eitaa logo
قران پویان
455 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
692 ویدیو
615 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا ✅ روشهای و برخورد با از نگاه 🔹مبحث دوم یکی از روشهای برخورد با ظلم وظالم، گرفتن و به نوعی جبران کردن آن است. این روش مورد تایید قرآن هم بوده و آنرا یکی از نشانه های مومنین میداند. خداوند در آیات ۳۶ تا ۳۹ سوره این گونه میفرماید: «فَمَا أُوتِيتُم مِّن شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» ﴿۳۶﴾ مکارم: آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگي دنيا است، و آنچه نزد خدا است براي كساني كه ايمان آورده‏ اند و بر پروردگارشان توكل مي‏كنند، بهتر و پايدارتر است. «وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ» ﴿۳۷﴾ فولادوند: و كسانى كه از گناهان بزرگ و زشتكاريها خود را به دور مى ‏دارند و چون به خشم درمى‏ آيند درمى ‏گذرند «وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ »﴿۳۸﴾ فولادوند: و كسانى كه [نداى] پروردگارشان را پاسخ [مثبت] داده و نماز برپا كرده‏ اند و كارشان در ميانشان مشورت است و از آنچه روزيشان داده‏ ايم مى‏ كنند. وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ ﴿۳۹﴾ فولادوند: و كسانى كه چون ستم بر ايشان رسد يارى مى ‏جويند [و به انتقام بر مى‏ خيزند] مکارم: و آنها كه هر گاه ستمي به آنها رسد (تسليم ظلم نمي‏شوند) و ياري مي‏طلبند. مشابه همین معنا در آیه اخر سوره هم امده است: «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ» ﴿۲۲۷﴾ خرمشاهی: مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند و خداوند را بسيار ياد مى‏ كنند، و پس از آنكه ستم ديده‏ اند انتقامشان را گرفته‏ اند، و كسانى كه ستم كرده‏ اند زودا كه بدانند كه به چه بازگشتگاهى راه خواهند برد سید کاظم فرهنگ http://yon.ir/Qp384 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
✅ وقايع روز سال ۶۱ كاروان امام پس از حركت و طي مسيري كوتاه به منطقه‌اي رملي ‏كه با نخلستان و تپه ماهوري احاطه شده بود رسيد. وقتي به آن جا رسيدند، حضرت ‏فرمود: نام اين زمين چيست؟ عرض شد: كربلا.حضرت فرمود: پروردگارا! از اندوه و بلا به ‏تو پناه مي‌برم. سپس حضرت فرمود: توقف كنيد و رحل اقامت بيفكنيد. به خدا اين جا ‏محل خوابيدن شتران ما و جاي ريخته شدن خون ما و قتلگاه و مدفن ماست و به خدا در ‏اين جا حريم حرمت ما شكسته مي‌شود و جدم همين را به من خبر داده است...‏ سپس اصحاب امام پياده شدند و حر و لشكرش هم در ناحيه ديگري مقابل امام پياده ‏شدند. حضرت در گوشه‌اي نشست و به اصلاح شمشير خود پرداخت در حالي كه اين ‏شعار را مي‌خواند: اي روزگار! چه بسيار صبح و شام كه صاحب و طالب حق كشته گشته ‏و روزگار بدل نمي‌پذيرد و امور به خداي بزرگ بازمي‌گردد و هر موجود زنده‌اي اين راه را كه ‏من رفتم خواهد رفت. زنان حرم ناله سردادند... ام ‏كلثوم صدا مي‌زد اي واي يا محمد، اي واي يا علي، اي وام مادرم، اي واي يا فاطمه، اي ‏واي يا حسن، اي واي يا حسين، اي واي از بيچارگي بعد از تو يا اباعبدالله!‏ هنگامي كه قافله كربلا به منزل رسيد و لشكر حر جلوي امام حسين (ع) و اصحابش را ‏گرفت و خبر مي‌رسيد كه از كوفه لشكر آماده آمدن به كربلاست، جريان واضح گشت و ‏معلوم شد كه حسين (ع) و ياران همراهش كشته مي‌شوند. ابي‌عبدالله يارانش را جمع ‏كرد و خطبه‌اي خواند و پس از حمدوثناي الهي فرمود: اما بعد اي اصحاب من، مي‌بينيد كه ‏چه پيش آمده است. يعني صحبت از كشته شدن است. خيلي مختصر مي‌فرمايد: از عمر ما به همين ‏اندازه باقي مانده است. از آن جمله فرمايشات امام حسين (ع) است كه مي‌فرمايد: 👈آيا ‏نمي‌بينيد كه كار به جايي رسيده كه حق پايمال شده و به آن عمل نمي‌شود و باطل رواج ‏يافته است و به عمل نمي‌شود و از نهي نمي گردد جا دارد كه مومن آرزوي ‏مرگ كند اما من مرگ را جز سعادت نمي‌بينم و زندگي با اين جز ذلت نيست.‏ مقصود آن حضرت را اصحاب فهميدند و اعلام جان نثاري كردند. خورشيد خود را به معركه ‏رسانده و گرماي طاقت‌فرسايش امان همه را ربوده بود و تشنگي بر هر دو سپاه غلبه ‏كرده بود امام (ع) دستور داد كه به همه سپاه حر و اسبهاي آنان آب بدهند و آنان را ‏سيراب كنند و امام (ع) و ياران هم آب نوشيدند.‏ همچنين در اين روز امام حسين (ع) اولين خطبه خود براي سپاه حر را خواندند. آفتاب به ‏وسط آسمان رسيده بود هنگام نماز ظهر بود. امام به حجاج بن مسروق جعفر امر كرد ‏اذان بگويد: سپس امام (ع) با عبا، ردا و نعلين بعد از حمد و سپاس خداوند چنين فرمود: اي مردم، من از خداي شما و شما پوزش مي‌طلبم من پيش شما نيامدم مگر وقتی‌که ‏نامه‌هایتان رسيد قبل از اينكه من شما را بيابم، نامه‌هاي شما به من رسيد كه ما را ‏امامي نيست، شايد خداوند ما را بر هدايت مجتمع كند اگر بر همان گفتار هستيد، من به‌سوی شما آمدم اگر شما به عهدها و پیمان‌های خود، آن‌گونه كه من اطمينان يابم، به من ‏قول مي‌دهيد به سرزمين شما وارد مي‌شوم. آن‌ها ساكت بودند به مؤذن گفته شد اذان را ‏بگويد امام (ع) به حر گفت تو با يارانت نماز بگزار، گفت: نه شما بخوان ما نيز به همراه ‏تو نماز مي‌خوانيم سپس امام با آن‌ها نماز خواند. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول  پیام های سوره از تفسیر نور 🔸 آیات ۳۵-۲۶ *⃣ آنچه سبب دوزخی شدن است،کفر و انکار لجوجانه است نه جاهلانه. «کَفّارٍ عَنِیدٍ» *⃣ کفر و شرک،سرچشمه ارتکاب مفاسد است. کَفّارٍ ... مَنّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ مُرِیبٍ اَلَّذِی جَعَلَ مَعَ اللّهِ *⃣ احکام دادگاه الهی به قدری محکم و حکیمانه است که تجدید نظر ندارد. أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفّارٍ عَنِیدٍ ... فَأَلْقِیاهُ فِی الْعَذابِ الشَّدِیدِ *⃣ دوزخ،دارای درکات و طبقات مختلفی از عذاب است. أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ ... فَأَلْقِیاهُ فِی الْعَذابِ الشَّدِیدِ *⃣ دوست و رفیق بد،انسان را به کجا می کشاند؛انسانی که می توانست با ابرار هم نشین باشد،همراه و هم نشین شیطان گردیده است. «قَرِینُهُ» *⃣ ابلیس،به ربوبیّت خدا معترف است. «قالَ قَرِینُهُ رَبَّنا» *⃣ به هوش باشیم که ابلیس در قیامت از خود سلب مسئولیّت می کند و از منحرفان تبرّی می جوید. «ما أَطْغَیْتُهُ» *⃣ ابلیس کار خود را تنها در محدوده دعوت و وسوسه می داند،نه اجبار مردم. «ما أَطْغَیْتُهُ» *⃣ کار انسان به جایی می رسد که شیطان او را گمراه می شمرد. قالَ قَرِینُهُ ... فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ *⃣ دوزخیان در قیامت با ابلیس جدال و تخاصم دارند. «لا تَخْتَصِمُوا لَدَیَّ» *⃣ به جای جدال و مخاصمه با شیطان در قیامت که سودی ندارد،در دنیا به ستیز با او برخیزیم. «لا تَخْتَصِمُوا لَدَیَّ» *⃣ قهر خدا،بعد از اتمام حجت است. أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ ... قَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْکُمْ بِالْوَعِیدِ *⃣ گفتگوها و جرّ و بحث ها در قیامت،حکم الهی را تغییر نمی دهد و سبب بازنگری و تجدید نظر در حکم نمی شود. «ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ» *⃣ تغییر حکم و تخفیف کیفر ظالم،سبب ظلم به مظلومان است. «ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلاّمٍ لِلْعَبِیدِ» *⃣ به دوزخ افتادن مجرمان،ظلمی است که آنان در حق خود مرتکب شده اند، نه ظلم خدا در حق آنان. أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ ... وَ ما أَنَا بِظَلاّمٍ لِلْعَبِیدِ *⃣ دوزخ،دارای نوعی شعور است و مخاطب خداوند قرار می گیرد و سؤال الهی را پاسخ می دهد. «هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ» *⃣ در تربیت،باید در کنار تهدید،تشویق نیز باشد. أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ ... أُزْلِفَتِ الْجَنَّهُ *⃣ پاکدامنی و پرهیزگاری،بهشت را نزدیک انسان می آورد. «أُزْلِفَتِ الْجَنَّهُ لِلْمُتَّقِینَ» *⃣ ملاک ها و عملکردها مهم است،نه جنسیّت افراد. کُلَّ کَفّارٍ .. لِکُلِّ أَوّابٍ *⃣ گناهکاران را به توبه تشویق کنید. «هذا ما تُوعَدُونَ لِکُلِّ أَوّابٍ» *⃣ راه دریافت بهشت،بازگشت به راه خدا و در راه قرار گرفتن است. «هذا ما تُوعَدُونَ لِکُلِّ أَوّابٍ» *⃣ انسان غیرمعصوم،گرفتار گناه می شود،مهم بازگشت وتوبه است. «لِکُلِّ أَوّابٍ» *⃣ رحمت الهی،نباید عامل غرور گردد،بلکه باید همواره دغدغه و خشیت داشت.(با این که خداوند ارحم الرّاحمین است،ولی باید به خاطر عظمت مقام او خضوع و خشیت داشت.) «خَشِیَ الرَّحْمنَ» *⃣ اگر از ترس جریمه،آبروریزی،انتقاد مردم،کم شدن مزد و..حریم نگاه داشتیم،چندان ارزشی ندارد،ترس از خدا در نهان،نشانه ی خشیت است. «خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ» *⃣ متّقی منحصر کسی نیست که هرگز گناه نمی کند،بلکه کسی که اگر لغزشی پیدا کرد به طور جدّی توبه می کند و دارای قلب و روح منیب است نیز متقی می باشد. لِلْمُتَّقِینَ ... لِکُلِّ أَوّابٍ .. خَشِیَ ... بِقَلْبٍ مُنِیبٍ *⃣ سرچشمه انابه به درگاه خداوند،معرفت مقام الهی و خشیت از اوست. خَشِیَ الرَّحْمنَ ... وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ *⃣ بیم و خشیت الهی در دنیا،سبب ایمنی در آخرت است. خَشِیَ الرَّحْمنَ .. اُدْخُلُوها بِسَلامٍ *⃣ دوزخیان با تحقیر به دوزخ افکنده می شوند، «أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ» ولی بهشتیان مورد استقبال و تحیّت قرار می گیرند. «ادْخُلُوها بِسَلامٍ» *⃣ خداوند هم قهر دارد، «أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ» هم مهر. «ادْخُلُوها بِسَلامٍ» *⃣ به دوزخیان فرمان داده می شود که نزد خداوند سخنی نگویند، «لا تَخْتَصِمُوا لَدَیَّ» ولی خداوند و فرشتگان به اهل بهشت سلام می کنند. «ادْخُلُوها بِسَلامٍ» ، «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ» *⃣ از بهترین نویدها،بشارت به جاودانگی و زوال ناپذیری نعمت ها در بهشت است. «یَوْمُ الْخُلُودِ» *⃣ کسی که در دنیا از هوسها گذشت،در بهشت به آرزوها و خواسته هایش می رسد. لِلْمُتَّقِینَ .. لَهُمْ ما یَشاؤُنَ *⃣ درباره ی دوزخیان،خداوند با عدل خود رفتار می کند، «وَ ما أَنَا بِظَلاّمٍ لِلْعَبِیدِ» ولی درباره ی بهشتیان،با فضلش عمل می کند. «وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ» *⃣ انسان،موجودی بی نهایت طلب است و تنها بی نهایت او را سیراب می کند. «وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuy
#زندگي‌قرآني : هر هفته تمرین #عمل ‌‌به‌ یک دستور قرانی هفته #چهل_ودوم تمرین بیست و هفتم ✅پرهیز از #ریا_ودورویی 🌹رسولخدا صلى اللّه علیه و آله وسلّم: 🔶«لایُقبلُ اللّهُ عَمَلاً فیه مِقدارُ ذَرَّةٍ مِن رِیاءٍ» ♦️خدا عملى را که ذرّهاى از #ریاء در آن باشد قبول ندارد. جامع السعاده . ج2, ص290 ‌گروه عمل به قرآن در پيام رسان ايتا http://eitaa.com/joinchat/245891088C04b58d311d https://eitaa.com/quranpuyan
