eitaa logo
پخش کتاب هادی
1.4هزار دنبال‌کننده
289 عکس
0 ویدیو
0 فایل
معرفی و توضیح در مورد آثار گروه فرهنگی و انتشارات شهید ابراهیم هادی دفتر نشر ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱- ۰۲۱۳۶۳۱۲۱۴۴ مدیر نشر ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ ارسال بالای ده جلد بدون هزینه پستی(تماس با دفتر از ۹صبح تا ۵ عصر روزهای کاری)
مشاهده در ایتا
دانلود
پخش کتاب هادی
📚بی قرار زندگینامه و خاطرات سردار شهید حاج جعفر جنگروی 📖اثر گروه شهید هادی ۱۴۴صفحه مصور. ۱۴۰۰۰ ت
بی قرار . جوان امروزي و مشغول خياطي بود. سراغ كشتي رفت كه با ابراهيم هادي آشنا شد و مسير زندگيش تغيير كرد. بعد از پيروزي انقلاب فرمانده سپاه خرمشهر شد. بعد به كردستان رفت و به اسارت درآمد. او را بردند تا اعدام كنند اما... با شروع جنگ به جنوب آمد. فرمانده بود. در عمليات رمضان گلوله توپ در مقابلش منفجر شد و به شهادت رسيد. او تجربه اي نزديك به مرگ پيدا كرد و زماني كه با پيكر بقيه شهدا در هواپيما بود با عنايت حضرت زهرا(س) بار ديگر بازگشت. اين كتاب، خاطرات حاج جعفر جنگروي جانشين لشكر سيدالشهدا(ع) است، کسی که زندگی عجیبی داشت و چندين بار با مرگ دست و پنجه نرم كرد و بارها شهید شد و...
پخش کتاب هادی
📚مزد اخلاص. خاطرات زیبای شهید علی محمدصباغ زاده. راوی استاد قرائتی. 📖اثر گروه شهید هادی. ۱۲۰ صفح
مزد اخلاص: در جريان يك كار خير، كسي آب دهان خود را به صورت يكي از معلمان همدان انداخت، صدها نفر در برزيل مسلمان شدند!!! اين كتاب شامل خاطرات شهيد علي محمد صباغ زاده، معلم همداني است كه جمله بالا و مقدمه و برخي خاطرات اين كتاب به نقل از حجت الاسلام قرائتي مي باشد. خاطراتي از معلم فداكار و عاشق و باتقوا كه يكبار خشم خود را فرو خورد و خداوند او را به درجات بالايي رساند. پدرش خود را به آقاي قرائتي رساند و هنگام نقل خاطرات فرزندش براي ايشان يكباره سكته كرد و از دنيا رفت ... استاد قرائتي به دنبال خاطرات اين شهيد رفت و چند برنامه درس هايي از قرآن به مطالب او اختصاص داشت.
كامبوزيا از بزرگان خاندان قاجار بود. پدرش از وزيران مظفرالدين شاه بود كه به دليل مخالفت با نفوذ انگليس به شهادت رسيد. امير توكل با كمك مادر به مشهد رفت و سپس تحصيلات خود را در روسيه كامل نمود. او به ايران بازگشت و با همراهي كلنل پسيان به مخالفت با سلطه رضاخان پرداخت. حكم اعدام امير توكل كامبوزيا صادر شد ولي اين دانشمند به زاهدان رفت و با ضمانت وزير دربار، مشغول به كار علمي شد. دانشگاه سوربن فرانسه كرسي استادي برايش در نظر گرفت. او به هفت زبان زنده دنيا مسلط بود و در باستان شناسي و در علوم اسلامي و حتي تفسير، يك نابغه به شمار مي رفت. مهمترين ويژگي او تحقيق درباره يهود و صهيونيسم بود. شاگرداني داشت نظير مقام معظم رهبري. او صدها نسخه كتاب خطي را فراهم كرد. شعار دوتا بچه كافيه را ضد دين مي دانست. چهار ازدواج كرد و 28 فرزند از خود به يادگار گذاشت. 14 پسر و 14 دختر. سال 1353 كتابي در 900 صفحه نوشت به نام صهيونيست بين الملل. قبل از چاپ از طرف دولت به سراغش آمدند و...
سه ماه رویایی شیر پاک خورده ای بود که دبیرستان را رها کرد و راهی جبهه شد. در همان سه ماه اول، چشمان او باز شد! آنچه تجربه کنندگان مرگ در زمان کوتاهی می دیدند، کاظم در تمام لحظات مشاهده می کرد. برای همین به دوستانش توصیه هایی می کرد که از آن سوی هستی و از دوستان شهیدش شنیده بود. او چهار سال قبل از شهادت، زمان عروج خود را به رفقایش گفت. خاطرات او در این‌کتاب، درس هایی برای زندگی الهی است
براي قاتلم آوازه اش از روستاهاي جنوب رفسنجان تا روزي كه آخرين سنگر داعش فتح شد، همه جا شنيده مي شد. حاج قاسم در بوكمال سوريه به وصيت اين جوان روستا زاده اشاره كرد و گفت: نگرش ما در مقابل دشمن داعشي همان وصيت شهيد حاج علي محمدي پور است. آنجا كه وصيتش را براي قاتلش اينگونه نوشت: اي برادر عراقي كه به دنبال من مي گردي تا مرا بكشي. بدان و آگاه باش كه اگر خداوند اجازه دهد در قيامت اول كسي كه شفاعت مي كنم تو خواهي بود. اما علي محمدي پور كه فرمانده گردان از لشكر ثارالله و از ياران حاج قاسم به شمار مي آمد، حكايت فراوان و باورنكردني دارد! او ره صدساله را يك شبه طي كرد و الگوي هزاران انسان خداجو گرديد. او به خاطر تقوايش آنچنان شد كه گويي از همه چيز خبر دارد! در روزهاي آخر، در جمع رفقا نشست و يك به يك برايشان گفت كه كدام شما شهيد يا جانباز و يا اسير و يا... مي شويد. حاج علي هنوز هم مشغول است. بعد از شهادت بيشتر از قبل حضور دارد و مشغول گره گشايي از كار بندگان خداست. صدها كرامت از او نقل شده.
بیا مشهد. طلبه ای که پس از خود سازی ها راهی جبهه شد و کرامات فراوانی از او نقل شده. علی سیفی به سختی مجروح شد و میخواستند پایش را قطع کنند اما در تجربه ای عجیب چیزهایی دید که قابل درک نبود. او اجازه نداد پایش را قطع کنند. باویلچیر راهی مشهد شد و با پای شفا یافته به جبهه بازگشت! علی چشمانش به ان سوی هستی باز شده و نکات زیبایی نقل میکرد. او زمان شهادت خودش را می دانست و همراه با غواصان اروند به شهادت رسید.
مصطفی. كودكي خردسال بود كه به شدت مريض شد. مريضي ادامه پيدا كرد و باعث مرگ كودك شد. جنازه بچه را در كنار حياط گذاشتند تا صبح فردا دفن كنند. اما... مصطفي پسري تيزهوش و زيرك بود. در همان سالهاي دبيرستان خواب عجيبي ديد كه ثمره آن ورود به حوزه علميه بود. در ايام پيروزي انقلاب بارها دستگير شد. بنيانگذار و اولين فرمانده سپاه ياسوج شد. در جبهه مجروح و در بيمارستاني در تهران بستري شد. مي¬خواست به منطقه برود اما پولي نداشت. هيچ آشنايي جز امام زمان(عج) در تهران پيدا نکرد. متوصل شد. سيدي نوراني به ملاقاتش آمد و ... او رده هاي مختلف فرماندهي را تا مسئوليت سپاه صاحب-الزمان(عج) كه شامل پنج لشكر مي شد تجربه كرد. او صدها رزمنده بااخلاص را در مسير شهدا تربيت كرد. با همسر يكي از شهدا كه از سادات بود ازدواج كرد. ميخواست به حضرت زهرا(س) محرم شود. سه روز بعد از عروسي پرماجرايش جبهه رفت و گفت ميخواهم گمنام بمانم. در والفجر2 بر روي تپه برهاني حماسه ها آفريد. از آن روز تا كنون كسي از شهيد حجت الاسلام مصطفي رداني پور خبر ندارد...
علمدار از بسیجی های شهر ساری بود. ایمان و اخلاص را از خاکریزهای جبهه به شهر کشاند. در مورد اخلاص او هر چه بگوئیم کم است. هیئت رزمندگان را راه انداخت و در هدایت جوانان بسیار تاثیر گذار بود. نوایی الهی داشت. دفتری داشت که برای خودش قانون های مختلف نوشته بود تا در مسیر بندگی خودش را تربیت کند. سید مجتبی علمدار به همه گفته بود که سی سال بیشتر عمر نمی کند. ۱۱ دی ۴۵ به دنیا آمد و ۱۱ دی ۷۵ در اثر عوارض شیمیایی به شهادت رسید. او هنوز زنده است...
📚دومین اثر از گروه شهید هادی مانند کتاب سه دقیقه در قیامت. شامل پیام هایی از ده ها تجربه نزدیک به مرگ همراه با خاطرات شهدا از تجربه های نزدیک به مرگ 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
پخش کتاب هادی
📚دومین اثر از گروه شهید هادی مانند کتاب سه دقیقه در قیامت. شامل پیام هایی از ده ها تجربه نزدیک به م
گفت پایت را بگذاری اینطرف خط، برزخ شما شروع می شود! بهشت را از دور می دیدم. رفتم آن طرف خط و دویدم... اما نتوانستم جلو بروم! دیدم کنار یک پیرمرد بسیار ضعیف قرار گرفتم. به من گفتند: شما تنها نمی توانی بروی. این پیرمرد همراه شماست! گفتم: این که نمی تواند راه برود‌. الان می گیرد. لبخندی به من زد و گفت: این پیرمرد اعمال صالح توست که از تو جدا نخواهد شد... زدم توی سرم. پس کی بود می گفت دلت پاک باشه... نماز چیه... ثواب چیه.... قسمتی از کتاب بازگشت.
📚علمدار زندگینامه و خاطرات شهید سید مجتبی علمدار ویرایش جدید ۱۵۶صفحه مصور. ۱۵۰۰۰ تومان چاپ اول ۱۳۹۰ چاپ بیست و یکم ۱۳۹۹ 💐ویرایش و خلاصه شده از کتاب قبلی @pkhadi
📚کمی درنگ کن زندگینامه و خاطرات شهید رضا نادری 📖آخرین اثر گروه شهید هادی ۹۶صفحه مصور. ۹۵۰۰ تومان چاپ اول ۱۳۹۹ 💐از نوابغ دوران دفاع مقدس که خاطرات و دستنوشته های زیبایی دارد. @pkhadi