♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
8⃣5⃣ تدبر در سوره #شعرا
🔹پیام های آیات ۲۰۹-۲۰۰ سوره شعرا از تفسیر نور
۱- اگر قابلیّت نباشد،قرآن هم کارساز نیست. «سَلَکْناهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ لا یُؤْمِنُونَ»
۲- جرم و گناه،زمینه ی هدایت را در انسان محو می کند. «الْمُجْرِمِینَ لا یُؤْمِنُونَ»
۳- ایمان در لحظه ی اضطرار سودی ندارد. «لا یُؤْمِنُونَ بِهِ حَتّی یَرَوُا الْعَذابَ»
۴- به مهلت دادن خداوند مغرور نشویم،زیرا مرگ و عذاب الهی به صورت ناگهانی می آید. «فَیَأْتِیَهُمْ بَغْتَهً»
۵- مجرم،در لحظه ی مرگ تقاضای مهلت دارد. «هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ»
۶- کسانی که در دیدن عذاب الهی عجله دارند،روزی برای در امان بودن از عذاب، مهلت خواهند خواست. «مُنْظَرُونَ - یَسْتَعْجِلُونَ»
۷- مهلت برای سیه دلان سودی ندارد. مَتَّعْناهُمْ سِنِینَ ... جاءَهُمْ ما کانُوا یُوعَدُونَ
۸- در هنگام قهر الهی،همه ی اسباب کامیابی بی فایده است. «ما أَغْنی عَنْهُمْ»
۹- رفاه مخالفان دین،شما را غمگین نکند که روزی آن را خواهیم گرفت. «ما
أَغْنی عَنْهُمْ ما کانُوا یُمَتَّعُونَ»
۱۰- قهر الهی،بعد از اتمام حجّت است.تنبیه باید بعد از تذکّر باشد. وَ ما أَهْلَکْنا ...
إِلاّ لَها مُنْذِرُونَ
۱۱- وظیفه ی انبیا هشدار است و در قبول یا ردّ مردم مسئولیّتی ندارند. «مُنْذِرُونَ»
۱۲- تنبیه قبل از تذکّر،ظلم است. «ذِکْری وَ ما کُنّا ظالِمِینَ»
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
9⃣5⃣ تدبر در سوره #شعرا
🔹فراز آیات ۲۲۷-۲۱۰
وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ {210}
و شيطانها آن (قرآن) را فرود نياوردهاند {210}
وَمَا يَنبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ {211}
و آنان را نسزد و نمىتوانند [آورنده وحی باشند] {211}
إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ {212}
(چراکه) قطعا آنها از شنيدن(ِوحی و اخبار غیب) معزول [و محروم]اند {212}
👈🏻دسته آیات ۲۱۲-۲۱۰ : قرآن توسط شیاطین نازل نشده چرا که انها از سمع اخبار اسمانی محرومند.
فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ {213}
پس با الله خداى ديگر مخوان كه از عذابشدگان خواهى شد {213}
وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ {214}
و خويشان نزديكت را هشدار ده {214}
وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ {215}
و براى آن مؤمنانى (از خویشانت)كه تو را پيروى كنند بال خود را فرو گستر {215}
فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ {216}
و اگر تو را نافرمانى كردند (خویشانت) بگو من از آنچه مىكنيد بيزارم {216}
وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ {217}
و بر [خداى] عزيز مهربان توكل كن {217}
الَّذِي يَرَاكَ حِينَ تَقُومُ {218}
آن كس كه چون [به نماز] برمىخيزى تو را مىبيند {218}
وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ {219}
و حركت تو را در ميان سجدهكنندگان [مىنگرد] {219}
إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ {220}
او همان شنواى داناست {220}
👈🏻دسته آیات ۲۱۹-۲۱۳ : ای پیامبر خویشاوندان خود را هم انذار کن.با گروندگان شان خاضع باش و از روگردانندگان شان اعلام برائت کن و نگران نباش. بر خدای عزیز رحیم توکل کن.
هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَن تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ {221}
(محمد،شاعری مرتبط با جنیان نیست) آيا شما را خبر دهم كه شياطين بر چه كسى فرود مىآيند {221}
تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ {222}
بر هر دروغزن گناهكارى فرود مىآيند {222}
يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ {223}
(این افراد)گوش فرا مىدارند(به القائات شیاطین و بازگو میکنند) و بيشترشان دروغگويند {223}
وَالشُّعَرَاء يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ {224}
و ( نیز) شاعرانِ (مرتبط با جن) را گمراهان پيروى مىكنند {224}
أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ {225}
آيا نديدهاى كه آنان (شاعران)در هر واديى(کاری) سرگردانند {225}
وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ {226}
و آنانند كه چيزهايى مىگويند كه انجام نمىدهند {226}
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ {227}
(شاعران را گمراهان پیروی می کنند) مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و خدا را بسيار به ياد آورده و پس از آنكه مورد ستم قرار گرفتهاند يارى خواستهاند و كسانى كه ستم كردهاند به زودى خواهند دانست به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت {227}
👈🏻دسته آیات ۲۲۷-۲۲۱ : محمد ص نه شاعر است نه با جنیان مرتبط است
♻️عصاره فراز آیات ۲۲۷-۲۱۰ :
قرآن توسط شیاطین نازل نشده و محمد ص نیز شاعر و مرتبط با جنیان نیست. ای پیامبر با توکل بر خدای عزیز رحیم خویشاوندان خود را هم انذار کن
🖌سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
0⃣6⃣ تدبر در سوره #شعرا
❓۱- آيه ۲۲۳ به افاك اثيم برميگردد يا شياطين؟
❓۲- آيا آيه ۲۲۴ را ميتوان در ادامه آيه ۲۲۲ دانست.يعني شياطين بر افاك اثيم و شاعراني كه غاوون انها را تبعيت ميكنند نازل ميشوند؟
پاسخ ۱ :
مَا تَنزَّلَت بِهِ الشيَطِينُ...لَمَعْزُولُونَ
از اينجا پاسخ از سخن مشركين شروع شده كه مى گفتند: محمد، جنى دارد كه اين كلام را برايش مى آورد و نيز او شاعر است . و پاسخ اولى را مقدم داشته ، نخست كلام را متوجه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نموده فرمود كه قرآن از تنزيل شيطانها نيست ، تا آن جناب خوشحال گردد و سپس روى سخن به مشركين كرده ، مطلب را در خور فهم آنان بيان فرمود.
پس جمله ((و ما تنزلت به الشياطين )) - البته تنزلت ، به معناى نزلت است - متصل است به جمله ((و انه لتنزيل رب العالمين )) و همانطور كه گفتيم روى سخن بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است ، به دليل اينكه به دنبالش مى فرمايد: ((فلا تدع مع اللّه الها آخر
اما اينكه فرمود: شيطانها بر هر افاكى اثيم نازل مى شوند، جهتش اين است كه شيطانها هيچ كارى جز جلوه دادن باطل به صورت حق و زينت دادن عمل زشت ، كارى ندارند و معلوم است كه جز بر افاك اثيم ، هم نازل نمى شوند.
و در جمله ((يلقون السمع و اكثرهم كاذبون )) ظاهر چنين مى نمايد كه دو ضمير جمع در ((يلقون )) و در ((اكثرهم )) هر دو به شياطين بر مى گردد و سمع مصدر است ، ولى به معناى مسموع است و مراد از آن مسموع ، اخبار آسمانى است كه شيطانها و لو به طور ناقص مى شنيدند، چون شهاب ثاقب ، آنها را مى راندند و نمى گذاشتند اخبار آسمانى را به طور كامل گوش دهند و آنچه استراق سمع مى كردند و مى شنيدند ناقص و غير تمام بود و به همين جهت دروغهاى بسيارى با آن مخلوط مى شد.
و اينكه فرمود: ((و اكثرهم كاذبون )) معنايش اين است كه بيشتر شيطانها دروغگويند و اصلا از راست خبر نمى دهند، اين در صورتى است كه مراد از اكثر را اكثر افراد بگيريم و ممكن هم هست مراد از آن كثرت از حيث تنزل باشد، كه در اين صورت معنايش اين مى شود كه اكثر اخبار شيطانها دروغ است .
و خلاصه حجتى كه آيات سه گانه اقامه كرده اين است كه : شيطانها از آنجا كه جبلت و طبيعتشان شرارت است ، نازل نمى شوند مگر بر هر كسى كه كذاب و فاجر باشد و خودشان هم بيشتر در آنچه خبر مى آورند كاذبند.
و بر عكس ، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نه افاك است و نه اثيم و نه آنچه به او وحى مى شود دروغ است و نه پراكنده ، پس او از آن كسان نيست كه شيطانها بر آنان نازل مى شوند و نه آن كسى كه بر او نازل مى شود شيطان است و نه آن قرآنى كه بر او نازل مى شود از القاء شيطانها است .
ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
1⃣6⃣ تدبر در سوره #شعرا
۳- آيات ۲۲۵ و ۲۲۶ توصيف شعراست يا غاوون؟
۴- مستثنی منه در آیه آخر چیست؟ آیا اهل ایمان از کلیت شعرا استثنا شده اند؟
پاسخ ۱ :
غوى كسى است كه راه باطل را برود و از راه حق منحرف باشد و اين غوايت از مختصات صناعت شعر است ، كه اساسش بر تخيل و تصوير غير حق و غير واقع است به صورت حق و واقع .
و به همين جهت كسى به شعر و شاعرى اهتمام مى ورزد كه غوى باشد و با تزيينات خيالى و تصويرهاى موهومى سرخوش بوده و از اينكه از حق به غير حق منحرف شوند و از رشد به سوى غوايت برگردند خوشحال شوند و از اين شعراء هم كسانى خوششان مى آيد و ايشان را پيروى مى كنند كه خود نيز غاوى و گمراه باشند و جمله ((و الشعراء يتبعهم الغاوون )) همين معنا را مى رساند.
