eitaa logo
قران پویان
455 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
692 ویدیو
615 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
تأمل در آيه و داستان آن امروز ۲۴ذيجه روز مباهله است. اين قضيه در آيه ۶۱ سوره آل عمران بيان شده است. باين مناسبت ضمن بيان آيه وترجمه آن ،شرح داستان را هم بطور خلاصه از تفسير الميزان ذكر ميكنيم. إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿۵۹﴾ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُن مِّن الْمُمْتَرِينَ ﴿۶۰﴾ فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ در واقع مثل نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت (۵۹) [آنچه درباره عيسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است پس از ترديدكنندگان مباش (۶۰) پس هر كه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده با تو محاجه كند بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم (۶۱) تفسير الميزان در از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: نصاراى نجران وقتى براى شرفيابى حضور رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) حركت مى كردند، سه نفر از بزرگانشان به نام اهتم و عاقب و سيد با آنان همراهى نمودند، به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نزديك شده، پرسيدند: مردم را به چه دينى دعوت مى كنى ؟ فرمود: به شهادت دادن به اينكه جز اللّه معبودى نيست و اينكه من فرستاده خدايم و اينكه عيسى (عليه السلام ) بنده اى است مخلوق كه مى خورد و مى نوشيد و سخن مى گفت پرسيدند: اگر مخلوق و بنده بود پدرش كه بود؟، در اينجا به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) وحى شد كه به ايشان بگو: شما درباره آدم چه مى گوئيد؟ آيا بنده اى مخلوق بود، مى خورد و مى نوشيد و سخن مى گفت و عمل زناشوئى انجام مى داد يا نه ؟ رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) همين سوالات را از ايشان كرد، جواب دادند: بله بنده اى مخلوق بود و كارهائى كه برشمردى مى كرد، فرمود: اگر بنده بود و مخلوق پدرش كه بود؟ مسيحيان مبهوت و مغلوب شدند و خداى تعالى اين آيه را فرستاد: (ان مثل عيسى عند اللّه كمثل آدم خلقه من تراب...) و نيز اين آيه را كه فرمود: (فمن حاجك فيه من بعد ماجاءك من العلم - تا جمله - فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين ). رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) به ايشان فرمود: پس با من مباهله كنيد، اگر من صادق بودم لعنت خدا بر شما نازل شود و اگر كاذب باشم لعنتش بر من نازل شود، مسيحيان گفتند: با ما از در انصاف درآمدى، قرار گذاشتند همين كار را بكنند، وقتى به منزل خود برگشتند، رؤسا و بزرگانشان مشورت كردند و گفتند: اگر خودش با امتش به مباهله بيايند، مباهله مى كنيم چون مى فهميم كه او پيغمبر نيست و اگر خودش با اقرباءش به مباهله بيايد مباهله نمى كنيم، چون هيچكس عليه زن و بچه خود اقدامى نمى كند، مگر آنكه ايمان و يقين داشته باشد كه خطرى در بين نيست و در اين صورت او در دعويش صادق است، فردا صبح به طرف رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روانه شدند، ديدند كه تنها رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و على بن ابى طالب و فاطمه و حسن و حسين (عليهماالسلام ) براى مباهله آمده اند، نصارا از اشخاص پرسيدند: اينان چه كسانى هستند؟ گفتند: اين مرد پسر عم و وصى و داماد او است و اين دخترش فاطمه سلام اللّه عليها است و اين دو كودك، دو فرزندانش حسن و حسين (عليهماالسلام ) هستند، نصارا سخت دچار وحشت شدند و به رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله ) عرضه داشتند: ما حاضريم تو را راضى كنيم، ما را از مباهله معاف بدار، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) با ايشان به كرد و نصارا به ديار خود برگشتند. در اين محل در مدينه مسجدي به همين نام ساخته شده كه زايران نيز به بازديد آن ميروند.هم چنين تفاسير ونتايج متعددي از اين آيه بخصوص پيرامون اهلبيت وپنج تن انجام شده است . جهت مطالعه نظرات و تفاسير ديگر به لينك زير مراجعه نماييد yon.ir/Qpt38 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
