─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌓◁براي مذاكرات در حوزه سياست خارجي و بينالمللي سه حالت حضور قابل تصور است، نخست حضور در مذاكرات اين است كه طرف ساده لوحانه وارد مذاكره شود.ورود سادهلوحانه به مذاكرات يعني اينكه طرف مذاكره خود را شخصي عادل و منصف تصور كنيم كه ضمن حمايت ميخواهد حق ما را بدهد.متاسفانه در برخي مذاكرات شاهد اينگونه حضورها بوديم كه مذاكرهكننده چنان اعتمادي به طرف ميكند كه همه امتيازات را يكجانبه پرداخت كرده و برگشته است.
─┅═༅𖣔7⃣𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌓◁حالت دوم مذاكره ورود خصمانه است: ورود خصمانه اين كه در طول مذاكره نه امتيازي بدهيم و نه امتيازي بگيريم و حتي حاضر نباشيم در هيچ جايي عقبنشيني كنيم و هيچ پيشرفتي هم نداشته باشيم كه اين نوع مذاكره صرفا مذاكره براي مذاكره است.
─┅═༅𖣔8⃣𖣔༅═┅─
─┅═༅🕊🕋🕊༅═┅─
🌓◁نوع سوم همان روشي است كه مقام معظم رهبري به صورت علمي، دقيق و مثل يك ديپلمات كاركشته به آن اشاره كردند، حالتي است كه در آن نرمش قهرمانانه وجود دارد.نرمش قهرمانانه يعني اينكه اولا طرف مذاكرهكننده به اهداف و منافع ملي كشور خودش كاملا واقف است و با اعتماد، ايمان و با باور وارد عرصه مذاكره شده است.
─┅═༅𖣔9⃣𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌓◁در اين حالت مذاكره كننده همانند كشتيگيري است كه ميداند وارد چه زميني شده است، ميداند ميداني كه در آن حضور دارد ميدان طلاست و باور و ايمان دارد كه در اين ميدان حضور دارد و مهم آنكه طرف مقابلش را به خوبي ميشناسد و معتقد است طرف مقابل نيامده است كه با ما نسكافه و قهوه بخورد بلكه آمده است تا پشت ما را به خاك بمالد و ميداند كه طرف دشمني است كه آمده منافع ملي كشورش را غارت كند.كسي كه با اين شرايط وارد ميز مذاكره ميشود، ميتواند از تاكتيك نرمش قهرمانانه استفاده كند، يعني اينكه در كل مذاكره به خوبي ميداند كه بايد فرصت ايجاد كند تا دشمن بيايد جلو اما دشمن براي چه بيايد جلو؟ براي اينكه پشت او را خاك كند نه اينكه بيايد جلو و منافع او را ببرد، بنابراين نرمش قهرمانانه يعني اينكه از فرصت پيش آمده براي گرفتن طلا استفاده كنيم.
─┅═༅𖣔🔟𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌓◁برخی چنین تصور میکنند که صلح امام حسن علیهالسلام، حرکتی از روی انفعال بوده است در حالیکه رهبر انقلاب معتقدند «امام حسین علیهالسلام جزو مدافعان ایدهی صلح امام حسن علیهالسلام بود. وقتی که در یک مجلس خصوصی، یکی از یاران نزدیک • از این پُرشورها و پُرحماسهها • به امام مجتبی علیهالصلاةوالسلام اعتراضی کرد، امام حسین علیهالسلام با او برخورد کردند: فغمز الحسین فی وجه حجر. هیچکس نمیتواند بگوید که اگر امام حسین به جای امام حسن بود، این صلح انجام نمی گرفت
─┅═༅𖣔1⃣1⃣𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌓◁مهمترین وظیفهی ائمه، «حفظ دین» به بهترین شکل ممکن و گشودن راه برای پیوستن سایرین به مکتب اهلبیت بوده است. اگر با این مقدمهی کلی به ماجرا نگاه کنیم، میتوانیم پاسخ دهیم که پذیرش صلح در آن زمان از سوی امام حسن علیهالسلام، برای حفظ دین بوده است. علاوه بر این، حفظ انسجام امت و گشودن راهی که چراغ مکتب اهلبیت خاموش نشود را میتوان بهعنوان عوامل اصلی دیگر دانست.
