eitaa logo
دانلود
هدایت شده از مجید اسدی
┅═❁﷽❁═┅ خبرنگار فجر شمال 🔰جلسه شورای اداری شهرستان سیمرغ به ریاست رحمتی بهمنانی فرماندار سیمرغ برگزار شد. روابط عمومی فرمانداری شهرستان سیمرغ، جلسه شورای اداری شهرستان سیمرغ به ریاست فرماندار و اعضای شورای تامین و روسای ادارات و نهادها با دستور کار هماهنگی پیرامون مباحث انتخاباتی در فرمانداری سیمرغ برگزار شد. 👈«رحمتی بهمنانی» فرماندار سیمرغ، در این جلسه برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری را مهم‌ترین موضوع و رویداد سال دانست و افزود: مقام معظم رهبری(مدظله‌العالی) از ابتدای سال تاکنون در همه سخنرانی‌های خود به موضوع اهمیت انتخابات اشاره‌ داشته اند و از انتخابات به‌عنوان حق و تکلیف نام‌ برده‌اند. ♦️مقام عالی دولت در شهرستان سیمرغ اظهار داشت: در فرصت باقیمانده تا یازدهم اسفندماه زمان برگزاری انتخابات ضروری است با تلاش مضاعف در راستای افزایش امیدآفرینی و رضایت حداکثری مردم تلاش نماییم. ♦️رئیس هیئت اجرایی انتخابات شهرستان سیمرغ بر ارائه دستاوردهای دولت در حوزه‌های مختلف توسط روابط عمومی‌ها در رسانه‌های شهرستان تأکید کرد و افزود: ارائه گزارش عملکرد دستگاه‌های مختلف شهرستان و پوشش اخبار مجموعه ادارات در راستای آگاهی بخشی و افزایش امیدآفرینی در جامعه تأثیرگزار است و انتظار می‌رود روسای ادارات و دستگاه‌های اجرایی شهرستان سیمرغ این موضوع را در دستور کار قرار دهند. ♦️رحمتی بهمنانی با اشاره به برگزاری برنامه‌های متنوع در دهه مبارک فجر در شهرستان سیمرغ و تقدیر از دست‌اندرکاران آن، از حضور پرشور مردم در راهپیمایی ۲۲بهمن تقدیر و تشکر نموده و بیان داشتند: انتظار می‌رود ادارات و دستگاه‌های اجرایی شهرستان سیمرغ به کمک مردم با برگزاری جشن‌های اعیاد شعبانیه و دعوت از سخنرانان و هادیان سیاسی برای تبیین موضوع اهمیت برگزاری انتخابات در راستای ابلاغیه قرارگاه عملیاتی رسام، شور و نشاط اجتماعی و سیاسی در شهرستان سیمرغ به وجود آورند تا حماسه یازدهم اسفندماه به‌عنوان برگ زرینی دیگر بر صفحات تاریخ پرافتخار ایران اسلامی نقش بندد. ♦️فرماندار شهرستان سیمرغ به‌ضرورت آماده‌سازی شعب اخذ رأی اشاره و تصریح نمود: ادارات و دستگاه‌های شهرستان سیمرغ در آماده‌سازی شعب اخذ رأی در مناطق شهری و روستایی و همچنین با در اختیار قرار دادن وسایل نقلیه و امکانات، همکاری لازم با ستاد انتخابات شهرستان سیمرغ را در دستور کار قرار دهند. 💢گفتنی است در این جلسه آقای عظیمی عضو ستاد انتخابات استان به نمایندگی از قرارگاه عملیاتی رسام در این جلسه حضور یافته و حدود انتظارات قرارگاه استانی رسام را خدمت مدیران محترم ادارات و نهادها ابلاغ نمودند.  ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🗓شنبه ۲۸ بهمن ماه ۱۴۰۲
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اعتراف رسمی جان بولتون به شکست در مورد آنچه در سال ۲۰۱۸ وعده داد که جمهوری اسلامی چهل سالگی خود را نمی‌بیند: 🔺به نظرم آن‌ها محکم روی عقاید انقلابی خود ایستاده‌اند؛ انقلاب ۵۷ ایده‌های اولیه خود را نگه داشته و بسیج آرمان‌های اولیه در داخل ایران حفظ شده‌اند. 🔺ایران در منطقه توانست به وسیله قاسم سلیمانی استراتژی حلقه آتش را اختراع و آمریکا را دچار مشکل کند! 🇮🇷 در اهتزاز می مانی ای پرچم ایران اسلامی
🔷خاطره ای عجیب از عنایت شهدا تلفن زنگ خورد وخبر دادند که دوپسرعمویش که از بازاری های تهران بودندبرای کاری به اهواز آمده اند و مهمان آنان خواهند شد.آشوبی در دلش پیدا شد.حقوق بچه هاچند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و او این مدت رابا نسیه گرفتن از بازار گذرانده بود..نمی خواست شرمنده ی اقوامش شود. آن طور که خودش تعریف می کرد از سادات و اهل تهران بود و پدرش از تجار بازار تهران. علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقش به شهدا، حجره ی پدر را ترک کرد و به همراه بچه های تفحص لشکر27 محمد رسول الله راهی مناطق عملیاتی جنوب شد. یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان. بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کرد و همسرش را هم با خود همراه کرد. یکی دو سالی گذشته بود و او و همسرش این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص می گذراندند. سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلشان، از یاد خدا شاد بود و زندگیشان، با عطر شهدا عطرآگین. تا اینکه... تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دوپسرعمویش که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان آنان خواهند شد. آشوبی در دلش پیدا شد.حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و او این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بود... نمی خواست شرمنده ی اقوامش شود. با همان حال به محل کارش رفت و با بچه ها عازم شلمچه شد. بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردند و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد. شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین. اعزامی از ساری...گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما او... استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادند و کارت شناسایی شهید به او سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید،به بنیاد شهید تحویل دهد. قبل از حرکت با منزلش تماس گرفت و جویای آمدن مهمان ها شد و جواب شنید که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرش وقتی برای خرید به بازار رفته مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرده اند به علت بدهی زیاد، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرش هم رویش نشده اصرار کند... با ناراحتی به معراج شهدا برگشت و در حسینیه با شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداخت... "این رسمش نیست با معرفت ها. ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم. راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم...". گفت و گریست. دو ساعت راه شلمچه تا اهواز را مدام با خودش زمزمه کرد: «شهدا! ببخشید. بی ادبی و جسارتم را ببخشید...» وارد خانه که شد همسرش با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس او کسی در  خانه را زده و خود را پسرعموی همسرش معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسر او بدهکار بوده و حالا آمده که بدهی اش را بدهد. هر چه فکرکرد، یادش نیامد که به کدام پسرعمویش پول قرض داده است...با خود گفت هر که بوده به موقع پول را پس آورده. لباسش را عوض کرد و با پول ها راهی بازار شد. به قصابی رفت. خواست بدهی اش را بپردازد که در جواب شنید:بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است. به میوه فروشی رفت...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بود سر زد. جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... گیج گیج بود. مات مات. خرید کرد و به خانه بر گشت و در راه مدام به این فکر می کرد که چه کسی خبر بدهی هایش را به پسرعمویش داده است؟ آیا همسرش؟ وارد خانه شد و پیش از اینکه با دلخوری از همسرش بپرسد که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته ... با چشمان سرخ و گریان همسرش مواجه شد که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار می گریست... جلو رفت و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودند در دستان همسرش دید. اعتراض کرد که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ همسرش هق هق کنان پاسخ داد: خودش بود. خودش بود.کسی که امروز خودش راپسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود. به خدا خودش بود.... گیج گیج بود.مات مات... کارت شناسایی را برداشت و راهی بازار شد. مثل دیوانه ها شده بود. عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می داد. می پرسید: آیا این عکس،عکس همان فردی است که امروز...؟ نمی دانست در مقابل جواب های مثبتی که شنیده چه بگوید...مثل دیوانه هاشده بود. به کارت شناسایی نگاه می کرد. شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین. اعزامی از ساری...وسط بازار ازحال رفت... پی نوشت۱. این خاطره در مراسم تشییع این شهید بزرگوار، توسط این برادر برای حضار بیان شد. پی نوشت۲.  آدرس مزار این شهید: کیلومتر۵ جاده ساری نکا، بعد از بیمارستان سوانح و سوختگی، قبل از روستای خارکش در بقعه امام زاده جبار
هدایت شده از  انصارالمحرومین
14.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درود خدا برآقای سلطانی گوینده خبرسراسری که اشک مارا بااین خاطره قشنگش درآورد . ببینید و بشنوید بسیار عالی و زیباست . ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
هدایت شده از مجید اسدی
خبرنگارفجرشمال ⭕️در راستای تامین تجهیزات اداری- امدادی با مشارکت خیرین و داوطلبان، اهدای یکدستگاه آمبوبگ و یک عدد دستگاه کنترل فشار خون به ارزش مجموع ۳۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال توسط مدیریت محترم شرکت امدادرسا بالاتجن به جمعیت هلال احمر شهرستان سیمرغ. 🔻جا دارد از مساعدت بزرگوارانه ایشان در اجرای این فعالیت انساندوستانه جهت تجهیز کیف امدادی تقدیر و تشکر نموده و جهت شادی روح درگذشتگانشان فاتحه ای نثار نمائیم. 🔻 شنبه مورخه ۱۴۰۲/۱۱/۲۸ (روابط عمومی جمعیت هلال احمر شهرستان سیمرغ)
هدایت شده از  انصارالمحرومین
انا لله و انا الیه راجعون ، با قلبی اندوهگین به اطلاع دوستان میرسانم سحرگاه امروز مادرخانم بنده دار فانی را وداع گفته و به رحمت خدا پیوست . از مؤمنین و مومنات التماس دعا داریم . احمد صادقی
هدایت شده از مجید اسدی
خبرنگار فجر شمال 🟢آغاز طرح پرسشگری آسیب شناسی معضل جوانی جمعیت در مازندران ادامه.... https://health.mazums.ac.ir/URL/News-JIBLK
هدایت شده از مجید اسدی
خبرنگارفجرشمال آموزش بهداشت ر‌وان توسط جناب آقای دکتر نجف پور جهت داوطلبین سلامت محله روستای سنگتاب ۱۴۰۲/۱۱/۲۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا