😭 ای کاش کسی پیدا بشود و به ما بگوید داستان آن دو خون قلبی را که هرگز خاک زمین را لمس نکردند 😭😭
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
◼️ خونی که قطرهای از آن هم بر روی زمین نریخت...
⚡️اثرات خون به ناحق ریخته شش ماهه آل الله در عوالم وجود...
در نقلی آمده است:
وقتی که حرمله ملعون تیر سه شعبه را برگلوی آن طفل زد، در آن وقت حضرت آن تیر را از گلوی آن طفل صغیر کشیدند وخون مانند ناودان از گلوی آن طفل جاری شد.
سیدالشهدا علیه السلام با دستان مبارکش، خون را می گرفتند وبر آسمان می پاشیدندو میفرمودند:
هَوّنَ ما نَزَلَ بی أنَّهُ بِعَینِ الله
▪️آسان است بر من این بلاهایی که میکشم چرا که خدای متعال ناظر است.
🔻 در روایتی إمام باقر علیهالسلام فرمودند:
فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذَلِکَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَی الْأَرْضِ
▪️از خون علی اصغر علیهالسلام قطرهای هم به زمین نریخت.
📚لهوف،ص۱۰۳
🔻در نقلی آمده است:
إمام باقر علیهالسلام در بیان علت این عمل سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام، فرمودند:
اگر قطره اي از خون علي اصغر «سلام اللّه علیه» بر زمين ميريخت عذاب الهي نازل ميشد و دیگر گیاهی در زمین نمیرویید.
🔻در نقلی دیگر نیز آمده است:
انقراض بنی امیه به جهت شهادت حضرت علی اصغر «صلوات اللّه علیه» بود.
📚مقتل حزن الأئمه علیهمالسلام،ص۸۶
📚مُبکی العیون ص٣٠۶
📚بحرالمصایب ج۴ ص۳۴۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدن لحظه شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام توسط تجربه گر مرگ
در برنامه زندگی پس از زندگی
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
◾️تیر از حرمله خوردی و تو میخندی باز ؟!
کُشت من را لب خونین ... ولی خندانت ...
در نقلی آمده است:
وقتیکه که تیر سه شعبه مسموم حرمله ملعون بر گلوی نازنین شش ماهه علی اصغر علیهالسلام نشست،
فَتحَ الطِّفلُ عَینَیهِ فَنَظرَ إلیٰ وَجهِ أبیهِ و تَبسَّمَ
▪️آن نازدانه، اندکی گوشه چشمش را باز کرد و نگاهی به روی پدر انداخت و تبسّمی نمود؛ سپس روح مطهّرش به سمت آسمان پر کشید.
📚امواج البکاء، فاضل بسطامی،ص۱۲۳
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
◾️ یک قدم سمت خیمه و قدمی سمت میدان برمیگشت...
⚡️ آه از آن ساعتی که به قبر شش ماهه هم رحم نکردند و سر مطهرش را از بدن جدا کردند...
حرمله ( یا به نقلی دیگر، ابوخلیق ) را پیش مختار بردند مختار از او پرسید:
ای ملعون! در کربلا هیچ گاه دلت به حال آقای ما حسین سوخت؟
گفت: آری!
یک مرتبه آنقدر دلم سوخت که مرگ خود را از خدا خواستم تا آن حالت زار او را نبینم.
مختار گفت : بگو ببینم چه وقت بود؟
🔻گفت:
هنگامی که حسین علیهالسلام طفل کشته خود را زیر عبا گرفته از میدان برگشت و رو به خیمهها کرد؛ من تماشا میکردم، دیدم زنی مجلله چادر به سر و نقاب به صورت بیرون خیمه ایستاده. گویا مادر آن طفل بود که انتظار بچهاش را می کشید.
همین که حسین علیهالسلام چشمش به مادر افتاد که منتظر ایستاده برگشت مقداری صبر کرد دوباره رو به خیمه آورد باز خجالت کشیده برگشت تا سه مرتبه او به سمت خیمه رفت و برگشت و از مادر آن طفل خجالت میکشید.
چون آن حالت حسین علیهالسلام را دیدم، جگرم کباب شد.
مختار گفت:
ای ملعون آخر چه شد؟
گفت:
بالاخره او از مرکب پیاده شد. جسد آن طفل را روی زمین نهاد و با غلاف شمشیر قبری حفر نمود برای آن طفل نماز خواند و آن را به خاک سپرد و برگشت.
مختار از شنیدن این گفتار صیحه ای کشید و افتاد و غش کرد.
بعد از به هوش آمدن گریبان دریده و بر سر و سینه زد و گفت:
این حالت آخر امام حسین دلم را از همه بیشتر سوزانید که نخواست بعد از شهادتش، به بدن این طفل کسی آزار برساند یا سرش را ببرد و یا در زیر سم اسب ها پایمال شود.
🔻حرمله گفت:
به خدا قسم نگذاشتند بدن آن طفل صحیح و سالم بماند.
روز یازدهم سر هر سروری به سرداری دادند که جهت افتخار بر نیزه کنَد و به کوفه نزد ابن زیاد برد و جایزه بگیر.
به ابو ایوب غنوی که سرکرده بیلداران بود سری از شهدا نرسید.
