#أَللّٰہُمَّعَجِّلْلِوَلِېِّڪَالْفَࢪَج
نیمه شعبان مبارک
مانند خورشید
در پشت ابری
هم باشهامت
هم کوه صبری
هم پاک و زیبا
هم مهربانی
یعنی امام و
صاحب زمانی
هر روز و هر شب
در یاد مایی
هم با محبت
هم با دعایی
آن چهره ات را
میدیدم ای کاش
مهدیِ خوبم
در قلب من باش
🌷کانال کودک و نوجوان گلهای انتظار↙️
🆔 @Golentezar
🖼موسسه آسمان مهر منجی
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
36.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#أَللّٰہُمَّعَجِّلْلِوَلِېِّڪَالْفَࢪَج
🌷 انیمیشن زیبای علی بن مهزیار
✨جریان دیدار علی بن مهزیار
با امام زمان علیهالسلام
🌷کانال کودک و نوجوان گلهای انتظار↙️
🆔 @Golentezar
🖼موسسه آسمان مهر منجی
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
#أَللّٰہُمَّعَجِّلْلِوَلِېِّڪَالْفَࢪَج
انیمیشن در جستجوی نور:
khedmatgozaran.com/anim2
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#أَللّٰہُمَّعَجِّلْلِوَلِېِّڪَالْفَࢪَج
تذکر
دعا برای فرجش
استادبندانی
🆔@ABEGUVARA
بسم الله الرحمن الرحیم
#أَللّٰہُمَّعَجِّلْلِوَلِېِّڪَالْفَࢪَج
📚قصه میمون بازیگوش🐒🐒
1⃣ در یک جنگل سرسبز و پر از درختان بلند، کنار رودخانه زیبا حیوانات زیادی کنار هم، به خوبی و خوشی زندگی میکردند.
حیوانات این جنگل زیبا، برای زندگی در کنار هم، یک قانون گذاشته بودند و همه آن را قبول داشتند.
قانون این جنگل این بود که هیچ کدام از حیوانات نباید حیوان دیگر را اذیت کند. حیوانات این جنگل، این قانون را به خوبی رعایت می کردند.
یکی از حیوانات این جنگل سرسبز میمون بازیگوش بود. میمون بازیگوش در کنار بقیهی حیوانات در این جنگل زندگی میکرد.
میمون بازیگوش روی درختان بازی میکرد. او همیشه، از شاخههای درختان آویزان میشد و هی میپرید این طرف، میپرید آن طرف.
#أَللّٰہُمَّعَجِّلْلِوَلِېِّڪَالْفَࢪَج
2⃣ میمون کوچولو یک روز صبح که با دست چپ از شاخهای آویزان شده بود، و با دست راست با انگشتان پایش بازی می کرد، خواست با یک حرکت سریع از دم آویزان شود که از درخت افتاد پایین، روی شاخهی پایین تر. آنجا یک مار که روی یک شاخه خوابیده بود، فِشی صدا کرد و پرت شد و افتاد روی شاخهی پایینتر.
مار خیلی عصبانی بود، چون بدنش زخم شده بود و خواست میمون را تنبیه کند.
#أَللّٰہُمَّعَجِّلْلِوَلِېِّڪَالْفَࢪَج
3⃣ اما ناگهان میمون بازیگوش با ترس خودش را جمع کرد و به مار گفت: « وای! ببخشید، حواسم نبود، ندیدمتان! »
مار گفت: « من تو را می بخشم. اما مراقب باش با حواس پرتی و بینظمی، به خودت یا دیگر حیوانات آسیب نرسانی. »
بعد میمون بازیگوش که از ترس داشت میلرزید، از مار خداحافظی کرد و با سرعت از آنجا دور شد.
#أَللّٰہُمَّعَجِّلْلِوَلِېِّڪَالْفَࢪَج
4⃣ روز بعد میمون بازیگوش رفت به بازی ادامه داد، و از نارگیلی آویزان شد و تاب خورد، و بعد پرید روی شاخه دیگر.
ناگهان آن نارگیل از آن بالا کنده شد و افتاد توی لانه کلاغ ها. جوجه کلاغها ترسیدند و قار و قار کردند.
پدر و مادر جوجه کلاغها عصبانی شدند و خواستند میمون را تنبیه کنند.
#أَللّٰہُمَّعَجِّلْلِوَلِېِّڪَالْفَࢪَج
5⃣ میمون بازیگوش داد زد و به جوجه کلاغها گفت: « وای! ببخشید، حواسم نبود، ندیدمتان! »
جوجه کلاغهای مهربان به پدر و مادرشان گفتند: « ما او را می بخشیم. اما به شرطی که مراقب باشد با حواس پرتی و بی نظمی، به خودش یا دیگر حیوانات آسیب نرساند. »
میمون بازیگوش از کلاغها خداحافظی کرد و رفت.
#أَللّٰہُمَّعَجِّلْلِوَلِېِّڪَالْفَࢪَج
6⃣ روز بعد میمون بازیگوش رفت به بازی ادامه داد، و شاخه نازکی را گرفت و یک تاب بلند خورد و شیرجه زد روی سنگی که وسط برکه بود.
#أَللّٰہُمَّعَجِّلْلِوَلِېِّڪَالْفَࢪَج
7⃣ قورباغه سبز از روی سنگ لیز خورد و شلپّی افتاد توی آب.
#أَللّٰہُمَّعَجِّلْلِوَلِېِّڪَالْفَࢪَج
8⃣ میمون بازیگوش داد زد و به قورباغه گفت: « وای! ببخشید، حواسم نبود، ندیدمتان! »
قورباغه مهربان گفت: « من تو را می بخشم. اما مراقب باش با حواس پرتی و بینظمی، به خودت یا دیگر حیوانات آسیب نرسانی. »
میمون بازیگوش از قورباغه خداحافظی کرد و رفت.