح؛ فرمایش همان‌هایی بود که به خاطرشان می‌جنگید و شاید هم یادآوری این نکته که هر چیز به جای خودش نیکوست… 📚 کتاب خاک های نرم کوشک https://eitaa.com/piyroo