در واقعه تاريخی قسمت دوم از كتاب شهید مطهری من نمونه‏ هايی از بعضی كه در لفظ ظاهر ، يعنی در شكل قضيه‏ بوجود آورده‏اند و چيزهايی كه نسبت داده‏اند را ذكر می‏كنم . مطلب آنقدر زياد است كه قابل بيان كردن نيست ، آنقدر زياد است كه اگر بخواهيم‏ ‏های دروغی را كه می‏خوانند جمع آوری كنيم شايد چند جلد كتاب پانصد صفحه‏ای بشود !👉 من فقط برای نمونه عرض می‏كنم ، مرحوم حاج ميرزا حسين نوری اعلی الله مقامه ، استاد مرحوم‏ حاج شيخ عباس قمی و مرحوم حاج شيخ علی اكبر نهاوندی در مشهد و مرحوم حاج‏ شيخ محمد باقر بيرجندی محدث كه مرد بسيار فوق‏العاده‏ای بوده است ، محدثی‏ است كه در فن خودش فوق‏العاده متبحر بوده و حافظه‏ای بسيار قوی داشته‏ است كتابی در موضوع منبر نوشته است بنام " لؤلؤ و مرجان " اين مرد بزرگ در همين كتاب نمونه‏هايی از دروغهايی را كه معمول است و به حادثه تاريخی كربلا نسبت می‏دهند ، ذكر می‏كند . آنچه كه‏ من می‏گويم غالبا يا همه آن ، همانهايی است كه مرحوم حاجی نوری هم از آنها ناله كرده است ، و حتی صريحا اين مرد بزرگ می‏گويد : 👈امروز بايد حسين را گرفت اما برای حسين در عصر ما يك عزای جديدی است كه در گذشته نبوده است و آن اينهمه است كه درباره حادثه كربلا گفته‏ می‏شود و هيچكس جلوی اين دروغها را نمی‏گيرد . برای مصيبت حسين بن علی‏ بايد گريست ، ولی نه برای شمشيرها و نيزه‏هايی كه در آن روز بر پيكر شريفش وارد شد ، بلكه به خاطر دروغها . و در مقدمه كتاب هم نوشته است‏ كه فلان عالم بزرگ از علمای هندوستان نامه‏ای به من نوشته و از روضه‏های‏ دروغی كه در هندوستان خوانده می‏شود شكايت كرده و از من خواهش كرده است‏ كه كاری بكنم و كتابی بنويسم كه جلوی روضه‏های دروغ در آنجا گرفته شود . بعد مرحوم حاجی می‏نويسد : اين عالم هندی خيال كرده است كه روضه خوانها وقتی به هندوستان می‏روند دروغ می‏گويند ، نمی‏داند كه آب از سرچشمه گل‏ آلود است و مركز ‏های‌دروغ ، كربلا و نجف و ايران يعنی همين مراكز تشيع است . حالا ، من بطور نمونه تحريفاتی را بيان می‏كنم كه بعضی از اينها مربوط به وقايع قبل از عاشورا ، بعضی مربوط به وقايع بين راه ، بعضی مربوط به ايام اقامت در ماه محرم ، بعضی مربوط به ايام اسارت و بعضی هم مربوط به ائمه بعد از قضايای كربلا ، و اغلب مربوط به روز عاشورا است . حال برای هر كدام دو نمونه می‏آورم . ادامه دارد https://telegram.me/quranpuyan
#دعاهای_روزانه اِلـٰهِي جُودُكَ بَسَطَ اَمَلِي وَ عَفْوُكَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلِي خدايا جود تو آرزويم را گسترده ساخت، و عفو تو از عمل من برترى گرفت. "فرازی از مناجات شعبانیه" @quranpuyan
به نام خدا ✅ روشهای و برخورد با از نگاه 🔹مبحث سوم یکی دیگر از روشهای برخورد با ظالم، ،و گذشت است.خداوند در ادامه آیات سوره شوری که در بالا ارایه شد،گذشت را ارجح بر بر می شمرد. وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ ﴿۳۹﴾ خرمشاهی: و كسانى كه چون به آنان تعدى رسد، انتقام مى‏ گيرند وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ﴿۴۰﴾ فولادوند: و جزاى بدى مانند آن بدى است پس هر كه درگذرد و نيكوكارى كند پاداش او بر [عهده] خداست به راستى او ستمگران را دوست نمى ‏دارد وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُوْلَئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ ﴿۴۱﴾ خرمشاهی: و هركس بعد از ستمى كه ديده است، انتقام گيرد، اينانند كه بر آنان ايرادى نيست‏ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُوْلَئِكَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۴۲﴾ مکارم: ايراد و مجازات بر كساني است كه به مردم ستم مي‏كنند و در زمين به روا مي‏دارند. براي آنها عذاب دردناكي است. وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ﴿۴۳﴾ فولادوند: و هر كه كند و درگذرد مسلما اين [خويشتن دارى حاكى] از اراده قوى [در] كارهاست. سید کاظم فرهنگ http://yon.ir/Qp384 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
✅ وقايع روز سال ۶۱ عمر بن سعد يك روز بعد از ورود امام به كربلا يعني روز سوم محرم با ‏چهار هزار سپاه از اهالي كوفه وارد كربلا شد.‏ برخي نوشته‌اند كه قوم بنوزهره نزد عمر بن سعد آمده و گفتند: تو را به ‏خدا سوگند می‌دهیم كه از اين كار (مقابله با امام حسين (ع)) درگذر و تو داوطلب جنگ ‏با حسين مشو، زيرا اين باعث دشمني ميان ما و بني‌هاشم مي‌شود. عمر بن سعد نزد ‏عبيدالله رفت و استعفا كرد ولي عبيدالله استعفاي او را نپذيرفت و او تسليم شد. برخي از ‏تاريخ نويسان نوشته‌اند عمر بن سعد دو پسر داشت يكي به نام حفص كه پدر را تشويق و ‏ترغيب به رفتن مي‌كرد تا با امام (ع) مقاتله كند ولي فرزند ديگرش او را به‌شدت از اقدام ‏به چنين كاري بر حذر مي‌داشت و سرانجام حفص نيز با پدرش راهي كربلا شد.‏ از وقايعي كه در روز سوم محرم‌الحرام ذکرشده اين است كه امام (ع) قسمتي از زمين ‏كربلا را كه قبرش در آن واقع است از اهل نينوا و غاضريه به شصت هزار درهم خريداري ‏كرد و با آن‌ها شرط كرد كه مردم را براي زيارت قبرش راهنمايي نموده و زوار او را تا سه روز ‏ميهماني كنند.‏ سان بن فائد مي‌گويد من نزد عبيدالله بودم كه نامه عمر بن سعد را آوردند و در آن نامه ‏چنين آمده بود چون من با سپاهيانم در برابر حسين و يارانش پياده شدم قاصدي نزد او ‏فرستاده و از علت آمدنش جويا شوم او در جواب گفت: اهالي اين شهر براي من نامه ‏نوشته و نمايندگان خود را نزد من فرستاده و از من دعوت كرده‌اند. عبيدالله چون نامه ‏عمر بن سعد را خواند، گفت: اکنون‌که در چنگ ما گرفتارشده اميد نجات دارد! ولي حالا ‏وقت فرار نيست.‏ عبيدالله به عمر بن سعد نوشت نامه تو رسيد و از مضمون آن اطلاع يافتم از حسين بن ‏علي بخواه تا او و تمام يارانش با يزيد كنند، اگر چنين نكرد ما نظر خود را خواهيم ‏نوشت! چون اين نامه به دست عمر بن سعد رسيد گفت: مي‌پندارم كه عبيدالله بن زياد ‏خواهان عافيت و صلح نيست عمر بن سعد، نامه عبيدالله بن زياد را به اطلاع امام حسين ‏نرساند زيرا مي‌دانست كه آن حضرت با يزيد هرگز بيعت نخواهد كرد.‏ عبيدالله بن زياد پس از اعزام عمر بن سعد به كربلا، انديشه اعزام سپاهي انبوه را در سر ‏مي‌پروراند و بعضي نوشته‌اند كه مردم كوفه جنگ كردن با امام حسين (ع) را ناخوش ‏مي‌داشتند و هر كس را به جنگ آن حضرت روانه مي‌كردند بازمي‌گشت عبيدالله بن زياد ‏شخصي را به نام سويدبن عبدالرحمان فرمان داد تا در اين مسئله (فرار از جنگ) تحقيق كند ‏و متخلفان را نزد او برد و او يك نفر شامي را كه براي انجام امر مهمي از لشکرگاه به ‏كوفه آمده بود، گرفته و نزد عبيدالله برد و او دستور داد سر آن مرد شامي را از تنش جدا ‏نمايند تا كسي جرئت سرپيچي از دستورات او را نكند! نوشته‌اند كه آن مرد شامي براي ‏طلب ميراث به كوفه آمده بود. عبيدالله شخصاً از كوفه به‌طرف نخيله حركت كرد و كسي را نزد حصين بن تميم كه به ‏قادسيه رفته بود، فرستاد او به همراه چهار هزار نفر كه با او بودند به نخيله آمد، سپس كثر ‏بن شهاب حارثي، محمد بن اشعث، قعقاع بن سويد و اسماء بن خارجه را طلب كرد و ‏گفت: در شهر كوفه گردش كنيد و مردم را به طاعت و فرمان برداي از يزيد و من فرمان ‏دهيد و آنان را از نافرماني و برپا كردن فتنه بر حذر داريد و آنان را به لشکرگاه فراخوانید ‏پس آن چهار نفر طبق دستور عمل كردند و سه نفر از آن‌ها به نخليه نزد عبيدالله بازگشتند ‏و كثير بن شهاب در كوفه ماند و در ميان كوچه‌ها و گذرگاه‌ها مي‌گشت و مردم را به ‏پيوستن به لشكر عبيدالله تشويق مي‌كرد و آنان را از ياري امام حسين (ع) بر حذر ‏مي‌داشت.‏ عبيدالله گروهي سواره را بين خود و عمر بن سعد قرار داد كه هنگام نياز از وجود آن‌ها ‏استفاده شود و هنگامی‌که او در لشکرگاه نخيله بود شخصي به نام عمار بن ابي سلمه ‏تصميم گرفت كه او را ترور كند ولي موفق نشد و به‌طرف كربلا حركت كرد و به امام ‏ملحق و شهيد شد.‏ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول  پیام های سوره از تفسیر نور 🔸 آیات ۴۵-۳۶ *⃣ نابودی امّت ها و تمدّن های گذشته که به خاطر کفر و شرک بوده،چراغ راه آیندگان است. «وَ کَمْ أَهْلَکْنا» *⃣ هلاک قدرتمندان متجاوز،مایه ی تسلّی و امید اهل ایمان است. «وَ کَمْ أَهْلَکْنا» *⃣ نابودی قدرتمندان حقّ ستیز،سنّت الهی است. «وَ کَمْ أَهْلَکْنا» *⃣ علم تاریخ و باستان شناسی،باید سبب شناخت سنّت های الهی در تاریخ و راهیابی به پیام های الهی گردد. «وَ کَمْ أَهْلَکْنا» *⃣ قدرت های مادّی،به هنگام قهر الهی بسیار ناچیزند. أَهْلَکْنا ... أَشَدُّ ... بَطْشاً *⃣ کفّار قریش خود را قدرتمند می پنداشتند،لذا خداوند می فرماید:ما قدرتمندتر از آنان را نابود کرده ایم. «أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً» *⃣ قدرت منهای ایمان،زمینه ساز طغیان و تعرّض به دیگران و کشورگشایی می گردد. «أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِی الْبِلادِ» *⃣ به هنگام قهر الهی،همه راه های نجات حتی برای قدرتمندترین افراد به بن بست می رسد. «هَلْ مِنْ مَحِیصٍ» *⃣ کسانی از تاریخ پند می گیرند که یا از درون مستعد باشند، «لَذِکْری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ» یا از بیرون حق را بشنوند و بپذیرند. «أَلْقَی السَّمْعَ» *⃣ از حوادث تاریخی به سادگی نگذریم،آنها را تحلیل کنیم و درس بگیریم. کسانی که از حوادث عبرت نمی گیرند،قلبشان مرده است. «لَذِکْری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَی السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ» *⃣ شنیدن و گوش دادنی اثر دارد که با توجّه و حضور قلب باشد. «وَ هُوَ شَهِیدٌ» *⃣ در آفرینش تدریجی موجودات،اسرار و حکمت هایی است،وگرنه در قدرت بی نهایت خداوند ضعف و خستگی و خللی راه ندارد و او می تواند با یک اراده و در یک لحظه همه چیز را خلق کند. خَلَقْنَا ... فِی سِتَّهِ أَیّامٍ *⃣ برای قدرت مطلقه الهی،خستگی مفهوم ندارد. «ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ» *⃣ توجّه به قدرت خداوند،سبب صبر و استقامت در برابر ناملایمات می گردد. لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ... فَاصْبِرْ ... *⃣ ارشاد و هدایت و تبلیغ و تعلیم،به صبر و پشتکار نیاز دارد. «فَاصْبِرْ» *⃣ انبیا،با تذکّر و سفارش الهی راه هدایت را پیش می برند. «فَاصْبِرْ» *⃣ صبر در مقابل زخم زبان و نیش و نوش ها،حتی برای پیامبر طاقت فرساست لذا خداوند به آن توصیه می کند. «فَاصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ» *⃣ عامل و پشتوانه صبر،یاد خداست. فَاصْبِرْ ... وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ *⃣ تسبیح خداوند باید همراه با ستایش او باشد.تنزیه او از عیب ها کافی نیست، حمد و ستایش نیز لازم است. «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ» *⃣ ربوبیّت خدا،انگیزه ی ستایشِ ما و ستایش ما،عامل رشد ماست. «بِحَمْدِ رَبِّکَ» *⃣ تسبیح و تنزیه خداوند،بر حمد و ستایش او مقدّم است. «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ» *⃣ برای عبادت و دعا،بعضی از زمان ها اولویّت دارند. قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ ... *⃣ انسان برای تکامل معنوی،به تکرار و تداوم عبادت نیاز دارد. «قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ. وَ مِنَ اللَّیْلِ» *⃣ پیروان پیامبر،بخشی از شب را به عبادت می پردازند. «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ» *⃣ علاوه بر اذکار و نمازهای واجب،نمازها و اذکار مستحب نیز مورد سفارش خداوند است. «وَ أَدْبارَ السُّجُودِ» *⃣ یاد قیامت و کیفر کفّار یاوه سرا،به انسان صبر و استقامت می دهد. فَاصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ ... وَ اسْتَمِعْ یَوْمَ یُنادِ ... *⃣ صیحه آسمانی(صور اسرافیل)در آستانه قیامت،امری قطعی و بجاست(نه تشریفاتی). «الصَّیْحَهَ بِالْحَقِّ» *⃣ معاد،جسمانی است و انسان ها از همین خاک سر برخواهند آورد. «یَوْمُ الْخُرُوجِ» چنانکه در آیات بعد نیز می خوانیم: «تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ» *⃣ یاد این که بازگشت همه به سوی اوست،توان انسان را در برابر مشکلات افزون می کند. فَاصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ ... إِلَیْنَا الْمَصِیرُ ⬅ وظیفه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تبلیغ دین است،نه تحمیل دین. «وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبّارٍ» (پذیرش دین باید با اختیار باشد.) ⬅ محور تبلیغات دینی باید قرآن باشد،زیرا بهترین وسیله تذکّر است. «فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ» *⃣ معارف بلند،منطقی و فطری قرآن،برای پذیرش مردم کافی است و نیازی به اجبار نیست. «ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ» *⃣ پندپذیر کسی است که از قیامت خوف داشته باشد. فَذَکِّرْ ... مَنْ یَخافُ وَعِیدِ *⃣ کسی که قیامت را نمی پذیرد،بهترین تبلیغ ها از بهترین مبلّغان برای او سودی ندارد. «مَنْ یَخافُ وَعِیدِ» 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام برشما : هر هفته تمرین ‌‌به‌ یک دستور قرانی هفته تمرین بیست وهفتم ✅پرهیز از ◀️خداوند در سوره نساء می فرمایند : 🔶إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى‌ يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا «142» النساء 🔸همانا منافقان با خدا مكر و حيله مى‌كنند در حالى كه خداوند (به كيفر عملشان) با آنان مكر مى‌كند. و هرگاه به نماز برخيزند با برخيزند، آن هم براى به مردم و خدا را جز اندكى ياد نمى‌كنند. 👌👈نکته ها منافق، كسى است كه در ظاهر احكام دينى را به جاى مى‌آورد، امّا انگيزه‌هاى او الهى نيست. نماز مى‌خواند، امّا از روى ، و . او گمان مى‌كند با اين روش خدارا فريب مى‌دهد، در حالى كه نمى‌داند خودش را فريب داده و خداوند به درون او آگاه است و جزاى فريبكارى او را می دهد . 👈 ، در نماز، و از ياد خدا، از نشانه‌هاى است. «إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ‌، يُراؤُنَ‌، لا يَذْكُرُونَ» 💫تفسیر نور, جلد 2 ‌گروه عمل به قرآن در پيام رسان ايتا http://eitaa.com/joinchat/245891088C04b58d311d https://eitaa.com/quranpuyan
در قسمت سوم از كتاب ✅دو مسئولیت بزرگ مردم این مطلب را هم در مقدمه باید عرض بكنم: در همه ی اینها مسئول اند؛ یعنی شما مردمی كه اینجا نشسته اید، هیچ خیال نمی كنید كه در این قضیه مسئول هستید و خیال می كنید كه مسئول فقط گویندگان هستند. دو مسئولیت بزرگ، مردم دارند. یك مسئولیت این است كه نهی از منكر بر همه واجب است. وقتی كه می فهمید و می دانید - و مردم اغلب هم می دانند- كه دروغ است، نباید در آن مجلس بنشینید، كه است، بلكه باید مبارزه كنید. 👉 و دیگر این تمایلی است كه صاحب مجلسها و مستمعین به مجلس دارند، مجلس باید بگیرد، باید بشود. روضه خوان بیچاره می بیند كه اگر بنا بشود هرچه می گوید از آن راستها باشد مجلسش نمی گیرد، بعد همین مردم هم دعوتش نمی كنند، ناچار یك چیزی هم اضافه می كند. 👈 این انتظار را مردم باید از سر خودشان بیرون كنند، [نگویند] فلان روضه خوانی كه مجلس او می گیرد، فلان روضه خوانی كه كربلا می كند. كربلا می كند یعنی چه؟ ! شما باید ی راست را بشنوید و معارف و سطح فكرتان بالا بیاید، به طوری كه اگر در یك كلمه روحتان اهتزاز پیدا كرد، یعنی با روح حسین بن علی هماهنگی كرد، و اشكی و لو ذره ای، و لو به قدر بال مگس [جاری شد، ] اگر یك چنین اشكی در حالت هماهنگی روح شما با حسین بن علی از چشم شما بیرون بیاید، واقعاً مقام بزرگی برای شماست. اما اشكی كه از راه قصّابی كردن بخواهد از چشم شما بیاید، اگر یك دریا هم باشد ارزش ندارد. «داد بكشید» یعنی چه؟ ! چرا داد بكشید؟ ! .😞 یك مسئولیت بزرگ این مسئولیت است، [مقاومت در برابر] این انتظاری كه مردم برای كربلا شدن دارند. این خودش است و لهذا غالب جعلیاتی كه شده است، مقدمه ی گریز زدن بوده است؛ یعنی جعل شده است برای اینكه بشود از آن یك گریزی زد و اشك مردم را جاری كرد، 😞و غیر از این چیزی نبوده است. ادامه دارد https://eitaa.com/quranpuyan
#دعاهای_روزانه اَللّهُمَّ اجْعَلِ رَغْبَتى فى ثَوابِکَ وَزُهْدى فیما یُوجِبُ لى اَلیمَ خدایا رغبت و میلم را در پاداش نیکت و پارساییم را در آنچه موجب عذاب دردناک براى من گردد مقرر فرما دعای روز چهارشنبه @quranpuyan
به نام خدا ✅ روشهای و برخورد با از نگاه 🔹مبحث چهارم باسلام.در ادامه موضوع نحوه برخورد با ظالم و و نصرت خواهي عليه او،آيات زير را ملاحظه كنيد: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 1⃣ لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا خدا افشاى بدى ‏هاى ديگران را دوست ندارد ، جز براى كسى كه مورد ستم قرار گرفته‏ است [كه بر ستمديده براى دفع ستم ، افشاى بدى‏هاى ستمكار جايز است] ؛ و خدا شنوا و داناست . (قرآن کریم؛ سوره نساء،‌آیه ۱۴۸) این آیه در واقع استفاده از ابزار مورد نیاز برای انتقام و نصرت خواهی و یاری طلبیدن از دیگران را مجاز می کند و ان بازگو کردن ظلمی است که ظالم بر مظلوم روا داشته است. 2⃣ در انتقام گرفتن ،نباید زیاده روی کرد.دقیقا مقابله به مثل باشد. لشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴿۱۹۴﴾بقره فولادوند: اين در برابر آن ماه حرام است و [هتك] حرمتها قصاص دارد پس هر كس بر شما تعدى كرد همان گونه كه بر شما تعدى كرده بر او تعدى كنيد و از خدا پروا بداريد و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است. مکارم: ماه حرام، در برابر ماه حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شكستند، و در آن با شما جنگيدند، شما نيز حق داريد مقابله به مثل كنيد). و تمام حرامها، (قابل) قصاص است. و (به طور كلي) هر كس به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او تعدي كنيد! و از خدا به پرهيزيد (و زياده روي ننماييد)! و بدانيد خدا با پرهيزكاران است! سید کاظم فرهنگ http://yon.ir/Qp384 🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