((الم تر انهم فى كل واد يهيمون و انهم يقولون ما لا يفعلون )) - كلمه ((يهيمون )) از ((هام - يهيم - هيمانا)) است و اين واژه به معناى آنست كه كسى پيش روى خود را بگيرد و برود، و مراد از هيمان كفار در هر وادى ، افسار گسيختگى آنان در سخن گفتن است ، مى خواهد بفرمايد: اينها بند و بارى در حرف زدن ندارند، حد و مرزى در آن نمى شناسند، چه بسا كه باطل و مذموم را مدح كنند، عينا همانطورى كه حق و محمود را بايد ستايش كرد و بر عكس چه بسا زيبا و جميل را آنچنان مذمت مى كنند كه يك امر قبيح و زشت بايد مذمت شود و چه بسا مردم را به سوى باطل دعوت نموده و از حق بر مى گردانند و اين روش خود انحراف از راه فطرت انسانى است ، كه اساسش بر رشد است و رشد هم داعى به سوى حق است و نيز اينكه چيزهايى مى گويند كه خود عمل نمى كنند، عدول از راه فطرت است .
خلاصه حجتى كه در اين آيات سه گانه اقامه شده ، اين است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) شاعر نيست ، براى اينكه شاعر كسى است كه گمرهان او را پيروى مى كنند، چون صناعت شعر اساسش بر غوايت و خلاف رشد است ، ليكن مى بينيد كه آن افرادى كه اين رسول را پيروى مى كنند، به منظور رشد و رسيدن به واقع و به طلب حق پيروى مى كنند، چون مى بينند كه دعوت او و كلامى كه به نام قرآن نزد او است ، مشتمل است بر دعوت بر حق و رشد، نه باطل و غى .
إِلا الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيراً...
اين استثناء، استثناى عده اى از شعرا است كه فرمود: پايه كارشان غوايت و گمراهى است و آن عده عبارتند از شعرايى كه ايمان دارند
ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
2⃣6⃣ تدبر در سوره #شعرا
❓ ۱- آيه ۲۲۳ به افاك اثيم برميگردد يا شياطين؟
❓ ۲- آيا آيه ۲۲۴ را ميتوان در ادامه آيه ۲۲۲ دانست.يعني شياطين بر افاك اثيم و شاعراني كه غاوون انها را تبعيت ميكنند نازل ميشوند؟
❓ ۳- آيات ۲۲۵ و ۲۲۶ توصيف شعراست يا غاوون؟
❓ ۴- مستثنی منه در آیه آخر چیست؟ آیا اهل ایمان از کلیت شعرا استثنا شده اند؟
پاسخ ۲ :
شاعرانی که گمراهان عمدی پیرویشان می کنند
این نگارنده بسیار شنیده و خوانده است که عده ای شعر و شاعری را تخطئه می کنند و به عنوان دلیل آیه ۲۲۴ را شاهد می آورند و آن را اینطور ترجمه می کنند «پیروان شاعران، گمراهان هستند»
این ترجمه برای آیه غلط است و ترجمه صحیح این است: «شاعرانی که اشخاص گمراه پیرویشان می کنند»
یعنی بنابراین آیه، دو جور شاعر داریم:
👈🏻۱- شاعرانی که در آیه ۲۲۷ معرفی شده اند،
👈🏻۲- شاعرانی که گمراهان عمدی پیرویشان می کنند.
چرا؟
زیرا که گمراهان عمدی در اشعار آنها چیزی می یابند که خوششان می آید و می پسندند، پس خود آن نوع شاعران نیز جزء گمراهان عمدی می باشند.
ضمناً «گمراه عمدی» را در سوره نجم شناختیم و آنها همان هایی هستند که خودشان را از طریق گناهان به گمراهی می اندازند. (مثلاً همانطور که مصرف کنندگان مشروبات و مواد مخدر با مصرف آنها عمداً عقل خود را از کار می اندازند، آنها هم با ارتکاب گناهان، خودشان را از ایمان محروم میکنند)
ترجمه تفسیریِ آزاد
آيا به شما بگویم که شياطين بر چه کسي فرود مي آيند؟ (۲۲۱) بر همه باطل پراکن های گناهکار فرود مي آيند (۲۲۲) كه گوش ميخوابانند تا یک سخن باطل پیدا کنند و اکثرشان دروغگويند (۲۲۳) و آن شاعراني که گمراهان پيرويشان ميکنند نیز چنین اند (۲۲۴) نمي بيني که در هر واديي سرگردانند؟ (۲۲۵) و چيزهايي ميگويند که عمل نمي کنند؟ (۲۲۶) غیر از آنهائی که ايمان آورده و عمل صالح نموده و خدا را بسيار ياد کرده و پس از ظلمي که به آنها شده در صدد انتقام بر می آیند، و بزودي ظالمان خواهند دانست به چه بازگشتگاهي باز ميگردند (۲۲۷)
ازتفسیر مهندس گنجه ای
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
3⃣6⃣ تدبر در سوره #شعرا
🔹نکات سوره شعرا از تفسیر عبدالعلی بازرگان
شعراء : ۲۰۰
كَذَلِكَ سَلَكْنَاهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ
اين گونه ما آن [=قرآن] را در دلهای مجرمين داخل ميکنيم. ۹۵
__
۹۵- ظاهر اين آيه: «ما اين چنين قرآن را در دل مجرمين وارد ميکنيم» چنين مينمايد که خدا نخواسته است مجرمين به آن ايمان بياورند!! اگر چنين بود جبر و تحميلی محسوب ميشد و حساب و کتاب و مؤاخذه معنا پيدا نميکرد. اما آيات قبل و بعد [که مشابة آن را در آيات 10 (15:10) تا 13 سوره حجر مييابيد] نشان ميدهد ايمان امری اختياري، عاشقانه و قلبی است و تا شخص نخواهد و انگيزه و علاقهای پيدا نکند، تحقق نمييابد. بسياری از مبلغين مذهبی گمان ميکنند همين که معلوماتی دينی را به مردم منتقل سازند، همچون آموزشهای متعارف مدارس، کار تمام است و ايمان تحقق مييابد. اما به تعبير قرآن، همين کتابی که مايه شفا و رحمتی برای مؤمنين است، جز خسارت برای ظالمين سودی ندارد [اسراء 82 (17:82) ]. شايد با تکيه بر همين حقيقت است که درباره مثنوی مولوی گفته شده است:
مثنوی او چو قرآنِ مدل
هادی بعضی و بعضی را مضل
معنای سلوک راه يافتن، جريان پيدا کردن و نفوذ است، مثل مسيرهای عبور آدمی در ميان کوه و درهها [طه 53 (20:53) و نوح 20 (71:20) ]، نفوذ تدريجی آب باران در طبقات و منابع زيرزمينی [زمر 21 (39:21) ]، راهيابی زنبور عسل به سوی گُل و گياهها به الهام الهی [نحل 69 (16:69) ]، سوار کشتی نوح شدن [مؤمنون 27 (23:27) ]، دست در گريبان خود بردن [قصص 32 (28:32) ] و... با توجه به اين موراد، سلوک قرآن در دل مجرمين، چگونگی برخورد و عکسالعمل آنان را در برابر اين کتاب بيان ميکند که محصولی جز انکار و استهزاء ندارد [ر ک به: حجر 12 (15:12) ، جن 17 (72:17) و حاقه 32 (69:32) ]. در ضمن مجموعه آيات مربوط به سلوک نشان ميدهد روگردانی از ياد خدا و قطع ارتباط با او، که در مفهوم لغوی کلمه مجرم وجود دارد، موجب انکار حقايق معنوی ميگردد. به کار بردن ضمير «ما» [در: سلکناه] به جای ضمير «من»، دست اندرکاری قوانين و نظامات الهی را در ارتباط با عمل خود شخص را نشان ميدهد.
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
4⃣6⃣ تدبر در سوره #شعرا
🔹نکات سوره شعرا از تفسیر عبدالعلی بازرگان
شعراء : 202
فَيَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ
ـ [عذابی] که به صورت ناگهاني، بيآنکه متوجه باشند، بر آنان فرا ميرسد، 96
96- هر چند موجبات عذاب به تدريج در طول عمر در اثر تکرار اعمال زشت و تراکم آن پديد ميآيد، اما وقوع آن همچون سقفی که به تدريج با ريزش برف سنگينتر شده و ناگهان فرود ميآيد، به تعبيری که 13 بار در قرآن در مورد قيامت و عذابهای دنيائی تکرار شده، «بغتهً» واحده ميباشد.
شعراء : 203
فَيَقُـولُوا هَلْ نَحْنُ مُنظَرُونَ
ـ [در آن شرايط خواهند گفت] آيا مهلت خواهيم داشت؟ 97
97- اين پرسش که مخاطب آن معلوم نيست، و شايد هم از نفس خود باشد، گويای روحية روزمره زيستن و بيبرنامه زندگی کردن کسانی است که همواره کار امروز را به فردا مياندازند و وقتی مواجه با شکست ميشوند، طلب مهلت ميکنند، مهلتی که باز هم آن را به باد ميدهند!
شعراء : 207
مَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُوا يُمَتَّعُونَ
آنچه [در اين مهلت اضافی نيز] بهرهمند شدهاند، [برای دفع عذاب] به کارشان نخواهد آمد. 98
__
98- آنچه موجب تغيير و تحول در شيوه رفتار و زندگی ميشود، تغيير ديدگاه و شخصيت آدمی است، مادام که تغيير عميق و بنيادی حاصل نشده باشد، هزار بار هم مهلت داده شود، باز همان روال ادامه پيدا ميکند.
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
5⃣6⃣ تدبر در سوره #شعرا
🔹نکات فراز آخر سوره شعرا
۱- در قرآن ۴ بار كلمه شاعر استفاده شده است كه همه مرتبط با پيامبر اسلام هستند. حال انكه ساير تهمت هاي ساحر و مجنون و .. براي انبياي قبل هم بكار رفته است.كه نشانگر اهمیت زياد شاعران و شعر سرايي در باورهاي اعراب معاصر پيامبر میباشد.
