✒نویسنده توئیت فوق، پس از دیری رطب و یابس بافتن در "ایراننال"، متوجه شد که مسئولین "تلهویزیون"، بر کرامت انسانی اش انگشت نهادهاند! خواستم به همگنان این موجود که کماکان از "نال" ارتزاق می کنند، گفته باشم که هر از گاه نگاهی به کرامتشان بیندازند، که از بیخ و بُن مورد دستیازی و سرقت قرار نگرفته باشد!
✔️پ ن: عمله نال گمان میبردند که حاشیه امن دارند و آبروریزیهایی از این دست، تنها از بیبیسینشینان و امثال رعنا رحیمپور و...الخ سراغ می گیرد، غافل از اینکه شتر دستیازی به کرامت انسانی (با هر ترجمهای)، درِ خانه جملگی آنان زانو خواهد زد و این تازه از نتایج سحر است.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒شک نکنید که نه این کمینه، نه آنان که به اسم استاد در این تیاتر حاضر و نه احتمالا جمعی که به عنوان تماشاچی در این معرکه جمع شده اند، نه "سید!؟جعفر پیشهوری"، نه "قاضی محمد"، نه "عبدالرحمن قاسملو"، نه "عزالدین حسینی" و نه حتی "عبدالله مهتدی" و...الخ را بهدرستی میشناسند، نه از کارنامه آنان باخبرند و نه از تاثیرات مستقیم یا غیرمستقیم اینان بر تاریخ معاصر ایران، چیزی میدانند. دمِخروسِ بیسوادی در این میان، دود شدن دوگانه تاریخی ترک و کُرد و اصطلاحا "یکی کردن رشت و مازندران"، در قطارکردن اسمهاست! ماجرا ملغمهای است از بازخوانی رطب و یابسهای ویکیپدیایی یا چیزی شبیه به آن و آمیختن قدری نام و شعار به ادا و اطوار، به شکلی که گوینده و شنونده حس کنند، که فیل هوا کرده و زمین و آسمان را به هم دوخته اند! به عبارت دیگر شکلی است از تخلیه یک انرژی، یا خشمی مبهم و موهوم! از این روی که کلیت داستان در همین حدود پوچ و مبتذل است، از این جماعت نه آبی گرم می شود و نه ره به جایی میبرند!
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒حملِ به صحت در باره اباطیل فوق آمده، این است که نویسنده فردی سربههواست و در مواردی که اظهار لحیه میکند، ابتداییترین مدارک و اسناد را نمی بیند! وگرنه پَرتترین افراد نیز میدانند، که اگر "حجاب قانونی" و "گشت ارشاد" چند حامی جدی در میان فقهای معاصر داشته باشد، یکی از آنها زنده یاد آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی(قده) است. می ماند تَذکار به دو نکته:
یک: جای فردی با این سطح از مهملبافی، هر جا که باشد، قطعا دانشگاه نیست. احتمالا او بتواند در حوزه فعالیت های یَدی، کارآمدتر باشد!
دو: دُم خروس دوم این است، که گوینده گمان برده که شان فقیه به جای درک مُراد شارع، الصاق قهری و ناگزیر مدارک فقهی به ذهنیت معوّجی است، که توئیتنویس آن را "حقوق مردم" انگاشته است! از منظر او فقیه قبل از ورود به فرآیند اجتهاد، باید تصمیم خود را گرفته باشد و ذهنیت های نامبرده و همگنانش را، بر شرع تحمیل کند.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒یکی نیست از این موجود "مهربون" بپرسد: تو را چه به مشروطه و مشروطهخواهان؟ پدر بزرگت مشروطهخواه بود، که به مجلس می گفت: طویله؟ و تیمورتاش را وامیداشت که پیشاپیش، فهرست نمایندگان را به فرمانداران ارسال کند؟ پدرت مشروطه خواه بود که در طول ۳۷ سال سلطنت، جنم برگزاری یک انتخابات را نداشت؟ و دست آخر هم گفت: هر کس عضو حزب من نمیشود، یا به زندان برود، یا به خارج؟ و اساسا در نظر کلی، کِی سلطنت در ایران مشروطه بوده است؟ و از آن کلان تر مگر مشروطهخواهان جز از شر شاهبازی و مفاسدش، تفنگ به دست گرفتند؟
اگر کسی کتاب تاریخ سوم راهنمایی را به دست این نابغه بدهد، به او خدمتی کرده است!
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
محمدرضا کائینی
✒برخی وقایع در آمَد و بودِ خویش، آشکارا تابلوی دگرگونیاند و گاه صاحبان قلم، سخت بتوانند در توضیحِ بیشترشان بنویسند. معمایی مینمایند حلشده، یا نامهای گشوده، که همه میتوانند در وصف آن بگویند. حتی عدهای میمانند که در این فقره، چگونه میتوان تکراری نگفت؟ این اما، تنها یک سوی ماجراست. از طرف دیگر، چنین پیشامدهایی بس مهیب و مقهورکننده سَر می رسند. به نوعی بر سر مناسبات و ساختارهای باسمهای اما تحمیلی هوار میشوند، که انسان را به فریاد کردنِ خود میکشانند!