تأمل در آيه و داستان آن امروز ۲۴ذيجه روز مباهله است. اين قضيه در آيه ۶۱ سوره آل عمران بيان شده است. باين مناسبت ضمن بيان آيه وترجمه آن ،شرح داستان را هم بطور خلاصه از تفسير الميزان ذكر ميكنيم. إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿۵۹﴾ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُن مِّن الْمُمْتَرِينَ ﴿۶۰﴾ فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ در واقع مثل نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت (۵۹) [آنچه درباره عيسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است پس از ترديدكنندگان مباش (۶۰) پس هر كه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده با تو محاجه كند بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم (۶۱) تفسير الميزان در از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: نصاراى نجران وقتى براى شرفيابى حضور رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) حركت مى كردند، سه نفر از بزرگانشان به نام اهتم و عاقب و سيد با آنان همراهى نمودند، به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نزديك شده، پرسيدند: مردم را به چه دينى دعوت مى كنى ؟ فرمود: به شهادت دادن به اينكه جز اللّه معبودى نيست و اينكه من فرستاده خدايم و اينكه عيسى (عليه السلام ) بنده اى است مخلوق كه مى خورد و مى نوشيد و سخن مى گفت پرسيدند: اگر مخلوق و بنده بود پدرش كه بود؟، در اينجا به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) وحى شد كه به ايشان بگو: شما درباره آدم چه مى گوئيد؟ آيا بنده اى مخلوق بود، مى خورد و مى نوشيد و سخن مى گفت و عمل زناشوئى انجام مى داد يا نه ؟ رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) همين سوالات را از ايشان كرد، جواب دادند: بله بنده اى مخلوق بود و كارهائى كه برشمردى مى كرد، فرمود: اگر بنده بود و مخلوق پدرش كه بود؟ مسيحيان مبهوت و مغلوب شدند و خداى تعالى اين آيه را فرستاد: (ان مثل عيسى عند اللّه كمثل آدم خلقه من تراب...) و نيز اين آيه را كه فرمود: (فمن حاجك فيه من بعد ماجاءك من العلم - تا جمله - فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين ). رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) به ايشان فرمود: پس با من مباهله كنيد، اگر من صادق بودم لعنت خدا بر شما نازل شود و اگر كاذب باشم لعنتش بر من نازل شود، مسيحيان گفتند: با ما از در انصاف درآمدى، قرار گذاشتند همين كار را بكنند، وقتى به منزل خود برگشتند، رؤسا و بزرگانشان مشورت كردند و گفتند: اگر خودش با امتش به مباهله بيايند، مباهله مى كنيم چون مى فهميم كه او پيغمبر نيست و اگر خودش با اقرباءش به مباهله بيايد مباهله نمى كنيم، چون هيچكس عليه زن و بچه خود اقدامى نمى كند، مگر آنكه ايمان و يقين داشته باشد كه خطرى در بين نيست و در اين صورت او در دعويش صادق است، فردا صبح به طرف رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روانه شدند، ديدند كه تنها رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و على بن ابى طالب و فاطمه و حسن و حسين (عليهماالسلام ) براى مباهله آمده اند، نصارا از اشخاص پرسيدند: اينان چه كسانى هستند؟ گفتند: اين مرد پسر عم و وصى و داماد او است و اين دخترش فاطمه سلام اللّه عليها است و اين دو كودك، دو فرزندانش حسن و حسين (عليهماالسلام ) هستند، نصارا سخت دچار وحشت شدند و به رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله ) عرضه داشتند: ما حاضريم تو را راضى كنيم، ما را از مباهله معاف بدار، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) با ايشان به كرد و نصارا به ديار خود برگشتند. در اين محل در مدينه مسجدي به همين نام ساخته شده كه زايران نيز به بازديد آن ميروند.هم چنين تفاسير ونتايج متعددي از اين آيه بخصوص پيرامون اهلبيت وپنج تن انجام شده است . جهت مطالعه نظرات و تفاسير ديگر به لينك زير مراجعه نماييد yon.ir/Qpt38 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
✴️ تأمل در آيه و داستان آن 👈امروز ۲۴ذيجه روز مباهله است. اين قضيه در آيه ۶۱ سوره آل عمران بيان شده است. 🔸باين مناسبت ضمن بيان آيه وترجمه آن ،شرح داستان را هم بطور خلاصه از تفسير الميزان ذكر ميكنيم. 🔸إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿۵۹﴾ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُن مِّن الْمُمْتَرِينَ ﴿۶۰﴾ فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ در واقع مثل نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت (۵۹) [آنچه درباره عيسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است پس از ترديدكنندگان مباش (۶۰) پس هر كه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده با تو محاجه كند بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم سپس كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم (۶۱) 💫تفسير الميزان در از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: نصاراى نجران وقتى براى شرفيابى حضور رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) حركت مى كردند، 👈سه نفر از بزرگانشان به نام اهتم و عاقب و سيد با آنان همراهى نمودند، به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نزديك شده، پرسيدند: مردم را به چه دينى دعوت مى كنى ؟ فرمود: به شهادت دادن به اينكه جز اللّه معبودى نيست و اينكه من فرستاده خدايم و اينكه عيسى (عليه السلام ) بنده اى است مخلوق كه مى خورد و مى نوشيد و سخن مى گفت ❓پرسيدند: اگر مخلوق و بنده بود پدرش كه بود؟، در اينجا به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) وحى شد كه به ايشان بگو: شما درباره آدم چه مى گوئيد؟ آيا بنده اى مخلوق بود، مى خورد و مى نوشيد و سخن مى گفت و عمل زناشوئى انجام مى داد يا نه ؟ رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) همين سوالات را از ايشان كرد، جواب دادند: بله بنده اى مخلوق بود و كارهائى كه برشمردى مى كرد، فرمود: اگر بنده بود و مخلوق پدرش كه بود؟ مسيحيان مبهوت و مغلوب شدند و خداى تعالى اين آيه را فرستاد: (ان مثل عيسى عند اللّه كمثل آدم خلقه من تراب...) و نيز اين آيه را كه فرمود: (فمن حاجك فيه من بعد ماجاءك من العلم - تا جمله - فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين ). 🌸🔸رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) به ايشان فرمود: پس با من كنيد، اگر من صادق بودم لعنت خدا بر شما نازل شود و اگر كاذب باشم لعنتش بر من نازل شود، 🔹مسيحيان گفتند: با ما از در انصاف درآمدى، قرار گذاشتند همين كار را بكنند، وقتى به منزل خود برگشتند، رؤسا و بزرگانشان مشورت كردند و گفتند: اگر خودش با امتش به مباهله بيايند، مباهله مى كنيم چون مى فهميم كه او پيغمبر نيست و اگر خودش با اقرباءش به مباهله بيايد مباهله نمى كنيم، چون هيچكس عليه زن و بچه خود اقدامى نمى كند، مگر آنكه ايمان و يقين داشته باشد كه خطرى در بين نيست و در اين صورت او در دعويش صادق است، فردا صبح به طرف رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روانه شدند، ديدند كه تنها رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و على بن ابى طالب و فاطمه و حسن و حسين (عليهماالسلام ) براى مباهله آمده اند، نصارا از اشخاص پرسيدند: اينان چه كسانى هستند؟ گفتند: اين مرد پسر عم و وصى و داماد او است و اين دخترش فاطمه سلام اللّه عليها است و اين دو كودك، دو فرزندانش حسن و حسين (عليهماالسلام ) هستند، نصارا سخت دچار وحشت شدند و به رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله ) عرضه داشتند: ما حاضريم تو را راضى كنيم، ما را از معاف بدار، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) با ايشان به كرد و نصارا به ديار خود برگشتند. 👌در اين محل در مدينه مسجدي به همين نام ساخته شده كه زايران نيز به بازديد آن ميروند.هم چنين تفاسير ونتايج متعددي از اين آيه بخصوص پيرامون اهلبيت وپنج تن انجام شده است . جهت مطالعه نظرات و تفاسير ديگر به لينك زير مراجعه نماييد👇👇 https://v.ht/mobahele ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و مصاديق مختلف آن امروز 24ذيجه روز است. اين قضيه در آيه 61 سوره آل عمران بيان شده است. إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿۵۹﴾ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُن مِّن الْمُمْتَرِينَ ﴿۶۰﴾ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ(61) در واقع مثل عيسى نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت (۵۹) [آنچه درباره عيسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است پس از ترديدكنندگان مباش (۶۰) پس هر كه [از مدّعيان خدا بودن عيسي] - پس از اين آگاهي كه [از طريق وحي] بر تو حاصل شده- درباره [خدا يا پسرِ خدا بودن] او با تو به احتجاج [=بحث و مجادله براي اثبات نظرية خود] پرداخت، 142 بگو: [از اين جدال‌هاي بي‌حاصل فراتر] بياييد تا پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خودي‌هامان و خودي‌هاتان [=نزديك‌ترين‌ها از نظر ايماني] را فرا خوانيم، آنگاه [به درگاه خدا به حالت خشوع] روي دعا و نياز [در داوري و حكم] آوريم و لعنت خدا [=دوري از رحمت او] را بر دروغگويان قرار دهيم. 143 __ 142 - احتجاج از ريشة «حَجْ» [قصد]، در باب افتعال [مثل: اشتعال = شعله‌ور شدن] قصد و تلاش ذهني انسان را براي دليل و برهان آوردن در ردّ ادعاي مدعي مي‌رساند. احتجاج را مجادله و مخاصمه نيز ترجمه مي‌كنند، اما در مجادله، مفهوم سُست كردن منطق مدّعي، در مخاصمه، مفهوم خصومت و دشمني، و در محاجّه، دليل و برهان عرضه كردن غلبه دارد. 143 - مباهله با مسيحيان نجران [در يمن] از سرفصل‌هاي تاريخي مناسبات آنها با مسلمانان است. ابتهال را روي آوردن با حضور قلب و خضوع و خشوع به درگاه خدا، در شرايطي دانسته‌اند كه اختلافات فكري فيمابين فيصله نيافته و منطق و مذاكره به نتيجه نرسيده باشد. مسيحيان با تجزية توحيد به تثليث [پدر، پسر و روح‌القُدُس] به شرك نظري و عملي گرفتار شدند و براي پيامبر و مسلمانان، كه اعتقاد به وحدانيت خدا اصل و اساس ايمان به شمار مي‌رفت، اين امر خلاف توحيد بود. ✅ حربة مباهله، برانگيختن فطرت خدايي و وجدان رهبران مسيحي بود كه در اثر تقليد و تأثير محيط و اوهام شرك‌آميز، با غبار غفلت پوشانده شده بود. وقتي دليل و منطق با لجاجت مواجه شود، چاره‌اي جز تحريك عواطف و احساسات فطري نمي‌ماند، حاضر كردن همة عزيزان و سرنوشت خود را به حكم خدا سپردن، به تعبير امروزي دوئلي است كه يكطرفش به