در سوره طور از قول مشركان بيان شده است:ام يقولون شاعر و سپس در سوره حاقه اين اتهام رد شده است: وما هو بقول شاعر
در سوره صافات مجددا از قول مخالفان اين اتهام تكرار ميشود اما صفت مجنون نيز به شاعر اضافه شده است:و يقولون ائنا لتاركوا الهتنا لشاعر مجنون كه ميتواند دلالت بر نوعي از شاعران باشد كه به باور مردم ان زمان با جنيان ارتباط داشته و از آنها القائاتي دريافت مي كردند.در سوره انبيا هم چند اتهام مشركان به پيامبر مطرح شده است:بل قالوا اضغاث احلام بل افتراه بل هو شاعر فلياتنا بايه كما ارسال الاولون
به نظر ميرسد آيات انتهاي سوره شعرا پاسخ اتهام مشركان در سوره صافات (شاعر مجنون) باشد ابتدا در آيات ۲۱۲-۲۱۰ اين مطلب كه اصولا شياطين و جنيان قادر يا مجاز به شنيدن اخبار آسمانی و آوردن آيات وحی باشند،نفی شده است.
سپس در آيات ۲۲۱ به بعد بر اينكه پيامبر از سنخ افرادی نيست كه شياطين بر او القا كنند تمركز دارد. با بيان اين سئوال كه به شما خبر دهم شياطين برچه كسي نازل ميشوند و بيان پاسخ "افاك اثيم"،پيامبر را از دايره افراد دريافت كننده القائات شياطين خارج ساخته است.سپس اتهام شاعر بودن را از پيامبر نفي ميكند.چرا كه پيروان شعرا بویژه شعرای مرتبط با جنیان ،افرادي هستند كه گمراه اند. آنها در كارها و باورهاي خود سرگردانند و انچه ميگويند عمل نمي كنند و حال آنكه پيامبر اين گونه نيست.
لذا قرآن قطعا وحی خدا بر پيامبر است نه القائات شياطين و خيالات شاعرانه.
تبصره : در آیه ۲۲۴ برخي مترجمین،یلقون السمع را به القای مسموعات خود ترجمه کرده اند اما با توجه به کاربرد دیگر القای سمع در سوره قاف به معناي گوش دادن، و نیز توجه به معنای القا که در مقابل قراردادن است،در اینجا هم معنای گوش دادن درست است.
۲- اولین کاربرد لفظ توکل بر خدا
۳- ترکیب افاک اثیم در دوجای قران بکار رفته است:اولی در سوره شعرا،دیگری در سوره جاثیه ویل لکل افاک اثیم
۴- ارتباط آیه معروف و انذر عشیزتک الاقربین با آیات قبل و بعدش(نفی نزول قران توسط شاطین) چیست؟
دو احتمال میتوان مطرح نمود :
👈🏻اول اینکه این مجموعه از ایات بطور جداگانه نازل شده است. بنا به نقل مشهور تاریخی این ایات مرتبط با واقعه یوم الدار و دعوت پیامبر از خویشان نزدیک خود برای انذار و دعوت انها به اسلام در سال سوم بعثت نازل شده است.
👈🏻دوم اینکه این آیات در ادامه آیات قبل و پیوسته با انها باشد. در این صورت میتوان این فرض را نمود که اتهام های شاعر بودن پیامبر و القائات جنیان بودن قرآن، توسط فرد یا افرادی از نزدیکان پیامبر اغاز شده یا مرتبا تکرار میشده و خداوند با نفی این اتهامات به پیامبر دستور میدهد که همان ها را انذار کن و نگران نباش و بر خدا توکل کن.
🖌آقای سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
6⃣6⃣ تدبر در سوره #شعرا
🔹مرور عصاره فرازها
◀️عصاره فراز آیات ۶-۱ : ای پیامبر این قرآن نشانه هایی روشنگر است.اکثریت این قوم حتی درصورت اتیان نشانه های جدید بازهم رو برمی گردانند (و درخواست نشانه جدید بهانه است) خودت را بخاطر ایمان نیاوردن انها اذیت نکن.
◀️عصاره فراز آیات ۹-۷ : آفرینش زوجهای مختلف در زمین،نشانه و ایتی از پرودگار است .اما اکثرشان ایمان نمی اورند.
◀️عصاره فراز آیات ۶۸-۱۰ : موسی هم، بامر رب العالمین رسالتش را ابلاغ و فرعون را به توحید و رها نمودن بنی اسراییل دعوت کرد اما علیرغم اتیان معجزات، او را ساحر و مجنون خواندند و ایمان نیاوردند و سرانجام، پرودگار عزیز رحیم،فرعون و سپاهش را در حال تعقیب موسی و پیروانش، غرق کرد.. این هم نشانه و عبرتی است اما اکثرشان ایمان نمیاورند.
◀️عصاره فراز آیات ۱۰۴-۶۹ : قوم ابراهیم هم دعوت و استدلال ابراهیم برای ترک پرستش بتان بی خاصیت بجای رب العالمین را به بهانه تبعیت از اجدادشان نپذیرفتند.آنها در قیامت به همراه معبودان بی قدرت خود و سایر گمراهان ،محکوم به افکندن در اتش هستند . این هم نشانه و عبرتی است اما اکثرشان ایمان نمیاورند
◀️سیاق آیات ۱۰۵-۹۱ : سرنوشت تک تک اقوام قبلی که رسولانشان را تکذیب کرده و دعوت انها به پروا از خداوند رانادیده گرفته و با عذاب خدای عزیز رحیم هلاک شدند،نشانه و عبرت است. اما اینها(مخاطبان پیامبر) اکثرشان بازهم ایمان نمی اورند.
◀️عصاره فراز آیات ۱۹۹-۱۹۲ : قرآن نازل شده از جانب رب العالمین و به زبان اینها یعنی عربی است.ذکر خبر قران در کتب پیشین و شناخت علمای بنی اسراییل از ان هم ایه و نشانه ای است . اما باز هم ایمان نمی آورند.
◀️عصاره فراز آیات ۲۰۹-۲۰۰ : علیرغم ارسال منذر و ارایه تذکرات، مجرمین ایمان نمی آورند اما هنگام مشاهده عذاب ، پشیمان شده و خواستار مهلت دوباره هستند.
◀️عصاره فراز آیات ۲۲۷-۲۱۰ : قرآن توسط شیاطین نازل نشده و محمد ص نیز شاعر و مرتبط با جنیان نیست. ای پیامبر با توکل بر خدای عزیز رحیم خویشاوندان خود را هم انذار کن
✅ درس سوره شعرا :
ای پیامبر این قران که از جانب رب العالمین برتو نازل شده،نشانه هایی روشن است. سرنوشت اقوام قبلی که رسولانشان را تکذیب کرده و دعوت انها به پروا از الله رانادیده گرفته و با عذاب خدای عزیز رحیم هلاک شدند،نیز نشانه و عبرت است. اما اکثریت این قوم حتی درصورت اتیان نشانه های جدید بازهم رو برمیگردانند .خودت را از ایمان نیاوردن انها اذیت نکن.و با توکل برخدا خویشانت را هم انذار کن.
🖌آقای سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
7⃣6⃣ تدبر در سوره #شعرا
🔹نکات سوره شعرا از تفسیر عبدالعلی بازرگان
شعراء : ۲۰۹
ذِكْرَى وَمَا كُنَّا ظَالِـمِينَ
[به همراه] يادآوری کنندهای [نسبت به فراموشی فطرت خدائيشان] ۹۹ و ما هرگز ستمکار نبودهايم [=عذاب نتيجة طبيعی عمل خودشان است]. ۱۰۰
__
۹۹- ذکر، مقابل نسيان [فراموشی]، بيانگر حالتی از هوشياري، بيداری و خودآگاهی است. واژة «ذکری» که ۲۱ مرتبه در قرآن تکرار شده، تذکر و تلنگر و تکان دادنی به خواب رفتگان غفلت است. قرآن، و تورات نيز، به طور کلی يا آيات و اجزاءاش «ذکری» محسوب ميشوند [انعام 90 (6:90) ، غافر 54 (40:54) و...]
ذکري، مفهوم تذکر و پند گرفتن از هر پيام و تجربهای را هم دارد، آيه ۲۰۹ اين سوره (26:209) اين تذکر نسبت به عملکرد عذابآور اُمتهای پيشين تعلق گرفته است.
۱۰۰- تأکيد بر اينکه در ماجرای هلاک اقوام مجرم، خدا بيتقصير است و او هرگز ظالم نسبت به بندگان نيست، بلکه آنها به خودشان ظلم کردهاند، بارها در قرآن تکرار شده است [از جمله: هود 101 (11:101) ، نحل 33 (16:33) و 118 (16:118) ، زخرف 76 (43:76) ، آلعمران 117 (3:117) و 182 (3:182) ، انفال 51 (8:51) ، حج 10 (22:10) ، فصلت 46 (41:46) ، ق 29 (50:29) ، و اسراء 33 (17:33) ].
شعراء : ۲۱۵
وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
و بال [مهربانی و حمايت] خود را بر مؤمنينی که پيرويات ميکنند بگستران. ۱۰۳
__
۱۰۳- «خفِضْ جَنَاحَ» [بال فرو نشاندن] اظهار محبت و حمايتی است در تشبيه به مرغ، که جوجههای خود را زير پر و بال حمايت خويش حفظ و نگهداری ميکند. اين تمثيل در مورد احسان به والدين و زير بال تواضع و محبت گرفتن آنها در سنين پيری در قرآن به مسلمانان توصيه مؤکد شده است [شعراء ۲۱۵ (26:215) ].
شعراء : ۲۱۷
وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ
و بر [خداوند] شکست ناپذير مهربان توکل کن. ۱۰۵
__
۱۰۵- توصية توکل به خدا، هنگامی مطرح ميگردد که شخص نگران عواقب خطرناک و خسرانآور مخالفتش با اهل باطل و ستمکاران باشد، در اين حالت آرامبخشترين شيوه، انجام وظيفه، ترک نگرانی و اضطراب و سپردن نتيجه کار به پروردگار عالمين است.
