📚دومین اثر از گروه شهید هادی مانند کتاب سه دقیقه در قیامت.
شامل پیام هایی از ده ها تجربه نزدیک به مرگ همراه با خاطرات شهدا از تجربه های نزدیک به مرگ
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
پخش کتاب هادی
📚دومین اثر از گروه شهید هادی مانند کتاب سه دقیقه در قیامت. شامل پیام هایی از ده ها تجربه نزدیک به م
گفت پایت را بگذاری اینطرف خط، برزخ شما شروع می شود!
بهشت را از دور می دیدم. رفتم آن طرف خط و دویدم...
اما نتوانستم جلو بروم! دیدم کنار یک پیرمرد بسیار ضعیف قرار گرفتم.
به من گفتند: شما تنها نمی توانی بروی. این پیرمرد همراه شماست!
گفتم: این که نمی تواند راه برود. الان می گیرد.
لبخندی به من زد و گفت: این پیرمرد اعمال صالح توست که از تو جدا نخواهد شد...
زدم توی سرم. پس کی بود می گفت دلت پاک باشه... نماز چیه... ثواب چیه....
قسمتی از کتاب بازگشت.
📚علمدار
زندگینامه و خاطرات شهید سید مجتبی علمدار
ویرایش جدید
۱۵۶صفحه مصور.
۱۵۰۰۰ تومان
چاپ اول ۱۳۹۰
چاپ بیست و یکم ۱۳۹۹
💐ویرایش و خلاصه شده از کتاب قبلی
@pkhadi
📚کمی درنگ کن
زندگینامه و خاطرات شهید رضا نادری
📖آخرین اثر گروه شهید هادی
۹۶صفحه مصور.
۹۵۰۰ تومان
چاپ اول ۱۳۹۹
💐از نوابغ دوران دفاع مقدس که خاطرات و دستنوشته های زیبایی دارد.
@pkhadi
پخش کتاب هادی
📚کمی درنگ کن زندگینامه و خاطرات شهید رضا نادری 📖آخرین اثر گروه شهید هادی ۹۶صفحه مصور. ۹۵۰۰ توما
هشتاد و ششمین اثر گروه شهید هادی
رضا نادری از شاهرود اعزام شد و یکی از نوابغ دوران دفاع مقدس بود.
طرح های او در عملیات های مختلف بسیار زیبا و عجیب بود.
بهترین طرح او بستن تنگه چارزبر در حمله منافقین بود.
رضا در وصیتی برای سنگمزارش نوشته بود: ای برادر به کجا می روی. کمی درنگ کن
آیا با کمی گریه و خواندن یک فاتحه بر مزار من و امثال من، مسئولیتی که با رفتن خود بر دوش تو گذاشتیم را از یاد خواهی برد؟
ما نظاره می کنیم که تو با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد. و اما مسئولیت ادامه دادن راه ماست...
📙سه دقیقه در قیامت ترجمه عربی
اثر گروه شهید هادی
📚باهمکاری نشر دارالحضاره لبنان. بیروت
پخش در کلیه کشورهای عربی و حوزه خلیج فارس از طریق فروش اینترنتی
@pkhadi
اسرائیل اسیر
رزمنده ای از نیروهای ایرانی که برای آموزش جوانان لبنانی به آن سرزمین اعزام شده بود در یک درگیری مفقود میشود!
برخی خبر از اسارت و برخی خبر شهادت او را می دهند. این رزمنده یکی از شجاع ترین نیروهای اطلاعات تحت امر حاج احمد متوسلیان و همچنین به خاطر سابقه حضور در میان رزمندگان فلسطینی به عربی کاملا مسلط بود.
تمام دوستانش می دانستند که با توجه به شکنجه های صهیونیست ها بعید است زنده بماند. او رفت و هیچ خبری از او نشد تا اینکه شانزده ماه بعد و درست در زمان عملیات خیبر اتفاق عجیبی افتاد...
