eitaa logo
قصه.توپ.رنگ
83 دنبال‌کننده
117 عکس
7 ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @azari58
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اندک اندک جمع مستان می‌رسند اندک اندک می پرستان می‌رسند دلنوازان نازنازان در ره اند گلعذاران از گلستان می‌رسند http://eitaa.com/qesekodak
*هیزم برای مادرم آوردم *با خر آب برای یک پیرزن آوردم *کمک دوستم گوسفندش را پیدا کردم *دوستم ناراحت بود با او بازی کردم *دوستم گل خورد،امید بهش دادم 🔹کلاه را سر می گذاشتند و از خوشحالی های خودشان و خوشحال کردن دیگران سخن گفتند. به این هدف که با چیزهای کوچک دلها را شاد کنند http://eitaa.com/qesekodak
دوباره من، کتاب و ماشین دل زدیم به جاده های پر پیچ و خم. بچه ها را جمع کردم و به جای اینکه خودم براشون کتاب بخوانم، گروه گروه شدند و از بزرگترها خواستم برای کوچکترها قصه بخوانند، تا باهم مهربان باشند و احساس مفید بودن بکنند و اینکه خودشون به فکر رشد و رفع محرومیت روستاشون باشند http://eitaa.com/qesekodak
از روستاها که عبور و چند کودک پیدا می کنم، توقف و از گرما به سایه ای پناه می آوریم، موکت پهن می شود و قصه ای می خوانیم، بازی، نقاشی و گفتگویی و روستای بعد... https://t.me/qesekodak