✴️اصول و مباني #نظام_سياسياجتماعي حكومت اسلامي در قرآن
✅ #تفکیک_وحی و رای مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی( ۱۳۹۲/۸/۲۸ )
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨
👈👈آیا همه آرا و اقوال پیامبر،وحی بود؟
مسأله جدی در این باره این است که غیر از قرآن کریم که قطعا وحی است، آیا دیگر سخنان رسول خدا و دستورات و تصمیمات حضرت هم به استناد وحی صورت گرفته ویا ممکن است برخی از آن ها مثل نماز و اذان از راه وحی دریافت شده باشد، و برخی دیگر به خصوص در مسائل اجتماعی، نظر خود حضرت باشد؟
👈غالب علما، قلمرو وحی راخیلی وسیع می دانند و بر اساس آیه لاینطق عن الهوی ان هو الّا وحی یوحی همه تصمیمات حضرت را به وحی متصل می کنند، ولی علّامه طباطبائی در این باره نظر متفاوتی دارد.
از نظر علّامه این آیه که در سوره والنجم نازل شده است به قرینه آن که درمقام نفی و رد سخنان مشرکان است که پیامبر را دروغگو می دانستند و اصل رسالت و وحی را قبول نمی کردند، در صدد دفاع از پیامبر است که او اهل افترا به خداوند نیست و آن چه را که در دعوت به اسلام و یا تلاوت آیات قرآن ارائه می کند، به استناد وحی است. از نظر ایشان این آیه چنان اطلاقی ندارد که همه سخنان پیامبر را شامل شود و همگی را مستند به وحی بداند.
*ایشان هم در جلد نوزدهم تفسیر المیزان در ذیل همان آیه مطرح نموده اند و هم در مصاحباتی که مرحوم حسینی طهرانی با ایشان داشته اند آمده است. آقای حسینی طهرانی پرسیده اند که آیا مفاد آیه وما ینطق عن الهوی این است که تمام کلمات رسول خدا وحی بوده یا آیاتی که حضرت به عنوان قرآن تلاوت فرموده، وحی بوده است؟ و علّامه در آن جا هم فرموده اند ان هو الّا وحی یوحی علّمه شدید القوی، راجع به قرآن کریم است. این مصاحبات به نام مهر تابان چاپ و منتشر شده است.البته شیخ طوسی هم در تفسیر تبیان چنین نظری دارد وان هو الّا وحی یوحی را اینگونه معنی کرده است: ای لیس الذی یتلوه علیکم من القرآن الاوحی اوحاه الله الیه،
همان طور که شما هم اشاره کردید، با توجه به این که ممکن است برخی از سخنان و دستورات پیامبر که عینا در قرآن هم نیامده مثل جزئیات احکام نماز یا حج، مستند به وحی باشد، پس چطور می شود وحی را از غیر وحی در سخنان حضرت جدا کرد؟ منظورم این است که از کجا تشخیص بدهیم که حکمی وحی است یا وحی نیست؟
⬅️ ج: علّامه هم مثل بقیه علما، سه شأن و سه مسئولیت برای پیامبر قائل است، یکی بیان احکام الهی که از حق تعالی دریافت می کند و به مردم ارائه می کند، و دیگری شأن رهبری و زعامت و مدیریت مسلمان ها که همان ولایت است، و سوم هم شأن قضاوت و فصل خصومت و رسیدگی به دعاوی. علّامه قلمرو دوم و سوم را خارج از وحی می داند و نظرات رسول خدا را دراین دو قلمرو «رأیِ» حضرت می داند، نه «وحیِ» خداوند. بار ها علّامه در بحث های خود، در این گونه موارد، از واژه رأی در برابر وحی استفاده می کند.
👌روشن ترین بحث ایشان در این باره در همان جلد چهارم تفسیر المیزان است که میفرماید پیامبر دارای دو حیثیّت و دو جایگاه متفاوت است، اول آنکه بر طبق وحی تفصیل احکام را ارائه می کند:
"تبین للناس ما نزّل الیهم " و حیثیّت دوم مربوط به ارائه نظر و رأی خود حضرت است. که مربوط به ولایت حضرت در حکومت و قضاوت می باشد. عین عبارت ایشان را برایتان می خوانم:
والحیثیته الثانیه: ما یراه من صواب الرأی و هو الذی یرتبط بولایته الحکومه و القضاء، قال الله تعالی لتحکم بین الناس و هو الذی کان (ص) یحکم به فی عزائم الامور.
👈👌 پس پیامبر در دو قلمرو نظر خودش را و تشخیص و رأی خودش را اعلام و اعمال می کرده است، یکی در احکام قضائی که برطبق ظاهر حکم می کرده، یعنی طبق موازین قضا مثل بیّنه و قسم که قضات دیگر هم قضاوت می کردند، نه براساس واقع و نفس الامر، و دیگر هم در مسائل مهم اداره جامعه مثل تصمیم به جنگ یا صلح، این ها هم وحی نبود است.
ادامه دارد.....
http://yon.ir/KiEAV
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت
با عمومی سازی فهم و عمل به قرآن
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️اصول و مباني #نظام_سياسياجتماعي حكومت اسلامي در قرآن
✅ #تفکیک_وحی و رای،
مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی( ۱۳۹۲/۸/۲۸ )
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨
🔹بخش دوم
👈👈آیا همه آرا و اقوال پیامبر،وحی بود؟
*به نظر شما این تفکیک و جداسازی چه ثمره و فایده ای دارد؟
بهرحال مسلمانان موظفند که به دستورات پیامبر عمل کنند چه متّخذ از وحی باشد، چه نظر خود حضرت باشد، چون ما اطاعت از پیامبر را هم مثل اطاعت از خدا واجب می دانیم: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول.
ج: همین طور است، ولی یک تفاوت مهم وجود دارد، تفاوت این است که احکام مستند به وحی که بخش اول است، به طور کلی غیر قابل تغییر است و ابدی است و نسخ ناپذیر است، یعنی هیچ یک از ائمه معصومین هم نمی توانند تغییری در قسمت اول که احکام وحیانی است به وجود بیاورند، کما این که این بخش با ارتحال رسول خدا، به پایان رسیده و قابل افزایش حکم جدیدی نیست،👌
علّامه با این که تصریح می کند اولی الامر در قرآن همان پیشوایان معصوم اند، ولی تأکید می کند که آن ها در هر درجه و مقامی هم که باشند، دخالتی در احکام الهی ندارند:
لیس اولی الامر هؤلاء کائنین من کانوا ان یضعفوا حکما جدیدا و لا ان ینسخوا حکما ثابتا.
👈ولی در بخش دوم که مربوط به رأی پیامبر است، رأی اولی الامر هم دارای اعتبار است، و از این نظر رأی آن ها تفاوتی با رأی پیامبر ندارد، لذا همان طور که بر حسب مصلحت زمان و تغییر شرایط پیامبر می تواند حکمش را تغییر دهد،
اولی الامر هم می تواند این کار را بکند، اولوا الامر امتداد شخصیت حقوقی پیامبر در ولایت بر جامعه است و از همان اختیارات برخوردار است، لذا دست آن ها برای اضافه کردن حکم جدید و یا تغییر حکم گذشته باز است.👌👌👌
پس به نظر علّامه، نظرات پیامبر در حوزه ولایت ، «صلاح دید» خود حضرت است و اگرچه لازم الاجراست، ولی در طول زمان از سوی پیشوای صالح ـ و حداقل پیشوای معصوم ـ امکان #تغییر آن وجود دارد.
ادامه دارد...
