⭕️ورود شمر به کربلا
🔻در پیش از ظهر روز نهم محرم -روز تاسوعا-، شمر بن ذی الجوشن به همراه چهارهزار نفر سپاهی به سرزمین کربلا وارد شد. او حامل نامهای از سوی عبیدالله بن زیاد خطاب به عمر بن سعد بود که پس از رسیدن به کربلا، نامه را به پسر سعد داد.
🔺در این نامه، ابن زیاد از او خواسته بود که یا امام حسین(ع) را مجبور به پذیرش بیعت کند و یا با او بجنگد. عبیدالله همچنین در این نامه عمر بن سعد را تهدید کرد که اگر چنانچه از فرمان او سرباز زند از فرماندهی لشکر کناره بگیرد و مسئولیت آن را به شمر بن ذی الجوشن واگذار نماید.
▪️عمر سعد دریافت که موقعیتش در خطر است و شمر سر جانشینی او را دارد. پس خطاب به شمر گفت: وای بر تو! خدا خانه خرابت کند. ای پیس! نگذاشتی کار به صلح بینجامد. حسین هرگز تسلیم نخواهد شد. او فرزند علی بن ابی طالب است.
♦️ابن سعد به شمر گفت: «امارت لشکر را به تو واگذار نخواهم کرد من در تو شایستگی این کار را نمیبینم پس خود این کار را به پایان خواهم رساند؛ تو فرمانده پیاده نظام لشکر باش.»
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#نهم_محرم
#خواص_عاشورایی
#پندانه 🌹👌
✍️ برکت از مهمونیهامون رفته
🔹اون موقعها که ما بچه بودیم، حتی سینک ظرفشویی دوتایی نبود. تو مهمونیهای فامیلیمون که ظرف و ظروف زیاد بود، از اون لگن قرمز گندهها میاوردن، توش آبوکف درست میکردن، یکی مینشست زمین کف میزد و میداد بالا آبکشی میکردن.
🔸تا یه هفته بعد همیشه انگشتری، ساعتی چیزی جا میموند. جدیدترین اخبار مخابره میشد.
🔹همون موقع یکی از آقایون داوطلب میشد سفره رو پاک کنه.
🔸بچهها هم مشغول ترکوندن یه اتاق بودن و اصلا نمیفهمیدن کی این چند ساعت گذشته و دارن کاپشنوکلاه تنشون میکنن.
🔹الان نهایت ظرفی که برای یه مهمونی کثیف بشه ۵،۶ تا دونه بشقاب و ۲،۳ تا دیسه. هیچ صدای حرفزدن و شلوغکردن بچهای نمیاد. یکی چرت میزنه. یکی سرش تو گوشیه.
🔸پسرها میپیچونن به گردش خودشون برسن. خبر خاصی هم نداریم. یعنی اگه داشته باشیم هم نه کسی حال گفتن داره، نه کسی حال شنیدن.
💢خلاصه که برکت از مهمونیهامون رفته..
🍉 @qarpuz
⭕️امان نامه برای فرزندان ام البنین سلام الله علیها
🔻شمر با حضرت ام البنین سلام الله علیها از یک قبیله بودند. عصر تاسوعا شمر در برابر یاران امام حسین علیه السلام ایستاد و فریاد کشید: «پسران خواهر ما کجا هستند؟» منظور او حضرت عباس علیه السلام و برادران ایشان یعنی عبدالله، عثمان و جعفر بود.
🔺حضرت عباس و برادران ایشان که نزد اباعبدالله ع نشسته بودند سکوت کردند و جواب شمر را ندادند. امام حسین علیه السلام فرمودند: «پاسخ او را بدهید، هرچند که فاسق است.»
حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و برادران ایشان از خیمه بیرون آمده و فرمودند: «چه میگویی؟»
🔸شمر گفت: «ای پسران خواهر ما! شما در امان هستید. خودتان را بهخاطر حسین به کشتن ندهید و به فرمان امیرالمؤمنین یزید درآیید تا در امان باشید.»