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
8⃣6⃣ تدبر در سوره #شعرا
🔹نکات سوره شعرا از تفسیر عبدالعلی بازرگان
شعراء : ۲۱۹
وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ
و [نيز] حرکاتت را در ميان سجدهکنندگان. ۱۰۷
۱۰۷- معنای تقلّب در ميان ساجدين، در ظاهر همان سر بر زمين سجده گذاشتن و برداشتنهای حين نمازهای دسته جمعی است، که همبستگی و اتحادی را در خاکساری برای خدا و تسليم به او نشان ميدهد. اما همچون واژة قيام، تقلب و سجود نيز معنائی بس عامتر از حالت نشست و برخاست نماز دارد. در واقع فرم نماز ظرفی است برای محتوائی عظيمتر از درياها که هر کس به قدر ظرفيتش از آن پيمانه برميگيرد.
در قرآن بارها تکرار شده که همه آسمانها و زمين، کوهها و درختان و... خدا را سجده ميکنند، سجده آنها تکوينی است و از طبيعت آنان در تسليم به نظام هستی و انجام مطلق آنچه از آفرينش آنها اراده شده، ناشی ميشود. تنها انسان است که بنا به موهبت اختيار، ميتواند به سلسله سجدهکنندگان هستی بپيوندد و آمد و شد و همه تحرکاتش در تسليم به حق باشد [و تقلبک فی الساجدين] يا از سجده سر باز زند و عصيان نمايد.
منکران حق دائماً در تقلب ميان شهرها، در تلاش و تحرک برای ازدياد ثروت و قدرت هستند. قرآن به پيامبر دستور داده است مبادا چنين تحرکاتی تو را بفريبد دستاورد اينان ناچيز و فانی و عاقبتسوز است [آلعمران 196 (3:196) و غافر 4 (40:4) ].
شعراء : ۲۲۳
يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ
ـ [همانها که به ظاهر و برای خبرگيری] گوش فرا ميدارند و بيشترشان دروغ پردازند. ۱۱۱
۱۱۱- گوش دادن به سخن حق ميتواند به قصد درک و فهم و عمل به آن باشد، يا سر درآوردن و خبرگيری از آن به قصد تجسّس و تباني. «القای سمع» با استماع کمی فرق دارد؛ معنای القاء، افکندن است، گوئی شخص گوش تيز ميکند و به اصطلاح، گيرنده خود را مقابل گوينده ميافکند و با دقت تمام ميخواهد از سخنان او سر درآورد. چنين استماعی دو حالت دارد؛ حالت منفی آن همان است که در اين آيه آمده، حالت مثبت را در آيه 37 سوره ق (50:37) ميبينيم: إِنَّ فِی ذَلِكَ لَذِكْرَى لِـمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ.
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
8⃣6⃣ تدبر در سوره #شعرا
🔹نکات سوره شعرا
بيان مراد از قلب ، و چگونگى دريافت وحى بوسيله قلب در ايه نزل به الروح الامين على قلبك
و مراد از قلب در كلام خداى تعالى هر جا كه به كار رفته آن حقيقتى است از انسان كه ادراك و شعور را به آن نسبت مى دهند، نه قلب صنوبرى شكل ، كه در سمت چپ سينه قرار گرفته است ، و يكى از اعضاى رئيسه بدن آدمى است ، به شهادت آياتى از قرآن كريم كه ذيلا خاطرنشان مى شود.
در سوره احزاب قلب را عبارت دانسته از آن چيزى كه در هنگام مرگ به گلوگاه مى رسد و مى فرمايد: ((و بلغت القلوب الحناجر)) كه معلوم است مراد از آن ، جان آدمى است .
و در سوره بقره آن را عبارت دانسته از چيزى كه متصف به گناه و ثواب مى شود. و فرموده : ((فانه آثم قلبه )) و معلوم است كه عضو صنوبرى شكل گناه نمى كند، پس مراد از آن همان جان و نفس آدمى است . و شايد وجه اينكه در جمله ((نزل به الروح الامين على قلبك )) پاى قلب را به ميان آورد و نفرمود: ((روح الامين آن را بر تو نازل كرد)) اشاره به اين باشد كه : رسول خدا چگونه وحى و قرآن نازل را تلقى مى كرده ؟ و از آن جناب آن چيزى كه وحى را از روح مى گرفته نفس او بوده ، نه مثلا دست او، يا ساير حواس ظاهرى اش ، كه در امور جزئى به كار بسته مى شود.
پس رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در حينى كه به وى وحى مى شد، هم مى ديد و هم مى شنيد، اما بدون اينكه دو حس بينايى و شنوايى اش به كار بيفتد، همچنان كه در روايت آمده ، كه حالتى شبيه به بيهوشى به آن جناب دست مى داد، كه آن را به ((رحاء الوحى )) نام نهاده بودند.
پس آن جناب همانطور كه ما شخصى را مى بينيم و صدايش را مى شنويم ، فرشته وحى را مى ديد و صدايش را مى شنيد، اما بدون اينكه دو حاسه بينايى و شنوايى مادى خود را چون ما به كار بگيرد.
و اگر رؤيت او و شنيدنش در حال وحى عين ديدن و شنيدن ما مى بود، بايستى آنچه مى ديده و مى شنيده ميان او و ساير مردم مشترك باشد و خلاصه اصحابش هم فرشته وحى را ببينند و صدايش را بشنوند و حال آنكه نقل قطعى اين معنا را تكذيب كرده و حالت وحى بسيارى از آن جناب سراغ داده كه در بين جمعيت به وى دست داده و جمعيتى كه پيرامونش بوده اند هيچ چيزى احساس نمى كرده اند، نه صداى پايى ، نه شخصى و نه صداى سخنى كه به وى القاء مى شده است .
اين را هم نمى توانيم بگوييم كه ممكن است خداى تعالى در آن حال در حاسه جمعيت تصرف مى كرده و نمى گذاشته كه آنچه را او مى ديده ايشان ببينند و آنچه را او مى شنيده بشنوند و خلاصه امور غيبى همه از اين جهت غيبند كه خدا در حواس ما تصرف كرده ، كه نمى توانيم آنها را درك كنيم .
ترجمه تفسير الميزان جلد 15 صفحه :450
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
9⃣6⃣ تدبر در سوره #شعرا
🔹نکات سوره شعرا از تفسیر عبدالعلی بازرگان
شعراء : ۲۲۴
وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ
ـ [و پيامبر شاعر نيست] شاعران را، پندارگرايان [نه عملگرايان] پيروی ميکنند. ۱۱۲
__
۱۱۲- مشرکين، پيامبر را به دليل شعرگونه بودن قرآن شاعر ميناميدند، در اين آيه به نشانه بسيار ساده و سرراستی اشاره ميکنند؛ پيروان شاعران معمولا عاشقان الفاظ و ادبيات، از طبقات مرفه و اشراف قريش بودند، در حالی که پيروان پيامبر، در آغاز عمدتاً محرومان جامعه و طبقات تحت ستم بودند.
«غیّ» مقابل رشد است [...قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ...- بقره 256 (2:256) ] رونده راه «رشد»، به مقصد سلامت و نجات ميرسد و رونده راه غیّ، سرگشته و حيران در بيابان زندگی به هلاکت ميرسد. اسم فاعل غیّ، غوي، و جمع آن غاوين است.
هدفداری در زندگي، مقصد معين و کتاب روشن داشتن، گام گذاشتن در مسير و طی طريق، شرط وصول به مقصد است، اما عدهای عاشق پرواز بر بال اوهام و خيالات شاعرانه هستند و به جای عمل، پندارگرائي، خيالبافی و اوهامپرستی ميکنند و ترجيح ميدهند به جای حقايق زيبای نجاتبخش، که دسترسی به آن البته زحمت دارد، به دنبال سجع و قافيههای زيبا بروند و هنر را نه برای رسيدن به هدف، بلکه برای خود هنر طلب کنند.
شعراء : ۲۲۵
أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ
آيا نميبينی که در چه عوالم خيالی سير ميکنند؟ ۱۱۳
__
۱۱۳- سرگردانی شاعران يا شيفتگان شعر و شاعري، ناشی از بيحد و مرز بودن زمينه و بستر اوهام و خيالات آدمی است و ذهنيات هر شاعر بر حسب ذوق و سليقه و سبک و سياق سخنش در عوالمی غيرواقعی سير ميکند. وادي، بستری است که چيزی در آن جريان مييابد، وادی شمردن دره، به دليل جاری شدن سيل در آن و تنها مصداقی از اين کلمه است.
«یَهِيمُونَ» از ريشه «هيم»، انجام دادن کاری بيقصد و هدف، تنها از روی عشق و علاقه و از خود بيخودی است، هر چند به ضرر او باشد. اين کلمه وصف خيالبافانی است که در مدح و ثنای اربابان يا ذم و سبّ دشمنان، بيتوجه به معنای واقعی کلمات، راه غلو و زيادهروی ميپيمايند و افسار کلام را نه به عقل و مصلحت، که به احساس ناخودآگاه ميسپارند.
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
0⃣7⃣ تدبر در سوره #شعرا
🔹نکات سوره شعرا از تفسیر عبدالعلی بازرگان
شعراء : ۲۲۷
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ
مگر کسانی [=شاعرانی] که ايمان آورده و کارهای شايسته انجام دهند و خدا را بسيار ياد کنند و پس از آنکه [مردم] مورد ستم واقع شدند [با هنر حماسی خود]، ياری [ملت را] برانگيزند. ۱۱۴ و به زودی ستمگران خواهند فهميد به کدام بازگشتگاه برميگردند. ۱۱۵
__
۱۱۴- استثنای مورد نظر، شامل شاعران متعهد و شعر دوستان مسئولی ميشود که اولاً هدفدار و اهل عملاند، يعنی ايمان به خدا دارند و کار شايسته ميکنند، ثانياً قريحه شاعری و قدرت کلام را به مثابه حربهای عليه ستمگران به کار ميگيرند و مردم را با اشعار حماسی و احساسی خود در دفاع از حق و ياری مظلومان برميانگيزد.
