eitaa logo
نشریه دانشجویی پرسمان+
201 دنبال‌کننده
997 عکس
102 ویدیو
112 فایل
نشریه فرهنگی، اجتماعی و دانشجویی پرسمان+ ◀️ دانلود نرم افزار موبایلی پرسمان+ porsemanplus.ir/porseman.apk ◀️ صفحه پرسمان+ در اینستاگرام https://www.instagram.com/invites/contact/?i=1rlfbgw65g7k1&utm_content=kenuuhk
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم، شهید سید مرتضی آوینی و روز «هنر انقلاب اسلامی» گرامی باد
🔰 اسلامیت یا جمهوریت؟ 🔸شهید سیدمرتضی آوینی یادم هست آن روزها که تازه انقلاب اسلامی پیروز شده بود و برای نخستین بار، عنوان «جمهوری اسلامی» برای این نظام تازه ای که همچون ثمرۀ سیاسی انقلاب، تلقی می شد، بر سر زبان ها افتاده بود، یکی از نویسندگان سیاسی صاحب شهرت، مِن باب تشکیک در امکان تحقق چنین نظامی، به این استدلال آویزان شده بود که «اصلاً این جمهوری اسلامی دیگر چه صیغه-ای است؟ این که جز یک ترکیب موهوم بیش نیست و... مگر جمع این دو - جمهوریت و اسلامیت - ممکن است»؟ بعد از سال ها که از آن روزها می گذرد، یک بار دیگر، سخن از انتزاع و انفصال این دو امر از یکدیگر می رود و هر چند امروز به صورتی دیگر... «جمهوری اسلامی»، تعبیری نیست که از انضمام دو جزء «جمهوریت» و «اسلامیت»، حاصل آمده باشد و چنین دریافتی، از همان آغاز، بر یک اشتباه غیر قابل جبران، بنا شده است. «جمهوری اسلامی»، تعبیری است که بنیانگذار آن، برای «حکومت اسلامی، آن سان که دنیای امروز، استطاعت قبول آن را دارد»، ابداع کرده است و تعبیر «جمهوری اسلامی»، اگرچه حد و رسم این نظام را تبیین می کند، اما در عین حال، از اظهار ماهیت و حقیقت آن، عاجز است... مسلم است که مرجع ما برای تشکیل حکومت، نمی توانست هیچ یک از تجربیات تاریخی بشر، جز حکومت مدینه در صدر تاریخ هجری باشد؛ زیرا موجد انقلاب اسلامی نیز از لحاظ نظری، نظریۀ «ولایت فقیه» بود که بنیان گذار جمهوری اسلامی، آن را درکتاب «ولایت فقیه»، طرح و تفسیر کرده است. پس هنگامی که نه در علل نظریِ ایجاد و نه در مرجعیت تاریخی، بین انقلاب اسلامی و انقلاب های دیگری که در دنیای جدید، رخ داده است، اشتراکی وجود ندارد، به طریق اولی، نمی توان انتظار داشت که این اشتراک، در نظام حکومتی برخاسته از انقلاب اسلامی، پیدا شود... نسبت و تعلق این حکومت به مردم، از طریق توافقی است که آنان را برای قبول قوانین اسلام و عمل به آن، آماده کرده است و این توافق، از طریق «بیعت»، انجام می شود. نکتۀ ظریفی که در اینجا وجود دارد، آن است که بیعت یا انتخاب مردمی، اگرچه شرط لازم و مطلق احراز مقام ولایت نیست، اما شرطی است که ولایت یا حاکمیت را به فعلیت می رساند؛ چنان که تجربۀ تاریخی خلافت علی علیه السلام، به آن اشاره دارد. بیعت مردم با او بعد از مرگ عثمان، ولایتی را فعلیت بخشید که پیش از این در غدیر خم، از جانب خدا و به دست رسول الله به آن انتصاب یافته بود؛ یعنی احراز صلاحیت برای ولایت، اگرچه با بیعت یا انتخاب مردم، به اثبات نمی رسد، اما این هست که تا اتفاق جمهور مردم نباشد، ولایت، صورتی بالفعل نمی یابد... حقیقت جمهوری اسلامی، نه تنها در دنیای جدید، بلکه در دنیای قدیم نیز جز در حکومت مدینه – سال های اول تا دهم هجرت - فرصتی برای ظهور نیافته است. سنت دنیای قدیم، اگرچه با رویکرد به ادیان اساطیری، شرک آمیز و یا وحیانی، تحقق یافته، اما باز هم این تجربۀ تاریخی که حقیقت دین، در صورتی از یک نظام حکومتی، ظاهر شود، انجام نگرفته است. شریعت، صورت متنزل حقیقت دین است و تصور حکومت دینی بر این تصور مقدماتی، مبتنی است که [نظام] تشریعی دین، حائز شمولیتی است که حیطۀ سیاست را نیز شامل شود و این، عین واقعیت است...