✅ وقایع روز سال ۶۱ هجری هنوز آفتاب روز چهارم محرم از منتهي‌اليه افق برنخاسته بود كه كنانه بن ‏عتيق به كاروان امام حسين (ع) ملحق شد. كنانه بن عتيق پيرمردي از شهداي كربلاست كه در حمله نخست به ‏شهادت رسيد و از عابدان و قاريان آن شهر بود و در ايامي كه سيدالشهدا (ع) به كربلا ‏رسيد، خود را به آن حضرت رساند. كنانه يكي از اصحاب امام علي (ع) بود كه در ركاب آن ‏حضرت يك پاي خود را ازدست‌داده بود.‏ همچنين در اين روز عبيدالله ‏بن زياد مردم را در مسجد كوفه گردآورد و خود به منبر رفت و گفت:اي مردم! شما آل ابي ‏سفيان را آزموديد و آن‌ها را چنان‌که مي‌خواستيد يافتيد، يزيد را مي‌شناسيد كه دارای سيره ‏و طريقه‌اي نيكو است و به زيردستان احسان مي‌كند و عطاياي او بجاست. پدرش نيز ‏چنين بود و اينك يزيد دستور داده است كه بهره شما را از عطايا بيشتر كنم و پولي نزد ‏من فرستاده است كه در ميان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسين ‏بفرستم! اين سخن را به گوش جان بشنويد و اطاعت كنيد.‏ سپس از منبر به زير آمد و براي مردم شام نيز عطايايي مقرر كرد و دستور داد تا در تمام ‏شهر ندا كنند كه مردم براي حركت آماده باشند و خود و همراهانش به‌سوی نخيله ‏حركت كرد و حصين بن نمير، حجار بن ابجر، شبث بن ربعي و شمر بن ذي‌الجوشن را به كربلا ‏گسيل كرد که عمر بن سعد را در جنگ با حسين كمك كنند. پس از اعزام عمر بن سعد به ‏كربلا، شمر بن ذي‌الجوشن اولين فردي بود كه با چهار هزار نفر سپاهي آزموده براي جنگ ‏با امام حسين (ع) اعلام آمادگي كرد و بعد يزيد بن ركاب كلبي با دو هزار نفر، حصين بن ‏نصير با چهار هزار نفر، مضايربن وهينه با سه هزار نفر و نصر بن حرثه با دو هزار نفر ‏كه جمعاً بیست هزار نفر مي‌شدند به‌سوی كربلا رفتند. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت 🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_298968339852558441.mp3
14.77M
محمد سروش محلاتی . روز 26 محرم _ مهرماه 1395 دانشگاه شهید بهشتی
⬆️⬆️⬆️ «چارچوب گرته برداری از عاشورا» درباره الگوبرداری از عاشورا دو گرایش در میان دانشمندان ما وجود دارد: الف) ضرورت گرته‌برداری مطلق ب) امتناع گرته‌برداری مطلق در این گفتار این دو گرایش مورد نقد قرار می‌گیرد و دیدگاه سومی اثبات می‌شود. در نظریه سوم: از یک سو الگوگیری در چارچوب همان خصلت‌ها اثبات و از سوی دیگر در بیرون آن نفی می‌شود. این سخنرانی به تبین آن چارچوب که عاشورا را از دیگر مقاطع دوران امامت متمایز می‌کند می‌پردازد. و روشن می‌کند تکرار شعارهای عاشورا در چه شرایطی روا و یا نارواست. محمد سروش محلاتی روز پانزدهم محرم - 26 مهر ماه 1395 - دانشگاه شهید بهشتی @mohammadsorooshmahallati
بسم الله الرحمن الرحیم سلام برشما : هر هفته تمرین ‌‌به‌ یک دستور قرانی هفته تمرین بیست وهفتم ✅پرهیز از ♦️♦️نشانه های در کلام رسول خدا (ص) 👌بهترین محک برای شناخت اعمال از همان معیارهایی است که در روایات اسلامی آمده است: 👈در تحف العقول از پیغمبر اکرم (ص) می خوانیم: 👈«اما علامت چهار چیز است: 🍂هنگامی که کسی در نزد او است تلاش می کند اعمال الهی انجام دهد 🍂و هنگامی که تنها شد در انجام عمل کسل است. 🍂 و در تمام کارهایش اصرار دارد مردم او را مدح و ستایش کنند، 🍂و سعی می کند ظاهرش را در نظر مردم خوب جلوه دهد». ‌گروه عمل به قرآن در پيام رسان ايتا http://eitaa.com/joinchat/245891088C04b58d311d https://eitaa.com/quranpuyan
🔺 در ✨قسمت چهارم 🔺از كتاب ✅نمونه هایی از در شكل این حادثه: در مقدمات قضایا ایشان [قضیه ای ] نقل می كنند و من هم شنیده ام، مكرر هم شنیده ام. 👈یكی از قضایایی كه همه ی ما شنیده ایم [این است كه ] راجع به روابط حضرت أبو الفضل و حضرت سید الشهداء می گویند: روزی امیر المؤمنین علی علیه السلام در بالای منبر بود و خطبه می خواند. امام حسین علیه السلام فرمود: من ام، آب می خواهم، حضرت فرمود: كسی برای فرزندم آب بیاورد. اول كسی كه از جا برخاست، كودكی بود كه همان حضرت أبو الفضل العباس بود. ایشان رفتند و از مادرشان یك كاسه آب گرفتند و آمدند (آن هم با چه طول و تفصیلی) . در حالی وارد شد كه [آن را] روی سرش گرفته بود و آب هم می ریخت. امیر المؤمنین علی علیه السلام چشمشان كه به این منظره افتاد، اشكشان جاری شد. به آقا عرض كردند: آقا شما چرا گریه می كنید؟ فرمود: بله، قضایای كربلا یادم افتاد. معلوم است كه این گریز به كجاها منتهی می شود.👉 حاجی نوری در اینجا بحث عالی ای دارد، می گوید: شما می گویید علی در بالای منبر بود و خطبه می خواند. علی فقط در زمان خلافتش بود كه منبر می رفت و خطبه می خواند، پس در كوفه بوده است. خلافت حضرت امیر در كوفه در چه سالی بود؟ بین سال 36 و 41. در آن وقت امام حسین در چه سنی بود؟ مردی بود تقریباً 33 ساله.😳 می گوید: آیا اصلا این حرف معقول است كه یك مرد 33 ساله در حالی كه پدرش دارد مردم را موعظه می كند، خطابه می خواند، یك دفعه وسط خطابه بدود: آقا من تشنه ام، آب می خواهم؟ ! اگر یك آدم معمولی این كار را بكند، می گویید: چه آدم بی ادب بی تربیتی است! و تازه حضرت أبو الفضل در آن وقت كودك نبوده، یك جوان در حدود پانزده ساله بوده است. یك چنین جعلی، تحریفی [كردند. ] حالا غیر از موضوع دروغ بودنش، از نظر ارزش آیا این شأن امام حسین را بالا می برد یا پایین می آورد؟ مسلم است كه پایین می آورد. یك دروغی به امام نسبت دادیم و آبروی امام را بردیم، طوری حرف زدیم كه امام را در سطح بی ادب ترین افراد مردم تنزل دادیم كه در حالی كه پدری مثل علی دارد حرف می زند تشنه اش می شود، طاقت نمی آورد كه جلسه تمام شود، حرف آقا را قطع می كند: من تشنه ام، بگویید برای من آب بیاورند!😔 👈 درباره ی این ماجرا كه قاصدی از قاصدهای كوفه برای أبا عبد اللّه نامه آورده بود این طور نقل كرده اند- یعنی این طور بسته اند، تحریف و كرده اند- كه آمد خدمت آقا جواب خواست، آقا فرمود: سه روز دیگر بیا از من جواب بگیر. سه روز دیگر كه سراغ گرفت، گفتند آقا امروز عازم به رفتن اند. این هم گفت: پس حالا كه آقا بیرون می روند، من بروم جلال و كوكبه ی پادشاه حجاز را ببینم كه چگونه است؟ رفت دید آقا خودشان روی یك كرسی مثلاً مرصّعی نشسته اند، بنی هاشم روی كرسیهای چنین و چنان نشسته اند، بعد محملها و عَماریهایی آوردند، چه حریرها، چه دیباجها، چه چیزها در آنجا بود! بعد مخدرات را آوردند با چه احترامی سوار این محملها كردند. اینها را می گویند و می گویند، بعد می گویند اما عصر روز یازدهم اینها كه چنین محترمانه آمدند، آن وقت دیگر چه حالی داشتند! . حاجی نوری می گوید: این حرفها یعنی چه؟ ! این تاریخ است، امام حسین در حالی كه بیرون آمد این آیه را می خواند: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ» یعنی خودش را در این بیرون آمدن تشبیه می كرد به موسی بن عمران در وقتی كه از فرعون فرار می كرد و [از شهر] بیرون می آمد «قالَ عَسی رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ اَلسَّبِیلِ» [یك قافله ی بسیار بسیار ساده ای حركت كرده بود. مگر عظمت ابا عبد الله به این است كه یك كرسی مثلا زرّین برایش گذاشته باشند؟ یا عظمت خاندان او به این است كه سوار محملهایی شده باشند كه آنها را از دیباج و حریر پوشانده باشند، اسبهایشان چطور باشد، شترهایشان چطور باشد، نوكرهایشان چطور باشند؟ ! كجا بوده یك چنین چیزهایی؟ !😔 ادامه دارد https://telegram.me/quranpuyan
هدایت شده از قران پویان
#دعاهای_روزانه ✨پروردگارا در آن روز که مردم برانگیخته می‌شوند، مرا شرمنده و رسوا مکن! کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت https://eitaa.com/quranpuyan
به نام خدا ✅ روشهای و برخورد با از نگاه 🔹مبحث پنجم یکی از مصادیق بزرگ ظلم، و کشتن افراد بدون دلیل(یا دفاع در برابر حمله و یا محکومیت به قتل در دادگاه صالح) است که خداوند حق و را برای صاحبان دم قرار داده است. آیه ۳۳ سوره چنین میفرماید: و نفسى را كه خداوند حرام كرده است جز به حق مكشيد و هر كس مظلوم كشته شود به سرپرست وى قدرتى داده‏ ايم پس [او] نبايد در قتل زياده‏ روى كند زيرا او [از طرف شرع] يارى شده است (۳۳) وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا ﴿۳۳﴾ در آیه ۱۷۸ سوره نیز چنین آمده یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد در باره كشتگان بر شما [حق] قصاص مقرر شده. آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن 👈و هر كس كه از جانب برادر [دينى]اش [يعنى ولى مقتول] چيزى [از حق قصاص] به او گذشت‏ شود [بايد از گذشت ولى مقتول] به طور پسنديده پيروى كند 👈و با [رعايت] احسان [خونبها را] به او بپردازد اين [حكم] تخفيف و رحمتى از پروردگار شماست پس هر كس بعد از آن از اندازه درگذرد وى را عذابى دردناك است (۱۷۸) در سوره آیه ۴۵ نیز از بیان حکم قصاص و عفو آن در تورات صحبت شده است. وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۴۵﴾ و در [] بر آنان مقرر كرديم كه جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بينى در برابر بينى و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان مى‏ باشد و زخمها [نيز به همان ترتيب] قصاصى دارند و هر كه از آن [قصاص]درگذرد پس آن كفاره [گناهان] او خواهد بود و كسانى كه به موجب آنچه خدا نازل كرده داورى نكرده‏ اند آنان خود ستمگرانند (۴۵) همانطور که میبینیم در هر دو آیه فوق ،پس از بیان حق قصاص برای اولیای دم،از حق عفو وگذشت آنها هم صحبت شده که خداوند به منظور تشویق عفو و گذشت،آنرا به منزله نیز قلمداد کرده است. سید کاظم فرهنگ http://yon.ir/Qp384 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
✅ وقایع روز سال ۶۱ هجری در روز پنجم محرم‌الحرام سال ۶۱ هجرى قمرى عبيدالله بن زياد مردي را به ‏دنبال شبث بن ربعي فرستاد تا وي را به كربلا گسيل كند. شبث بن ربعي در آن روز خود را به بيماري زده بود و قصد داشت كه ‏ابن زياد او را از رفتن به كربلا معاف كند ولي عبيدالله بن زياد براي او پيغام فرستاد كه ‏مبادا از كساني باشي كه خداوند در قرآن فرموده است چون به مؤمنین رسند گويند از ‏ايمان آورندگانيم و هنگامی‌که به نزد ياران خود كه همان شیطان‌اند، روند اظهار دارند ما با ‏شماييم و مؤمنین را به سخره مي‌گيريم و به او خاطرنشان ساخت كه اگر بر فرمان ما ‏گردن مي‌نهي و در اطاعت مايي، در نزد ما بايد حاضر شوي.‏ شبث بن ربعي شبانگاه نزد عبيدالله آمد تا رنگ گونه او را نتواند به‌خوبی تشخيص دهد. ابن ‏زياد به او مرحبا گفته و در نزد خود بنشاند و گفت: بايد به كربلا روي، پس شبث قبول كرد ‏و عبيدالله او را به همراه هزار سوار به‌سوی كربلا گسيل داشت.‏ پس عبيدالله بن زياد به شخصي به نام زحربن قيص با پانصد سوار مأموریت داد كه بر ‏جسر(پل) صداه ايستاده و از حركت كساني كه به عزم ياري امام حسين (ع) از كوفه خارج ‏مي‌شوند جلوگيري كند. فردي به نام عامر بن ابي سلامه كه عازم بود براي پيوستن به ‏امام (ع) از برابر زحربن قيس و سپاهيانش گذشت، زحربن قيس به او گفت: من از تصميم ‏تو آگاهم كه مي‌خواهي حسين را ياري كني بازگرد! ولي عامربن ابي سلامه به زحربن ‏قيس و سپاهش حمله‌ور شد و از ميان سپاهيان گذشت و كسي جرأت نكرد تا او را دنبال ‏كند. عامر خود را به كربلا رساند و به امام حسين (ع) ملحق شد تا به درجه رفيع شهادت ‏نائل آمد او از اصحاب امیرالمؤمنین علي بن ابيطالب (ع) بود كه چندين جنگ در ركاب آن ‏حضرت شمشير زده است. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