♦️حضرت عباس ع و برادرانشان پاسخ دادند : «دستت بریده شود ای شمر. اماننامه آوردهای؟ خداوند تو و اماننامهات را لعنت کند. ای دشمن خدا! از ما میخواهی که برادرمان حسین ع فرزند فاطمه زهرا س و رسول خدا ص را رها کنیم و به فرمان لعنت شدگان و فرزند لعنت شدگان درآییم؟ هرگز! آیا ما در امان باشیم و فرزند پیغمبر را امانی نباشد؟!»
🔸شمر با شنیدن پاسخ کوبنده حضرت عباس علیه السلام و برادرانش در حالی که خشمگین بود و ناسزا میگفت، به لشکرگاه خودش برگشت.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#نهم_محرم
#خواص_عاشورایی
#داستان_آموزنده
🔆اهميّت يك ضربت شمشير يا عبادت جنّ و انس ؟!
زمانى كه تمام گروه هاى منحرف و احزاب كفر و نفاق بر عليه انقلاب اسلامى پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله شوريدند؛ و جنگى را به عنوان ((جنگ احزاب )) برپا كردند؛ كه معروف به جنگ خندق مى باشد.
يكى از جنگ آوران دلير در سپاه دشمن به نام عمرو بن عبدود به ميدان آمد و با صداى بلند نعره كشيد؛ و با نداى ((هل من مبارز))،براى خود، هم رزم طلبيد.
و چون او به عنوان قهرمان و دلير قريش معروف بود، كسى ياراى رزم و مقابله با او را نداشت ، از اين جهت بسيار فخر مى كرد و به خود مى باليد.
هنگامى كه او در وسط ميدان رزم قرار گرفت و براى خود هم رزم طلبيد، تمام افراد در لشكر اسلام سكوت كردند.
حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كه با او مبارزه كند من برايش بهشت را تضمين مى كنم ؛ و چون هيچكس جوابى نداد؛ و از ترس سرهاى خويش را به زير افكنده بودند، علىّ بن ابى طالب عليه السلام كه نو جوانى بيش نبود، از جاى بر خاست و اظهار داشت : يا رسول اللّه ! من آماده ام تا با او مبارزه كنم .
و حضرت رسول صلوات اللّه عليه او را سر جاى خود نشانيد و فرمود: يا علىّ! بنشين ، تو هنوز جوانى ، صبر كن تا بزرگ ترها حركت كنند و پيش قدم شوند.
و چون تا سه مرتبه اين كار تكرار شد؛ اجازه نبرد داد و بر تن او زره پوشانيد و شمشير ذوالفقار را به دستش داد و سپس عمامه خود را بر سر او نهاد و آن گاه وى را راهى ميدان نمود.
و هنگامى كه علىّ عليه السلام براى قتال و مبارزه با عمرو بن عبدود حركت كرد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله لب به سخن گشود و فرمود:
((بَرَزَ الايمانُ كُلُّهُ اِلى الشِّرْكِ كُلِهِ)).
يعنى : تمامى ايمان در مقابل تمامى شرك قرار گرفت .
پس از آن كه امام علىّ عليه السلام وارد ميدان نبرد شد و سخنانى بين آن حضرت و عمرو بن عبدود ردّ و بدل گرديد، حضرت عمرو را مخاطب قرار داد و فرمود: قبل از هر حركتى سه شرط را پيشنهاد مى كنم ، كه يكى از اين سه شرط را انتخاب نمائى و بپذيرى :
اوّل آن كه اسلام آورى ؛ و شهادتين : ((لا إ له إ لاّ اللّه ، محمّد رسول اللّه )) را بگوئى ؟
عمرو گفت : نمى پذيرم .
حضرت فرمود: دوّم آن كه برگردى و لشكر مسلمانان را به حال خود رها كنى ؟
عمرو گفت : اگر چنين پيشهادى قبول نمايم و برگردم ، زنان قريش بر من خواهند خنديد؛ و در چنين موقعيّتى بين همگان رسوا و ذليل خواهم شد.
بعد از آن فرمود: پس شرط سوّم را پذيرا باش ؛ و آن اين كه از اسب پياده شوى تا با يكديگر رزم و پيكار كنيم ؟
عمرو آنرا پذيرفت و از اسبش پياده شد؛ و آن دلير حقّ و باطل با يكديگر مقاتله و مبارزه عظيمى كردند.
پس از گذشت لحظاتى حضرت امير عليه السلام با آن سنين جوانيش ، عمرو را با آن هيكل قوى و تنومندى كه داشت بر زمين زد؛ و بر سينه اش نشست و سرش را از بدن جدا كرد
📚بحارالانوار : ج 20، ص 202 239.
🍉 @qarpuz
°•°•°
همون جا که نشد ...
همون جا که سخت شد ...
همونجا که کم آوردی ...
یادت بیوفته که خدای ما
رحیم و مهربونه رفیق...💌☘
🍉 @qarpuz
⭕️آماده شدن عمر سعد برای جنگ با سیدالشهدا علیه السلام
🔺در عصر روز نهم محرم عمر بن سعد به سپاهیانش فرمان داد تا برای جنگ آماده شوند. او در میان سپاهیان خود ندا داد : ای لشکریان خدا! سوار شوید و به بهشت بشارت دهید. پس کوفیان خیمههای امام حسین(ع) و یارانش را محاصره کردند.
🔸هیاهو و سر و صدای لشکر که بلند شد، حضرت زینب سلام الله علیها، خدمت برادر رفت و فرمود: «آیا صداهایی که نزدیک میشوند را میشنوید؟» امام فرمود: «هماکنون جدم رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که به من فرمود: تو [به زودی] نزد ما خواهی آمد.»
🔹سپس امام(ع) به حضرت عباس(ع) فرمود: «جانم به فدایت؛ بر اسب خود بنشین و نزد آنها برو و بپرس که چه میخواهند و برای چه به پیش آمدهاند؟» حضرت عباس(ع) با بیست سوار نزد سپاه دشمن آمد و فرمود: «چه رخ داده و چه میخواهید؟»
♦️گفتند: «فرمان امیر است که به شما بگوییم یا بیعت کنید و یا آماده کارزار شوید.» عباس(ع) فرمود: «از جای خود حرکت نکنید تا نزد ابی عبدالله(ع) رفته و پیام شما را به عرض ایشان برسانم.» پس عباس(ع) به تنهایی نزد امام حسین(ع) آمد تا موضوع را به ایشان خبر دهد.
◾️امام(ع) به حضرت عباس(ع) فرمودند: «اگر میتوانی آنها را راضی کن که جنگ را تا فردا به تأخیر اندازند و امشب را به ما مهلت دهند تا با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگزاریم. خدا میداند که من نماز و تلاوت کتاب او را بسیار دوست میدارم.»
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#نهم_محرم
#خواص_عاشورایی
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨
#داستان_آموزنده
🔆روش رفتن به ميهمانى
حضرت علىّ بن موسى الرّضا به فرموده پدران بزرگوار خويش صلوات اللّه عليهم ، حكايت نمايد:
روزى از روزها يكى از دوستان اميرالمؤ منين ، امام علىّ عليه السلام حضرت را جهت ميهمانى به منزل خود دعوت كرد.
حضرت امير عليه السلام فرمود: من با سه شرط دعوت تو را مى پذيرم ، ميزبان گفت : آن سه شرط چيست ؟
امام علىّ عليه السلام اظهار نمود:
اوّل : آن كه چيزى از بيرون منزل تهيّه نكنى ؛ و براى پذيرائى خود و خانواده خويش را به زحمت و مشقّت نيندازى ؛ و به آنچه كه در منزل موجود است اكتفاء نمائى .
دوّم : آنچه در منزل ذخيره و آماده دارى ، تمام آن ها را مصرف نكنى ؛ بلكه با برنامه صحيح و در نظر گرفتن نفرات ، مقدار لازم غذا تهيّه گردد.