۱۱۵- آخرين جمله اين سوره، در جمعبندی بخش تاريخی آن، که هشتاد درصد سوره را تشکيل داده و سرنوشت هفت پيامبر و پيروانشان را در برابر فرعونهای زمانه را شرح ميدهد، تهديدی برای ستمگران گذشته و حال به شمار ميرود که به زودی در دنيا، يا قيامت، خواهند فهميد چگونه وضعيتشان زير و رو و منقلب خواهد شد.
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
1⃣7⃣ تدبر در سوره #شعرا
🔹نکات سوره شعرا
✅ بيان مراد از قلب ، و چگونگى دريافت وحى بوسيله قلب در ايه نزل به الروح الامين على قلبك
و مراد از قلب در كلام خداى تعالى هر جا كه به كار رفته آن حقيقتى است از انسان كه ادراك و شعور را به آن نسبت مى دهند، نه قلب صنوبرى شكل ، كه در سمت چپ سينه قرار گرفته است ، و يكى از اعضاى رئيسه بدن آدمى است ، به شهادت آياتى از قرآن كريم كه ذيلا خاطرنشان مى شود.
در سوره احزاب قلب را عبارت دانسته از آن چيزى كه در هنگام مرگ به گلوگاه مى رسد و مى فرمايد: ((و بلغت القلوب الحناجر)) كه معلوم است مراد از آن ، جان آدمى است .
و در سوره بقره آن را عبارت دانسته از چيزى كه متصف به گناه و ثواب مى شود. و فرموده : ((فانه آثم قلبه )) و معلوم است كه عضو صنوبرى شكل گناه نمى كند، پس مراد از آن همان جان و نفس آدمى است . و شايد وجه اينكه در جمله ((نزل به الروح الامين على قلبك )) پاى قلب را به ميان آورد و نفرمود: ((روح الامين آن را بر تو نازل كرد)) اشاره به اين باشد كه : رسول خدا چگونه وحى و قرآن نازل را تلقى مى كرده ؟ و از آن جناب آن چيزى كه وحى را از روح مى گرفته نفس او بوده ، نه مثلا دست او، يا ساير حواس ظاهرى اش ، كه در امور جزئى به كار بسته مى شود.
پس رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در حينى كه به وى وحى مى شد، هم مى ديد و هم مى شنيد، اما بدون اينكه دو حس بينايى و شنوايى اش به كار بيفتد، همچنان كه در روايت آمده ، كه حالتى شبيه به بيهوشى به آن جناب دست مى داد، كه آن را به ((رحاء الوحى )) نام نهاده بودند.
پس آن جناب همانطور كه ما شخصى را مى بينيم و صدايش را مى شنويم ، فرشته وحى را مى ديد و صدايش را مى شنيد، اما بدون اينكه دو حاسه بينايى و شنوايى مادى خود را چون ما به كار بگيرد.
و اگر رؤيت او و شنيدنش در حال وحى عين ديدن و شنيدن ما مى بود، بايستى آنچه مى ديده و مى شنيده ميان او و ساير مردم مشترك باشد و خلاصه اصحابش هم فرشته وحى را ببينند و صدايش را بشنوند و حال آنكه نقل قطعى اين معنا را تكذيب كرده و حالت وحى بسيارى از آن جناب سراغ داده كه در بين جمعيت به وى دست داده و جمعيتى كه پيرامونش بوده اند هيچ چيزى احساس نمى كرده اند، نه صداى پايى ، نه شخصى و نه صداى سخنى كه به وى القاء مى شده است .
اين را هم نمى توانيم بگوييم كه ممكن است خداى تعالى در آن حال در حاسه جمعيت تصرف مى كرده و نمى گذاشته كه آنچه را او مى ديده ايشان ببينند و آنچه را او مى شنيده بشنوند و خلاصه امور غيبى همه از اين جهت غيبند كه خدا در حواس ما تصرف كرده ، كه نمى توانيم آنها را درك كنيم .
ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۵۰
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
2⃣7⃣ تدبر در سوره #شعرا
🔹نکات سوره شعرا
✅زندگى خاكى ملازم با تكليف است و عصمت انبياء عليهم السلام با مكلف بودن ايشان منافات ندارد
فلا تدع مع الله الها اخر فتكون من المعذبين
در اينجا ممكن است به ذهن خواننده برسد كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) با داشتن عصمت الهى ديگر ممكن نيست كه معصيت از او سر بزند و چنين چيزى از او محال است و ليكن عصمت الهى منافات با نهى از شرك ندارد و باعث نمى شود كه به طور كلى امر و نهى به معصوم باطل شود و تكليف از او برداشته شود، زيرا معصوم نيز بشرى است مختار در فعل و ترك ، و طاعت و معصيت از ناحيه شخص او متصور است ، هر چند كه از ناحيه خدا داراى عصمت است .
آيات بسيارى از قرآن كريم نيز بر مكلف بودن انبياء (عليهم السلام ) دلالت دارد، مانند آيه ((و لو اشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون )) كه درباره عموم انبياء است ، و درباره خصوص پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله ) فرموده : ((لئن اشركت ليحبطن عملك )) و اين دو آيه هر چند انبياء را از شرك نهى نكرده و ليكن تعبيرى كه در آن ديديد، در معناى نهى است .
و اينكه بعضى از مفسرين گفته اند: ((تكليف هايى كه خداى تعالى به بندگان خود مى كند براى اين است كه آنان را به حد كمال برساند و در نتيجه اگر بنده اى به حد كمال رسيد، ديگر تكليف از او برداشته مى شود، زيرا در آن صورت تكليف ، تحصيل حاصل است ، كه آن نيز عملى لغو است و به همين جهت انبياء مورد تكليف قرار نمى گيرند)) صحيح نيست ، براى اينكه اعمال صالح كه تكليف بدان تعلق مى گيرد، همانطور كه نفس آدمى را به كمال سوق مى دهد، خود نيز آثار كمال نفس است و معقول نيست نفس كسى به كمال برسد، ولى آثار كمال را نداشته باشد.
پس همانطور كه واجب است براى به كمال رساندن نفس ، آثار كمال را كه همان اعمال صالح است بياوريم ، و در آن تمرين و ممارست داشته ، همواره با آن رياضت و جهاد با نفس كنيم ، همچنين بعد از به كمال رسيدن نفس نيز بايد به آن آثار، مداومت داشته باشيم ، تا دوباره نفس ما از كمال ، رو به نقص نگذارد. پس ما دامى كه انسان وابسته به زندگى زمينى است چاره اى ندارد جز اينكه زحمت تكليف را تحمل نمايد و ما در بعضى از ابحاث گذشته كلامى در اين باره گذرانديم .
ترجمه تفسير الميزان جلد 15 صفحه : 466
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
3⃣7⃣ تدبر در سوره #شعرا
🔹نکات سوره شعرا
✅لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فى الاَرْضِ وَ لا يُصلِحُونَ
ظاهرا مراد از ((امر مسرفان )) امر در مقابل نهى است ، به قرينه اينكه از اطاعت آن نهى فرموده ، هر چند بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه به معناى شان باشد. بنا بر اين مراد از اطاعت امر آنان تقليد عاميانه و پيروى كوركورانه ايشان ، در اعمال و روش زندگى است ، آن روشى كه آنان سلوكش را دوست مى دارند.
و مراد از مسرفين چه اينكه كلمه آمر به آن معنا باشد و چه به اين معنا، اشراف و بزرگانى هستند كه ديگران آنان را پيروى مى كنند خطابى هم كه در آيه است ( اطاعت مكنيد ) به عموم تابعين ايشان است كه آنها هستند كه صالح (عليه السّلام ) اميد داشت ازپيروى بزرگان دست بردارند، و لذا خطاب را متوجه ايشان كرد، نه اشراف ، چون از ايمان آوردن اشراف مأيوس بود.
ممكن هم هست خطاب را متوجه هر دو دسته بدانيم ، و بگوييم اشراف هم به نوبه خود مقلد پدران گذشته خود بودند و امر آنان را اطاعت مى كردند، همچنان كه به صالح گفتند ((اتنهينا ان نعبد ما يعبد آباونا)) پس به اين اعتبار همه آنان از اشراف و عوامشان ، امر مسرفين را اطاعت مى كردند و آيه شريفه همه را از آن نهى مى كند.
و اما مسرفين چه كسانى بوده اند؟ آيه بعدى ايشان را عبارت دانسته از كسانى كه از مرز حق تجاوز نموده ، از حد اعتدال بيرون شده اند و توصيفشان فرموده به ((الذين يفسدون فى الارض و لا يصلحون )) و اين خود اشاره به علت حقيقى حكم است و معنايش اين است كه از خدا بپرهيزيد و امر مسرفان را اطاعت مكنيد، براى اينكه ايشان مفسد در زمينند و اصلاحگر نيستند و معلوم است كه با افساد، هيچ ايمنى از عذاب الهى نيست و از سوى ديگر او عزيز و انتقام گيرنده است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 15 صفحه : 430
✅ اشاره به اينكه در دعوت دينى استثنا و تبعيض راه ندارد (و انذر عشيرتك الاقربين )
و اگر بعد از نهى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) از شرك و انذارش ، در جمله مورد بحث ، عشيره اقربين ، يعنى خويشاوندان نزديك تر را اختصاص به ذكر داد، براى افاده و اشاره به اين نكته است كه در دعوت دينى استثناء راه ندارد و اين دعوت ، قوم و خويش نمى شناسد و فرقى ميان نزديكان و بيگانگان نمى گذارد و مداهنه و سهل انگارى در آن راه ندارد و چون سنن و قوانين بشرى نيست ، كه تنها در بيگانگان و ضعفاء اجراء شود، بلكه در اين دعوت حتى خود رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نيز با امتش فرقى ندارد، تا چه رسد به اينكه ميان خويشاوندان پيغمبر با بيگانگان فرق بگذارد، بلكه همه را بندگان خدا و خدا را مولاى همه مى داند.