4_298968339852558440.mp3
8.43M
⬆️⬆️⬆️ «قیام امام حسین (ع) فریادی در سکوت» فضای جامعه اسلامی را سکوت گرفته بود و فقط امام حسین (ع) فریاد بر آورد. چرا؟ چرا دیگران در برابر ظلم ساکت بودند و چرا امام حسین (ع) تن به سکوت نداد؟ شب یازدهم محرم - 21 مهر ماه 1395 - اصفهان، بنیاد فرهنگی امام صادق (ع) @quranpuyan
: هر هفته تمرین ‌‌به‌ یک دستور قرانی هفته تمرین بیست و هفتم ✅پرهیز از ◀️خداوند در سوره بقره می فرمایند : 🔶 يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‌ كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى‌ شَيْ‌ءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ‌.(264) بقره اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! بخشش‌هاى خود را با و باطل نسازيد، همانند كسى كه مال خود را براى به مردم، انفاق مى‌كند و ايمان به خدا و روز رستاخيز ندارد. پس مثال او همچون مَثل قطعه سنگ صافى است كه بر روى آن (قشر نازكى از) خاك باشد (و بذرهايى در آن افشانده شود) پس رگبارى به آن رسد (و همه خاك‌ها و بذرها را بشويد) و آن سنگ را صاف (و خالى از خاك و بذر) رها كند! ( نيز) از دستاوردشان، هيچ بهره‌اى نمى‌برند وخداوند گروه كافران را هدايت نمى‌كند. 👈👌نکته ها اين آيه نيز تشبيهى را با خود دارد و نمايانگر باطن اشخاصى است كه به قصد و مى‌كنند. ظاهر عمل اينان مانند خاك، نرم ولى باطن آن چون سنگ، سفت است كه قابليّت نفوذ ندارد. به خاطر سفتى و سختى دلهاى سنگشان، از انفاق خود بهره‌اى نمى‌برند. 💫تفسیر نور ‌گروه عمل به قرآن در پيام رسان ايتا http://eitaa.com/joinchat/245891088C04b58d311d https://eitaa.com/quranpuyan
🔺 در ✨قسمت پنجم 🔺از کتاب حالا من به طور نمونه بعضی از قضایایی را كه در نسبت می دهند، عرض می كنم. ✅یكی از معروف ترین قضایا كه حتی یك تاریخ به آن گواهی نمی دهد، قصه ی مادر حضرت علی اكبر است. البته ایشان مادری به نام لیلا داشته اند، ولی یك مورخ نگفته است كه لیلا در كربلا بوده است.😳 اما چقدر ما روضه ی لیلا و علی اكبر خواندیم، روضه ی آمدن لیلا به بالین علی اكبر! حتی من در قم در مجلسی كه به نام آیة اللّه بروجردی تشكیل شده بود، البته خود ایشان نبودند، همین روضه را شنیدم كه علی اكبر رفت به میدان، حضرت به لیلا فرمود: از جدم شنیدم كه دعای مادر در حق فرزند مستجاب است، برو در فلان خیمه ی خلوت، موهایت را پریشان كن و در حق فرزندت دعا كن، بلكه خداوند این فرزند را سالم به ما برگرداند! .😳 اصلاً لیلایی در كربلا نبوده👉. بعلاوه این منطق منطق حسین نیست.👌 منطق حسین در روز عاشورا منطق جانبازی است. درباره ی علی اكبر تمام مورخین نوشته اند كه درباره ی هركس كه آمد اجازه خواست، اگر به نحوی می شد حضرت عذری برایش ذكر كند ذكر می كرد الاّ برای علی اكبر «فَاسْتَأْذَنَ اَباهُ فَأَذِنَ لَهُ» یعنی تا اجازه خواست، گفت: برو. حالا چه شعرها [خوانده می شود: ] خیز ای بابا از این صحرا رویمنك به سوی خیمه ی لیلا رویم ✅مطلبی الآن یادم افتاد، آن خیلی عجیب بود. چند سال پیش در همین تهران، در منزل یكی از علمای بزرگ این شهر، یكی از اهل منبر روضه ی لیلا خواند. یك چیزی من آنجا شنیدم كه به عمرم نشنیده بودم. گفت وقتی كه حضرت لیلا رفت در آن خیمه و موهایش را پریشان كرد، بعد نذر كرد كه اگر خدا علی اكبر را سالم به او برگرداند و در كربلا كشته نشود، از كربلا تا مدینه ریحان بكارد! (سیصد فرسخ راه است. ) این را گفت، یك مرتبه زد زیر آواز: «نَذْرٌ عَلَیَّ لَإنْ عادوا وَ اِنْ رَجَعوا- لَأَزْرَعَنَّ طَریقَ الطَّفِّ رَیْحاناً» (من نذر كردم كه اگر اینها برگردند، راه طفّ را ریحان بكارم. ) 😳 این بیشتر برای من اسباب تعجب شد كه این شعر عربی از كجا پیدا شد؟ بعد رفتیم دنبالش گشتیم، دیدیم این طفّی كه در این شعر آمده كربلا نیست، «طف» آن سرزمینی بوده كه لیلا [معشوق ] مجنون عامری، همین عاشق معروف، در آن سرزمین سكونت می كرده و این شعر از مجنون است برای لیلی، و این آدم این شعر را برای لیلای مادر علی اكبر و برای كربلا می خوانْد. 😔😔 آخر اگر یك مسیحی یا یك یهودی یا یك آدم لامذهب در آنجا باشد، او كه نمی فهمد كه اینها را این بابا از خودش جعل كرده؛ می گوید تاریخ اینها چه مزخرفاتی دارد! العیاذ باللّه اینها زنهایشان شعور نداشتند؟ «نذر می كنم از كربلا تا مدینه ریحان بكارم» یعنی چه؟ ! ✅ از این بالاتر، می گویند: در همان گرماگرم روز عاشورا كه می دانیم مجال نماز خواندن هم نبود و امام نماز خوف خواند امام فرمود حجله ی عروسی راه بیندازید، من می خواهم عروسی قاسم را با یكی از دخترهایم، لااقل شبیهش هم شده، در اینجا ببینم. (حالا قاسم یك بچه ی سیزده ساله است. ) چرا؟ آخر آرزو دارم، آرزو را كه نمی توانم به گور ببرم. شما را به خدا ببینید، یك حرفی است كه اگر به زن دهاتی بگویی، به او برمی خورد. گاهی از یك افراد خیلی سطح پایین [می شنویم كه ] من آرزو دارم عروسی پسرم را ببینم، عروسی دخترم را ببینم. حالا در یك چنین گرماگرم زدوخورد كه مجال نماز خواندن نیست، می گویند حضرت فرمود كه من در همین جا می خواهم دخترم را برای پسر برادرم عقد كنم و یك شكل عروسی هم شده است در اینجا راه بیندازم. یكی از چیزهایی كه از تعزیه خوان های قدیم ما هرگز جدا نمی شد، عروسی قاسم بود، نوكدخدا، یعنی نوداماد، قاسم نوداماد؛ در صورتی كه این قضیه در هیچ كتابی از كتابهای تاریخی معتبر وجود ندارد. این مرد عالم، حاجی نوری، می گوید: اول كسی كه این [قضیه ] را در كتابش نوشته است، ملا حسین كاشفی بوده در كتابی به نام «روضة الشهداء» و اصل قضیه و صددرصد دروغ است. ادامه دارد @quranpuyn