eitaa logo
پلیس خراسان رضوی
1.5هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 اهمیت تعامل با هنرمندان و جامعه فرهنگی 🔰مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی: 🔻 بدون مشارکت جامعه هنری و فرهنگی نمی‌توان به اهداف متعالی دست یافت. ما باید با برگزاری نشست‌ها و جلسات، جریان‌های فرهنگی عمیق‌تر و ارزشمندتری ایجاد کنیم. تدینی راد باشگاه دانش آموزی خبرنگاران پلیس خراسان رضوی 💠 @policekhorasan_razavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همایش صبح و نشاط. در سالن ورزشی تختی شهرستان گناباد فاطمه اله یاری باشگاه دانش آموزی خبرنگاران پلیس خراسان رضوی 💠 @policekhorasan_razavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 جشن خانوادگی پدر و پسری 💐گلباران حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) در شب ولادت امام جواد (علیه السلام ) 🗓 جمعه ۲۱ دی ماه ۱۴۰۳ 🔸️ شروع مراسم : همزمان با نماز جماعت مغرب و عشاء 📌عرصه میدان شهداء باشگاه دانش آموزی خبرنگاران پلیس خراسان رضوی 💠 @policekhorasan_razavi
🔰 بدجور اشتباه کردم! 🖋غلامرضا تدینی راد 🔹دانشگاه رفتم و خانواده ام سرشان را بالا گرفتند دخترشان دانشجو شده است . از همان موقع با پدرم بگو مگو داشتم..👇👇 💠 @policekhorasan_razavi
🔰 بدجور اشتباه کردم! 🖋غلامرضا تدینی راد 🔹دانشگاه رفتم و خانواده ام سرشان را بالا گرفتند دخترشان دانشجو شده است . از همان موقع با پدرم بگو مگو داشتم. 🔻 حرف همدیگر را نمی‌فهمیدیم، بیشتر وقت‌ها سکوت می‌کرد و می‌گفت زمانه به تو خواهد آموخت باید چه کنی. 🔻 دانشگاه بالاخره تمام شد. خیلی زود عجله داشتم مستقل باشم و پولدار شوم. 🔻در یک شرکت کاری پیدا کردم، حقوقم زیاد نبود ، احساس خوبی داشتم ، همین که دستم توی جیب خودم بود حس می‌کردم کافی است. 🔻پدر و مادرم حالا دیگر دغدغه ازدواجم را داشتند و می‌گفتند باید آن قدر سنگین و با وقار باشی که آدم خوبی خواستگاریت بیاید. 🔻معیار من در خوب بودن ازدواج،فقط پول بود و بس، سر همین مسئله با پدر و مادرم دچار مشکل شده بودم. 🔻بگذریم ، در محل کارم با دختری آشنا شدم که هم سن خودم بود. 🔻خیلی زود با هم خودمانی شدیم . سر و وضع شیک و پیکی داشت و مثل ریگ، پول خرج می‌کرد. 🔻تصورم این بود خانواده پولداری دارد. وقتی خانه‌شان رفتم متوجه شدم از ما خیلی پایین‌تر هستند. 🔻بیشتر وقتم را با او می‌گذراندم،پدر و مادرم نگران بودند و می‌گفتند یک دختر باید سر شب و به موقع خانه برگردد. اگر هم می‌خواهد جایی برود خانواده‌اش را در جریان بگذارد. 🔻گوشم بدهکار حرف‌هایشان نبود. یک روز از دوستم پرسیدم این همه پول از کجا می‌آوری و ریخت و پاش می‌کنی. لبخندی زد و جواب داد عجله نکن شاید روزی بگویم و... . 🔻یک روز صبح به خاطر کارهای بانکی چند ساعت دیرتر محل کار رسیدم. 🔻اوضاع عادی نبود. سر و صدای مدیر شرکت تا چند کوچه آن طرف تر می‌رفت. 🔻 ناگهان در اتاق باز شد و دوستم با چشمانی گریان بیرون آمد ، وسایلش را جمع کرد و بدون خداحافظی رفت. 🔻نگرانش شده بودم. تا پشت در دنبالش رفتم و هرچه صدایش زدم جواب نداد . 🔻آقای مدیر همان روز همه ما را جمع کرد و گفت متاسفانه دوستم، دستش کج بوده است و... . 🔻وقتی موضوع را برای پدر و مادرم تعریف کردم آنها گفتند با او قطع رابطه کنم. 🔻اما دلم خیلی براش تنگ شده بود. همان شب زنگ زدم. 