جهت مطالعه قسمتهای قبلی ،کلیک کنید
http://yon.ir/KiEAV
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️اصول و مباني #نظام_سياسياجتماعي حكومت اسلامي در قرآن
✅ #تفکیک_وحی و رای مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی( ۱۳۹۲/۸/۲۸ )
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨
🔹بخش سوم
👈👈آیا همه آرا و اقوال پیامبر،وحی بود؟
*با توجه به این تحلیل، آیا می توان گفت که بخشی از دین ثابت و بخشی دیگر متغیّر است؟
ج: علّامه این تعبیر را نمی پسندد، ایشان ثابت و متغیر را در احکام قبول دارد، و مقسم آن را احکام می داند که گاه ثابت است و گاه متغیّر، ولی علّامه، اساسا آن چه را در قلمرو رأی پیامبر قرار دارد و مبتنی بر تصمیم گیری ایشان است، جزء دین نمی داند.
در تعریف ایشان در دین، دین همان احکام ثابت است که مستند به وحی است، نه آن که مقام دارای صلاحیت برای جعل احکام حکومتی، با جعل آن ها، دائما به دین بیافزاید و قلمرو دین را افزایش دهد، علّامه این مطلب را قبول ندارد.
ایشان در مقاله اسلام و نیاز های انسان معاصرفرموده اند: مقررات قابل تغییر که به حسب مصالح مختلف زمان ها و مکان ها اختلاف پیدا می کند و منوط به نظر پیامبر اسلام و جانشینان و منصوبین از طرف اوست، به حسب اصطلاح دین احکام و شرایع آسمانی محسوب نمی شود و دین نامیده نشده است.
پس به نظر علّامه دین همان چارچوب ثابت احکام است
جهت مطالعه قسمتهای قبلی ،کلیک کنید
http://yon.ir/KiEAV
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️اصول و مباني #نظام_سياسياجتماعي حكومت اسلامي در قرآن
✅ #تفکیک_وحی و رای مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی( ۱۳۹۲/۸/۲۸ )
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨
🔹بخش چهارم
👈👈آیا همه آرا و اقوال پیامبر،وحی بود؟
در مورد احکام مستند به وحی، قهرا پیامبر فقط دریافت کننده است و در جعل و تشریع آن ها دخالتی ندارد، ولی در قسمت دوم احکام که پیامبر جعل می کند و به اصطلاح «رأی» حضرت است، آیا روند و روال خاصی برای جعل حکم وجود دارد یا پیامبر شخصا تصمیم می گیرد و به اجرا می گذارد؟
ج: حضرت علّامه، این قسمت را مشمول ادلّه شور و نظرخواهی می داند، یعنی پیامبر برای رسیدن به «رأی» از آراء و نظرات دیگران استفاده می کند و در نهایت تصمیم گیری با اوست، ولی در «وحی»، اساسا جایی برای مشورت وجود ندارد. دستور قرآن به پیامبر که مشورت کند، مربوط به همین موضوعاتی است که پیامبر باید تصمیم بگیرد و رأی حضرت ملاک است.
علّامه در گفتگو با پروفسور هانری کرین برخی نکات را در این باره مطرح کرده و در آن جا فرموده است که احکام پیامبر در امور عامه، (یعنی همان مصالح کلی جامعه) پس از مشورت با یاران صادر می شد و ربطی به وحی نداشت . به کتاب رسالت تشیع در دنیای امروز مراجعه بفرمائید.
جهت مطالعه قسمتهای قبلی ،کلیک کنید
http://yon.ir/KiEAV
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️ آشنايي با انديشه هاي #سياسياجتماعي علامه طباطبايي
:
🛑قسمت چهارم :
✅ #تفکیک_وحی ورای پیامبر .
✳️ تفاوتهای نظری علامه طباطبایی با سایر ففها
👈👈آیا همه احکام و آرای پیامبر،مشمول #عصمت است؟
🔶مسأله عصمت در اینگونه احکام که پیامبر صادر می کند و به جایگاه ولایت ایشان مربوط است، چه می شود آیا باید امکان خطا و اشتباه را هم منتفی بدانیم؟
ج: به خاطر ندارم علامه در این باره به صراحت مطلبی فرموده باشند، ولی از مجموع مباحث ایشان می توان استنباط کرد که نظرشان چیست،
✅علامه عصمت را در سه قلمرو مطرح کرده و از آن دفاع کرده، اول در اخذ و دریافت وحی، و دوم در بیان و ارائه آن، و سوم در عمل کردن بر طبق دستورات الهی، پیامبر در هیچ یک از این سه حوزه دچار سهو و اشتباه نمی شود، تا چه رسد به اینکه عمداً خلافی مرتکب شود. علامه چارچوب عصمت را همین می داند و بس.
