📙 خوانش کتاب دکل
#قسمت_پنجم
گلدستهی مسجد از قاب پنجرهی کلاس پیدا بود. گفتم: آقا احسان چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است چرا باید کشور ما وقتی این همه تنگدست و نیازمند دارد، دسته دسته اسکناس بشمارد و بریزد در جیب گشاد مردم سوریه، یمن عراق، لبنان و فلسطین؟
کلاس به قدری در سکوت بود که صدای بال مگس را هم میشد شنید. گفتم: آقا احسان موقتاً دستم را از روی ماشه برمیدارم و دست از شلیک انتقادها میکشم فقط خواستم بخش کوچکی از اوضاع بی در و پیکر جامعه را بازگو کنم اینها بدون رودربایستی مشکلات نظام و انقلاب ماست و اگر بخواهم میتوانم تا شب برایتان از این دست معضلات بشمارم. حالا شما آقا احسان عزیز به کمک رفقای خودت من و بچهها را قانع کن ما منتظریم تا ببینیم میتوانید یا نه.
به تدریج درگوشی حرف زدن بچهها شروع شد. با دست زدم روی میز .
- ساكت لطفاً. منتظر جواب این آقایان انقلابی هستم.
احسان که کمی دستپاچه شده بود و گوشها و یک طرف لپش از استرس سرخ شده بود نگاه ناامیدانهای به هم قطاریهایش کرد. آب دهانش را قورت داد و با کمی لرزش صدا گفت: حاج آقا! سؤالات شما زیاد
بود و هم از این شاخه به آن شاخه رفتید کدامش را جواب بدهیم؟
- ببین آقا احسان من نمیدانم، این مشکل شماست. اگر خدا وکیلی این نظام و انقلاب بر حق است و کارش درست است باید برای من و بچهها ثابت کنی حداقل یک چیز بگو تا ما دلمان به این نظام، کمی گرم شود یا به آینده امیدوار شویم.
دستم را گذاشتم روی شانه احسان و رو به کلاس گفتم بچههای عزيز قبل از اینکه پاسخ آقا احسان و دوستانش را بشنویم، باید به یک نکته اقرار کنم؛ بعضی وقتها نباید از مرز انصاف رد بشویم. آقا احسان و رفقایش با این که تعدادشان انگشت شمار است اما صلابت در اعتقاد و شجاعتشان قابل تقدیر است گاه پیش میآید در یک اداره یا مثلاً در مسجد و یا حتی جایی مثل صف نانوایی حقی پایمال میشود اما اگر احساس کنیم طرفدار و حامی نداریم و در اقلیت هستیم، نُطُق نمیکشیم و جُربزهی انتقاد و مطالبهگری نداریم پس انصاف این است که از آقا احسان و دوستانش تشکر ویژه کنم چرا که بخاطر تعداد کمشان جا نزدند.
کلاس در سکوت معناداری فرو رفت. همین طور که دستم روی شانهی احسان بود گفتم:
اما برگردیم سر اصل ماجرا ببینید بچههای عزیز بنده نقش بازی نکردم گلایه و انتقادهایی که به این نظام ردیف کردم، بازار گرمی نبود. نمیشود از روی تعصب گفت که این وصلهها به انقلاب ما نمیچسبد. نه، واقعاً خیلی از این ایرادها به مملکت ما وارد است. من هم به عنوان یک روحانی در دل جامعه مشکلات و گرفتاریها را لمس میکنم و میچشم، دارم میبینم که خیلی از مردم ما به اصطلاح صورتشان را با سیلی سرخ نگه میدارند.
با این حرف یکی از بچهها به صورتش سیلی زد و سرخی آن را به بغل دستیاش نشان داد کلاس پر از خنده شد من هم خندیدم و در ادامه گفتم: این جا یک پرسش بسیار مهم از شما دوستانم دارم ولی قبل از اینکه سؤالم را مطرح کنم لطفاً برای سلامتی آقا احسان و دوستانش یک صلوات بفرستید تا بنشینند. انقلابیهای کلاس با صلوات بچهها بدرقه شدند و همگی سر جایشان نشستند.
