eitaa logo
راه؛ رشدآگاهانه_هوشمندانه🌱
1.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
149 فایل
🪐 راه مسیری که با تیم متخصص در حوزه خانواده و سبک زندگی 💪 و با راهبری دکتر حانیـه مازارچی میتونی آگاهانه رشد کنی 🌱 و هوشمندانه از زندگی لذت ببری با ما هـــــــم راه شو 🦋 ♥️ راه ارتباطی @Nasibeh24 🏡 رویشکده مادر و کودک راه @raah_mom_kids
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱چقدر لذت بخش هست که نکات با دقت بررسی می کنید 📌 منظور مهد های هست که بخاطر راحتی و اذیت نشدن، پدر و مادر و مداح و سخنران و... بچه ها از مجلس جدا می‌کنند و بچه ها بهره ی از فضای معنوی روضه نمی‌برند. مهد و فضای که ،حسینه ی کودکان باشد و بچه ها از فضای روضه نیز بهره می‌برند، مد نظر نیست. 🌱 نظر شخصیم، این هست که مسایل تربیتی را صفر و صدی نبینیم یک روند رشدی هست بصورت پیوستار، رفتارها اثر می‌گذارد 🌹برای اینکه بچه ها، فضای روضه درک کنند و از طرف دیگر آزادی عمل داشته باشند و مجلس برایشان خسته و کلافه کننده نشود و... با یک دستورالعمل ثابت و واحد ، امکان پذیر نیست 🌱پس بهتره برای اقدام موثر در این موضوع تربیتی مانند مسائل دیگر تربیتی ، به روش های اجرایی، صفر و صدی نگاه نکنیم ╲\╭┓ 🔆🌱 @khrshidkhane ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
༺⃟• 🏴‌ྃ﷽ 🏴༺⃟• ‌ུྃ هر صبح دست ادب بر روی سینه می گذاریم و با افتخار عرضه می‌داریم: ما🌟 ✾࿐༅ 💚 ༅࿐✾ پروردگارا از تو ممنونم که مابینِ شلوغی های شهر، این گدا را واردِ شهرِ مُحرّم کرده ای...🌱 🤲🏻❤️ ┄┅══🏴🌷🏴══┅┄ ⏳━ لحظه‌شماری تا ظهور ذکر روز چهارشنبه ‌: یاحی‌یاقیوم ✅ بیست و هشتم تیر ۱۴۰۲ ✅ اول محرم ۱۴۴۵🏴 ✅ نوزدهم ژوئیه ۲۰۲۲ 🏴✨أللَّھُمَ‌صَلِّ‌؏َلی‌مُحَمَّد‌وَآلِ‌مُحَمَّدوَ؏َـجِّلْ‌فَرجھُمَ✨🏴 با چون خورشید بدرخشید. ┏━━☀️┓ 🆔 @khrshidkhane ┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیشب در کتابخانه پدری قدم میزدم بیاد شب‌های افتادم که با چشمانی قرمز و بدنی خسته وارد منزل می شدید از شب اول محرم تا آخر صفر وقف امام حسین علیه‌السلام بودند منبر های متعدد و اشک های برآمده از دل تصور لرزش و بالا و پایین رفتن شانه های پرابهت شان در زمان ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام جلوی چشمم هست ما را با عشق حسین🖤 بزرگ کرده اند تصاویر : همچنان که به فکر عشق حسینی پدر بودم گوشی مو باز کردم، دوستان پدر بیاد شان عکس فرستاده بودند. با چون خورشید بدرخشید ‎‎┄┄┅┅❅☀️🌱☀️❅┅┅┄┄ 🔅@khrshidkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫✨اگه احساس می‌کنی همہ چیزتو از دست دادی، یادت باشه درختا هم هر سال برگاشونو از دست می‌دن‌ اما هنوزم بلند ایستادن و منتظر روزهای بهترن .. ┏━━☕️┓ 🆔 @khrshidkhane ┗💠━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راه؛ رشدآگاهانه_هوشمندانه🌱
#خاطره دیشب در کتابخانه پدری قدم میزدم بیاد شب‌های افتادم که با چشمانی قرمز و بدنی خسته وارد منزل
👇👇 خدا رحمتشون کنه اون سالی که به عنوان پیرغلام امام حسین علیه السلام ، رفته بودن بیت رهبری خیلی خوشحال بودن میگفتن این بهترین مقامیه که بهم دادن 🖤🌱🖤🌱🖤🌱 به اسم و رسم های دانشگاهی و اجتماعی اصلا کار نداشتند به پیرغلام امام حسین علیه‌السلام بودن افتخار می کردند👌 با چون خورشید بدرخشید ‎‎┄┄┅┅❅☀️🌱☀️❅┅┅┄┄ 🔅@khrshidkhane