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
4⃣7⃣ تدبر در سوره #شعرا
✅تدبر و فهم ايات سوره شعرا : پرسشهاي تفسيري سوره شعرا
آیه ۲۰ سوره شعراء ( صفحه ۳۶۸)
قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ
گفت آن را هنگامى مرتكب شدم كه از گمراهان بودم
❓سئوال: منظور از گمراه بودن حضرت موسي چيست؟ نظرات مختلف در تفسير ضال بودن موسي
🟠 حضرت موسى به خاطر طرفدارى از یكى از یاران خود، مشتى به مخالف او زد و شخص مخالف با همان ضربه مُرد. این قتل نه از روى عمد بود و نه با آلت قتل انجام گرفت، بلكه یك حادثهى ناخواسته و یك لغزش عملى بدون سوء نیّت بود كه قبل از نبوّت موسى آن هم به خاطر طرفدارى از یك مظلوم اتّفاق افتاده بود.
۱- بنابراین، «ضالّ» در آیه ى مذكور، یك انحراف عملى بدون قصد است كه ضربه اى به عصمت نمىزند و یا به معناى تحیّر است، نظیر آیهى ۷ سوره ى ضُحى: «و وَجَدك ضالاً فَهَدى».(تفسیرنور)
۲- از نظر علامه طباطبايي (ره) منظور از «ضلال»، در آية شريفه، اين است كه من به خاطر جهل گمراه بودم در آن وقت حكم خدا را و بهترين وجه خاتمه را نميدانستم، لذا مشتي به او زدم و اين اتفاق افتاد، بنابراين منظور از «ضلال»، جهل است و منظور از جهل، نيز جهل به بهترين وجه صلاح آن كار است..(تفسیر المیزان)
۳- جـمـعـى از مـفسران معتقدند كه منظور از ضال در اينجا خطاى در موضوع است ، يعنى من ضـربـه اى را كـه بـه آن مـرد قـطـبـى زدم بـه قـصـد قـتـل نـبـود بـلكـه بـه عـنـوان حـمـايـت از مـظـلوم بـود، و نـمـى دانـسـتـم مـنـجـر بـه قـتـل او مـیشـود، بـنـابـرايـن ضـال در ايـنـجـا بـه مـعـنـى غافل و منظورغفلت از عاقبت كار است .
۴- از نظر تفسیر نمونه ، مـوسى (ع )در اينجا يكنوع توريه به كار برده است ، سخنى گفته كه ظاهرش اين بوده من در آن زمان راه حق را پيدا نكرده بودم بعدا خداوند راه حق را به من نشان داد و مقام رسالت بخشيد، ولى در باطن مقصود ديگرى داشته و آن اينكه مـن نـمـى دانـسـتـم كـه ايـن كـار مـايـه ايـن هـمـه درد سـر مـى شـود و گـرنـه اصل كار، حق بود و مطابق قانون عدالت (و يا اينكه من آن روز كه اين حادثه واقع شد راه را گم كرده بودم و به آنجا رسيدم ،كه اين حادثه رخ داد).
🟠 مـنـظـور از تـوريـه ايـن اسـت كه انسان سخنى بگويد كه باطنش مطلب حقى باشد، ولى طرف مقابل از ظاهر آن چيز ديگرى استفاده كند و اين مخصوص مواردى است كه انـسـان در تـنـگـنـا قـرار بـگـيـرد كـه مـى خـواهـد دروغ نـگـويـد و در عـيـن حال ، حفظ ظاهر نيز داشته باشد
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
5⃣7⃣ تدبر در سوره #شعرا
✅ نكات تفسيري سوره شعرا
آیه ۲۲ سوره شعراء ( صفحه ۳۶۸)
وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلىَّ اَنْ عَبَّدَتَّ بَنِىْ اِسْرائِيْلَ.
و اين چه نعمتى است كه بر من منّت مى گذارى در حالى كه فرزندان اسرائيل را به بندگى كشيده اى؟!
در تفسير اين آيه شريفه چهار نظر آمده است:
۱- به باور برخى، از آيه چنين دريافت مى گردد كه موسى به حق فرعون در مورد نگاهدارى او در خانه اش اعتراف مى كند و او را به باد نكوهش مى گيرد كه چرا فرزندان اسرائيل را به بند اسارت كشيده است؟
با اين بيان تفسير آيه اين مى شود كه: آيا اين نعمت است كه منّت آن را بر من مى گذارى كه فرزندان اسرائيل را به بردگى كشيده و مرا آزاد ساخته اى؟
۲- امّا از ديدگاه برخى ديگر موسى بدين وسيله منّت گذارى فرعون را انكار مى كند و مى گويد: آيا بر من منت مى گذارى كه مرا نگاهدارى كرده و تربيت نموده اى؟ با اين بيان روشنگرى مى كند كه با به اسارت كشيدن فرزندان اسرائيل خدمتى كه در حق من كرده اى بى فايده است.
۳- به باور پاره اى منظور اين است كه: اگر تو فرزندان اسرائيل را به اسارت نگرفته و حق حيات و امنيّت را از آنان سلب نكرده بودى و فرزندان آنان را نمى كشتى، مادرم نيازى نداشت كه مرا به دريا افكند، پس تو به خاطر چيزى بر من منت مى گذارى كه خود عامل آن گرفتارى بوده اى.
۴- و به باور پاره اى ديگر موسى مى خواهد خاطر نشان سازد كه تو هيچ حق منّت نهادن بر من ندارى، چرا كه اين مادرم و ديگر فرزندان اسرائيل بودند كه به دستور تو از من پرستارى و نگهدارى كردند، بنابراين آيا تو بر من منت مى گذارى كه بنى اسرائيل را به بردگى كشيده اى تا مرا نگهدارى و تربيت نمايند؟
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
6⃣7⃣ تدبر در سوره #شعرا
✅ نكات تفسيري سوره شعرا
آیهٔ۸۴ سورهٔ شعراء ( صفحه ۳۷۱)
وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ
و براى من (ابراهیم) در [ميان] آيندگان آوازه نيكو گذار
❓منظور از لسان صدق چيست؟
پاسخ ۱
🟢یعنی آنـچـنـان كـن كـه يـاد من ( ابراهیم) در خاطره ها بماند و خط و برنامه من در ميان آيندگان ادامه يابد، اسـوه و الگـوئى بـاشم كه به من اقتدا كنند، و پايه گذار مكتبى باشم كه بوسيله آن راه تو را بياموزند، و در خط تو حركت كنند.
🟡خـداوند اين دعاى ابراهيم را نيز به اجابت رساند همانگونه كه قرآن در آیهٔ۵۰ سورهٔ مریم مى گويد: و جعلنا لهـم لسـان صـدق عـليـا: مـا بـراى ابـراهـيـم و اسـحـاق و يعقوب ذكر خير و لسان صدق برجسته و والائى قرار داديم .
🟢يادآورى مى گردد كه
🟢همانطور که در آیهٔ ۱۲۹ سورهٔ بقره ، ابراهيم بعد از بناى خانه كعبه از خدا خواست:
👈🏻ربنا و ابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم آياتك و يعلمهم الكتاب و الحـكـمـة و يـزكـيـهـم : پـروردگـارا در مـيـان فـرزنـدان مـا (مـن و اسـمـاعـيـل ) پـيـامـبرى مبعوث كن كه آيات تو را بر آنها بخواند و به آنان كتاب و حكمت بياموزد و آنها را پاكيزه كند و رشد دهد .
🟡و مى دانيم اين تقاضا با ظهور پيامبر اسلام (ص ) تحقق يافت و ذكر خير ابراهيم از اين طريق در اين امت بزرگ تداوم گرفت..
تفسير الميزان
پاسخ ۲ :
شعراء : ۸۴
و برای من در ميان آيندگان [=اُمتهای بعدی] ياد صداقتی باقی گذار. ۴۷
__
۴۷- به راستی منظور ابراهيم از «لسان صدق» که از خدا ميخواهد در ميان نسلهای بعد از او باقی بماند چيست؟ آيا «نام نيک»، ذکر خير و خوشنامی در آينده را ميخواسته، يا مطلب فراتر از اين است؟
ترديدی نيست که به قول سعدي: نام نيکی گر بماند ز آدمي، به کزو ماند سرای زرنگار. آرزوی نام نيک داشتن بسيار مطلوب است،
اما ابراهيمی که به تعبير قرآن يکسره و خالصانه به فکر خانه آخرت بود [إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَهٍ ذِكْرَى الدَّارِ- ص 46 (38:46) ] بعيد است که حتی به ذکر خير آيندگان هم از بُعد شخصی دلبسته بوده باشد.
اگر آرزومند نام نيکو بود، جمله: ذکر حَسَن، ثناء جميل، ذکر جميل و امثالهم مناسبتر بود، اما «لسان صدق» معنائی جامعتر دارد. کلمة لسان در قرآن، هم به معنای زبان آمده است و هم به طور استعاره به نتيجه و محصول زبان، يعنی گفتار و پيام و عملکردی که از شخص سر ميزند. در اين صورت سنّت و سبک زندگی که شکل شريعت و ملة [آئين] ميگيرد، ميتواند لسان تلقی شود. از اين منظر قرآن نيز «لسان عربی مبين» ناميده شده است [شعراء 195 (26:195) ، نحل 103 (16:103) ، احقاف 12 (46:12) ].
صفت «صدق» [در لسان صدق] نيز نشانگر انطباق عمل با ادعای ايمان و صادقانه رفتار کردن است. به نظر ميرسد [والله اعلم] آنچه ابراهيم از خدا خواسته بود، بقای تلاشهای توحيدی او و تأثيرش در نسلهای بعد باشد. اين دعای ابراهيم نيز، همانند ساير دعاهايش، به استناد آيه 50 سوره مريم (19:50) [...وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا] به عاليترين وجه اجابت شد. در آيه 28 سوره زخرف (43:28) نيز بقای تلاشهای توحيدياش مورد تائيد قرار گرفته است: وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عَقِبِهِ...
