روایت هستش که یه جمعی از بزرگان و اکابر شیعه پا میشن میرسن خدمت حضرت امیر که از اسرار خدا اون عجیبهاش رو به ما نشون بده.
حضرت میفرمان شما قابلیت تحملش رو ندارید، کافر میشید.
بعد دوباره میگن که نه، ما شک نداریم که تو صاحب اسراری.
بالاخره، حضرت هفتاد نفر رو از اون جمع انتخاب میکنن و با هم میرن بیرون از کوفه.
حضرت دو رکعت نماز میخونن و بعد کلماتی رو بر زبان مبارک جاری میکنن و بعد میفرمان که نگاه کنید.
نگاه میکنند و میبینند که درختها و میوهها و... تا براشون بهشت و جهنم روشن میشه.
اون خوب خوباشون میگن که این سحره و وقتی برمیگردن همه کافر شدن به جز دو نفر:))))
داستان تموم شد؟ نه.
حضرت به یکی از اون دوتا رو میکنن و میفرمان که شنیدی رفیقات چی گفتن؟ به خدا که این سحر نبود و من ساحر نیستم.
به هر حال رفتند و تا برگشتند به مسجد و حضرت شروع کردند به طلب مغفرت برای اون افراد که کافر شدند.
حضرت دعا کردند و همون حین سنگریزههای مسجد تبدیل شدن به درّ و یاقوت.
نتیجه؟ از اون دو نفر یکیشون کافر برگشت و فقط یکی باقی موند:))))))))
هدایت شده از محمد سهرابی (معنی زنجانی)
خوبیِ گریه در آن است که در شب باشد
گریه خوب است که بر معجر زینب باشد
زینب از هر چه مجال است به یک گوشه گریخت
شاه عالم مگر این قدر مودب باشد!؟
حدسم این است که در عمر نکرده است تبی
شعله داغ است، چه معناست در او تب باشد؟
هر شب از کودکی اش داده سلامی به حسین
عشق خوب است که چون عیش مرتّب باشد
پنج تن گرد سرش دست فشان می چرخند
کعبه دل خوشکنکی شد که مکعب باشد
مست و مستور زآبشخور هم می نوشد
چه عجب گر به نجف مرقد زینب باشد
احتیاطاً همه باید که بر او سجده بریم
روز محشر چه بسازیم گر او رب باشد؟
جانمازی که به ایوان دمشق افتاده
خود به خود جانب سلطان دمشق افتاده
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#وفات_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
#ماه_رجب
#امام_زمان
@sohrabimohammad