گفتم: قبل از آن سؤال اساسی، یک مژده هم باید به شما بدهم، انشاءالله کلاس شما قرار است روی آنتن برود البته نه آنتن ماهواره و
تلویزیون، بلکه قرار است به امید خدا و عنایت اهل بیت ع مطالبی که این جا باهم گفت وگو میکنیم در قالب یک کتاب داستانی چاپ شود، البته قرار نیست اگر کسی اینجا سؤالی میپرسد نام واقعی او را داخل کتاب بیاوریم بلکه یک اسم مستعار برایش درج میکنیم تا آزادانه بتوانید سؤالات خود را مطرح کنید با این مژدهای که به بچهها دادم کمی خودشان را جمع و جور کردند و از فاز متلک انداختن و هذلهگویی تغییر موضع دادند، بعضیشان که انگار دارند آمادهی مصاحبه تلویزیونی میشوند شروع کردند به صاف کردن گلو. بعضیها هم گویا آماده پرواز میشدند، کمی داخل نیمکت جابه جا شدند و سیخ نشستند.
- خب بچهها حالا شش دانگ حواستان جمع باشد. با انتقادهایی که از انقلاب کردم خواستم آب پاکی را روی دستتان بریزم و خیال نکنید من آمدهام اینجا تا بگویم نظام ما عیب و نقصی ندارد و همه چیزش گل و بلبل است. بگینگی داشت همان چیزی میشد که دوست داشتم باشد؛ بچهها حضورم را باور کرده بودند لحنم را مهربانتر کردم و گفتم: در این شش یا هفت جلسهای که مهمان شما هستم امیدوارم به دور از جنگ و جدل، گفت وگویی صمیمانه داشته باشیم و بدون تعارف، از نظرات، پیشنهادها یا انتقادات شما بهره ببرم. هنوز کمی جوّ کلاس گرفته و خشک بود باید ترفندی به کار میبستم تا یخ بچهها باز شود. گفتم: خب بنده الان که روی قلبم دست میگذارم میبینم قلبم دارد با محبّت شما تاپ تاپ میکند اما نسبت به قلب شما کمی ته دلم قرص نیست و فقط در یک صورت مطمئن میشوم.
#ادامه_دارد...🍃
🇮🇷 جشن ۴۵ سالگی انقلاب
امشب بعد از نماز مغرب و عشا
همراه با برنامه های متنوع
مکان: مسجد الزهــــرا خور
#انفجارنور
#ایران_قوی
#پایگاه_بسیج_شهیدبهشتی_خور
🇮🇷 @pshahidbeheshtikhoor
11.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ندای الله اکبر شهید حاج قاسم سلیمانی در شب ۲۲ بهمن سال۱۳۹۴
#الله_اکبر
#حاج_قاسم
#پیروزی_انقلاب
#پایگاه_بسیج_شهیدبهشتی_خور
@pshahidbeheshtikhoor
برخیزید ای شهیدان راه خدا
ای کرده بهر احیای حق جان فدا
کز قطره قطرهی خون پاک شما
میروید تا ابد در وطن لالهها
۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی مبارک باد
"فضای مجازی پایگاه شهید بهشتی خور"
@pshahidbeheshtikhoor
🇮🇷ایام الله دهه فجر مبارکباد
مسابقات ورزشی ویژه بسیجیان عزیز پایگاه شهید بهشتی
تیراندازی، دارت، دال پلان، طناب کشی و...
زمان: یکشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۲۲
ساعت ۱۶
مکان: زمین چمن ورزشگاه امام علی(ع)
#تربیت_بدنی_پایگاه_بهشتی
#مقاومت_مردمی_پایگاه_بهشتی
#پایگاه_بسیج_شهیدبهشتی_خور
@pshahidbeheshtikhoor
هدایت شده از s_hosien
میلاد گل رسول و زهرا و علی است
زیرا که جهان خجسته زین نور جلی است
ما را دگر از روز جزا بیمی نیست
چون بر دل ما عشق حسین بن علی است
ولادت فرخنده امام حسین (ع) و روز پاسدار را در سوم شعبان به شما تبریک میگویم.
"فضای مجازی پایگاه شهید بهشتی خور"
@pshahidbeheshtikhoor
هدایت شده از s_hosien
نام تو را دواى درد است حسین
بى یاد تو بین که چهره زرد است حسین
عشق تو مرا ز خویش بیگانه نمود
بى عشق تو بین که سینه سرد است حسین
میلاد امام حسین (ع) مبارک
"روابط عمومی پایگاه شهید بهشتی خور"
@pshahidbeheshtikhoor
اجلاسیه سراسری نماز
روز سه شنبه در محل آمفی تئاتر شهر خور
ساعت ۹ الی ۱۱:۳۰ دقیقه
خواهشمندیم بسیجیان عزیز در این مراسم معنوی حضور بهم رسانند