تفسير عبدالعلي بازرگان
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
7⃣7⃣ تدبر در سوره #شعرا
✅ نكات تفسيري سوره شعرا
آيه ۲۱۹ ـ «تقلّب» به معناى جابجاشدن است، و اين جريان جابجاشدن رسول گرامى اسلام درميان ساجدان ـ و نه تنها با آنانـ مراحلى گوناگون دارد: نخست أصلاب و أرحام پدران و مادران حضرتش از آدم و حوا تا عبدالله و آمنه مى باشند، كه پيامبر بزرگوار در جاى جاى پياپى اين صُلبها و رَحِمها جابجا مى شده، و همگان موحّد و ساجدان خدا بوده اند، و اينجا «فىِ» و نه (مَعَ) بيانگر همين حقيقت است كه آن حضرت در درون اين ساجدان تا بهنگام ولادتش جابجا مى شده است، از آن هنگام نيز بگونه اى سرّى و پنهانى در ميان ساجدان ارضى و سماوى براى حق ساجد بوده است، و در مرحله سومين و آخرين تا هنگام رحلتش بعنوان ولايت و رسالت در ميان مؤمنان مكّى و مدنى همچنان ساجده بوده است، و اين هر سه قيام بر جابجا شدن در ساجدان در پرتو "حين تقوم و تقلبك فى الساجدين" مراد است، كه تمامى قيامهايش و جابجا شدن هايش براى خدا و در درون و ميان ساجدان را در بردارد، و نه تنها مقصود سجده آن حضرت در ميان سجده كنندگان است، كه اين خود افتخارى براى حضرتش نيست، تا گفته شود آنحضرت با نماز خوانان نماز هم مى خواند، بلكه برتر از اين دو جريان پيشين از قيامها و سجده هاى حضرتش پيش از رسالت است، گرچه پس از رسالت هم قيام و سجده اش بر همگان رُجحان دارد.
👈🏻 قرآن در معناى مختصر آن، شب قدر يكجا بدون الفاظ بر اين قلب نورانى فرود آمده، كه همان «انزلناه» در سوره قدر و برخى سورهاى ديگر است، ولى اينجا كه "لسان عربى مبيِن" آمده، همان تفصيلات لفظى است، زيرا معناى بدون لفظ نه لسان عربى است، و نه غير عربى، و اين تنها لفظ است كه معنا را پوشش لغوى مى دهد، و مختصراً اينجا سه روح ربانى به پيوند يكديگرند فرود آورنده قرآن كه روح امين است، و خود قران كه اصل روح است، و فرودگاه قرآن كه قلب محمدى(صلى الله عليه وآله)است، و در جمع اين مثلث عصمت ربانى پيامدش قلب رسالتى و نبوتى محمدى(صلى الله عليه وآله) است.
از تفسیر فرقان
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
#نکات و #پیام هایی از هر جزء قرآن کریم
✅ روز نوزدهم جزء #نوزدهم
قسمت سوم
✅ #مشترکاتدعوتانبیا و واکنش های مخالفان در طول زمان
در سوره #شعرا که به داستان 5 پیامبر اشاره شده در ابتدای همه انها 5 ایه بطور مشترک وجود دارد که حاکی از اشتراک پیام اصلی انبیا و نیز یکسانی واکنش اقوام مختلف به دعوت انبیا و همچنین تبلیغ انبیا بدون درخواست اجر و مزد از مردم است.
كَذَّبَتْ قَوْمُ ...الْمُرْسَلِينَ {} إِذْ قَالَ لَهُمْ ...أَلَا تَتَّقُونَ {} إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ {} فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ {} وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ {} فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ {}
قوم .. پيامبران را تكذيب كردند {}چون ...به آنان گفت آيا پروا نداريد {}من براى شما فرستادهاى در خور اعتمادم {}از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد {}و بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمىكنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست {}
✳ در انتهای داستان هر قوم بعد از بیان مجازات قوم نیز این عبارت تکرار شده است: ان فی ذالک لایه و ماکان اکثرهم مومنین و ان ربک لهو العزیزالرحیم : قطعا در اين [ماجرا] آیه و عبرتى است و[لى] بيشترشان ايمانآورنده نیستند و در حقيقت پروردگار تو مسلط و در عین حال دارای رحمت (نسبت به مومنان) است
✳ در این 5 داستان علاوه بر دعوت مشترک انبیا به پیام خاص رسولان که متمرکز بر یک یا چند رفتار مهم یا عقیده خاص اشتباه آن قوم بوده نیز اشاره شده است.
الف- قوم نوح: تمسخر و تحقیر پیروان نوح و درخواست از نوح که از انها جدا شده و انها را از خود طرد نماید.
ب- قوم عاد:از ایات سوره اینگونه برمی آید که روحیه ای اشرافی و ستمگر و جبار داشتند و با ساخت کاخها و عمارات بلند و شدت عمل در مواجهه با زیردستان و کارهای عبث ،دنبال جاودانگی بوده اند.
ج- قوم ثمود:در نعمتهای مختلف غرق بودند اما دچار غفلت شده و با تبعیت از مسرفینی که در زمین فساد می کردند،در استفاده از نعمتها دچار از حدگذرانی و تجاوز از حدود منطقی و شرعی شدند.
د- قوم لوط:مبتلا به عمل زشت لواط و همجنس بازی در میان مردان و زنان بودند.
ه- اصحاب ایکه(حجر):مبتلا به کم فروشی در معاملات و فروکاستن از ارزش کالاها و پیمانه ها بودند.
✅ #یک_نفر کشت؛ اما خدا #همه را عذاب کرد
حضرت صالح ع به آنها گفت کاری به این شتر نداشته باشید که اگر آسیبی به او رساندید گرفتار عذابی سخت خواهید شد. (۱۵۶) اما آنها گوش نکرده و آن شتر را کشتند و بعد که عذاب قطعی را دیدند پشیمان شدند (۱۵۷)که سودی به حالشان نداشت و عذاب آنها را فراگرفت. (۱۵۸)
👈 نکته قابل توجه در این آیه این است که قاتل آن شتر فقط یک نفر بود؛ اما خداوند متعال نفرمود « یکی از آنها شتر را کشت»؛ بلکه فرمود همه او را کشتند و بعد هم فرمود همه آنها به عذاب الهی گرفتار شدند . چرا خداوند گناه یک نفر را به همه نسبت داد و همه را گرفتار عذاب کرد؟
پاسخ این سوال را امیرالمؤمنین علیهالسلام دادهاند آن حضرت میفرماید 👈 :ای مردم، جز این نیست که خشنودی و خشم است که مردم را بر محوری جمع میکند. همانا ناقه ثمود را یک نفر پی کرد و کشت؛ امّا عذاب خداوند همه را گرفت چون همگان به آن گناه رضایت دادند.
✅ آیا #الفاظ قران هم وحی شده یا پیامبر معارف دریافتی خود را در قالب این عبارات بیان کرده است؟
وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ {192} نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ {193} عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ {194} بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ {195}شعرا
و راستى كه اين [قرآن] نازل شده از پروردگار جهانيان است {192}روح الامين آن را بر دلت نازل كرد {193}تا از انذاردهندگان باشى {194}به زبان عربى روشن {195}
👈 ایه 195 بیانگر آن است که الفاظ قران به زبان عربی توسط #جبرییل بر پیامبر نازل شده و این نظریه که فقط معانی و مفاهیم قران بر پیامبر نازل شده و عبارات و الفاظ قران متعلق به پیامبر است،در تناقض با این آیه است.
✒سيدكاظم فرهنگ
جهت مطالعه سایر نکات جزء نوزدهم به لینک زیر مراجعه نمایید
https://b2n.ir/joze19
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✍ #نکات و #پیامهایی از #جزء_نوزدهم
📎#قسمت_سوم
✅ #مشترکاتدعوتانبیا و واکنش های مخالفان در طول زمان
در سوره #شعرا که به داستان 5 پیامبر اشاره شده در ابتدای همه انها 5 ایه بطور مشترک وجود دارد که حاکی از اشتراک پیام اصلی انبیا و نیز یکسانی واکنش اقوام مختلف به دعوت انبیا و همچنین تبلیغ انبیا بدون درخواست اجر و مزد از مردم است.
كَذَّبَتْ قَوْمُ ...الْمُرْسَلِينَ {} إِذْ قَالَ لَهُمْ ...أَلَا تَتَّقُونَ {} إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ {} فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ {} وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ {} فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ {}
قوم .. پيامبران را تكذيب كردند {}چون ...به آنان گفت آيا پروا نداريد {}من براى شما فرستادهاى در خور اعتمادم {}از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد {}و بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمىكنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست {}
✳ در انتهای داستان هر قوم بعد از بیان مجازات قوم نیز این عبارت تکرار شده است: ان فی ذالک لایه و ماکان اکثرهم مومنین و ان ربک لهو العزیزالرحیم : قطعا در اين [ماجرا] آیه و عبرتى است و[لى] بيشترشان ايمانآورنده نیستند و در حقيقت پروردگار تو مسلط و در عین حال دارای رحمت (نسبت به مومنان) است
✳ همانا پرودگارت #عزیز_رحیم است
تکرار 9 باره صفات عزیزالرحیم برای خداوند در سوره شعرا بیشترین تکرار این عبارت در سوره های قران است. این ترکیب یعنی که خداوند در عین #مسلط بودن و تفوق داشتن بر خلایق از جمله مکذبین و مخالفان دین، دارای ثبوت در #رحمت نسبت به مومنان است.
✳ در این 5 داستان علاوه بر دعوت مشترک انبیا به پیام خاص رسولان که متمرکز بر یک یا چند رفتار مهم یا عقیده خاص اشتباه آن قوم بوده نیز اشاره شده است.
الف- قوم نوح: تمسخر و تحقیر پیروان نوح و درخواست از نوح که از انها جدا شده و انها را از خود طرد نماید.
ب- قوم عاد:از ایات سوره اینگونه برمی آید که روحیه ای اشرافی و ستمگر و جبار داشتند و با ساخت کاخها و عمارات بلند و شدت عمل در مواجهه با زیردستان و کارهای عبث ،دنبال جاودانگی بوده اند.