لعنت خدايي دچار مي‌شود. رهبران مسيحي نجران كه در عمق ضمير خود باور محكمي به تثليث نداشتند به خاطر موقعيت و مقام خود نمي‌توانستند كوتاه بيايند، آنها با مشاهده چهرة مُصمّم و ايمان استوار پيامبر و عزيزانش كه به ميدان مباهله آمده بودند، حاضر به مباهله نشدند و براي برخورداري از حمايت قدرتي كه آيينش بر شبه جزيرة عربستان گسترش يافته بود پيشنهاد پرداخت خراج كردند. مصداق ديگري از منطق و مكانيسم مباهله در چنين بُن‌بستي را مي‌توان در كيفر اتهام زنا، وقتي 4 شاهد يافت نشود، ديد. در اين حالت مردي كه همسر خود را متهم ساخته بايد 4 بار خدا را بر صادق بودن خود در اين اتهام به شهادت بگيرد و پنجمين بار تأكيد نمايد لعنت خدا بر من باد اگر از دروغگويان باشم. همسر او نيز با اداي همين شهادت و لعنت مي‌تواند اتهام را از خود دور سازد [نور 6 (24:6) تا 9]. وادار كردن ديگران به سوگند، در مواردي كه سخنشان مورد ترديد است، دقيقاً استفاده از حربة وجداني و متوجه ساختن شخص به خطير بودن عواقب سخنش مي‌باشد. جالب اين كه هم در آية مباهله و هم در آية مربوط به اتهام زنا، هيچكدام طرف ديگر را لعنت نمي‌كنند، بلكه به لعنت [دوري از رحمت] كه ناشي از عملكرد آدمي است يادآور مي‌شوند. تفسیر آقاے بازرگان http://quranpuyan.com/yaf_postsm4808_tml-dr-dstn-mbhlh-w-HDwr-hl-byt-pymbr.aspx#post4808 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲روز تفسیر سوره مبارکه آل عمران، بیان۳، جلسه ۳۲ 🎙استاد مفسر دکتر محمدعلی انصاری @quranpuyan
و مصاديق مختلف آن 24ذيجه روز است. اين قضيه در آيه 61 سوره آل عمران بيان شده است. إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿۵۹﴾ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُن مِّن الْمُمْتَرِينَ ﴿۶۰﴾ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ(61) در واقع مثل عيسى نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت (۵۹) [آنچه درباره عيسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است پس از ترديدكنندگان مباش (۶۰) پس هر كه [از مدّعيان خدا بودن عيسي] - پس از اين آگاهي كه [از طريق وحي] بر تو حاصل شده- درباره [خدا يا پسرِ خدا بودن] او با تو به احتجاج [=بحث و مجادله براي اثبات نظرية خود] پرداخت، 142 بگو: [از اين جدال‌هاي بي‌حاصل فراتر] بياييد تا پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خودي‌هامان و خودي‌هاتان [=نزديك‌ترين‌ها از نظر ايماني] را فرا خوانيم، آنگاه [به درگاه خدا به حالت خشوع] روي دعا و نياز [در داوري و حكم] آوريم و لعنت خدا [=دوري از رحمت او] را بر دروغگويان قرار دهيم. 143 __ 142 - احتجاج از ريشة «حَجْ» [قصد]، در باب افتعال [مثل: اشتعال = شعله‌ور شدن] قصد و تلاش ذهني انسان را براي دليل و برهان آوردن در ردّ ادعاي مدعي مي‌رساند. احتجاج را مجادله و مخاصمه نيز ترجمه مي‌كنند، اما در مجادله، مفهوم سُست كردن منطق مدّعي، در مخاصمه، مفهوم خصومت و دشمني، و در محاجّه، دليل و برهان عرضه كردن غلبه دارد. 143 - مباهله با مسيحيان نجران [در يمن] از سرفصل‌هاي تاريخي مناسبات آنها با مسلمانان است. ابتهال را روي آوردن با حضور قلب و خضوع و خشوع به درگاه خدا، در شرايطي دانسته‌اند كه اختلافات فكري فيمابين فيصله نيافته و منطق و مذاكره به نتيجه نرسيده باشد. مسيحيان با تجزية توحيد به تثليث [پدر، پسر و روح‌القُدُس] به شرك نظري و عملي گرفتار شدند و براي پيامبر و مسلمانان، كه اعتقاد به وحدانيت خدا اصل و اساس ايمان به شمار مي‌رفت، اين امر خلاف توحيد بود. ✅ حربة مباهله، برانگيختن فطرت خدايي و وجدان رهبران مسيحي بود كه در اثر تقليد و تأثير محيط و اوهام شرك‌آميز، با غبار غفلت پوشانده شده