«ولایت فقیه»، تنها صورتی است که حکومت اسلامی به خود می گیرد و این، از حقایقی است که تصور آن، موجب تصدیق می شود و نیاز به استدلال ندارد. این ولایت، پیش از مرحلۀ تأسیس حکومت، خودبه خود فعلیت و تحقق دارد؛ زیرا فرد متعهد نسبت به دین، فطرتاً برای استضائۀ احکام عملی دین، به مرجعی رجوع می کند که او را اعلم و اعرف در شریعت می شناسد و بنابراین، تقلید، شیوعی کاملاً فطری و خودبه خودی دارد. در مرحلۀ تأسیس حکومت نیز خواه ناخواه، موجبیت های فعلی و ضرورت های عقلی، ما را ناگزیر می دارد که ولایت فقیه را در مقام ثبوت، از گزند تکثر و تفرقی که به آن دچار است، خارج کنیم و به آن، صورتی واقعی و قابل حصول ببخشیم. آرای مردم در اینجاست که یا مستقیماً وظیفۀ انتخاب ولی فقیه را بر عهده دارد و یا غیرمستقیم، از طریق خبرگانی که منتخب و معتمد مردم هستند؛ چنان که حضرت امام خمینی در سخنان شگفت آور خود در روز 12 بهمن 1357 در بهشت زهرا فرمود: «من به پشتیبانی این ملت، دولت تعیین می کنم؛ من به واسطۀ اینکه ملت مرا قبول دارد، دولت تعیین می کنم». یعنی رأی مردم و پشتیبانی آنها، میزانی است که مشروعیت و استخلاف اعتباری ولی فقیه را محقق می سازد و او را به تأسیس حکومت، مخیّر می دارد. بنابراین، در حکومت اسلامی، جمهوریت، در طول اسلامیت و به تبع آن وجود دارد و از سوی دیگر، حکومت اسلامی، واقعیتی نیست که فارغ از اتفاق جمهور و یا بیعت و انتخاب مردمان، فعلیت پیدا کند. بیعت، به مفهوم عهد و پیمان است و وجود آن، از آنجا ضرورت می یابد که حکومت اسلامی، عقدی است که میان خداوند، والی و مردم، انعقاد پیدا می کند و همراه با این پیمان، والی و مردم، نسبت به یکدیگر، حقوق متقابل می یابند. 🔺متن بالا از کتاب «آغازی بر یک پایان»، نوشته شهید سید مرتضی آوینی انتخاب شده بود. «آغازی بر یک پایان»، مجموعه‌ای از مقالات اوست که بیشتر وجهه‌ نظر اعتقادی و سیاسی او را نشان می‌دهد و در چهار بخش، تنظیم شده است: بخش اول، حاوی نوشته‌هایی در سوگ حضرت امام خمینی و تبیین جایگاه ایشان در تاریخ حیات باطنی انسان است؛ بخش دوم، مقالاتی درباره مبانی حکومت دینی و نظام ولایت فقیه، به ویژه در تقابل با نظم سیاسی غالب در عالم متجدد و غربی را در بر می‌گیرد؛ بخش سوم، به فاجعه نسل‌کُشی مسلمانان در بوسنی اختصاص یافته و در آن، تشکیل امت متحد اسلامی، به‌مثابه‌ راهی برای مواجهه با سیطره نظم نوین آمریکایی بر جهان، پیشنهاد شده است؛ در بخش چهارم و پایانی کتاب نیز نگارنده، انقلاب اسلامی را دلالتی تأویلی بر سپری شدن عصر تمدن غرب می‌داند.
9.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️لحظه شهادت سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی
🌹 اجتناب از گناه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 انرژی هسته ای؛ فرصت یا تهدید؟ ⁉️ چرا اگر بخواهیم هم نمی توانیم از انرژی هسته ای دست بکشیم؟ 🔸به بهانه 20 فروردین، روز ملی فناوری هسته ای 🔽 🔽 🔽 🔽 🔽 🔽
🔴 انرژی هسته ای؛ فرصت یا تهدید؟ ⁉️ چرا اگر بخواهیم هم نمی توانیم از انرژی هسته ای دست بکشیم؟ 🔸به بهانه 20 فروردین، روز ملی فناوری هسته ای انرژی هسته ای چه مزایایی دارد، بارها مورد بحث قرار گرفته و کم و بیش از رادیو و تلویزیون و احتمالا شبکه های اجتماعی و...، چیزهایی به گوشمان رسیده است. اگر تا به حال به سرزمین های جنوبی کشور سفر نکرده اید، حتما سری به آنجا بزنید و از لوله های آب آشامیدنی آن مناطق بازدیدی به عمل آورید. موردهایی مشاهده شده که با باز کردن شیر آب، با آب گل مواجه می شوید. ما در بعضی مناطق مشکل آب داریم. آن هم نه آب برای حمام و لباس شستن؛ بلکه آب آشامیدنی! البته این مسئله را با مشکل کم آبی قاطی نکنید! تا دلتان بخواهد در این مملکت این مایع حیات جاری است. مثلا همین خلیج فارس خودمان مگر کم آب دارد؟ می توانیم یک پمپ گنده بیندازیم تویش و همه اش را خالی کنیم در سیستم های آبرسانی خودمان! تازه اینجوری لج بعضی ها را هم در می آوریم که چشم ندارند ما را ببینند! اما خب به مردم که آب شور نمی توان تحویل داد. اینجاست که انرژی هسته ای مثل یک فرشته نجات برای همین مردم زجر کشیده خوزستان وارد میدان می شود! این از این! اصلا چرا جای دوری برویم؛ در همین تهران خودمان بچه ها دورهمی یک رآکتورکی ساخته اند و در آن رادیودارو تولید می کنند. «رادیودارو» در واقع رادیوهایی نیستند که تبلیغ دارو می کنند. نه! اشتباه نکنید! داروهایی هم نیستند که به رادیو گوش می دهند! البته رادیودارو چیز خفنی است که عقل جن هم به آن قد نمی دهد. مثلا در یک شرایط خاصی، دکترها به یک دارو می گویند برو توی بدن مریض و بعد بیا مثل یک بچه خوب هرچیزی را که دیدی برایمان تعریف کن. مثلا گزارش می دهد که در فلان منطقه یک سری اراذل تجمع کرده اند و مثلا پدر معده را درآورده اند، آن وقت دکترها هم پدر آن اراذل را درمی آورند. این هم از این!! حالا به نظر شما این انرژی هسته ای در کشاورزی به چه درد می خورد؟ بعضی ها فکر می کنند که مثلا با انرژی هسته ای می توانیم بادمجانی درست کنیم اندازه سرمان! البته درست فکر کرده اند ولی خب همه اش که فقط بادمجان نیست. هندوانه هم می توانیم درست کنیم! اصلا کلی از محصولات کشاورزی را می توانیم به اندازه کله یک آدم، بزرگ کنیم! اما باز همه همه اش که این نیست. به طور خلاصه و سربسته با انرژی هسته ای می توانیم آفات کشاورزی را با آغامحمدخان قاجار آشنا کنیم! حقیقتش کاربردهای دیگری هم دارد که دیگر نمی خواهم بیشتر بازشان کنم. حالا ما هِی اینها را می گوییم و از آن طرف مدام دکتر «...» می رود این طرف و آن طرف و می گوید ول کنید این حرف ها را. انرژی همه اش حرف است. کشک است! شما فقط حرفش را می زنید و در عمل هیچ کاری قرار نیست با انرژی هسته ای بشود. باشد! به فرض محال که حرف شما درست! ولی خب همه اش که این نیست. ما چیزی داریم به اسم خاصیت بازدارندگی. یعنی کشورهای آن طرفی که دیگر کله گنده شان همین آمریکاست، وقتی ببینند که ما در فردو یک چیزی ساخته ایم که نمی شود هیچ گونه آن را خراب کرد، خب مجبورند که با ما سر میز مذاکرات بیایند و محتاطانه تر عمل کند. اصلا می دانید؟ انرژی هسته ای الان برای ما چیزی فراتر از انرژی هسته ای شده است. این قدر مهم شده که خودش هم نمی داند. یک جورهایی مسئله حیثیتی شده است. حسابش را بکنید 6 کشور که هر کدام برای خودشان دبدبه و کبکبه ای دارند الان چندین سال است آمده اند رو به روی ایران نشسته اند و منت ایران را می کشند! چقدر ساده لوحند کسانی که فکر می کنند مسئله ما همین سه چهار تا راکتور و سانتریفیوژ است و صرفا برای آنها داریم حرص و جوش می زنیم. آیا واقعا چنین افرادی که اینطور به قضیه نگاه می کنند، فکر می کنند که ما جز الکترون و پروتون و نوترون و جداسازی اینها درد دیگری نداریم؟ آخر مگر همه این سطوح سیمانی به یک تار موی شهریاری ها و علیمحمدی هایی که دادیم می ارزد؟ چقدر ساده لوحند کسانی که هنوز معنای ایستادگی و مبارزه را نفهمیده اند و چقدر ساده لوح ترند کسانی که هنوز فرق جنگ و مبارزه را نفهمیده اند و به بهانه گریز از جنگ، دست از مبارزه کشیده اند.
قبول دارم که بعضی از ماها زود جوش می آوریم و بعضی زودتر از زود. حالا با هر اسم و هر جناح و هر حزب و...؛ هر اسمی اگر زنده است به خاطر نام ایران زنده است... و نام ایران فقط نام یک کشور که روی نقشه جغرافیایی وسعتی را به شکل گربه به خود اختصاص داده، نیست. آیینه تمام عیار مردان و زنانی است که دینشان را کردند سپرشان و مقابل هرچه که مقابلشان ایستاده بود، ایستادند. بدانید که انرژی هسته ای، دیگر واقعا همان بسته200 تومانی 10 یا 15 سال پیش نیست که آن 200 تومان هم با در نظر گرفتن تورم، حالا باید شده باشد پول خون هفت جد و آبادمان! می خواهم بگویم که آن چیزی که سر میز مذاکرات، کالبدش تشریح می شود، همان خون جد و آبادمان بوده و ما باید پول خون جد و آبادمان را حساب کنیم و البته هنوز که هنوز است، از محاسبه ارزش آن عاجزیم.