─┅═༅𖣔1⃣2⃣𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌓◁یکی از آسیبهایی که بیشوکم خود را بهصورت مستقیم و غیرمستقیم نشان میدهد و باید آن را بهعنوان یک آسیب بدانیم. مرحوم صدوق در «عللالشرایع» روایتی را نقل میکنند که شخصی به نام ابیسعید نزد امام حسن علیهالسلام میرسند و در مورد صلح از امام سؤال میکنند و ایشان نیز با بحثی کلامی پاسخ میدهند و از ابیسعید میپرسند آیا من حجت خدا بر مردمان نیستم؟ آیا من امام مردم بعد از پدرم نیستم؟ آیا من همانی نیستم که پیامبر فرمودند حسن و حسین هر دو امام هستند، چه قیام کنند و چه قعود کنند؟ این سؤال نشان میدهد که این شائبه از همان ابتدا هم وجود داشته است و عدهای بر این باور ناصواب بودند که راه امام حسن علیهالسلام، راهی متفاوت از امام حسین علیهالسلام است.
─┅═༅𖣔1⃣3⃣𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌓◁امام حسین علیهالسلام حتی در روز عاشورا نیز دو خطبه خواندند و سپاهیان یزید را به حق دعوت کردند و ممکن است عدهای این دعوت را نوعی جهادگریزی بدانند. حضرت حتی در آخرین لحظات زندگی خود و زمانی که در قتلگاه بودند و میدیدند که دشمنان به سمت خیمهها میروند، خطاب به آنها میگوید که اگر دین ندارید، آزاده باشید و اگر دین ندارید، غیرت عربی شما کجا رفته است؟ خوب اگر بخواهیم با معیار این تفکر پیش برویم، طبیعی است که اقدامات اهلبیت جملگی زیر سؤال میرود، در حالی که میدانیم اینگونه نیست و باید بهطرز دیگری به سیرهی اهلبیت نگریست.
─┅═༅𖣔1⃣4⃣𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌓◁اگر بخواهیم وارد عرصهی زندگی اجتماعی شویم نیز طبیعی است هرکدام از مردم دارای ویژگیهای خاص خود هستند و نمیتوان همهی آنها را با یک روش به سمت خدا فراخواند. همانطور که در طب جسمانی نیز برای هریک از افراد مبتلا به یک بیماری، ممکن است نسخهای جدا تجویز شود، در طب معنوی و روحانی نیز همینطور است.از این حیث، نرمش قهرمانانه یعنی در نظر گرفتن «مبانی» و «اصولی» که به آن پایبندیم و هیچگاه ذرهای از آن عدول نمیکنیم و در مواجهه با مخاطب، متناسب با هدفی که داریم و میخواهیم به آن برسیم، انعطاف لازم را داشته باشیم.
─┅═༅𖣔1⃣5⃣𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌓◁نکتهای که برخی فراموش کردهاند، از این قرار است که امام علیهالسلام حتی در میدان مبارزه نیز نقش هدایتگری دارند و هادی امت، همواره راه را برای بازگشت طرف مقابل فراهم میکند و بهگونهای ترشرویی و غلظت از خود نشان نمیدهد که این راه بسته شود.ما اگر این وجه را در نظر بگیریم، از طریق گفتوگو و مذاکره میتوانیم سخن خود را به دشمن منتقل کنیم.
─┅═༅𖣔1⃣6⃣𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌓◁ما باید به عنوان حکومت دینی، فضای گفتوگو را در جهان ایجاد کنیم و اگر اینگونه نشود، هیچ گمکردهراهی هدایت نمیشود. به همین دلیل است که رهبر انقلاب در جایی فرمودند که گاهی میتوان از طریق دیپلماسی به اهدافی رسید که از طریق جنگها نمیتوان. بنابراین نه صلح و نه جنگ، هیچکدام فینفسه دارای ارزش و اهمیت نیستند. آن چیزی که از اهمیت و ارزش برخوردار است، همانطور که گفته شد، حفظ دین، حفظ وحدت امت اسلام و دعوت مردم به دین است.
─┅═༅𖣔1⃣7⃣𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌓◁از سویی دیگر، به نظر میرسد که عدهای یک خلط میان مفهوم «جهاد» و «جنگ» انجام دادهاند و این دو را یکسان میبینند. اسلام دین جهاد است و حضرت زهرا و امیرالمؤمنین نیز جهاد را مایهی عزت اسلام میدانند، اما جهاد لزوماً جنگ نیست. جهاد یک حکم دینی است و تعطیلی و سستی هم ندارد، ولی شکل جهاد الزاماً جنگ نیست. رهبر معظم انقلاب تعبیر زیبایی دارند که میفرمایند: رزمندگان یعنی کسانی که در مقابله با دشمن مجاهدت کردند، مجاهدت هم اعم از مقاتله است. مقاتله یعنی جنگ نظامی و مجاهدت مجموعهای از انواع مبارزههاست: جنگ نظامی، جنگ فکری، جنگ روحی، جنگ اجتماعی، مجموعهی اینها اسمش مجاهدت است.
─┅═༅𖣔1⃣8⃣𖣔༅═┅─