اَيْنَ مُبيدُ الْعُتاةِ وَالْمَرَدَةِ
كجاست نابود كننده سركشان و متمردان؟
💢همزمان با سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی
🔻دعای پر فیض ندبه این هفته همراه با حضور و تجلیل از آزادگان سرافراز
🔸 فردا جمعه 26 مردادماه، ساعت 6:30 صبح
🔸خیابان آبکوه، بین آبکوه 2 و 4، مهدیه امام خامنه ای(مدظله العالی)
@qurankhr
💢با #قرآن میشناسمت( قسمت اول)
🔷شهید سیدمحمدحسین علم الهدی
🔸متولد 1337 و سیدحسین نام داشت. قاری #قرآن صبحگاه مدرسه بود.#قرآن را با لحن قشنگی میخواند. آنقدر زیبا که همه را شیفته میکرد. دلت میخواست همه عمر #قرآن بخواند و بشنوی. همه محله میدانستند: فوتبال دم اذان تعطیل!
🔸چهارده ساله بود که شنید یک سیرک مصری آمده اهواز. مسئول سیرک آدم فاسدی بود. فقط برای خنداندن اهوازی ها نیامده بود. حسین همراه چند تا از دوستانش، چادر سیرک را آتش زدند و فرار کردند.
🔸دو سال بعد، مسیر دسته های سینه زنی عاشورا، میدانی بود که مجسمه شاه در آن نصب شده بود. حسین دلش نمیخواست دور شاه بگردد. مسیر را عوض کرد و بعد از ان، همه هیئت ها پشت سر هم مسیر حرکت خود را تغییر دادند. پلیس عصبانی شده بود و دنبال عامل میگشت. با همکاری ساواک، سرنخها رسید به حسین. در مدرسه دستگیرش کردند، برای بازجویی. میخواستند خانه حسین را هم بگردند. ریختند توی خانه. حسین فریاد زد: ما روی این فرشها نماز میخوانیم، کفشهایتان را دربیاورید. مأمور ساواک خشکش زده بود.
🔸حسین را انداختند توی بند نوجوانان بزهکار. صبوری به خرج داد. چند روز بعد صدای نماز جماعت و تلاوت #قرآن از بند بلند بود. مأموران حسین را گرفتند زیر مشت و لگد. میگفتند تو به اینها چه کار داشتی؟! از آن به بعد شکنجه حسین، کار هر روز مأموران شده بود. یک بار هم نشد که زیر شکنجه، اطلاعات را لو بدهد. نوجوان شانزده ساله را مینشاندند روی صندلی الکتریکی، یا اینکه از سقف آویزانش میکردند.
ادامه دارد...
@qurankhr
💢با #قرآن میشناسمت( قسمت دوم)
🔷شهید سیدمحمدحسین علم الهدی
🔸رشته مورد علاقه اش تاریخ بود. سال 1356 در دانشگاه فردوسی مشهد قبول شد. هر روز نماز صبحش را در حرم میخواند. توی مسجد کرامت مشهد جلسات تفسیر #قرآن حضرت ایت الله خامنه ای (مدظله العالی) را پیدا کرده بود. بچه های دانشجو را به این جلسات می برد.
🔸اهل مطالعه و تحقیق بود. با اشتیاق میخواند. گاهی با اساتید به شدت بحث میکرد، مخصوصا اساتیدی که برداشت صحیحی از تاریخ اسلام نداشتند. میگفتند: اگر حسین در کلاس باشد، ما به کلاس نمی اییم. اهل تحلیل بود. در دورهای که گروه های مختلف سیاسی در حال جذب جوانان بودند، با رهنمودهای ایت الله خامنه ای (مدظله العالی) و شهید هاشمی نژاد، ذرهای از مسیر صحیح انقلاب دور نشد.
🔸قبل از پیروزی انقلاب یکبار به اهواز آمد. از اینکه روی دیوارها شعاری نوشته نشده بود، بسیار ناراحت شد. شبانه با یکی از دوستانش رفتند و اولین شعاری که نوشت این بود: «تنها ره سعادت، #ایمان، #جهاد، #شهادت». اهل آرامش نبود. گروه موحدین را تشکیل داده بود و مرتب برای انقلاب فعالیت میکرد. تکبیر میگفت. بعد از تبعید امام از عراق به مقصد نامعلوم، شبانه برای نشان دادن خشم ملت ایران، کنسولگری عراق را در خرمشهر به آتش کشید. برنامه چریکی بعدیاش زمینه سازی برای اعتصاب شرکت نفت بود.
🔸رفت اهواز تا اسلحه و تدارکات تهیه کند. به تعداد بچه ها هم نهج البلاغه خرید. میگفت همراه با آموزش نظامی، باید با نهج البلاغه هم آشنا شوید.
🔸فرمانده بود. ولی از انجام هیچ کاری رویگردان نبود. اسامی بچه ها برای نگهبانی دادن، تنظیم شده بود. حسین ناراحت بود که چرا نام او را در لیست نگهبانی ننوشته اند.
🔸صدام شایعه کرده بود که عشایر عرب خوزستان طرفدار او هستند و در نفوذ عراقی ها به ایران، کمک کرده اند. حسین فکر خنثی کردن شایعات بود. تصمیم گرفت گروهی از عشایر عرب را به دیدار امام ببرد. هزاران نفر از عشایر عرب، برای دیدار امام ثبت نام کردند.
🔸بنی صدر دستور داده بود که باید نیروهای مستقر در هویزه عقب نشینی کنند و به سوسنگرد بیایند. حسین میگفت: هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا نمیتوانیم به عراق ضربه بزنیم. شخصا با بنی صدر هم صحبت کرده بود. وقتی که دید راه به جایی نمیبرد، نامه ای به ایتالله خامنه ای (مدظله العالی) نوشت و گفت که تعداد اسلحه های ما از تعداد نیروها هم کمتر است، ولی می مانیم!
ادامه دارد ...
@qurankhr
💠اهمیت غدیر فقط این نیست که امیرالمؤمنین را معین کردند, این هم مهم است اما از این مهم تر...
#دهه_ولایت
@qurankhr
💢 قطعا خداوند از کسانی که ایمان آورده اند، دفاع می کند.
🔷 سوره حج، آیه 38
@qurankhr