👈که لازمه ی آن بیرون بودن احکام ولایی حضرت، از قلمرو عصمت است:
عین تعبیر ایشان در جلد دوم المیزان که تحت عنوان عصمت انبیاء بحث کرده اند این است: ان العصمه علی ثلاثة اقسام : العصمه عن الخطا فی تلقی الوحی، و العصمه عن الخطا فی التبیلغ و الرسالة، و العصمه عن المعصیة ،
🔶 ایشان در جای دیگر هم فرموده است که عصمت در قلمرو دین و شریعت است: المصونیة عن الخطا فی امر الدین و الشریعه، و قبلاً عرض کردم که ایششان احکام حکومتی را جزء دین و شریعت نمی داند. در این باره نظر صریح تری هم در باب احکام قضائی پیامبر در جلد پنجم دارند که پیامبر تحت تأثیر هوای نفس حکم نمی کند،این بدان معناست که حکم مطابق با قواعد ظاهری است، نه اینکه حکم مطابق با واقع است.
👈بیان دیگر علامه این است که عصمت «فقط» مربوط به حکم الله است، و در شیوه های مختلف زندگی ، عصمت وجود ندارد:
انما العصمة فیما یرجع الی الی حکم الله دون ما یرجع الی السلائق و طرق الحیاه علی اختلافها. مورد دیگر که می توان نظر علامه را در این باره استنباط کرد بحثی است که در ذیل آیه :عفا الله عنک لم اذنت لهم و در نقد کلام صاحب المنار آورده است. المنار هم عصمت را اختصاص به اخذ و تبلیغ وحی و عمل به آن می دهد و علامه وقتی حرف های دیگراو را کاملاً نقد می کند، این قسمت را مسکوت می گذارد و بر آن حاشیه ای ندارد.
👈در ذیل آیه «ثم اجتباه ربّه فتاب علیه و هدی» هم ، نظریه عصمت گسترده در اوامر مولوی و ارشادی، و در امور دینی و دنیوی را نقد کرده و نظر اختصاص به امور دینی را تقویت کرده است.
💫نقل از مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی 94/8/28
💫جهت مطالعه مشروح پست ،کلیک کنید
http://quranpuyan.com/yaf_postst3878_Swl-w-mbny-nZm-sysy-jtmy-Hkwmt-slmy-dr-qrn.aspx
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️ آشنايي با انديشه هاي #سياسياجتماعي علامه طباطبايي
🛑قسمت پنجم :
✅ #تفکیک_وحی ورای پیامبر .
✳️ تفاوتهای نظری علامه طباطبایی با سایر فقها
👈👈آیا همه آرا و اقوال پیامبر،وحی بود؟
مسأله جدی در این باره این است که غیر از قرآن کریم که قطعا وحی است، آیا دیگر سخنان رسول خدا و دستورات و تصمیمات حضرت هم به استناد وحی صورت گرفته ویا ممکن است برخی از آن ها مثل نماز و اذان از راه وحی دریافت شده باشد، و برخی دیگر به خصوص در مسائل اجتماعی، نظر خود حضرت باشد؟
👈غالب علما، قلمرو وحی راخیلی وسیع می دانند و بر اساس آیه لاینطق عن الهوی ان هو الّا وحی یوحی همه تصمیمات حضرت را به وحی متصل می کنند، ولی علّامه طباطبائی در این باره نظر متفاوتی دارد.
