eitaa logo
دارالقرآن سردار سلیمانی نهاوند
1.5هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
11.6هزار ویدیو
545 فایل
به‌نامِ‌خُدا به‌یادِ‌خُدا برایِ‌خُدا 🌟ایتا : @q_sr_nahavand ارتباط با ادمین: @sejjil2023 ارسال نظرات و پیشنهاداتتون https://harfeto.timefriend.net/16940356452107
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازار برده فروشها در ۲۰۲۳ 😱 اینجا اتیوپی .... اگر امنیت نبود شاهد این چیزها بودیم 🔹🔹🔹🔹 عاقبت شعار زن زندگی آزادی ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
26.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویری از فرود موفق تفنگداران دریایی سپاه به وسیله چتربازی-سقوط آزاد از بالگرد Mi-171E بر روی شناور پشتیبانی لجستیکی شهید رودکی ندسا درحال حرکت! پ.ن : ببنید برگاتون میریزه 👌😳 ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
♦️ 🔹پلیس فراجا: تا پایان امروز تمامی گذرنامه‌های درخواست شده چاپ خواهد شد و درخواست معوق نخواهیم داشت. 🔹️وزیر راه: واگذاری زمین‌های ۹۹ ساله در روستاها در دستور کار دولت قراردارد. 🔹زلنسکی: ما ارتباطی با مرگ پریگوژین نداریم. ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
♦️قطع برق ۱۰۰ اداره پُرمصرف تهران مدیرعامل توزیع برق تهران بزرگ: 🔹بیش از ۱۰۰ مشترک اداری پرمصرف طی روز گذشته مشمول قطع برق شده‌اند و پایش لحظه‌ای وضعیت مصرف برق ادارات شهر تهران تا پانزدهم شهریورماه با جدیت ادامه دارد. 🔹انتظار می‌رود دستگاه‌های اجرایی تا نیمه شهریورماه حداکثر همکاری ممکن را در اجرای طرح‌های مدیریت مصرف برق به عمل آورند. ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
🕊به وقت راز و نیاز شیعیان مارا به وقت نماز آزمایش کنید که چقدر به فکر نمازشان هستند امام صادق(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دارالقرآن سردار سلیمانی نهاوند
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_یازدهم دنبال آدم بی ادعایی می گشتم که به دلم بنشیند ☹️ در چا
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 با اعتماد به نفس صدایش را صاف کرد :«ولی من فکر می کنم خیلی هم به هم میخوریم !» جوابم راکوبیدم توی صورتش :« آدم باید کسی که می خواد همراهش بشه ، به‌دلش بشینه !»😏 خنده پیروزمندانه ای سر داد . انگار به خواسته اش رسیده بود :«یعنی این مسئله حل بشه ، مشکل شمام حل میشه ؟!» 😁 جوابی نداشتم ... چادرم را زیر چانه محکم چسبیدم و صحنه را خالی کردم . از همان جایی که ایستاده بود ، طوری گفت که بشنوم :«ببینید ! حالا این قدر دست دست می کنید ، ولی میاد زمانی که حسرت این روزا رو بخورید !» زیر لب با خودم گفتم «چه اعتماد به نفسی کاذبی😐 » اما تا برسم خانه ، مدام این چند کلمه در ذهنم می چرخید : «حسرت این روزا !» مدتی پیدایش نبود ، نه در برنامه های بسیج ، نه کنار معراج شهدا . داشتم بال در می آوردم . از دستش راحت شده بودم 😃 کنجکاوی ام گل کرده بود بدانم کجاست خبری از اردوهای بسیج نبود ، همه بودند الا او .. خجالت می کشیدم از اصل قضیه سر در بیاورم. تا اینکه کنار معراج شهدا اتفاقی شنیدم از او حرف می زنند یکی داشت می گفت :«معلوم نیست این محمد خانی این همه وقت توی مشهد چی کار می کنه !»🧐 نمی دانم چرا ..! یک دفعه نظرم عوض شد! دیگر به چشم یک بسیجی افراطی و متحجر نگاهش نمی کردم . حس غریبی آمده بود سراغم . نمی دانستم چرا این طور شده بودم 😐😔 ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