▪️ لذا به بیل داران دستور داد تا زمین کربلا را زیر و رو کردند و جسد آن طفل را یافتند و بیرون آورده و سرش را بریدند و بر سر نیزه زدند و به کوفه آوردند .
➖ حرمله گوید:
خودم در حضور ابن زیاد بودم که سر حسین علیهالسلام را با سر شش ماههاش هر دو در میان یک تشت بود و نیز سایر سرها در میان طبق ها و سپرها در حضور او نهادند و دائما صورت حسین علیهالسلام محاذی صورت آن طفل بود.
🔹 مقتل "مُبکِی العیون" نوشته است:
چون سر های شهدا را به نزد عمر ابن سعد ملعون آوردند،گفت یک سر دیگر باقیست .
گفتند آن سر شیرخوار حسین است که او را به دست خود دفن کرده.
آن ملعون گفت:
بروید به دنبال او و هر نحوی شده سر او را به نزد من بیاورید.
پس جمعی پیاده آمدند و با بیل و نیزه دنبال پیکر مطهر آن طفل گشتند و در نهایت آن پیکر مطهر را پیدا کرده و نعش او را از خاک بیرون آورده و سرش را جدا کردند و نزد ابن سعد لعین آوردند و با سرهای شهدا به شام بردند.
🔹لذا حضرت ام کلثوم علیهاالسلام در سفر شام در یکی از خطبههای خود چنین فرمودند:
سَبَوا نسائَهُ و قَطعَوا رَأسَ طفلِ رضیعِهِ
▪️ زنانِ حسین علیه السلام را به اسیری بردند و سرِ شیرخوار او را هم جدا کردند.
📚 مقتل (خطی) مبکی العیون
📚 ریاض القدس(خطی) ج٢ص١٠۴
📚 سفینة النجاة (فاضل بسطامی) ج٢ص٢٧٣
📚 بحرالمصائب ج۴ص٣۵۴
14.mp3
7.15M
😭 گریه کم کن برام علی لای لای 💔
🎙 محمود کریمی
همراه بابایی
هم قد سقایی!
طفل شهید من مابین مردایی …
😭 سر بچم روی نیزه 😭
😭 سر باباش روبروشه 😭
الهی مادر بمیره سر نیزه تو گلوشه! 💔
😭 گریه کم کن برام علی لای لای
آی بالام علی لای لای ... 💔
هرجا رفتی میام علی لای لای
آی بالام علی لای لای…
😭 خوندی رجز مادر 😭
😭 مثل علی اکبر 💔
😭 با گریه تو میدون گفتی انالحیدر⚡️
تو نمی خواستی که تنها
توی گهواره بمونی …
چه رجزهایی که خوندی
😭 با زبون بی زبونی 😭
این شده ناله هام علی لای لای
آی بالام علی لای لای
من علی مو میخوام
علی لای لای؛ آی بالام علی لای لای …
😭 گهواره خالی رو دست مادر موند 😭
😭 از اون علی اصغر 😭
😭 تنها همین سر موند 😭
😭 تنت از ضعف نیمه جون بود 😭
😭 که تو رو از شیر گرفتن 😭
😭 تا دیدن آروم نمیشی 😭
😭 سر تو با تیر گرفتن 😭
خون شده گریه هام علی لای لای
آی بالام علی لای لای…
در نمیاد صدام علی لای لای
آی بالام علی لای لای…
😭 این حرمله بازم 😭
😭 از ما طلبکاره 😭
😭 چشم از سر تو رو نی بر نمیداره 😭
چقدر بی دینن اینا
همه اینجا رحم ندارن…
جلو من نیزه دارا
💔 رو سرت قیمت میذارن 😭
گریه کن پا به پام علی لای لای
آی بالام علی لای لای
من گرفته صدام علی لای لای
آی بالام علی لای لای
🏴 #عاشورا
#امام_حسین (ع) 😭
#امام_زمان
💔 داغ حضرت_علی_اصغر 😭
🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼
دلنشین ترین ادعیه و مناجات صوتی
👇
@ppt_doa
🌄 عصر عاشورا 💔
امام تشنه و مجروح و خسته، اندكی ايستاد تا نفسی تازه كند و دمی از خستگی جنگ بياسايد. در اين لحظه يكی از دشمنان سنگی زد كه به پيشانی حضرت اصابت كرد و خون بر صورت وی جاری شد. امام خواست آن خون را با لباسش پاک كند كه تيری سه شعبه و زهرآلود بر سينه و قلب حضرت نشست.
امام گفت: "بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله" و سر به سوی آسمان بلند كرد و عرضه داشت: "خدايا! تو می دانی این قوم مردی را می كشند كه روی زمين پسر پيغمبری غير از او نیست.
چون تیر را نمیشد از جلو بیرون کشید حضرت تير را گرفت و از پشت کمر بيرون كشيد. خون مانند ناودان بيرون جست،
😭 دومین خون 💔
امام حسین علیه السلام دست خود را از خون قلبش پر كرد و به سوی آسمان پاشيد. حاضران گفته اند حتی يک قطره از آن خون به زمين برنگشت...
و از آن لحظه بود که آسمان كربلا به رنگ سرخ درآمد...