👈از نظر علّامه این آیه که در سوره والنجم نازل شده است به قرینه آن که درمقام نفی و رد سخنان مشرکان است که پیامبر را دروغگو می دانستند و اصل رسالت و وحی را قبول نمی کردند، در صدد دفاع از پیامبر است که او اهل افترا به خداوند نیست و آن چه را که در دعوت به اسلام و یا تلاوت آیات قرآن ارائه می کند، به استناد وحی است. از نظر ایشان این آیه چنان اطلاقی ندارد که همه سخنان پیامبر را شامل شود و همگی را مستند به وحی بداند.
🔸*ایشان هم در جلد نوزدهم تفسیر المیزان در ذیل همان آیه مطرح نموده اند و هم در مصاحباتی که مرحوم حسینی طهرانی با ایشان داشته اند آمده است. آقای حسینی طهرانی پرسیده اند که آیا مفاد آیه وما ینطق عن الهوی این است که تمام کلمات رسول خدا وحی بوده یا آیاتی که حضرت به عنوان قرآن تلاوت فرموده، وحی بوده است؟ و علّامه در آن جا هم فرموده اند ان هو الّا وحی یوحی علّمه شدید القوی، راجع به قرآن کریم است. این مصاحبات به نام مهر تابان چاپ و منتشر شده است.البته شیخ طوسی هم در تفسیر تبیان چنین نظری دارد وان هو الّا وحی یوحی را اینگونه معنی کرده است: ای لیس الذی یتلوه علیکم من القرآن الاوحی اوحاه الله الیه،
همان طور که شما هم اشاره کردید، با توجه به این که ممکن است برخی از سخنان و دستورات پیامبر که عینا در قرآن هم نیامده مثل جزئیات احکام نماز یا حج، مستند به وحی باشد، پس چطور می شود وحی را از غیر وحی در سخنان حضرت جدا کرد؟ منظورم این است که از کجا تشخیص بدهیم که حکمی وحی است یا وحی نیست؟
⬅️ ج: علّامه هم مثل بقیه علما، سه شأن و سه مسئولیت برای پیامبر قائل است، یکی بیان احکام الهی که از حق تعالی دریافت می کند و به مردم ارائه می کند، و دیگری شأن رهبری و زعامت و مدیریت مسلمان ها که همان ولایت است، و سوم هم شأن قضاوت و فصل خصومت و رسیدگی به دعاوی. علّامه قلمرو دوم و سوم را خارج از وحی می داند و نظرات رسول خدا را دراین دو قلمرو «رأیِ» حضرت می داند، نه «وحیِ» خداوند. بار ها علّامه در بحث های خود، در این گونه موارد، از واژه رأی در برابر وحی استفاده می کند.
👌روشن ترین بحث ایشان در این باره در همان جلد چهارم تفسیر المیزان است که میفرماید پیامبر دارای دو حیثیّت و دو جایگاه متفاوت است، اول آنکه بر طبق وحی تفصیل احکام را ارائه می کند:
"تبین للناس ما نزّل الیهم " و حیثیّت دوم مربوط به ارائه نظر و رأی خود حضرت است. که مربوط به ولایت حضرت در حکومت و قضاوت می باشد. عین عبارت ایشان را برایتان می خوانم:
والحیثیته الثانیه: ما یراه من صواب الرأی و هو الذی یرتبط بولایته الحکومه و القضاء، قال الله تعالی لتحکم بین الناس و هو الذی کان (ص) یحکم به فی عزائم الامور.
👈👌 پس پیامبر در دو قلمرو نظر خودش را و تشخیص و رأی خودش را اعلام و اعمال می کرده است، یکی در احکام قضائی که برطبق ظاهر حکم می کرده، یعنی طبق موازین قضا مثل بیّنه و قسم که قضات دیگر هم قضاوت می کردند، نه براساس واقع و نفس الامر، و دیگر هم در مسائل مهم اداره جامعه مثل تصمیم به جنگ یا صلح، این ها هم وحی نبود است.
💫نقل از مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی 94/8/28
💫جهت مطالعه مشروح پست ،کلیک کنید
http://quranpuyan.com/yaf_postst3878_Swl-w-mbny-nZm-sysy-jtmy-Hkwmt-slmy-dr-qrn.aspx
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️ آشنايي با انديشه هاي #سياسياجتماعي علامه طباطبايي
🛑قسمت ششم :
✅ #تفکیک_وحی ورای پیامبر .
✳️ تفاوتهای نظری علامه طباطبایی با سایر فقها
👈👈آیا همه آرا و اقوال پیامبر وحی بود؟
🔸به نظر شما این تفکیک و جداسازی چه ثمره و فایده ای دارد؟
بهرحال مسلمانان موظفند که به دستورات پیامبر عمل کنند چه متّخذ از وحی باشد، چه نظر خود حضرت باشد، چون ما اطاعت از پیامبر را هم مثل اطاعت از خدا واجب می دانیم: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول.
ج: همین طور است، ولی یک تفاوت مهم وجود دارد، تفاوت این است که احکام مستند به وحی که بخش اول است، به طور کلی غیر قابل تغییر است و ابدی است و نسخ ناپذیر است، یعنی هیچ یک از ائمه معصومین هم نمی توانند تغییری در قسمت اول که احکام وحیانی است به وجود بیاورند، کما این که این بخش با ارتحال رسول خدا، به پایان رسیده و قابل افزایش حکم جدیدی نیست،👌
#علّامه با این که تصریح می کند اولی الامر در قرآن همان پیشوایان معصوم اند، ولی تأکید می کند که آن ها در هر درجه و مقامی هم که باشند، دخالتی در احکام الهی ندارند:
لیس اولی الامر هؤلاء کائنین من کانوا ان یضعفوا حکما جدیدا و لا ان ینسخوا حکما ثابتا.
👈ولی در بخش دوم که مربوط به رأی پیامبر است، رأی اولی الامر هم دارای اعتبار است، و از این نظر رأی آن ها تفاوتی با رأی پیامبر ندارد، لذا همان طور که بر حسب مصلحت زمان و تغییر شرایط پیامبر می تواند حکمش را تغییر دهد،
اولی الامر هم می تواند این کار را بکند، اولوا الامر امتداد شخصیت حقوقی پیامبر در ولایت بر جامعه است و از همان اختیارات برخوردار است، لذا دست آن ها برای اضافه کردن حکم جدید و یا تغییر حکم گذشته باز است.👌👌👌
🔶 پس به نظر علّامه، نظرات پیامبر در حوزه ولایت ، «صلاح دید» خود حضرت است و اگرچه لازم الاجراست، ولی در طول زمان از سوی پیشوای صالح ـ و حداقل پیشوای معصوم ـ امکان #تغییر آن وجود دارد.
💫نقل از مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی 94/8/28
💫جهت مطالعه مشروح پست ،کلیک کنید
http://quranpuyan.com/yaf_postst3878_Swl-w-mbny-nZm-sysy-jtmy-Hkwmt-slmy-dr-qrn.aspx
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️ آشنايي با انديشه هاي #سياسياجتماعي علامه طباطبايي
🛑قسمت ششم :
✅ #تفکیک_وحی ورای پیامبر .
✳️ تفاوتهای نظری علامه طباطبایی با سایر فقها
👈👈آیا همه آرا و اقوال پیامبر وحی بود؟
🔶با توجه به این تحلیل، آیا می توان گفت که بخشی از دین ثابت و بخشی دیگر متغیّر است؟
ج: #علّامه این تعبیر را نمی پسندد، ایشان ثابت و متغیر را در احکام قبول دارد، و مقسم آن را احکام می داند که گاه ثابت است و گاه متغیّر، ولی علّامه، اساسا آن چه را در قلمرو رأی پیامبر قرار دارد و مبتنی بر تصمیم گیری ایشان است، جزء دین نمی داند.
👈در تعریف ایشان در دین، دین همان احکام ثابت است که مستند به وحی است، نه آن که مقام دارای صلاحیت برای جعل احکام حکومتی، با جعل آن ها، دائما به دین بیافزاید و قلمرو دین را افزایش دهد، علّامه این مطلب را قبول ندارد.
🔸 ایشان در مقاله اسلام و نیاز های انسان معاصرفرموده اند: مقررات قابل تغییر که به حسب مصالح مختلف زمان ها و مکان ها اختلاف پیدا می کند و منوط به نظر پیامبر اسلام و جانشینان و منصوبین از طرف اوست، به حسب اصطلاح دین احکام و شرایع آسمانی محسوب نمی شود و دین نامیده نشده است.
🔹 پس به نظر علّامه #دین همان چارچوب ثابت احکام است.
💫نقل از مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی 94/8/28
💫جهت مطالعه مشروح پست ،کلیک کنید
http://quranpuyan.com/yaf_postst3878_Swl-w-mbny-nZm-sysy-jtmy-Hkwmt-slmy-dr-qrn.aspx
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️ آشنايي با انديشه هاي #سياسياجتماعي علامه طباطبايي
🛑قسمت هفتم :
✅ #تفکیک_وحی ورای پیامبر .
✳️ تفاوتهای نظری علامه طباطبایی با سایر فقها
👈👈آیا همه آرا و اقوال پیامبر وحی بود؟
🔹در مورد احکام مستند به #وحی، قهرا پیامبر فقط دریافت کننده است و در جعل و تشریع آن ها دخالتی ندارد، ولی در قسمت دوم احکام که پیامبر جعل می کند و به اصطلاح «رأی» حضرت است، آیا روند و روال خاصی برای جعل حکم وجود دارد یا پیامبر شخصا تصمیم می گیرد و به اجرا می گذارد؟
ج: حضرت علّامه، این قسمت را مشمول ادلّه شور و نظرخواهی می داند، یعنی پیامبر برای رسیدن به «رأی» از آراء و نظرات دیگران استفاده می کند و در نهایت تصمیم گیری با اوست، ولی در «وحی»، اساسا جایی برای مشورت وجود ندارد. دستور قرآن به پیامبر که مشورت کند، مربوط به همین موضوعاتی است که پیامبر باید تصمیم بگیرد و رأی حضرت ملاک است.
#علّامه در گفتگو با پروفسور هانری کرین برخی نکات را در این باره مطرح کرده و در آن جا فرموده است که احکام پیامبر در امور عامه، (یعنی همان مصالح کلی جامعه) پس از مشورت با یاران صادر می شد و ربطی به وحی نداشت . به کتاب رسالت تشیع در دنیای امروز مراجعه بفرمائید.
💫نقل از مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی 94/8/28
💫جهت مطالعه مشروح پست ،کلیک کنید
http://quranpuyan.com/yaf_postst3878_Swl-w-mbny-nZm-sysy-jtmy-Hkwmt-slmy-dr-qrn.aspx
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️ آشنايي با انديشه هاي #سياسياجتماعي علامه طباطبايي
🛑قسمت پایانی :
✅ #تفکیک_وحی ورای پیامبر .
✳️ تفاوتهای نظری علامه طباطبایی با سایر فقها
👈👈آیا همه آرا و اقوال پیامبر وحی بود؟
🔶آقای طباطبایی چطور احکام الهی را ثابت و احکام دیگر را قابل تغییر می داند؟
ج: جواب آن روشن است، وقتی دین کامل می شود، یعنی پرونده آن بسته شده است و امکان تغییر در آن وجود ندارد، البته قبل از تمامیّت دین، تغییر حکم به وسیله نسخ حکم امکان پذیر است، ولی وقتی که #وحی به پایان رسید، یعنی رسول خدا از دنیا رفت، این مسأله منتفی است،برخلاف دستورات صادره از خود پیامبر، که این دستورات ناظر به شرایط و اوضاع و احوال است، و وقتی شرایط تغییر کند، قهرا حکم هم تغییر می کند.
🔶👈البته برخی از بزرگان مثل حضرت امام خمینی به ثبات احکام ولائی پیامبر مثل لاضرر قائل هستند و آن ها را دائمی می دانند، ولی علّامه چنین نظری ندارد و در همان گفتگو های با کربن، ایشان تصریح کرده که #احکام حکومتی رسول خدا، قابلیت تغییر و تبدیل دارد.
💫نقل از مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی 94/8/28
💫جهت مطالعه مشروح پست ،کلیک کنید.
http://quranpuyan.com/yaf_postst3878_Swl-w-mbny-nZm-sysy-jtmy-Hkwmt-slmy-dr-qrn.aspx
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️ آشنايي با انديشه هاي #سياسياجتماعي علامه طباطبايي
:
🌐 #تفکیک_وحی ورای پیامبر .
✳️ تفاوتهای نظری #علامه_طباطبایی با سایر ففها
👈👈آیا همه احکام و آرای پیامبر،مشمول #عصمت است؟
🔶مسأله عصمت در اینگونه احکام که پیامبر صادر می کند و به جایگاه ولایت ایشان مربوط است، چه می شود آیا باید امکان خطا و اشتباه را هم منتفی بدانیم؟
ج: به خاطر ندارم علامه در این باره به صراحت مطلبی فرموده باشند، ولی از مجموع مباحث ایشان می توان استنباط کرد که نظرشان چیست،
✅علامه #عصمت را در سه قلمرو مطرح کرده و از آن دفاع کرده، اول در اخذ و دریافت وحی، و دوم در بیان و ارائه آن، و سوم در عمل کردن بر طبق دستورات الهی، پیامبر در هیچ یک از این سه حوزه دچار سهو و اشتباه نمی شود، تا چه رسد به اینکه عمداً خلافی مرتکب شود. علامه چارچوب عصمت را همین می داند و بس.
👈که لازمه ی آن بیرون بودن احکام ولایی حضرت، از قلمرو عصمت است:
عین تعبیر ایشان در جلد دوم المیزان که تحت عنوان عصمت انبیاء بحث کرده اند این است: ان العصمه علی ثلاثة اقسام : العصمه عن الخطا فی تلقی الوحی، و العصمه عن الخطا فی التبیلغ و الرسالة، و العصمه عن المعصیة ،
🔶 ایشان در جای دیگر هم فرموده است که عصمت در قلمرو دین و شریعت است: المصونیة عن الخطا فی امر الدین و الشریعه، و قبلاً عرض کردم که ایششان احکام حکومتی را جزء دین و شریعت نمی داند. در این باره نظر صریح تری هم در باب احکام قضائی پیامبر در جلد پنجم دارند که پیامبر تحت تأثیر هوای نفس حکم نمی کند،این بدان معناست که حکم مطابق با قواعد ظاهری است، نه اینکه حکم مطابق با واقع است.
👈بیان دیگر علامه این است که عصمت «فقط» مربوط به حکم الله است، و در شیوه های مختلف زندگی ، عصمت وجود ندارد:
انما العصمة فیما یرجع الی الی حکم الله دون ما یرجع الی السلائق و طرق الحیاه علی اختلافها. مورد دیگر که می توان نظر علامه را در این باره استنباط کرد بحثی است که در ذیل آیه :عفا الله عنک لم اذنت لهم و در نقد کلام صاحب المنار آورده است. المنار هم عصمت را اختصاص به اخذ و تبلیغ وحی و عمل به آن می دهد و علامه وقتی حرف های دیگراو را کاملاً نقد می کند، این قسمت را مسکوت می گذارد و بر آن حاشیه ای ندارد.
👈در ذیل آیه «ثم اجتباه ربّه فتاب علیه و هدی» هم ، نظریه عصمت گسترده در اوامر مولوی و ارشادی، و در امور دینی و دنیوی را نقد کرده و نظر اختصاص به امور دینی را تقویت کرده است.
💫نقل از مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی 94/8/28
💫جهت مطالعه مشروح پست ،کلیک کنید
http://quranpuyan.com/yaf_postst3878_Swl-w-mbny-nZm-sysy-jtmy-Hkwmt-slmy-dr-qrn.aspx
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