eitaa logo
C᭄‌زنـدگی بـا آیـه‌هاC᭄‌
142 دنبال‌کننده
190 عکس
646 ویدیو
23 فایل
Ŧ 🔷ختم قرآن مجازے☀ فَاقْرَءُوا مَا تَيسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ مزمل/ 20 پس هرآنچه براے شما امڪان داردقرآن بخوانید. قال النبی(ص):«نوروا بیوتڪم بتلاوة القرآن » «نورانی ڪنیدخانه‌هاے خودرابا تلاوت قرآن ڪریم ». https://eitaa.com/joinchat/3671326949Cf91e492d6f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز ، عقربه احساس مان را... روے... "حال خوب" ڪوڪ ڪنیم.😊 امـــــروز تڪـــــرار نمیشـــــود 😊 🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💙 📘📚 داستــ📚ـــان 📔 پادشاهی هنگام پوست ڪندن سیبی با یڪ چاقوے تیز٬ انگشت خود را قطع ڪرد. وقتی ڪه نالان طبیبان را می‌طلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ ڪار خداوند بی‌حڪمت نیست.» پادشاه از شنیدن این حرف ناراحت‌تر شد و فریاد ڪشید: «در بریده شدن انگشت من چه حڪمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی ڪنند. روزها گذشت تا اینکه پادشاه براے شڪار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد ڪه ناگهان خود را میان قبیله‌اے وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر ڪرده و به قصد ڪشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند ڪه بدن قربانیانشان باید ڪاملاً سالم باشد و چون پادشاه یڪ انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی ڪه به سخن وزیر می‌اندیشید دستور آزادے وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم براے من داشت ولی این زندان رفتن براے تو جز رنج ڪشیدن چه فایده‌اے داشته؟» وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «براے من هم پر فایده بود چرا ڪه من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً ڪشته شده بودم.» 🔹اے ڪاش از الطاف پنهان حق سر در می‌آوردیم ڪه این گونه ناسپاس خدا نباشیم .🧷 📘📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلچسب و شیڪ 😍👏 ‌‌◍⃟🎂 ࿇༅══‎═‎𖣔༅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🛑تحت هر شرایطی،آبروي اسلام را حفظ ڪنید! ✍مقیم لندن بود، تعریف می ڪرد ڪه یڪ روز سوار تاڪسی می‌شود و ڪرایه را می‌پردازد. راننده بقیه پول را ڪه برمی‌گرداند ۲۰ سنت اضافه‌تر می‌دهد! ✅می گفت :چند دقیقه اے با خودم ڪلنجار رفتم ڪه بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادے … 💠گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم . 🌿پرسیدم بابت چی ؟ گفت می‌خواستم فردا بیایم مرڪز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز ڪمی مردد بودم. ♻️ وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان ڪنم . با خودم شرط ڪردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم.فردا خدمت می‌رسیم! 💥می‌گفت: تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد. من مشغول خودم بودم در حالی ڪه داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می‌فروختم … 📕 پ ن: با حفظ زبان،اداے امانت،پرهیز از فحاشی و انصاف در خرید و فروش و ...آبروے دینمان را حفظ ڪنیم..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا