سهلتر سادهتر از قافیهای باختیاش
ننگ بادا به تو ای دهر که نشناختیاش
🏴
چه برایش به جز اندوه و ملال آوردی
جان او را به لبش شصت و سه سال آوردی
🍃
سهمش از خاک فقط کفش پر از پینه اوست
در عرق ریز زمین جامه پشمینه اوست
🏴
باغ میساخت و در سایه آن باغ نبود
یک نفس قافلهاش در پی اطراق نبود
🍃
درد باید که بفهمیم چه گفتهست علی (ع)
که شبی با شکم سیر نخفتهست علی (ع)
🏴
از سر سفره اسلام چه برداشت امیر (ع)
نان دندان شکنی را که نمیخورد فقیر
🍃
آه از آن شب آخر که علی (ع) غمگین بود
سفره دخترش از شیر و نمک رنگین بود
🏴
شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه
میشنیدند فقط از علی انّا لله
🍃
باد برخاست و از دوش عبایش افتاد
مهربان شد در و دیوار به پایش افتاد
🏴
مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن
فقط امشب فقط امشب به اذان گوش مکن
🍃
شب آخر، شب آخر، شب بی خوابیها
سینه زن در پی او دسته مرغابیها
🏴
از قدمهای علی (ع) ارض و سما جا میماند
قدم از شوق چنان زد که عصا جا میماند
🍃
با توام ای شب شیون شده بیهوده مکوش
او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش
🏴
بی شک این لحظه کم از لحظه پیکارش نیست
دست و پاگیر مشو، کوه جلودارش نیست
🍃
زودتر می رسد از واقعه حتی مولا
تا که بیدار کند قاتل خود را مولا
🏴
تا به کی ای شب تاریک زمین در خوابی
صبح برخاسته، بیدار شو ای اعرابی
🍃
عرش محراب شد از فُزت و ربّ الکعبه
کعبه بی تاب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
🏴
آه از مردم بی درد، امان از دنیا
نعمتِ داشتنت را بستان از دنیا
🍃
میرود قصه ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام
🏴
#امیرالمومنین علیهالسلام
سیدحمیدرضا #برقعی
#رمضان
@khairolbashar 🌙
همان وقتی که خنجر از تن خورشید بر می خواست
امامت از دل آتش چنان ققنوس بر می خاست
#علی باشی و در میدان نجنگی، داغ از این بدتر؟
خدا اورا به بزم عشق بازی شعله ور می خواست
علی در خونِ خود پرپر
علی با تیرِ در حنجر
علی از شعله سوزان تر
علی بودن هنر می خواست
نباید شعلهء این ماجرا یک لحظه بنشیند
عبایش سوخت در آتش که آتش بال و پر می خواست
به پای این کبوتر نامه ای از جنس زنجیر است
که فریاد بلند تشنگان پیغامبر می خواست
مصیبت تازه بعداز #کربلا آغاز شد یعنی
به غیر از خونِ تن، دشمن از او خون جگر می خواست
خرابه خیزران خنیاگری ها خارجی خواندن
نمک از زخم هایش زخم های تازه تر می خواست
امامت را زنی با خود به هر جان کندنی می برد
که #زینب بود، اگر او زیر دست و پا سپر می خواست
پدر لب تشنه جان داد و گذشت اما تمام عمر
صدای گریهء باران چه از جان پسر می خواست
غریب است آنچنان کعبه میان آشنایانش
که استعلام حقانیتش را از حجر می خواست
شهادت #امام_سجاد عليه السلام
سیدحمیدرضا #برقعي
🏴 @khairolbashar 💯 👈
با خودم فکر میکنم اصلاً چرا باید؛
رباب
با آب
هم قافیه باشد؟
روضه خوانها زیادی شلوغش کردهاند،
حرمله آن قدرها هم که میگویند،
تیرانداز ماهری نبود،
هدفهای روشنی داشت.
تنها تو بودی که خوب فهمیدی
استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت،
شش ماه علی بودن را طاقت آوردی.
خون تو جاذبهی زمین را بی اعتبار کرد
حالا پدرت یک قدم میرود برمیگردد
میرود برمیگردد
میرود ...
با غلاف شمشیر برایت از خاک گهوارهای بسازد.
تا دیگر صدای سم اسبهای وحشی از خواب بیدارت نکند.
رباب میرسد از راه
با نگاه
با یک جمله یکوتاه
آقا خودتان که سالمید ان شاءلله؟ ...
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
سید حمیدرضا #برقعي
#شب_هفتم #محرم
┅══════️◇◈◇
🏴 @khairolbashar 🏴
◇◈◇══════┅