eitaa logo
قرآن ودعا
328 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
9.4هزار ویدیو
136 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹امام صادق عليه السلام: 🔹️هر اندازه، محبّت و علاقه بنده به زنان (همسرش) بيشتر باشد، ايمانش افزون تر است ♦️العَبدُ كُلَّمَا ازدادَ لِلنِّساءِ حُبّا، اِزدادَ فِی الإيمانِ فَضلاً 📚من لايحضره الفقيه ج3 ص384 💕💛💕✅قرآن ودعا
☀️ (علیه السلام) : 🔸 هر گاه به برادر خود تهمت می‌زند ایمان در قلب او از بین می‌رود، همچنان که نمک در آب ذوب می‌شود. 📔کافی، ج۲، ص۳۶۱ 💕🧡💕✅قرآن ودعا
همسرش میگفت: موقع خداحافظی‌ بهش گفتم ان شاءالله با برگردی رفت و شهید شد اما یادم اومد همیشه به شوخی میگفت: زحمت تشییع م رو به کسی نخواهم داد ----------------------------- 💕🧡💕
☘ سلام صبح بخیر
حضرت امام صادق عليه ‏السلام  احْمِلْ نَفْسَكَ لِنَفْسِكَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ لَمْ يَحْمِلْكَ غَيْرُكَ.   نفست را به خاطر خودت به زحمت و مشقت بیانداز زیرا اگر چنین نکنی دیگری خودش را به برای تو به زحمت نمی افکند. کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 454 ،
✅پرخوری عامل کسالت در عبادت و منشأ بیماری‌ها ✍پیامبر گرامی(ص) فرمودند: دل‌های خود را با خوردن آب و غذای فراوان نمی‌رانید،‌ (زیرا) دل نیز مانند کشتزار است، اگر آب فراوان به آن داده شود می‌میرد. 📚مستدرک الوسائل ج۳ ص۸۰ پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرمایند: از پر کردن شکم بپرهیزید، چه اینکه آن موجب تباهی بدن است، و بیماری‌ بر جای می‌گذارد، و موجب کسالت نسبت به عبادت می‌شود، و روایت شده هر کس غذایش کم باشد، بدنش سالم و قلبش باصفا گردد، هرکس غذایش زیاد شود، بدنش بیمار و قلبش سنگ شود. 📚بحارالانوار ج۶۳ ص۳۳۸ همچنین آن حضرت در روایت دیگری می‌فرمایند:بدان که معده مرکز خانه هر دردی است، و پرهیز(از غذاهای نامناسب و زیاده‌روی در خوردن) اساس هر داروی شفابخش است. 📚بحارالانوار ج۱۰ ص۲۰۵ ❣امام صادق(ع) می‌فرمایند: نزدیکترین حالت بنده به خدا وقتی است که شکم او سبک باشد. 📚بحارالانوار ج۶۶ ص۳۳۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ عليه السلام: 💠مَن كَثُرَ كلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ، و مَن كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَياؤهُ، و مَن قَلَّ حَياؤهُ قَلَّ وَرَعُهُ، و مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلبُهُ، و مَن ماتَ قَلبُهُ دَخَلَ النّارَ. 🔷هر كه سخن بسيار گويد، خطايش بسيار شود و هر كه بسيار خطا كند، شرم و حيايش كم شود و هر كه كم شرم و حيا شود، پارسايى اش كاهش يابد و هر كه پارسايى اش كم شود، دلش بميرد و هر كه دلش بميرد، به آتش رود. 📕نهج البلاغه،حکمت ۳۴۹ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱💔🍃 خاطره‌ای زیبا از زبان مرحوم حجت‌الاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی بنظرم زیبا بود که تقدیم می‌کنم: در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان می‌گفتیم، اما به گونه‌ای که دشمن نفهمد. روزي جوان هفده ساله ضعیف و نحیفي، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان می‌گویی؟ بیا جلو»! یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او». آن بعثی گفت: «او اذان گفت». برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه می‌کنی. من اذان گفتم». مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو». برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد. وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی. الان دیگر پای من گیر است». به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره 1 و 2) زیر زمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش می‌بارید. آن مأمور بعثی، گاهی وقت‌ها آب می‌پاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) می‌دادند که بیشتر آن خمیر بود. ایشان می‌گفت: «می‌دیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه می‌شوم. نان را فقط مزه مزه می‌كردم که شیره‌اش را بمکم . آن مأمور هم هر از چند ساعتی می‌آمد و برای این‌که بیشتر اذیت کند ، آب می‌آورد ، ولی می‌ریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار می‌کرد» . می‌گفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک می‌شوم . گفتم : یا فاطمه زهرا ! امروز افتخار می‌كنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنه‌کام به شهادت برسم» . سرم را گذاشتم زمین و گفتم : یا زهرا ! افتخار می‌کنم . این شهادت همراه با تشنه‌کامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت،‌ این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن . دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم . تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمی‌خورد و دهانم خشک شده است . در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب می‌آورد و می‌ریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا می‌زد که بیا آب آورده‌ام . اعتنایی نکردم . دیدم لحن صدایش فرق می‌کند و دارد گریه می‌کند و می‌گوید : بیا آب آورده‌ام . مرا قسم می‌داد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم . عراقی‌ها هیچ‌ وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمی‌خوردند . تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد ، طاقت نیاوردم . سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و می‌گوید : «بیا آب را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق می‌کند». همین‌طور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم . لیوان دوم و سوم را هم آورد . یک مقدار حال آمدم . بلند شدم . او گفت : به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن ! گفتم : تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمی‌کنم . گفت : دیشب، نیمه‌شب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت : چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) شرمنده کردی . الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم . ایشان فرمودند : به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آورده‌ای را به دست بیاور اگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد . فقط بگو لبيک يازهرا (س) حماسه‌های ناگفته (به روايت علی اكبر ابوترابی)، عبد المجيد رحمانيان، انتشارات پيام آزادگان، چاپ اول : ۱۳۸۸،صفحات ۱۲۵-۱۲۷ 💕💜💕
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✨✺‌﷽‌‌‌✺✨۞✦┄ سلام الله علیها : کسی که عبادت های خالصانه خودش را به سوی خدا بفرستد خداوند بهترین مصلحت خودش را به سوی او می فرستد. 📚بحار الأنوار ج ۷۰ ص ۲۴۹ 🤲 ✨یا زهرا سلام الله علیها✨ 💕💛💕