eitaa logo
قرآن برای کودکان و نوجوانان
3.4هزار دنبال‌کننده
928 عکس
291 ویدیو
7 فایل
بازی، کاردستی، نمایشنامه، داستان، شعرو.. همه برای آموزش قرآن به کودکان و نوجوانان❤️ نظرات و پیشنهادات و ارسال ایده ها و کاردستی های شما و تبادل ویو 👇 @saleh1m
مشاهده در ایتا
دانلود
19.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله الرب العالمین ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. طبیعت زیبای زیر دریا🌊 @qurankoodak1
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آزمایش عبور نور ⚡️از اجسام شفاف و نیمه شفاف و کدر. نور⚡️ از اجسام شفاف مستقیم و کامل عبور می کند ولی از اجسام نیمه شفاف کامل عبور نمی کند و مقداری بازتاب می کند واز اجسام کدر هم اصلا عبور نمی کند. اجسام شفاف مثلا(بشقاب شیشه ای) را می توان تشبیه کرد به راه کسانی که خداوند به آنها نعمت داده است و اجسام کدر (چوب) را به راه المغضوب عليهم کسانی که مورد غضب خداوند قرار گرفته اند و اجسام نیمه شفاف (یخ) را به راه گمراهان (الضالین) می‌توان تشبیه نمود. @qurankoodak1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی هایت را خودت بساز😍 ساخت یویو با درب نوشابه. برای مفهوم "یوم الدین " روزی که هر کاری که در دنیا انجام داده ایم آنجا به خودمان برمی گردد. در واقع نتیجه اعمالمان را آنجا می بینیم. وقتی یویو را پایین می اندازیم دوباره برمی گردد به دستمان. @qurankoodak1
بازی هایت را خودت بساز😍 ایده ساخت ماز با جعبه و چوب بستنی یک بازی برای تقویت تمرکز و دقت طریقه بازی باید توپ را طوری حرکت داد که در سوراخ ها نیفتد هر کس توپش داخل سوراخ بیفتد می بازد و نوبت نفر بعد می شود برای بیان مفهوم "صراط" می توان این بازی را با بچه ها انجام داد. بچه ها در این بازی یاد می گیرند که باید مواظب پیچ و خم های زندگی و چاله های گناه و بدی باشند. @qurankoodak1
یه آقای مهربون، غایبه از چشم ما دنیا میشه گلستون، اگه بیاد، بچه ها خط میزنه روبدی،قشنگ میشه دنیامون عاصی میشن انگاری،دشمناازدست اون گم شده ازچشم ما، یه قبری توی دنیا پیدا میشه قبر اون، مادر خوب بابا آی بچه ها می دونین، کیه مادر بابا آهادرست حدس زدین،خانوم فاطمه زهرا بود مثل مادر واسه، باباش پیامبر ما برا همین هم شده، اسمش ام ابیها دعا کنین بچه ها🤲گناه ندارین شما خدا قبول میکنه،دعاتون رو ان شاء الله دعا کنین تا بیاد🤲 اون آقای مهربون وا میشه اخمها از هم،وقت ظهورایشون اللهم عجل لولیک الفرج شاعر @qurankoodak1
کاربرگ خرگوش 🐰را به هویج🥕 برسان می توان با رساندن خرگوش🐰 به هویج🥕 توسط کودک، کودک را با مفهوم صراط آشنا نمود. @qurankoodak1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساخت دستگاه تحویل شکلات. 🍬 با کارتن. از این دستگاه می توان به عنوان جای حبوبات یا آبنبات و یا قند و یا هر چیزی شبیه این استفاده کرد. یک ضرب المثل ایرانی هست که میگوید از کوزه همان برون تراود که در اوست و در قرآن ایه ای هست که این ضرب المثل را تایید میکند: قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ بگو: هر كس بر حسب ساختار [روانى و بدنى‌] خود عمل مى‌كند (سوره اسراء آیه 84) داخل این دستگاه اگر شکلات باشد شکلات تحویل می دهد و اگر مثلا تیله یا سنگ بریزی همان را تحویل می گیری. @qurankoodak1
داستان سوره قریش درباره یک قبیله است که خداوند بین آنها دوستی ایجاد و آنها توانستند بر دشمنانشان پیروز شوند به همین دلیل خداوند از آنها خواسته که پروردگار کعبه را عبادت کنند و شکر اورا به جای آورند. این داستان را می توان برای اینکه بچه ها بهتر متوجه شوند به صورت داستان قابل درک برای کودکان بیان کرد @qurankoodak1
یه خانواده بودند که با هم تفاهم نداشتند. بابا می‌خواست بره خونه مامانش تنها می‌رفت، مامان خودش تنها می‌رفت بازار. بچه‌ها تنها بازی می‌کردند. با هم ایلاف(دوستی) نداشتند. یه روزی توی فصل شتاء (یعنی فصل زمستان) بابا می‌خواست بره چند تا جوراب که مامان بافته بود را در یک شهر دیگه بفروشه. بابای خونه لباس زمستانی اش را پوشید، چتر و کلاهش را برداشت و به تنهایی رفت اونجایی که می‌خواست جورابا رو بفروشه. توی راه یهویی یه دزده اومد سر راه بابا و گفت: وایسا ببینم دستا بالا! بابا گفت: وای این دیگه از کجا اومد؟ دزده گفت: زودباش اون جورابا رو بده به من. باباهه دوس نداشت، ولی مجبور شد جورابا رو به دزده بده. دزده هم جورابا رو برداشت و رفت. وقتی بابا برگشت خونه، مامان گفت: چی شد جورابا رو فروختی؟ بچه‌ها گرسنه هستند و می‌خوایم بریم خرید. بابا گفت: راستش یه دزده تو راه جورابا رو ازم گرفت. مامان ناراحت شد و گفت: حالا چیکار کنیم؟ گفت: باید تا فصل تابستون صبر کنیم. اونا صبر کردند تا رسیدند به فصل صیف (تابستون) تابستون از راه رسید و بابا رفت به سمت شهر تا دوباره جوراب بفروشه. توی راه دوباره آقا دزده پرید جلوش و این بار هم باباهه نتونست کاری بکنه. دزده هم جوراباشو گرفت و رفت و مرد هم ناراحت برگشت خونه👇👇 @qurankoodak1
یه پیرمرد عاقل توی شهر زندگی می‌کرد. باباهه گفت: بذار برم ازش بپرسم چرا اینجوری میشه. پیرمرده گفت: شما باید با هم ایلاف داشته باشین. باید متعهد باشین و باید برای فروختن جورابا با دوستاتون دسته جمعی برین بفروشین و یه کاروان بشید. اونا به حرف پیرمرد گوش کردند و با هم ایلاف شدند و راه افتادند به همون شهری که قرار بود جورابا رو توش بفروشند. دزده از دور اونا رو دید و گفت: وای اینا چقد زیادند! اینا منو می‌کشن و نمی‌تونم برم و جورابا رو ازشون بگیرم. اونا رفتند و جورابا رو فروختند و یه عالمه هم خوراکی خریدند. پیرمرد مهربونو دانا وقتی که این‌ها برگشتند گفت: حالا که شما با هم ایلاف داشتید باید برید به هذا البیت (کعبه) فلیعبدوا (عبادت) کنید. اینا رفتند هذا البیت فلیعبدوا کردند و خدا رو شکر کردند که با هم ایلاف دارند. @qurankoodak1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساخت کاردستی تغییر فصل ها با لیوان یکبار مصرف برای آشنایی با فصل ها آشنایی با آیه ایلافهم رحلة الشتاء والصیف و توضیح درباره زندگی عشایری قریش که در زمستان و تابستان کوچ می کردند. @qurankoodak1