برگرفته از متن کتاب
مالک زمان
امیر المومنین در نامه ۵۳ نهج البلاغه توصیه های مهمی به فرمانده سپاه خود جناب مالک اشتر نمود. این توصیه ها محدود به زمان و مکان خاصی نبود. در زمان ما مالک اشتر دیگری پا به عرصه نهاد و توصیه های مولای متقیان را عملی کرد. کتاب مالک زمان بیش از پنجاه داستان زیبا از زندگی و مجاهدت های سردار رشید اسلام مالک اشتر و حاج قاسم سلیمانی را در خود جای داده است و زندگی این دو بزرگوار را با هم تطبیق کرده است.
در قسمتی از کتاب می خوانیم:
هرچه فرماندهان به مالک اشتر گفتند: داخل شهر نرو، آن ها از طرفداران معاویه هستند. اما مالک تصمیمش را گرفته بود، او وارد شهر شد و همه مردم را جمع کرد، مالک به آن ها گفت: ای مردم نادان شهر رقه، اگر راه را برای مولایم علی باز نکنید با سپاهم به شما حمله می کنم و همه را از لب تیغ می گذرانم، مردم شهر مات و مبهوت به عظمت مالک خیره بودن و راه را برای علی علیه السلام باز کردند. امیر المومنین در وصف مالک فرمود: مالک اشتر کسی است که سستی در عزمش راه ندارد و بیم لغزش در او نمی رود. در جایی که سرعت لازم است کندی نمی کند و در جایی که ملایمت لازم است تندی نمی کند.... داعش هر لحظه حلقه محاصره شهر را تنگ و تنگتر می کرد، نمی دانستم قرار است چه بلایی بر ما نازل شود، روی دکل به مهتاب زیبای بیابان می نگریستم و از خدا طلب کمک می کردم، ناگهان صدای ملخ های بالگرد حواسم را به خود جمع کرد، بر خواستم و با دقت بیابان را نگاه کردم، صدا هر لحظه نزدیک و نزدیک تر می شد. با خود گفتم یعنی چه کسی جرات کرده محاصره شهر را دور بزند و در این شهر از یاد رفته فرود بیاید، پیامی فوری از فرماندهی مخابره شد: هیچ کس حق شلیک به بالگرد را ندارد، کنجکاوی ام دو چندان شد، یعنی این چه شخص مهمی درون بالگرد است؟ ....
خون نامه
حمید هاشمی ار نوجوانان انقلابی و پرشور همدان بود. او یکی از نوابغ شهر به حساب می آمد.
سخنرانی این نوجوان در حضور فرمانده سپاه یکی از یادگاری های اوست. آنجا که گفت: آمریکا کیست؟ ابرقدرتهای کیستند؟ ابرقدرت فقط خداست...
او روز های آخر عمرش را به خوبی پیش بینی کرده بود و در عملیات والفجر هشت جاودانه شد.
رضا نوجوانی بود که از همدان راهی جبهه شده بود. یتیم بزرگ شده و هیچکس را نداشت.
بعد از عملیات فتح المبین مبلغی را به عنوان حقوق یا پول تو جیبی به رزمندگان پرداخت کردند.
رضا گفت: من رفتم. گفتم: کجا؟!
گفت: یک عمره عاشق زیارت امام رضا هستم اما شرایط نداشتم. الان دارم میرم مشهد.
گفتم: رضا یک عملیات دیگه در پیش داریم. اگه بری به عملیات نمیرسی.
کمی فکر کرد و گفت: باشه بعد از اون عملیات میرم.
رضا ماند و در عملیات آزادی خرمشهر شهید شد و داغ زیارت آقا بر دلش ماند.
شهدای همدان را از اهواز با یک هواپیما منتقل کردند. ما هم برای تشییع رضا رفتیم همدان اما...
خبری از پیکر رضا نبود!!
روز بعد از مشهد تماس گرفتند و گفتند: پیکر شهیدی به نام رضا سلیمانی اشتباهی به مشهد آمده و پس از تشییع، در حرم طواف داده شده. امروز به همدان ارسال میشود.
ماجرا را فهمیدم. امام مهربان ما هم دلش برای این نوجوان عاشق تنگ شده بود.
📚برگرفته از کتاب کبوتران حرم. اثر گروه شهید هادی
📙در این کتاب خاطرات حداقل ۱۵ شهید که ماجرایی اینگونه دارند بیان شده