📢 اتصال حضرت معصومه(س) به امام رضا(ع)، چيزي شبيه اتصال حضرت زينب كبری(س) به سيدالشهداست و موضعگيري تاريخي آن حضرت همانند موضعگيری زينب كبری(س) _ كه مكمل موضعگيري امام حسين(ع) بوده است _ مكمل حركت و موضعگيري امام رضا(ع) است.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«به نظر میرسد اتصال حضرت معصومه(س) به امام رضا(ع)، چيزي شبيه اتصال حضرت زينب كبری(س) به سيدالشهداست و موضعگيري تاريخي آن حضرت همانند موضعگيری زينب كبری(س) _ كه مكمل موضعگيري امام حسين(ع) بوده است _ مكمل حركت و موضعگيري امام رضا(ع) است.
يكي از كارهاي حضرت، هجرت ايشان است كه به دنبال هجرت امام رضا(ع) و به منظور ادامه حركت ايشان انجام گرفت و منشأ تحولات عظيم تاريخي شده است. لذا بسياري از مصادر و منابعي كه شما براي تحليل شخصيت فاطمه معصومه(س) نياز داريد، مصاديقي است كه نسبت به امام رضا(ع) در تاريخ آمده است و بيانگر نوع حركت و موضعگيري امام رضا(ع) و شرايط آن زمان است. در آن شرايط، بار محوري بر دوش امام رضا(ع) و در درجه دوم و بعد از آن معصوم، بار اصلي بر دوش فاطمه معصومه(س) است كه با آن حركت عظيم و هماهنگيهايي كه نيازمند يك تحول عظيم است همراه شدهاند.
اصولاً تحليل شخصيتِ اينگونه افراد به تبعِ تحليل شخصيت معصوم است، چون تابع معصوم هستند و تابع ایشان موضع ميگيرند. بايد ديد معصوم چه موضعي گرفته است؛ زيرا اقتضاي بعديِ اين حركت در مرحله بعد، به عهده شخصيت درجه دوم ولايي است كه چگونه موضع بگيرد. امام رضا(ع) هجرت را آغاز كردند و قدم بعد فاطمه معصومه(ع) براي تكميل و تبعيت از همان هدف، از مدينه به ايران و قم هجرت کردند.
تحقيقات ميداني به شما در اين زمينه بهشدت كمك ميكند در اينكه جامعه تشيع، بر محور فاطمه معصومه (س)شكل گرفته، و حوزه عمليه و علما در اين سرزمين جمع شدهاند، و محدثين و روّات دوام پيدا كردند. اگر چه قبل از هجرت ايشان هم قم ويژگي خاص داشت ولي دوام و بقا و محوريت يافتنِ آن بر تشيع علوي، بعد از هجرت آن حضرت به قم بوده است.»
🖼#عکس_نوشته|امام روح الله
🥀این سرو سر بلند که دلشاد میرود
🥀از تن، روان ماست که آزاد میرود
🥀او روح بود و در تن دوران دمیده بود
🥀جان است این که از تن خرداد میرود
🥀بر سینۀ زمان، چو طوفان روزگار
🥀از سینۀ زمانه، چو فریاد میرود
🥀مثل خیال خوش اگر از چشم ما گریخت
🥀هرگز گمان مدار که از یاد میرود
🏴«فرارسیدن سالگرد ارتحال جانسوز و ملکوتی امامخمینی(رحمتاللهعلیه)،بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران را تسلیت و تعزیت عرض مینمائیم.»
✳️ ثبات اندیشه سیاسی و تغییر مواضع سیاسی
✍مهدی ابوطالبی
❇️ مواضع سیاسی علمای شیعه در طول تاریخ متفاوت بوده و برخی تصور کرده اند که این تفاوت همواره نشان از تفاوت در اندیشه سیاسی آنهاست. در حالی که اسناد علمی و شواهد تاریخی نشان میدهد که برغم برخی تفاوتهای نظری، عمدتا این تفاوت، ناشی از تفاوت در شرایط سیاسی اجتماعی بوده است وعلما بر حسب تغییر موضوع در هر زمانی حکمی متناسب با آن موضوع ارایه کرده اند. چنانکه یک عالم مثل امام خمینی در شرایط مختلف مواضع مختلف نسبت به سلطنت داشته است.
❇️ تفاوت موضع امام خمینی باعلمای دوره صفویه و قاجاریه
به عنوان نمونه همکاری فقهای دوره صفویه مثل محقق کرکی با دربار صفوی و یا تلاش علمای دوره مشروطه مثل مرحوم نایینی برای تحقق مشروطه اسلامی با حفظ سلطنت و در مقابل، تلاش امام برای حذف سلطنت در دوره پهلوی دوم و تشکیل حکومت اسلامی، به معنای اختلاف نظر آنها در بحث ولایت فقیه و اندیشه سیاسی نیست. چرا که به تصریح خود امام، ولایت عامه فقیه مورد پذیرش این بزرگواران بوده (ولایت فقیه، ص 125) و تفاوت شرایط سیاسی منجر به تفاوت نوع موضع سیاسی شده است. لذا هم عملکرد علمای دوره صفویه مبنی بر حضور در دربار را تأیید ميکنند (صحیفه امام، ج8، ص437) و عم عملکرد علمای دوره مشروطه برای مشروطه اسلامی با حفظ سلطنت را. (همان، ج 9، ص 173)
❇️ *مواضع مختلف امام خمینی*
این مسأله در مورد شخص امام هم مطرح است. اینکه امام تا قبل از دهه 1340 اقدامی برای قیام علیه حکومت پهلوی ندارند و همچنین در اوایل نهضت رویکرد نصیحت محور و اصلاحی به رژیم پهلوی دارند به این معنا نیست که ایشان ابتدا قائل به ولایت فقیه یا عدم مشروعیت سلطنت نبوده است و در اواخر دهه چهل با تدریس بحث بیع قائل به ولایت فقیه شده است. چرا که امام اعتقاد خود و فقهای شیعه به ولایت فقیه را در دهه 1320 در کتاب کشف اسرار همراه با ادله نقلی آن بیان کرده اند (کشف اسرار، ص ۱۸۸) ولی در آن زمان درصدد قیام و حذف سلطنت نبودند کما اینکه در ابتدای دهه 1340 هم بدنبال پیشبرد اهداف خود با رویکرد اصلاحی بودند که بی جهت هزینه های مادی و معنوی انقلاب را به جامعه تحمیل نکنند. اما وقتی روش اصلاحی جواب نمیدهد اقدام به قیام و حذف کامل سلطنت میکنند.
❇️ موضع مراجع نسبت به نهضت امام خمینی
در مورد اختلاف موضع برخی مراجع در زمان نهضت امام هم همین مسأله مطرح است. در سه سال اول نهضت امام عموم مراجع (آیات عظام خویی، حکیم، میلانی، گلپایگانی، مرعشی، حایری، شیرازی، شاهرودی، شریعتمداری) از حرکت امام حمایت کردند (حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه) اما بعد از کشتار 15 خرداد 42 برخی از علما مثل آیت الله حکیم و آیت الله خویی احتیاط و سکوت کردند. تفاوت موضع این بزرگواران با امام عمدتا ناشی از شناخت متفاوت از شرایط موجود بود، آنها شرایط را شرایط تقیه میدانستند اما امام چون معتقد بود اصل اسلام در خطر است شرایط را شرایط تقیه نمیدانست و قائل به ادامه مبارزه بود. لذا بازهم اختلاف در اندیشه و مبانی نبود اختلاف در تشخیص موضوع بود. (ابوطالبی، نقش مراجع تقلید در نهضت امام خمینی (ره) فصلنامه انقلاب اسلامی).