🌸 ﷽ 🌸
#رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
#عاشقانه_ای_برای_مسلمانان
#فصل_دوم
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_یکم
🌺🍃🌸🍃🌺
.....
از تندی کلامم، نرنجید و در عوض با لبخندی مهربان جواب داد:" نه الهه جان! منظور من این نیس!" سپس با نگاهی لبریز ایمان به عمق چشمان مشکوکم نفوذ کرد و ادامه داد:" به نظر من خدا به بعضی بنده هاش خیلی علاقه داره و همین علاقه باعث میشه که به احترام اونا هم که شده دعای یه عده دیگه رو مستجاب کنه! به هر حال تو هم حتماً قبول داری که آبروی امام حسن (ع) از آبروی ما پیش خدا بیشتره!" نگاهم را به گل های صورتی رومیزی دوختم و با کلماتی شمرده پاسخ دادم:" بله! منم برای امام حسن (ع) احترام زیادی قائل هستم..." که به چشمانم دقیق شد و برای نخستین بار در برابر نگاه یک دختر سُنی، بی پروا پرده از عشقش کنار زد و با صدایی که از احساسی آسمانی به رعشه افتاده بود، به میان نطق منطقی ام آمد:" الهه! فقط احترام کافی نیس! باید از ته دلت صداش بزنی! باید یقین داشته باشی که اون تو رو می بینه و صداتو می شنوه! باید یقین داشته باشی که اگه بخواد می تونه برای اجابت دعات پیش خدا وساطت کنه!" برای لحظاتی محو چشمانی شدم که انگار دیگر مقابل من و برای من نبود که در عالمی دیگر پلک گشوده و به نظاره نقطه ای ناپیدا نشسته بود تا این که از ارتفاع احساسش نزد من فرود آمد و با لبخندی که مثل ستاره روی آسمان صورتش می درخشید، ادامه داد:" الهه جان! برای یه بارم که شده تجربه کن! امتحانش که ضرری نداره! من مطمئنم امام حسن (ع) نمی ذاره دست خالی از در خونه اش برگردی!" در جواب جولان جسورانه اعتقاداتش مانده بودم که چه بگویم! من بارها بی بهانه و با بهانه و حتی با برنامه ریزی قبلی، مقدمه تمایل او به مذهب اهل تسنن را پیش پایش چیده بودم و او بدون هیچ توجهی از کنار همه آن ها گذشته بود و حالا به سادگیِ یک توسل عاشقانه، مرا به عمق اعتقادات شیعه دعوت می کرد و از من می خواست شخصی را که هزاران سال پیش از دنیا رفته، پیش چشمانم حاضر دیده و برای استجابت دعایم او را نزد پروردگار عالم واسطه قرار دهم! در برابر سکوت ناباورانه ام، لبخندی زد و خواست به قلبم اطمینان دهد که عاشقانه ضمانت داد:" الهه جان! خیلی ها بودن که همینجوری خیلی کارا کردن! به خدا خیلی ها همینجوری تو حرم امام رضا (ع) شفا گرفتن! باور کن خیلی ها همینجوری تو هیئت ها حاجت گرفتن!"
✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃
🍃ادامہ دارد....
✍🏻 #نوشته_فاطمه_ولی_نژاد
|🦋|•••→ @porofail_me