ج- قوم ثمود:در نعمتهای مختلف غرق بودند اما دچار غفلت شده و با تبعیت از مسرفینی که در زمین فساد می کردند،در استفاده از نعمتها دچار از حدگذرانی و تجاوز از حدود منطقی و شرعی شدند.
د- قوم لوط:مبتلا به عمل زشت لواط و همجنس بازی در میان مردان و زنان بودند.
ه- اصحاب ایکه(حجر):مبتلا به کم فروشی در معاملات و فروکاستن از ارزش کالاها و پیمانه ها بودند.
✅ #یک_نفر کشت؛ اما خدا #همه را عذاب کرد
حضرت صالح ع به آنها گفت کاری به این شتر نداشته باشید که اگر آسیبی به او رساندید گرفتار عذابی سخت خواهید شد. (۱۵۶) اما آنها گوش نکرده و آن شتر را کشتند و بعد که عذاب قطعی را دیدند پشیمان شدند (۱۵۷)که سودی به حالشان نداشت و عذاب آنها را فراگرفت. (۱۵۸)
👈 نکته قابل توجه در این آیه این است که قاتل آن شتر فقط یک نفر بود؛ اما خداوند متعال نفرمود « یکی از آنها شتر را کشت»؛ بلکه فرمود همه او را کشتند و بعد هم فرمود همه آنها به عذاب الهی گرفتار شدند . چرا خداوند گناه یک نفر را به همه نسبت داد و همه را گرفتار عذاب کرد؟
پاسخ این سوال را امیرالمؤمنین علیهالسلام دادهاند آن حضرت میفرماید 👈 :ای مردم، جز این نیست که خشنودی و خشم است که مردم را بر محوری جمع میکند. همانا ناقه ثمود را یک نفر پی کرد و کشت؛ امّا عذاب خداوند همه را گرفت چون همگان به آن گناه رضایت دادند.
✒سيدكاظم فرهنگ
جهت مطالعه سایر نکات جزء نوزدهم به لینک زیر مراجعه نمایید
https://b2n.ir/joze19
https://v.ht/joze19
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
🚩گزيده اي از #تاريخچه_عزاداری_حسيني در ایران
🛑قسمت دوم:
سياست هاي متفاوت سلجوقيان و مغول ها در عزاداري و نزاع شيعه و سني
🔰#سلجوقیان مذهب اهل سنت را پذیرفته بودند. در دورۀ اول سلطنت سلجوقیان سیاست #ضدشیعی بسیار شدیدی در مشرق ایران اتخاذ شد.
در این دوره شیعیان در ردیف گبران و ترسایان محسوب میشدند و اجازه و توان تظاهر به مذهب و برگزاری آیینهای مذهبی خود را نداشتند. حتی مجبور بودند برای دوری از ایذاء مخفی شوند یا به سنی بودن وانمود کنند.
در نتیجه درگیری شدیدی بین شیعیان و اهل سنت وجود داشت و حکومت وقت اهل سنت را بر کشتار شیعیان تحریک و از برگزاری مراسم عزاداری منع میکرد.
یکی از عوامل مهم زمینهساز این قبیل وقایع، مخالفت علمای اهل سنت با اقدامات معز الدوله دیلمی در رسمیت بخشیدن به #شعائر_شیعی و خصوصاً مراسم سوگواری امام حسین بود، زیرا آن را بدعتی بزرگ میدانستند.
لذا حاکم شدن سلجوقیان فرصتی طلایی برای اهل سنت بود تا به اقداماتی #تلافیجویانه دست یازند.
👈از جملۀ این اقدامات ترویج باور مجعول #عید و مبارک دانستن روز #عاشورا و استحباب روزهداری و برگزاری مراسم #جشن و پایکوبی در آن روز بود.
چنانکه مردم در این روز با اظهار شادمانی و سرور لباس نو بر تن میکردند و به دیدار علما و بزرگان میرفتند.
🔰در زمان #مغول تشیع نخست در سایۀ آزادیهایی که به کیشها داده شده بود و به پشتیبانی برخی سلاطین مغول، خصوصاً غازانخان و خدابنده، در ایران پیشرفت بسیار کرد.
🔻غازانخان در سال 649 هجری و پیش از رسیدن به سلطنت به دست شیخ صدر الدین ابراهیم حموی اسلام آورد و چندی بعد پس از آنکه دو مرتبه پیامبر را در خواب دید که او را به محبت اهل بیت خود میخواند، مذهب تشیع را برگزید.
پس از غازانخان برادر او سلطان محمد خدابنده مشی غازانخان را ادامه داد. #خدابنده ابتدا مذهب حنفی و سپس شافعی را برگزید. اما پس از مدتی در سال 709 هجری به دست علامه حلی به مذهب شیعۀ اثناعشری درآمد و مذهب تشیع را رسمی اعلام کرد.
🌱🔹خدابنده دستور داد نام دوازده امام بر سکهها حک شود و عبارت حی علی خیر العمل در اذان وارد شود.
در نتیجه، در دوران او شیعیان فرصتی یافتند تا به گسترش مراکز شیعی همت گمارند
به طور کلی مراسم عزاداری در این دوره رونقی بیشتر گرفت .
🌱 از #شعرا و #مرثیهسرایان نامی این عصر میتوان به سیف فرغانی، خواجوی کرمانی، اوحدی مراغهای، سلمان ساوجی و اینیمین فریومدی اشاره کرد.
📚«عزاداری در تاریخ ایران» برگرفته از فصل اول کتاب رسانۀ شیعه نوشتۀ محسن حسام مظاهری
💫ادامه دارد
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━
✍ #نکات و #پیامهایی از هرجزء قران کریم
روز نوزدهم: #جزء_نوزدهم
قسمت_سوم
✅ #مشترکاتدعوتانبیا و واکنش های مخالفان در طول زمان
در سوره #شعرا که به داستان 5 پیامبر اشاره شده در ابتدای همه انها 5 ایه بطور مشترک وجود دارد که حاکی از اشتراک پیام اصلی انبیا و نیز یکسانی واکنش اقوام مختلف به دعوت انبیا و همچنین تبلیغ انبیا بدون درخواست اجر و مزد از مردم است.
كَذَّبَتْ قَوْمُ ...الْمُرْسَلِينَ {} إِذْ قَالَ لَهُمْ ...أَلَا تَتَّقُونَ {} إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ {} فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ {} وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ {} فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ {}
قوم .. پيامبران را تكذيب كردند {}چون ...به آنان گفت آيا پروا نداريد {}من براى شما فرستادهاى در خور اعتمادم {}از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد {}و بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمىكنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست {}
✳ در انتهای داستان هر قوم بعد از بیان مجازات قوم نیز این عبارت تکرار شده است: ان فی ذالک لایه و ماکان اکثرهم مومنین و ان ربک لهو العزیزالرحیم : قطعا در اين [ماجرا] آیه و عبرتى است و[لى] بيشترشان ايمانآورنده نیستند و در حقيقت پروردگار تو مسلط و در عین حال دارای رحمت (نسبت به مومنان) است
✳ همانا پرودگارت #عزیز_رحیم است
تکرار 9 باره صفات عزیزالرحیم برای خداوند در سوره شعرا بیشترین تکرار این عبارت در سوره های قران است. این ترکیب یعنی که خداوند در عین #مسلط بودن و تفوق داشتن بر خلایق از جمله مکذبین و مخالفان دین، دارای ثبوت در #رحمت نسبت به مومنان است.
✳ در این 5 داستان علاوه بر دعوت مشترک انبیا به پیام خاص رسولان که متمرکز بر یک یا چند رفتار مهم یا عقیده خاص اشتباه آن قوم بوده نیز اشاره شده است.
الف- قوم نوح: تمسخر و تحقیر پیروان نوح و درخواست از نوح که از انها جدا شده و انها را از خود طرد نماید.
ب- قوم عاد:از ایات سوره اینگونه برمی آید که روحیه ای اشرافی و ستمگر و جبار داشتند و با ساخت کاخها و عمارات بلند و شدت عمل در مواجهه با زیردستان و کارهای عبث ،دنبال جاودانگی بوده اند.
ج- قوم ثمود:در نعمتهای مختلف غرق بودند اما دچار غفلت شده و با تبعیت از مسرفینی که در زمین فساد می کردند،در استفاده از نعمتها دچار از حدگذرانی و تجاوز از حدود منطقی و شرعی شدند.
د- قوم لوط:مبتلا به عمل زشت لواط و همجنس بازی در میان مردان و زنان بودند.
ه- اصحاب ایکه(حجر):مبتلا به کم فروشی در معاملات و فروکاستن از ارزش کالاها و پیمانه ها بودند.
✅ #یک_نفر کشت؛ اما خدا #همه را عذاب کرد
حضرت صالح ع به آنها گفت کاری به این شتر نداشته باشید که اگر آسیبی به او رساندید گرفتار عذابی سخت خواهید شد. (۱۵۶)
اما آنها گوش نکرده و آن شتر را کشتند و بعد که عذاب قطعی را دیدند پشیمان شدند (۱۵۷)که سودی به حالشان نداشت و عذاب آنها را فراگرفت. (۱۵۸)
👈 نکته قابل توجه در این آیه این است که قاتل آن شتر فقط یک نفر بود؛ اما خداوند متعال نفرمود « یکی از آنها شتر را کشت»؛ بلکه فرمود همه او را کشتند و بعد هم فرمود همه آنها به عذاب الهی گرفتار شدند . چرا خداوند گناه یک نفر را به همه نسبت داد و همه را گرفتار عذاب کرد؟
پاسخ این سوال را امیرالمؤمنین علیهالسلام دادهاند آن حضرت میفرماید 👈 :ای مردم، جز این نیست که خشنودی و خشم است که مردم را بر محوری جمع میکند. همانا ناقه ثمود را یک نفر پی کرد و کشت؛ امّا عذاب خداوند همه را گرفت چون همگان به آن گناه رضایت دادند.
✒سيدكاظم فرهنگ
جهت مطالعه سایر نکات جزء نوزدهم به لینک زیر مراجعه نمایید
https://b2n.ir/joze19
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan