دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی است
که به هیچکدام از چیزهایی که میخواهد نمیرسد.
ما آدمهایِ معمولی راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم،
نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را
اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست!
تاريخ مینويسد: مسجد كوفه مملو از جمعيتی شد كه پشت سر ابن زياد به نماز عشا ايستاده بودند. چرا چنين شد؟ بنده كه نگاه میكنم، میبينم خواصِ طرفدارِ حق مقصرند و بعضیشان در نهايت بدی عمل كردند. مثل چه كسی؟ مثل شريح قاضی. شريح قاضی كه جزو بنیاميّه نبود! كسی بود كه میفهميد حق با كيست. میفهميد كه اوضاع از چه قرار است. وقتی هانی بن عروه را با سر و روی مجروح به زندان افكندند، سربازان و افراد قبيلهی او اطراف قصر عبيداللَّه زياد را به كنترل خود درآوردند.
ابن زياد ترسيد. آنها میگفتند: شما هانی را كشتهايد. ابن زياد به شريح قاضی گفت: برو ببين اگر هانی زنده است، به مردمش خبر بده. شريح ديد هانی بن عروه زنده، اما مجروح است. تا چشم هانی به شريح افتاد، فرياد برآورد: ای مسلمانان! اين چه وضعی است؟! پس قوم من چه شدند؟! چرا سراغ من نيامدند؟! چرا نمیآيند مرا از اينجا نجات دهند؟! مگر مردهاند؟! شريح قاضی گفت: میخواستم حرفهای هانی را به كسانی كه دورِ دارالاماره را گرفته بودند، منعكس كنم. اما افسوس كه جاسوس عبيداللَّه آنجا حضور داشت و جرأت نكردم! جرأت نكردم يعنی چه؟ يعنی همين كه ما میگوييم ترجيح دنيا بر دين! شايد اگر شريح همين يك كار را انجام میداد، تاريخ عوض میشد. اگر شريح به مردم میگفت كه هانی زنده است، اما مجروح در زندان افتاده و عبيداللَّه قصد دارد او را بكشد، با توجّه به اينكه عبيداللَّه هنوز قدرت نگرفته بود، آنها میريختند و هانی را نجات میدادند. با نجات هانی هم قدرت پيدا میكردند، روحيه میيافتند، دارالاماره را محاصره میكردند، عبيداللَّه را میگرفتند؛ يا میكشتند و يا میفرستادند میرفت. آن گاه كوفه از آنِ امام حسين عليهالسّلام میشد و ديگر واقعهی كربلا اتّفاق نمیافتاد! اگر واقعهی كربلا اتّفاق نمیافتاد؛ يعنی امام حسين عليهالسّلام به حكومت میرسيد. حكومت حسينی، اگر شش ماه هم طول میكشيد برای تاريخ، بركات زيادی داشت. گرچه، بيشتر هم ممكن بود طول بكشد.
يك وقت يك حركت بجا، تاريخ را نجات میدهد و گاهی يك حركت نابجا كه ناشی از ترس و ضعف و دنياطلبی و حرص به زنده ماندن است، تاريخ را در ورطهی گمراهی میغلتاند. ای شريح قاضی! چرا وقتی كه ديدی هانی در آن وضعيت است، شهادت حق ندادی؟! عيب و نقصِ خواصِ ترجيح دهندهی دنيا بر دين، همين است.
بیاین امشب بریم در خونه ی خدا
خدارو به دستای بریده ی حضرت ابالفضل قسم بدیم فرج امام زمان مون رو نزدیک کنه
تو این اوضاع آخرالزمان که بیشتر آدما دارن میلغزن عاقبت مونو ختم بخیر کنه...
مارو هم جزو یاران باوفای امام زمان مون قرار بده
امام زمان مون خیلی غریبه...
حتی شاید غریب تر از امام حسین
میدونی چرا ؟
چون امام حسین یه علی اکبر داشت...
یه زینب داشت...
یه عباس داشت..
امام زمان ما هیچکس و نداره
میدونی از لقب های امام زمان چیا ان؟
وحید ، فرید ، طرید ، شرید
فرید و وحید یعنی تنها....
طرید و شرید یعنی رانده شده🚶🏿♂
بیاین امشب یه قولی به خدا بدیم
قول بدیم همه ی سعی و تلاش مونو بکنیم تا عباس باشیم برای آقامون...
عباسی که آب تا تو دستش اومد اما گفت تا اربابم و بچه هاش آب نخورن منم لب به آب نمیزنم
در این حد باوفا...
امشب یه نماز شب بخون
هرچقدر تونستی . اگه نمیتونی یازده رکعت شو بخونی فقط شفع و وتر رو بخون
اگه خوندن هردوش سخته فقط وتر رو بخون
ثواب نمازت رو تقدیم کن به امام زمانت
منو تو نمیدونیم ولی یه آقایی هرشب تو نماز شبش اسم تک تک مون و میاره
هی میگه خدایا به خاطر منِ مهدی ببخشش...
التماس دعای مخصوص
#دلتنگ
[بهوقتقدس|BVQ]
«می خواهند خورشید حقیقت را با فوت خاموش کنند زهی خیالت باطل و خام...»