دارالقرآن سردار سلیمانی نهاوند
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_دوازدهم با اعتماد به نفس صدایش را صاف کرد :«ولی من فکر می کنم
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 نمی‌خواستم قبول کنم که دلم برایش تنگ شده است . اما با وجود این هنوزهم نمی توانستم اجازه بدهم بیایید خواستگاری ام😐 راستش خنده ام می گرفت ، خجالت می کشیدم به کسی بگویم دل مرا با خودش برده ..!😅 وقتی برگشت پیغام داد میخواهد بیاید خواستگاری . باز قبول نکردم ... مثل قبل عصبانی نشدم ، ولی زیر بار هم نرفتم خانم ابویی گفت :« دوسه ساله این بنده خدا رو معطل خودت کردی! طوری نمی شه که! بذار بیاد خواستگاری و حرفاش رو بزنه !»😕 گفتم :«بیاد ، ولی خوش بین نباشه که بله بشنوه !» 😒 شب میلاد حضرت زینب (س) مادرش زنگ زد برا قرار خواستگاری . نمی دانم پافشاری هایش باد کله ام راخواباند یا تقدیرم؟! شاید هم دعاهایش ... به دلم نشسته بود😢 با همان ریش بلند و تیپ ساده همیشگی اش آمد . ازدر حیاط که وارد خانه شد ، با خاله ام از پنجره او را دیدیم . خاله ام خندید : « مرجان ، این پسره چقدر شبیه شهداست 😂!» باخنده گفتم :«خب شهدا یکی مثل خودشون رو فرستادن برام !» خانواده اش نشستند پیش مادر و پدرم . خانواده ها با چشم و ابرو به هم اشاره کردند که « این دوتا برن توی اتاق ، حرفاشون رو بزنن!» ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
دارالقرآن سردار سلیمانی نهاوند
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_سیزدهم نمی‌خواستم قبول کنم که دلم برایش تنگ شده است . اما با و
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 با آدمی که تا دیروز مثل کارد و پنیر بودیم ، حالا باید با هم می نشستیم برای آینده مان حرف می زدیم 😕 تا وارد شد نگاهی انداخت به سرتاپای اتاقم و گفت :«چقدر آینه! از بس خودتون رو می بینین این قدر اعتماد به نفستون رفته بالا دیگه !»😂 از بس هول کرده بودم فقط با ناخن هایم بازی میکردم . مثل گوشی در حال ویبره ، می لرزیدم 😥 خیلی خوشحال بود ... به وسایل اتاقم نگاه می کرد . خوب شد عروسک پشمالو و عکس هایم را جمع کرده بودم فقط مانده بود قاب عکس چهار سالگی ام اتاق را ‌گز می کرد ، انگار روی مغزم رژه میرفت 😬 جلوی همان قاب عکس ایستاد و خندید . چه در ذهنش می چرخید نمی دانم! نشست روبه رویم . خندید و گفت :«دیدید آخر به دلتون نشستم !» 😁😉 زبانم بند آمده بود ... من که همیشه حاضر جواب بودم و پنج تا روی حرفش می گذاشتم و تحویلش میدادم ، حالا انگار لال شده بودم 😐 خودش جواب خودش را داد : « رفتم مشهد یه دهه متوسل شدم . دیدم حالا که بله نمی گید ، امام رضا از توی دلم بیرونتون کنه . پاکِ پاک که دیگه به یادتون نیفتم ... نشسته بودم گوشه رواق که سخنران گفت : اینجا جاییه که می تونن چیزی رو که خبر نیست ، خیر کنن و بهتون بدن . نظرم عوض شد . دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید !»☺️ ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جلسه قرآن هفتگی آستان مقدس شاهزاده محمد و علی ع نهاوند استاد محمد سیف پیشکسوت قرآنی پنج شنبه ها بعد از نماز مغرب و عشا دوم شهریور ماه۱۴۰۲