شرط سوّم : خانواده و اهل منزل در زحمت فوق العادّه اى قرار نگيرد؛ و مبادا كه احساس نارضايتى در ايشان پيش آيد.
ميزبانى كه حضرت را دعوت كرده بود عرضه داشت : يا اميرالمؤ منين ! آنچه فرمودى ، مورد پذيرش و قبول است ؛ و قول مى دهم غير از آنچه فرمودى برنامه اى نداشته باشيم .
و امام علىّ عليه السلام دعوت او را قبول نمود؛ و به همراه يكديگر راهى منزل شدند.
📚بحارالا نوار: ج 27، ص 255، به نقل از عيون اخبار الرّضا عليه السلام
🍉 @qarpuz
🟩دروغگو کم حافظست
🔹چون شخص دروغگو سعی دارد پرده بر حقیقت بپوشاند و حرف های غیرواقعی بر زبان بیاورد، قطعا در اوقات دیگری که راجع به آن موضوع صحبت کند نمی داند که چه دلیل غیرواقعی را در گذشته بیان کرده بوده؛ به همین دلیل ممکن است دروغ دیگری بسازد که در این صورت با حرف قبلی اش ناهماهنگی دارد و یا ممکن است ناخواسته حقیقت را فاش کند و به ضررش تمام شود.
🔹یعنی انسان دروغگو حتی دروغ های خودش را هم فراموش می کند و حرفش اعتباری ندارد. همین فراموشی گاهی بلای جان او میشود و آبرویش هم می رود.
🔹کسی که دروغ می گوید، هیچ استدلال محکم و قطعی ای برای سخنانش ندارد. از این رو اگر شنونده دقت کند، در خلال سخنان او خطاهای بسیاری را می یابد که با حرف های گذشته اش همخوانی ندارد.
🔹یعنی کسی که حقیقت را پنهان می کند، غالبا دچار فراموشی گشته و خود، آن حقیقت را ناخواسته بر زبانش جاری خواهد کرد
#دروغگو #کم_حافظه
🍉 @qarpuz
هدایت شده از جارچی 🇮🇷
🔴 اهل کدام استان هستید ❓
✅ استان خودتو انتخاب کن تا ببینی چه خبره👇
🔺۱- خراسانرضوی
🔺۲- قم
🔺۳- فارس
🔺۴- کرمان
🔺۵- تهران
🔺۶- گیلان
🔺۷- خراسان جنوبی
🔺۸- اردبیل
🔺۹- یزد
🔺۱۰- اصفهان
🔺۱۱- مازندران
🔺۱۲- کهگیلویه و بویراحمد
🔺۱۳- گلستان
🔺۱۴- آذربایجان شرقی
🔺۱۵- آذربایجان غربی
🔺۱۶- چهارمحالوبختیاری
🔺۱۷- کردستان
🔺۱۸- خراسان شمالی
🔺۱۹- قزوین
🔺۲۰- خوزستان
🔺۲۱- سمنان
🔺۲۲- هرمزگان
🔺۲۳- البرز
🔺٢۴- مرکزی
🔺۲۵- زنجان
🔺۲۶- همدان
🔺۲۷- ایلام
🔺۲۸- لرستان
🔺۲۹- کرمانشاه
🔺۳۰- بوشهر
🔺۳۱- سیستان و بلوچستان
🔺٣٢_جارچی ایران و جهان در ایتا 🇮🇷
🔺٣٣_ جارچی عراق 🇮🇶
🔺٣۴_ جارچی افغانستان 🇦🇫
🏁 ٣۵_ شبکه جارچی در ویراستی
🔴 مهمترین اخبار و اطلاعیهها در استانها👆
https://eitaa.com/joinchat/820051968C2b85dac984
📣گسترده ترین شبکه خبریِ مردمیِ ایتا👆
بدون وجود گیاهان، زمین فاقد اتمسفری قابل تنفس برای ما میبود،اما تنها گیاهان در شکلگیری این اتمسفر نقش نداشتهاند، بلکه قارچها هم در این زمینه تاثیرگذار بودهاند
🍉 @qarpuz