راه؛ رشدآگاهانه_هوشمندانه🌱
👇👇 یادمه به روضه خون ها میگفتن نگید حضرت زهرا قربونش برم و یا حضرت زینب فداشون بشم خوشتون میاد کسی قربون ناموستون بره معنی نداره شما که نامحرمید با این ادبیات حرف بزنید جالب بود برام دقتشون 🌱🖤🌱🖤🌱🖤🌱 دقت استاد در احترام به ارزشهای دینی به خصوص اهل بیت علیهم‌السلام بسیار زیاد بود. با چون خورشید بدرخشید ‎‎┄┄┅┅❅☀️🌱☀️❅┅┅┄┄ 🔅@khrshidkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در خدمتِ کارمندان خانم صدا و سیما با موضوع حجاب و عفاف بصورت کارگاهی و پرسش و پاسخ هستم ان شاءالله گزارشی از محتوای جلسه تقدیم خواهد شد🌱🌹 #جلسات #روزمرگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راه؛ رشدآگاهانه_هوشمندانه🌱
📌مجموعه توانمندسازی بانوان خورشید خانه برگزار می‌کند: 1⃣🌱اولین میکرو لایو آموزشی «خانواده ی بانشا
📌مجموعه توانمندسازی بانوان خورشید خانه برگزار می‌کند: 2⃣🌱دومین میکرو لایو آموزشی «خانواده ی بانشاط » ✅شنبه ۳۱ تیر۱۴۰۲ ساعت ده و‌نیم الی یازده صبح با موضوعِ ت زیبا بچین🌱 📌لطفا رسانه باشید و دوستان تان را به این لایو دعوت کنید. با چون خورشید بدرخشید. ┏━━☀️┓ 🆔 @khrshidkhane ┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
༺⃟• 🏴‌ྃ﷽ 🏴༺⃟• ‌ུྃ هر صبح دست ادب بر روی سینه می گذاریم و با افتخار عرضه می‌داریم: ما🌟 ✾࿐༅ 💚 ༅࿐✾ پروردگارا تورا سپاس که پیرو بهترین و دلیرترین بندگانت هستیم که ما را به نیکوترین و کریمانه‌ترین خصلت‌ها توصیه کرده‌ و از غیر آن باز داشته‌اند..‌.🌱 🤲🏻❤️ ┄┅══🏴🌷🏴══┅┄ ⏳━ لحظه‌شماری تا ظهور ذکر روز پنج‌شنبه ‌: لااله‌الاالله‌الملک‌الحق‌المبین ✅ بیست و نهم تیر ۱۴۰۲ ✅ دوم محرم ۱۴۴۵🏴 ✅ بیستم ژوئیه ۲۰۲۲ 🏴✨أللَّھُمَ‌صَلِّ‌؏َلی‌مُحَمَّد‌وَآلِ‌مُحَمَّدوَ؏َـجِّلْ‌فَرجھُمَ✨🏴 با چون خورشید بدرخشید. ┏━━☀️┓ 🆔 @khrshidkhane ┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب مهر و اقتدار دکتر زارعی.pdf
1.24M
📚📚📚 مهر و اقتدار در خانواده _ضرورت عشق و مهرورزی به خانواده _ نقش های خانواده _ الگوی مهر و اقتدار. کتابی پر محتوا و مفید از استاد بزرگوارم دکتر محمدزارعی توپخانه با چون خورشید بدرخشید ‎‎┄┄┅┅┅❅📚❅┅┅┅┄┄ 🔅@khrshidkhane
در این مورد صحبت داریم ... نظر شما چیه؟؟ لایو شنبه ۳۱تیر ساعت ده و‌نیم در این زمینه هم صحبت می کنیم
دویدن... ✍ملیحه سادات مهدوی من آقای مداح نیستم! ولی اگر بودم، تمام این ده شب روضه‌ی عمه می‌خواندم! اینطور رسم است که روضه‌خوان‌ها هر شبِ محرم، روضه‌ی یکی از شهدا را بخوانند. من هم می‌خواندم، اما به سَبکِ خودم! مثلا شبِ اول که روضه‌ی مسلم، باب است، از آنجایی می‌خواندم که خبرِ مسلم را آوردند، خبر آنقدر وهم‌آور بود که همانجا یک عده از کاروان حسین جدا شدند، زینب صورت برگرداند دید دارند می‌روند! هِی نگاهِ حسینش کرد، هِی نگاهِ این ترسیده‌ها که به همین راحتی حسین را رها می‌کنند... هر چه که باشد، خب خانم است دیگر! حتما تَهِ دلش خالی شد، اما دوید خودش را رساند به حسین: دورت بگردم عزیر خواهر، همه‌شان هم که بروند، خودم هستم... بعد هم دوید سمتِ خیامِ بی‌بی‌ها، آرامشان کرد، دل‌داریشان داد، نگذاشت یک وقت بترسند... باز دوید سمت حسین، باز برگشت سمت زن‌ها و بچه‌ها... هی دوید این سمت باز برگشت آن سو، که نگذارد یک وقت دلهره به جان طفل یا زنی بیفتد ... یا مثلا شبِ چهارم که روضه‌ی جناب حر را میخوانند، از آنجایی میخواندم که حر راه را بست، میگفتم زینب پرده‌ی کجاوه‌ها را انداخت تا یک وقت این زن‌ها و بچه‌ها چشمشان به قد و قامت حر نیفتد و قالب تهی کنند! بچه‌ها را مشغول بازی کرد، زن‌ها را گرمِ تسبیح... همان روز، بینِ خیمه‌ها آنقدر دوید و آنقدر به دانه‌دانه‌شان سر زد و به تک‌تک‌شان رسید که تا شب خودش از پا افتاده بود اما نگذاشت یک وقت کسی از اهل حرم، آب توی دلش تکان بخورد... یا مثلا وقتی قرار بود روضه‌ی هر کدام از شهدا را بخوانم، میگفتم هر کس از شهدا که به زمین افتاد زینب تا وسط میدان هروله کرد، بالای سر هر شهیدی رفت خودش همانجا شهید شد، اما نگذاشت حسین کنار شهید، جان بدهد! برای همه شهدا دوید، به عدد تمام شهدا به دادِ حسینش رسید، از کنار تمام مقتل‌ها حسین را بلند کرد و به خیمه‌گاه رساند... اما نوبت به دو آقازاد‌ی خودش که رسید، دوید توی پستوی خیمه‌گاه خودش را پنهان کرد، یک جایی که یک وقت با حسین چشم به چشم نشود و خدای نکرده حسین یک لحظه از رویَش خجالت بکشد، حتی پیکرها را هم که آوردند از خیمه‌گاه بیرون نیامد، می‌خواست بگوید حسین جان اصلا حرفش را هم نزن، اصلا قابلت را نداشت، کاش جای دو پسر دوهزار پسر داشتم که فدایت شوند.... در تمام روضه ها، محور را زینب قرار میدادم و اول و آخرِ همه‌ی روضه‌ها را به زینب گره می‌زدم... آنقدر از زینب می‌خواندم و از زینب میگفتم تا دلها را برای شام غریبان آماده کنم... بعد تازه آن وقت روضه‌ی اصلی را رو می‌کردم... حالا این زینبی که از روز اول دویده، از روز اول به داد همه رسیده، از روز اول نگذاشته آب توی دلی کسی تکان بخورد... حالا تازه دویدن‌هایش شروع شده... اول باید یک دور همه‌ی بچه‌ها و زن‌ها را فرار بدهد... یک دور دنبال یک یکشان بدود، یک وقت آتش به دامنشان نگرفته باشد... یک دور تمامشان را بغل کند یک وقت از ترس قالب تهی نکرده باشند... در تمام این دویدن‌ها دنبال این هشتاد و چند زن و بچه، هِی تا یک مسیری بدود و باز برگردد یک وقت آتش به خیمه زین العابدین نیفتاده باشد... بعدِ غارتِ خیمه‌گاه، باز دویدن‌های بعدش شروع شود، حالا بدود تا بچه‌ها را پیدا کند... بچه‌ها را بشمارد و هی توی شماردن‌ها کم بیاورد و در هر بار کم آمدنِ عددِ بچه‌ها، خودش فروپاشد و قلبش از جا بیرون شود و باز با سرعت بیشتر بدود تا گم شده‌ها را پیدا کند... بعد باز دور بعدیِ دویدن‌هایش شروع شود، هِی تا لب فرات بدود قدری آب بردارد، خودش لب به آب نزند، آب را به زن‌ها و بچه‌ها بنوشاند و دوباره بدود تا قدری دیگر آب بیاورد.... تازه اینها هنوز حتی یک خرده از دویدنهای زینب نبود... از فردای عاشورا که کاروان را راه انداختند، تازه دویدن‌های زینب شروع شد! زینب هِی پِی این شترهای بی جحاز دوید تا یک وقت بچه‌ای از آن بالا پایین نیفتد... تا یک وقت، سری از بالای نیزه‌ها فرونیفتد... من آقای مداح نیستم ولی اگر بودم تمام این ده شب، روضه‌ی دویدن‌های زینب را می‌خواندم... آن وقت شب یازدهم که مجلسم تمام میشد و بساط روضه‌ها از همه جا جمع می‌شد، دیگر خیالم راحت بود، اینها که روضه‌های زینب را شنیدند، تا خودِ اربعین خواهند سوخت، حتی اگر دیگر جایی خبر از روضه نباشد... ✍ملیحه سادات مهدوی اجر این روضه و اشکی که با خوندن این چند سطر به چشم کسی بیاد، تقدیم به پدر و مادرم که همه چیزم و بطور خاص محبت اهل‌بیت رو مدیونشون هستم. @sharaboabrisham