🔻انتظار داشتم خیلی ناراحت باشد . شاد و شنگول بودو می‌گفت کار خوبی پیدا کرده که روزی دو سه ساعت وقت بگذارد چند برابر حقوق آن شرکت لعنتی عایدی دارد و... . 🔻با حرف‌هایش وسوسه‌ام کرد و قرار ملاقات گذاشتیم. 🔻می‌گفت بعد از ظهرها از شرکت که بیرون آمدم می‌توانم کمک دستش باشم. 🔻با ماشینش دنبالم می‌آمد، بسته‌های شیکی که می‌گفت عطر ادکلن و لوازم آرایشی خارجی هستند بین چند نفر توزیع می‌کرد. 🔻دختر جوان اشک هایش را پاک کرده افزود: حدود یک ماه از این ماجرا گذشت. دوستم پولی هم به من هم می‌داد 🔻 می‌گفت الان دیگر با یک کار نمی‌شود از پس هزینه‌هایت بر بیایی و ... . 🔻به کارهایش شک کرده بودم ولی حرص و طمع اجازه نمی‌داد حرفی بزنم. 🔻دلم می‌خواست هرچه بیشتر پول در بیاورم و برای خودم پس انداز کنم. 🔻یک روز با هم بودیم، از ماشین پیاده شدیم. در پیاده رو راه می‌رفتیم که خودرو پلیس سر رسید. 🔻دوستم دستپاچه شده بود ، کیف دستی اش را به من داد و پا به فرار گذاشت. 🔻مات و مبهوت مانده بودم. دستگیر شدم و در کلانتری با بازرسی از داخل کیف فهمیدم توی بسته‌ها مواد مخدر گذاشته اند. 🔻دوستم فرار کرده بود و من مانده بودم با این کیف که دیگر هیچ حرفی هم نمی‌توانستم بزنم. 🔻پلیس کمتر از چند ساعت او را هم دستگیر کرد، می‌گوید من همدستش هستم و ... . 🔻آبروی خانواده‌ام را با این حماقت و ندانم کاری به باد دادم،به سرنوشت خودم گند زدم. 🔻 قرار بود آخر همین هفته برایم خواستگار بیاید. پدر و مادرم از خوشحالی در پوست خودشان نمی‌گنجیدند. 🔻 خیر سرم ‌می خواستم مستقل باشم ، حالا می‌فهمم معنی پول حلال،برکت زندگی و آبرو و سرنوشت آدم یعنی چه. 💠 @policekhorasan_razavi
7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕌سلام امام رضا (ع) 🎂روز تولد 🧏‍♂دعای صمیمانه خبرنگار ۵ ساله باشگاه دانش‌آموزی پلیس برای بچه ها در حرم مطهر رضوی ❤️نرگس طهماسبی امروز ۵ ساله می شود باشگاه دانش‌آموزی خبرنگاران پلیس خراسان رضوی 💠 @policekhorasan_razavi
خانواده‌هاي معظم شهداء نماد صبر، استقامت و پايداري در جامعه هستند 🔹سرهنگ" اکبر محمد زاده " فرمانده انتظامي شهرستان سبزوار به همراه هیئت رئیسه و رئیس بنیاد شهید سبزواربا خانواده‌ شهيد "مجید اکرمی" ديدار و از صبر و استقامت آنان تجليل کردند. 🔹وي در اين ديدار با بيان اينكه خانواده شهداء بزرگترين سرمايه معنوي انقلاب اسلامي و مردم هستند تصریح کرد: ديدار با خانواده معظم شهداء و تكريم آنان مايه دلگرمي، قوت قلب و انگيزه مضاعف براي خدمتگزاري بيشتر و شايسته به مردم و نظام اسلامي است. 🔹فرمانده انتظامی شهرستان سبزوار خاطر نشان کرد: امنيت، آسايش و آرامش امروز كشور ثمره خون پاک شهدا است و آنان با جان نثاري خويش، موجب عزت و سربلندي اسلام شدند. 🔹در پايان اين ديدار ضمن دلجويي و بررسي مشکلات اين خانواده‌ها معظم شهيد، لوح تقدير و هدايايي به رسم يادبود تقديم آنان شد. معاونت فرهنگی و اجتماعی پلیس سبزوار 💠 @policekhorasan_razavi
38.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰مصاحبه فرمانده انتظامی شهرستان کلات در حاشیه مراسم تجلیل پویش کودکان سایبری در رابطه با آسیب ها و تهدیدات فضای مجازی و اینترنت. 🔹️سحر حیدریان باشگاه دانش آموزی خبرگزاري پليس خراسان رضوی _ شهرستان کلات. 💠 @policekhorasan_razavi