بود. وقتي دليل و منطق با لجاجت مواجه شود، چاره‌اي جز تحريك عواطف و احساسات فطري نمي‌ماند، حاضر كردن همة عزيزان و سرنوشت خود را به حكم خدا سپردن، به تعبير امروزي دوئلي است كه يكطرفش به لعنت خدايي دچار مي‌شود. رهبران مسيحي نجران كه در عمق ضمير خود باور محكمي به تثليث نداشتند به خاطر موقعيت و مقام خود نمي‌توانستند كوتاه بيايند، آنها با مشاهده چهرة مُصمّم و ايمان استوار پيامبر و عزيزانش كه به ميدان مباهله آمده بودند، حاضر به مباهله نشدند و براي برخورداري از حمايت قدرتي كه آيينش بر شبه جزيرة عربستان گسترش يافته بود پيشنهاد پرداخت خراج كردند. مصداق ديگري از منطق و مكانيسم مباهله در چنين بُن‌بستي را مي‌توان در كيفر اتهام زنا، وقتي 4 شاهد يافت نشود، ديد. در اين حالت مردي كه همسر خود را متهم ساخته بايد 4 بار خدا را بر صادق بودن خود در اين اتهام به شهادت بگيرد و پنجمين بار تأكيد نمايد لعنت خدا بر من باد اگر از دروغگويان باشم. همسر او نيز با اداي همين شهادت و لعنت مي‌تواند اتهام را از خود دور سازد [نور 6 (24:6) تا 9]. وادار كردن ديگران به سوگند، در مواردي كه سخنشان مورد ترديد است، دقيقاً استفاده از حربة وجداني و متوجه ساختن شخص به خطير بودن عواقب سخنش مي‌باشد. جالب اين كه هم در آية مباهله و هم در آية مربوط به اتهام زنا، هيچكدام طرف ديگر را لعنت نمي‌كنند، بلكه به لعنت [دوري از رحمت] كه ناشي از عملكرد آدمي است يادآور مي‌شوند. تفسیر آقاے بازرگان http://quranpuyan.com/yaf_postsm4808_tml-dr-dstn-mbhlh-w-HDwr-hl-byt-pymbr.aspx#post4808 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
💠📖 بزرگترین (علیه السلام) 🌐روزی مأمون به امام رضا(ع) گفت: بزرگترین امتیاز امیرالمؤمنین(علیه السلام) که از قرآن برداشت شود را برایم بگو. 🌹امام رضا(ع) به او گفت: برتری ایشان در مباهله است*️⃣؛ خدای بزرگ و پُرشکوه فرمود: 🔸﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[آل عمران 61] 👈«پس هرکه در اینباره (دربارۀ چگونگی آفرینش مسیح بدون پدر و اینکه همچون سایر انسانها آفریده و بندۀ خداست با تمام غرایز بشری، نه فرزند خدا) با تو بگومگو کرد پس از آنکه علم و دانش این موضوع [با وحی] نزدت آمد [و شاهد این نزول وحی و علم بودند]، بگو: 🤲 بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و خودمان و خودتان را فرابخوانیم، سپس یکدیگر را نفرین کنیم و خدا را علیه یکدیگر بخوانیم و لعنت خدا و دوری از رحمتش را بر دروغگویان قرار دهیم»، 🌱و رسول الله(صلّى الله عليه وآله)، حسن و حسین(عليهما السلام) را فراخواند پس این دو «إبن» اویند، و فاطمه(عليها السلام) را فراخواند [نه هیچیک از همسرانش را] پس او در اینجا [مصداق] «نساءِ» وی [و مورد نظر در آیه] است، و امیرالمؤمنین(عليه السلام) را فراخواند پس بنا به حکم خدای شکست ناپذیر و بلندمرتبه، وی «نفس» پیامبر است. و از آنجا که هیچیک از مردم و آفریده‌های خدای والا و منزه، بلندمرتبه‌تر و برتر از رسول الله(صلّى الله عليه وآله) نیست پس لازم است که در حکم خدای شکست ناپذیر و بلندمرتبه، هیچ کس برتر از «نفس» رسول الله(صلّى الله عليه وآله) نباشد. 👈مأمون اینگونه ایراد گرفت که: مگر نه اینست که خدا بصورت جمع گفت «أبناء» و رسول الله(صلّى الله عليه وآله) تنها و تنها دو پسرش را فراخواند، و بصورت جمع گفت «نساء» و رسول الله(صلّى الله عليه وآله) تنها و تنها دخترش را فراخواند؛ پس چرا درست نباشد که [«أنفس» را نیز که جمع است برای مفرد بکار برده باشد و] فراخواندن را برای کسی بگوید که خودش «نفس» خود است و مراد حقیقی تنها خود او [شخص متکلم] باشد بدون شخص دیگری؟! و در اینصورت آن فضیلتی که برای امیرالمؤمنین(عليه السلام) گفتی دیگر وجود نخواهد داشت! 🌹امام رضا(ع) پاسخ داد: آنچه گفتی درست نیست ای امیرالمؤمنین؛ وعلتش اینست که دعوت کننده و فراخواننده بودن تنها در صورتی معنا دارد که فراخوانندۀ دیگران باشد همانجور که امرکننده و فرمان‌دهنده اینگونه است که فرمان‌دهنده به دیگران است، و معنا ندارد که در مراد حقیقی فراخوانندۀ خود باشد همانجور که هیچگاه اینگونه نیست که در واقع فرمان‌دهنده به خود باشد. 🌴و زمانیکه رسول الله(صلّى الله عليه وآله) هیچ مردی را در فرانخواند جز امیرالمؤمنین(عليه السلام) را، پس بی تردید ثابت میشود که وی همان «نفس» پیامبر است که خدای بلندمرتبه در کتابش او را مورد عنایت قرار داده و این حکمِ نفس پیامبر بودنش را در قرآنش تثبیت نموده. 👈مأمون گفت: جواب که آمد سؤال واژگون میشود. 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي 8: 135. ایت الله یوسفی غروی ــــــــــــــــــــ *️⃣ تاريخ مباهله: صبح روز 24/ذح/9ه‍. @quranpuyan
امروز 24ذيجه روز است. اين قضيه در ايه 61 سوره ال عمران بيان شده است. إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿۵۹﴾ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُن مِّن الْمُمْتَرِينَ ﴿۶۰﴾ فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ در واقع مثل نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت (۵۹) [آنچه درباره عيسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است پس از ترديدكنندگان مباش (۶۰) پس هر كه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده با تو محاجه كند بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم سپس كنيم و لعنت‏ خدا را بر دروغگويان قرار دهيم (۶۱) 💠"باتفاق شيعه و اهل سنت رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله پس از نزول آيه، نصاراى را به مباهله دعوت فرمود و موقع رفتن به محل مباهله فقط‍‌ على بن ابى طالب، فاطمۀ زهرا، حسن و حسين عليهم السّلام را با خود برد با در نظر گرفتن اين نقل مسلم مطالب ذيل از آيه استفاده ميشود. اول: حسن و حسين عليهما السّلام خدا صلّى اللّٰه عليه و آله بوده و بآنها «ابن رسول اللّٰه» گفته ميشود ابن حجر در صواعق محرقۀ خود مى‌گويد: از فوائد اين آيه آنست كه به حسنين، پسران رسول خدا، گفتن جايز است و او بالاتفاق پدر آن دو است. دوم: چون رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فقط‍‌ حضرت را با خود برده دليل است كه «نسائنا» فقط‍‌ يك مصداق داشته و فاطمه عليها السّلام «الگوى» منحصر بفرد بوده است و گرنه لازم بود كه آن حضرت اقلا سه نفر را ببرد. سوم: بن ابى طالب عليه السّلام در اين آيه مصداق «انفسنا» است يعنى: كسى را بخوانيم كه در فضيلت و مقام و ارزش بمنزلۀ خود ما است، «انفسنا» جمع است ولى عمل رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله نشان ميدهد: اين جمع فقط‍‌ يك مصداق داشته و گرنه لازم بود اقلا سه مرد را با خود ببرد كه مصداق جمع باشند، از اينجا مقام والاى على بن ابى طالب عليه السّلام كاملا روشن ميشود، مباهله در سال نهم يا دهم هجرت در اواخر زندگى آن حضرت اتفاق افتاده  است. چهارم: زمخشرى در كشّاف پس از نقل اينكه: رسول خدا فقط‍‌ على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السّلام را با خود به مباهله برد مى‌گويد: براى فضيلت دليلى قويتر از اين واقعه نيست، ابن حجر در صواعق ذيل آيۀ نهم از آيات نازله در شأن اهل بيت، اين را از زمخشرى نقل كرده است" تفسير احسن الحديث برای مطالعه سایر نظرات به لینک زیر مراجعه نمایید. http://quranpuyan.com/yaf_postst38p2_yh-mbhlh-pymbr-dr-qrn-y-mbhlh--mrwz-hm-qbl-njm-st.aspx?= کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