القصه، در هفتاد و هفت سال پیش، ابوالهولی را در قبله آغازین مسلمانان عَلَم کردند و خلق الله را واداشتند، که واقعا یا ظاهرا از آن بترسند! در این میان اما، تنها در ادواری محدود و توسط افرادی معدود، "لُخت بودن پادشاه" فریاد شد! برای این موجود ناشناخته مختصاتی تصویر میشد، که هر ناظری را به خود سانسوری و حتی خودسرکوبی در برابر آن سوق میداد! بدیهی است که در چنین شرایطی، حتی مترسکِ سرِ جالیز هم قوی می شود و رستم دستان نیز، خویش را می بازد! با این همه دربِ غولپروری، همواره بر یک پاشنه نخواهد چرخید و عده ای نیز میآیند، که نه تنها این در را به شکل همیشگیاش نخواهند گشود، بَل عقده های فروخفته را، به صورت لگد و پتک بر آن فرو خواهند آورد!
هفتاد و هفت سال گذشت، قدری هم دیر شد، اما نهایتا در روزی که سپری گشت، مردمِ باریکهای(که دیگر باریک نیست و در گستره عظیمِ یک شب و روز، رو به فربهی نهاد و تقریبا به مرزهای کرانه باختری رسید)، تاریخ فلسطین را دوباره آغازیدند و برگذشته مُهر تمام نهادند! مردمی که تا چند سال پیش، جز دست به سنگ بردن نمیدانستند و بقای خود را تنها با استقبال از بمب و موشک اسرائیلی تصویر میکردند، بر قلب این موجود آدمخوار تیری زدند، که تا پایان حیات از آن خون خواهد چکید! آنان دیواری را فروریختند، که در پس آن نهانخانه موت و حیات صهیونیستها و شیشه حیاتشان معلوم شد! اسرائیل، دیروز خاتمه خویش را به نظاره نشست و از این به بعد، تنها حیاتی نباتی خواهد داشت! این حکومت حتی اگر از گیجی مزمن نیز به درآید و اسب کشتار را زین کند، چه در پیش خواهد گرفت؟ ادامه سلاخی؟ سپس؟ دیگر هیچ! بله، اسرائیل در بن بست "هیچ" گرفتار آمده و بهتزده در فنای ابدی فرو خواهد رفت!
این اشارت را به جلال آلاحمد تقدیم میکنم که شش دهه قبل، سوسیالیسم اسرائیلی را "خررنگ کنی" لقب داد و جمعی را بیدار کرد!
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒در احوال یکی از مجانین شهیرِ فرهنگ عامه آوردهاند، که هرگاه کسی از پشت بر سرش می زد، برای انتقام دستی به سَر جلویی فرود میآورد! حال حکایت اسرائیل است که از سر عجز مزمن در برابر حماس، از حمله کور به غزه آویخته، زن و بچه میکشد و ساختمان خراب میکند! سیاستپژوهان گفته بودند: تمامیتخواهی وقتی به آخر و استیصال می رسد، تنها جنون نشان می دهد، میزند که زده باشد، یا میکشد که کشته باشد! آیا حماس با حمله به غیرنظامیان غزه، پایان می یابد؟ آیا در پی این حملات، حماس از چشم مردم آن خطه میافتد؟ یا مورد حمایتی افزون قرار خواهد گرفت؟ گمان میرود که حتی یک کودک نیز پاسخ این پرسشها را بداند، اما روزگار چنان بر اسرائیل سخت گرفته، که عاقله خویش وانهاده است!
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒در بهمن چهلویک که جلال آل احمد به اسرائیل رفت، این کشور در گستره آسیا و جهان، هنوز به مساله تبدیل نشده بود. آنچه وجود داشت، اصل تاسیس این حکومت بود که در جای خود، مورد تخطئه کشورهای اسلامی و متفکران آن قرار داشت. جلال در آغاز، اگرچه جامعهسازی اسرائیلی را در خور توصیف دید، اما دیری نگذشت که سوسیالیسم صهیونی را "خررنگکنی" لقب داد! داستان به اینجا ختم نشد و پس جنگ های اعراب و اسرائیل، مقاله ای منتشر کرد که: "آغاز یک نفرت" عنوان گرفت. آقای نویسنده بانگ برآورده بود: دوستان سوسیالیست! پس از این همه رذالت و کشتار، شب ها با وجدان آرام می خوابید؟...این جنگ عواقب وخیمی دارد، اسرائیلیها هم به صراحت اعلام کردهاند، که گذشته بازنمیگردد...
اینها بخشی از نکاتی بود، که نویسنده در نشست بازخوانی "سفر به ولایت عزرائیل" مطرح ساخت. خواستم بگویم که در رستاخیز این روزهای فلسطین و همزمان با صدمین سال تولد آل احمد، بازخوانی این اثر آموزنده و تداعیگر می نماید.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
◀️نشست بازخوانی اثر "سفر به ولایت عزرائیل"، که در روز یکشنبه ۲۳ مهرماه ۱۴۰۲، از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
◀️نشست بازخوانی اثر "سفر به ولایت عزرائیل"، که در روز یکشنبه ۲۳ مهرماه ۱۴۰۲، از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini