eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی شهید آوینی و یارانش در خیابان های تهران علت گریه یک خانم در هنگام بدرقه رزمنده ها را می پرسند و او پاسخی می دهد که حتی ما را نیز در عصر حاضر شرمنده می‌کند.. https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
همسرم خیلی سفارش امیرعلی را می‌کرد. به من می‌گفت من و تو باید الگوی عملی برای فرزندمان باشیم. باید طوری تربیت شود که لیاقت سربازی امام زمان (عج) نصیبش شود. باید نماز خواندن، قرآن خواندن و ارادتش به اهل بیت را از ما الگو بگیرد. شاید با شهادت همسرم مأموریتش در این دنیا پایان یافته باشد اما مأموریت من و همسران شهدای مدافع حرم در جبهه فرهنگی تازه شروع شده است. 🌷 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢شهر پرتقال و سال پایانی اسارت پانزدهم مهر ماه سال ۶۸ عراقیا اومدن و گفتن وسایلتون رو جمع و جور‌کنید و آماده حرکت بشید. حالا طوری می گفتن وسایلتون رو جمع کنید که انگار هر کدوم یه وانت وسیله داشتیم. سر و تهش یک کیسه بود که یه دست لباس اضافی با یه خمیر دندون و مسواک و یه حوله ویه دونه صابون و دو تخته پتو توش بود. این همۀ اموال و وسایلی بود که باید جمع و جور می‌کردیم. همه خوشحال شدیم و تصورمان این بود که دوران تبعید و زندان چهار ماهه تموم شده و ما رو بر می‌گردونن پیش بچه‌ها در اردوگاه ۱۱، لحظه شماری می‌کردیم و با لبخند به صورت یکدیگه نگاه می‌کردیم. تصور اینکه همرزمانمون در اردوگاه از بازگشت دوباره ما چقدر جا می‌خورن و خوشحال می‌شن، مثل نسیمی فرح‌بخش ما رو نوازش می‌داد، اما این خوش‌خیالی‌ها دوام زیادی نداشت و با اومدن اتوبوس‌ها رشتۀ همه این افکارِ خوب و خوشایند پاره شد. ظاهر قضیه این بود که تصمیم گرفته بودن ماها رو به جایی دیگه بفرستن. به همین خاطر فرمانده اردوگاه دستور داده بود تموم مخالفین رو جمع کنن و تبعید کنن تا از سرشون خلاص بشن. برامون محرز شد که قراره دوباره به مکان دور دستی تبعیدمون بکنن. اگه می‌خواستن ببرن اردوگاه ۱۱ که دیگه نیازی به اتوبوس نبود. حدود صد نفری هم از مشعوذینِ(خلافکارها) جدید از اردوگاه خودمون -یازده تکریت- بهمون اضافه شد و سوار تعدادی اتوبوس شدیم و به راه افتادیم. حالا باید منتظر جای جدید با نگهبانایِ جدید و روحیه‌های متفاوت بودیم و باز آینده مون در هاله ای از ابهام قرار گرفت. از همه نگران کننده‌تر همون تکرار تونل مرگ بود که دیگه واقعاً طاقتشو نداشتیم. اگه آدم بفهمه مثلاً قراره ببرنش جوخۀ اعدام، باور کنین تحملش از بلا تکلیفی و تشویش ذهن خیلی بهتره. یکی از تشویشای همیشگی‌مون تو جابجایی‌ها سردرگمی و مبهم بودن آینده بود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید :سید عبدالرضا موسوی تاریخ تولد : 1335/1/29 محل تولد :خرمشهر رشته تحصیلی : پزشکی تاریخ شهادت :1361/2/17 محل شهادت : خرمشهر عملیات بیت المقدس وصيت نامه شهيد سيدعبدالرضا موسوي خطاب به همسرش پنج شنبه/۹ بهمن/۵۹ «الذين آمنو و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندا… اولئك هم الفائزون، يبشرهم ربهم به رحمه منه و رضوان و جنات لهم فيها نعيم مقيم خالدين فيها ابد عندا… عنده اجر عظيم». همسر عزيزم! رنج و درد بزرگ من اين بود كه برخلاف تو هرچه فكر كردم، ديدم هيچگاه در اين مدت نتوانسته‌ام همراه و همسر خوبي براي تو بوده باشم. صحبت هايت به من دلداري داد و بر اميد و شوقم افزود و از آن طرف به بعد بود كه ديگر دوري تان و جدائي از شما برايم سنگين نيامد و مي‌دانم تو با اين حرفها و با اين همه تأكيد از لذت و راحتي در كنار هم بودنمان گذشتي و محروميت و رنج و فداكاري را پذيرفتي و بي شك شما (تو و فرزندم) كه زندگي و لذت و راحتي و همه چيزم هستيد، بايد فراموش مي‌شديد تا من بتوانم رها شوم و در راهي پرافتخار گام بردارم و چگونه خدا را سپاس بگذارم در زماني كه امتحان فرا رسيده است و ابتلا و محنت آغاز شده است. با ايمان و اطمينان به تو، هر بند و باري را از پا و دوش خويش آزاد و رها مي‌بينم و تو مرا در رستن از چاه و چاله و بيراهه ياري دادي و اكنون دغدغه از دست دادن چيزي را، حتي تو و فرزندم، از دلم بيرون كشيدي و ناچارم نساختي كه از شريف ترين موهبت خدا، يعني «شهادت» روي برتابم؛ بلكه ياري فراوانم رساندي. همسر عزيزم! تو هميشه برايم مايه اميد بوده‌اي و يار تنهائي و غربتم. اما محبوبم! اگر كسي بخواهد براي خدا خود را فدا كند، يا براي رهائي مردم، اسارت و مرگ خويش را بپذيرد و براي برخورداري محرومان بايد محروميت را بر خويش هموار سازد و در اين راه زن و فرزند اويند كه نخست فدا مي‌شوند و در اولين قدم، اين تويي كه بايد بار سنگين و شكننده را پس از من بر دوش برداري و من اكنون به داشتن تو خوشحال و اميدوار و سرافرازم. همسر عزيزم! صديقه مهربانم! اينك كه به تو مي‌انديشم و بيشتر از لحظه هاي ديگر اميدوارم كه همچنان سخت و استوار و با ايماني لبريز يقين و اطمينان و دلبندي به وعده هاي خداوند، مسئوليت فاطمه را كه اميد و جان و علاقه‌ام بوده، و فرصت آن را نيافتم كه مدتي آن را خوب ببينم و اولين تجربه خويش را شروع كنم، بر دوش برداري. همسر محبوبم! صديقه صبور و آرام و مهربانم! چه سفارشي مي‌توانم به تو داشته باشم؟ اميدوارم تو با از دست دادن من، هيچ كسي را از دست نداده باشي و مخصوصاً آن طوري كه مرا مي‌شناسي اميدوارم كه نبود من خلأیي در ميان داشتن هاي تو پديد نياورد. صديقه عزيزم! از تو سخن گفتن هيچگاه برايم بس نيست و مي‌داني كه هرگز چنين سرنوشتي را براي تو و فرزندم دوست نمي‌داشتم. هيچگاه دوست نمي‌داشتم نهالي را كه هنوز پا نگرفته و غنچه‌اي را كه هنوز نشكفته است، در تنهائي رها كنم؛ امّا عزيزم، تو خود خوب مي‌داني من قبل از اينكه به تو و فرزندم متعلق باشم، به انقلابم و به راهي كه مرا در ادامه اش سخت ياري داده‌اي، متعلقم و تو بارها و بارها اسباب رهائي ام را از قيدهاي نفس فراهم نمودي و به راهم داشتي و اين است كه در عين حال كه سخت به تو و فرزندم عشق مي‌ورزم و دوستتان دارم؛ ولي به راهي كه رفته‌ام بيشتر دل بسته‌ام. آري هرچند دور ماندن و غربت تنهائي دردناك است؛ ولي در عوض من به ياري خدا درِ راه طولاني سراسر افتخار را گشوده‌ام و به لطف خدا و ياري و كمك فراوان تو، از دغدغه شما خود را رها حس مي‌كنم. از خدا مي‌طلبم تا وقتي كه در صحنه پيكار حق و باطلم هيچگاه عشق به تو و فرزندمان لحظه‌اي بر انتخابم پرده نيافكند و مرا از صحنه افتخار بيرون نبرد. اكنون كه وصيت نامه‌ام را خطاب به تو به پايان مي‌برم، اميدوارم كه نبودن من هيچ كمبودي براي تو و فرزندمان در زندگي پديد نياورد. وفاي محكم و دوستي استوار و روح پر از صداقت و پاكي تو را فراموش نمي‌كنم. خداحافظ – رضا 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و شهید سید عبدالرضا موسوی صلوات🌼 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 دلم تنگ است... هلاڪ یڪ دیدار... عطشناڪ یڪ لبخند... بی‌قرار یڪ صوت دل‌انگیز... نمی‌شود این جان خستہ را با پایان این انتظارِ طولانے،آرام ڪنے؟... نمےشود این چشمان بہ راه مانده را بہ جمال زهرایےات روشن ڪنے؟... تو آن عزیزترین عزیز مصر وجودے و من آن فقیرترین و بینواترین مشتاقِ منتظر... 🌤الّلهُـمَّ‌_عَجِّــلْ‌_لِوَلِیِّکَـــ‌_الْفَـــرَج https://eitaa.com/piyroo
زیارتنامه شهدا🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . 🕊یادشهدا باصلوات https://eitaa.com/piyroo
🌸🕊•• میگویند: شهدا رفتند تا ما بمانیم‌✌️ ولے من‌ میگویم: شهدا رفتند تا ماهم‌ به‌ دنبالشان‌ برویم👣 آری جا مانده‌ایم‌... دل‌ را باید صاف‌ کرد🙂 🕊 🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ یکی‌از‌کارایِ‌شیطان؛ خوب‌و زیبا‌جلوه‌دادنِ‌بدی‌هاست میاد‌یه‌کاری‌می‌کنه‌که‌طرف اعمالی‌رو‌که‌قلبا‌قبول‌داشت بَده‌رو،‌دیگه بَد نمیدونتشون! یعنی‌گناه‌رو‌قشنگ‌زینت‌میده. مثلا‌طرف‌میبینه‌قبلا‌یه‌سری‌چیزا براش‌خط‌قرمز‌بوده‌و‌اونارو‌گناه حساب‌میکرده،‌ولی‌الان‌اگه‌انجامشون بده براش فرقی نمیکنه دیگه⁉️ بپاییم گناه تو چشمامون‌خوشگل‌نیاد! -اولی‌به‌خودم‌میگم... :) https://eitaa.com/piyroo
از همه همکارانم ، خصوصا بسیجیان عزیز که در ماموریت های مختلف اردو های جهادی و راهیان نور این حقیر را همراهی کردند، صمیمانه قدر شناسی می کنم. 🌷 https://eitaa.com/piyroo
شهید‌آوینی‌میگفت: بالی‌نمیخواهم... این‌پوتین‌های‌کهنه‌هم‌میتواند♡ مرا‌به‌آسمان‌ها‌ببرد • من‌هم‌بالی‌نمیخواهم... من‌با‌"چادرم"میتوانم‌مسافر‌آسمان‌ها‌باشم💌 "چادرمن‌بال‌پرواز‌من‌است" ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌🦋 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌✨🕊 شُهدا شدن یِ‌ عکس و چسبیدن بھ دیوار اتاقمون ، شُهدا شدن یه عکس و زیبایـے پروفایلمون ..! حواسمون هست؟! شهید شده یه اسم که همه‌ ما رو بھ دوستی با اونا میشناسن .. اما تو خلوت فکر کن ، ما واقعا رفیقِ شُهداییم؟!💔🚶🏻‍♂ https://eitaa.com/piyroo