eitaa logo
ربط عاشقی 🇵🇸
3.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
103 فایل
ربط دل من و تو ربط عاشقی‌ست/اینجا سخن ز کهتر و مهتر نمی‌رود رهبرحکیم انقلاب ۹۲/۲/۲ بانوان ستاد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان اصفهان ارتباط با ادمین: @jebhe97
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ فراخوان «لشگر فرشتگان»؛ 💢 جمع آوری خاطرات بانوان جهادگر در روزهای کرونایی 📌 فراخوان «لشگر فرشتگان» به همت انتشارات تلاوت آرامش جهت جمع آوری خاطرات روزهای کرونایی منتشر و علاقه مندان تا فرصت دارند که خاطره نگاره های خود را ارسال نمایند. ✔️علاقه‌مندان برای شرکت در این مسابقه، خاطره‌نگاره‌های خود را به‌صورت مکتوب یا فایل صوتی به @l_fereshtegan در یکی از پیام‌رسان‌های «بله»، «سروش»، «ایتا»، یا به شماره ۰۹۱۹۰۳۳۰۱۵۹ در «واتس آپ» یا به نشانی ایمیل fereshtegan99@chmail.ir ارسال کنند. @rabteasheghi
✨دعای روح‌بخش ▪️ استاد محمد داستانپور ▪️ حاج علیرضا شریفی زمان: پنج‌شنبه ۹ مرداد، ساعت ۱۶:۳۰ مکان: چهارباغ عباسی، مدرسه امام صادق علیه‌السلام با همکاری 🔹 مرکز فرهنگی آینه 🔹 گروه فرهنگی فانوس 🔹 مجتمع فرهنگی باران 🔸 به منظور رعایت مسائل بهداشتی، استفاده از ماسک و همراه داشتن بطری آب الزامی است. 🔸 افراد دارای علایم بیماری از حضور در مراسم خودداری کنند. 🔸 با توجه به اجرای برنامه در فضای باز، لطفا زیرانداز به همراه داشته باشید. @rabteasheghi
صدای جلز ولز روغن درون ماهی‌تابه بد جوری با اوضاع درونی ام هم‌آهنگ شده بود... کم‌کم داشت خونم به جوش می‌آمد! بار سوم بود که خواهش کردم صدای تلویزیون را کم کند، این سریال را که مناسب او نیست، نبیند و لباس‌هایش را که وسط هال پهن شده‌اند، جمع کند. اما هیچکدام را گوش نمی‌داد! داشتم در ذهنم برایش خط و نشان می‌کشیدم و انواع محرومیت ها را اعمال می‌کردم که یک لحظه نگاهم به لبخندی که روی یخچال چسبانده بودم افتاد و جمله‌ای که زیرش نوشته بودم، من را از این حال و اوضاع در آورد: «یه مامان خلاق مشکلش رو با گفت‌وگو حل میکنه نه با تهدید» بیخیال سرخ کردن شامی‌ها، گاز را خاموش کردم و به تبع قانون خانه، با دیدن لبخند، هرچند تصنعی، لب‌هایم را باز کرده و ادای خنده را در آوردم تا شاید به قول ژاپنی‌ها، هورمون شادی در مغزم ترشح شود... صلواتی زیر لب فرستادم، جرعه ای آب خنک نوشیدم و نشستم. ادامه👇 @rabteasheghi
ربط عاشقی 🇵🇸
صدای جلز ولز روغن درون ماهی‌تابه بد جوری با اوضاع درونی ام هم‌آهنگ شده بود... کم‌کم داشت خونم به جو
صلواتی زیر لب فرستادم، جرعه ای آب خنک نوشیدم و نشستم. انصافا موثر بود و دیگر موسیقی متن برایم تیز و آزار دهنده نبود! حتی مغزم شروع کرد به توجیه رفتارش: ثنا فقط ۸ سال دارد! تنهاست و با این اوضاع کرونایی، تمام مدت در خانه است... حتما دلش پیش بچه های همسایه است که از صبح صدای خنده و بازی شان قطع نمی‌شود. چاره ای ندارد بجز پناه بردن به تلویزیون! مگر خواندن کتاب و بازی های تک نفره یا حتی اجرای نمایش با من چقدر جذابیت دارد که کل روزش را پر کند؟! مدت ها بود فهمیده بودم که فاصله‌ی سنی زیاد بین بچه ها ایده‌ی خوبی برای مدیریت زندگی نیست! اما کمی برای جبران دیر بود... فقط می‌شد تصمیم گرفت، تک بچه ماندن، ضرر این فاصله ی سنی را دوچندان نکند. و جای شکرش باقی بود که ما این تصمیم را مدتی پیش گرفته بودیم... شربت خنکی آماده کردم و دوستانه به سمتش رفتم و سعی کردم مادر خلاقی باشم... با دیدن نی پیچ‌وتاب خورده و عروسکی درون لیوان نگاهش از صفحه ال‌سی‌دی به من جلب شد وبرگ‌های نعنا و حلقه‌ی لیموی داخلش، تیر خلاصی بود به تمام مقاومتی که به خرج می‌داد تا مرا نبیند و نشنود... کنارش نشستم و سر حرف را با خبر گردش آخر هفته باز کردم و کم کم تلاش کردم تا با ایجاد ارزش افزوده، جذاب تر از تماشای سریال بنظر برسم... وقتی گفتم گریه هایش مقابل پنجره فولاد، نتیجه داده و به عنایت امام رضا(علیه السلام) قرار است خواهر یا برادری پیدا کند، از ذوق، سر از پا نشناخت، لباس‌هایش را خودجوش جمع کرد و هرچند نامرتب، اما بی نیاز به تذکر چند باره، داخل کمد گذاشت... تلویزیون خاموش شده بود و انرژی مضاعفی برای بازی و ساخت کاردستی پیدا کرده بود... و من با ذهنی آرام، فرصت کوتاهی پیدا کردم تا شام نیمه آماده‌ام را به سرانجام برسانم. و تمام مدت این حقیقت در ذهنم چرخ می‌خورد که وقتی خبر آمدن بچه‌ی دیگر، چنین شوری ایجاد می کند، خودش که بیاید چه انقلابی به پا می کند! @rabteasheghi
📿 روز عرفه، روز دعا و استغفار و است. دعای سراسر عشق و شور و سوز در روز ، که سیدالشهداء امام حسین (علیه‌السّلام) در مراسم عرفات انشاء فرموده است، نشان‌دهنده‌ی آن روحیه‌ی شیدائی و عشق و شوری است که پیروان اهل‌بیت در یک چنین ایامی باید داشته باشند. ✨ این ایام را بدانید. فرصت مال شماست. همچنان که امروز فرصت پیشرفت، فرصت شکوفائی، فرصت حرکتهای بزرگ سیاسی و انقلابی و اجتماعی مال شما جوانهاست، فرصت توجه به خدای متعال و الهی و مستحکم کردن رابطه‌ی قلبی با خدا هم متعلق به شماست.  🎙 رهبر حکیم انقلاب ۱۳۹۰/۰۸/۱۱ @rabteasheghi
📚 کتاب  اثر سارا عرفانی، رمانی امروزی و دینی است که سبک­‌های مختلف از زندگی انسانی را پیش روی هم قرار می‌دهد و شما را به هم ذات پنداری با آن مجبور می‌کند. ادامه👇 @rabteasheghi
ربط عاشقی 🇵🇸
📚 کتاب #پنجشنبه_فیروزه‌ای اثر سارا عرفانی، رمانی امروزی و دینی است که سبک­‌های مختلف از زندگی انسانی
📚 کتاب  اثر سارا عرفانی، رمانی امروزی و دینی است که سبک­‌های مختلف از زندگی انسانی را پیش روی هم قرار می‌دهد و شما را به هم ذات پنداری با آن مجبور می‌کند. روایت دینی این رمان از ساختارهای عادی و روزمره و قابل دسترس زندگی امروزی است، نه آثاری که به تمامی در مسجد و مکان­‌های مذهبی می‌گذرد، بلکه می‌توان گفت در زمره آثار آپارتمانی و لوکس و شبه ­‌روشن فکرانه است. شخصیت بسیار چشمگیر و جذاب این رمان، غزاله است. او دختری دانشجو، دم بخت با باورهایی به شدت مذهبی است اما از افعال دخترانه نیز دور نیست. این شخصیت به شدت رئال و واقعی‌ست و مخاطب حس نمی‌کند که شخصیتی نچسب به بدنه رمان وصل شده و آن را در بستر جامعه پیدا می‌کند. امروزه رمان دینی که در دل قصه‌اش به موضوع به روش‌هایی کاملا اسلامی و ایرانی بپردازد؛ بسیار کم مورد توجه نویسندگان ایرانی بوده است. پنجشنبه فیروزه‌ای با روایتی از یک دانشجو که اهل ادا در آوردن نیست و شخصی بسیار مهربان است، آغاز می‌­شود. اما رمان پس از این مقدمه وارد رابطه ظریف چند دختر دانشجو می‌­شود که برای زیارت به مشهد مقدس وارد شده­‌اند. اوج رفتار در نگارش این رمان و رو‌در‌رو قرار دادن سبک‌­های مختلف زیستی را در این بخش از رمان می‌توان جستجو کرد. نویسنده با زیرکی و در عین حال رعایت جنبه‌های مختلف عفاف، مخاطب را به درون تو در توی ذهن جوان دانشجویی می­‌برد که در این سفر همراهند. او تصویری ظریف و زیبا از اندیشه و نگاه و از زاویه یک دختر جوان در بستر رویدادهایی که داستان پیش پای او می‌­گذارد روایت می‌کند. @rabteasheghi
🔆 اگر به حکمت عید قربان توجه شود، خیلی از راه‌ها برای ما باز میشود. 🔆 بالاتر از ایثار جان، در مواردی ایثار عزیزان است. 🔆 حضرت ابراهیم علیه‌السلام در راه پروردگار، به دست خود عزیزی را قربان میکرد؛ آن هم فرزند جوانی که خدای متعال بعد از عمری انتظار به او داده بود. 🎙رهبر حکیم انقلاب @rabteasheghi
💠 آغاز ثبت نام پنجمین دوره کشوری همزمان در بیش از 100 شعبه در سراسر کشور 📌 ثبت نام مرحله اول تا پنجم ترم تابستان 1399 📆 مهلت ثبت نام تا ✅ ثبت نام نهایی از طریق لینک زیر👇 https://zarinp.al/321669 🌐 شماره تماس برای راهنمایی بیشتر (ساعت9الی16) 📲09921339202 @rabteasheghi
کارشناس روحانی برنامه داشت از فضیلت‌های ماه و ایام لیالی عشر و اعمال و احکامش می‌گفت و از اینکه هر کدام از این اعمال چه ثواب‌ها که ندارد و چه تقرب‌ها که حاصل نشود و من لابلای هیاهوی دختر سه سال‌و‌نیمه ام که تازگی ها لاک پشت"اینجا" شده و با بستن یک شال قرمز روی صورتش، وردنه به دست برای پیدا کردن قاتلان حاج قاسم تمام خانه را چون مخفیگاه "شرودر" زیر و زبر می‌کند؛ در حالیکه لقمه های پیراشکی را برای نهار پر می‌کردم و پیچ می‌دادم به زحمت تلاش می‌کردم حواسم را با برنامه چفت کنم بلکه چیزی عایدم شود که صدای دومی درآمد...آه که این نوبت‌های شیر چقدر زود می‌رسد.... ادامه👇 @rabteasheghi
ربط عاشقی 🇵🇸
کارشناس روحانی برنامه داشت از فضیلت‌های ماه و ایام لیالی عشر و اعمال و احکامش می‌گفت و از اینکه هر ک
آه که این نوبت‌های شیر چقدر زود می‌رسد.... بغلش کردم، بسم الله گفتم و.... تا شیرش را بخورد و بادگلویش را تقدیمم کند و کمی تکانش بدهم تا بخوابد نیم ساعتی گذشت. برنامه تمام شد...داغ کردم؛ مثل پیراشکی‌های توی ماهیتابه...صدای جلز و ولزم رفت بالا....مثل پیراشکی‌های توی ماهیتابه: آخه خدایا من که با دوتا بچه فسقلی و کلی کار تو نمازهای یومیه‌ام موندم، این تزا دیگه چیه میدی برا تقرب؟تو که خودت اوضاعو می بینی...می دونی برا یه نماز معمولی باید چند تا شکلک جورواجور توی قنوت و تشهد دربیارم و چندبار وقت سجده و رکوع اسب بشم و سواری بدم تا از رکعت اول به دوم صعود کنم! تسبیحات بعد از نمازهام هم که دیدی سی و سه مرتبه آغون،سی و دو مرتبه پاغون و یه دور کامل تسبیح داد ماما لالا. من هنر کنم نماز صبح‌هام لب طلایی نشه باید کلاهمو بندازم هوا، ورژن جدید خلقتت از اذان صبح تا نزدیکای طلوع یا شیر میل می‌فرماید یا نمیفرماید و اما نِق‌اش رو می زنه. با این اوضاع و احوال خودت بگو برای یه زن تو شرایط من دیگه وقت و حالی هم برای مستحبات و اعمال ماه می‌مونه؟اصلا بزار ببینم جای یه مامان مثل من تو دین کجاس؟ گوشیم را برداشتم و توی اپلیکیشن احادیث جستجو کردم: مادر شیرده "نتیجه ای یافت نشد" نیامد. یک لیست بلند بالا آمد که این اولیش بود: پیامبر خدا فرمود: إذا أرضَعَت کانَ لَها بِکلِّ مَصَّةٍ کعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ إسماعیلَ، فَإِذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَک عَلی جَنبِها، و قالَ: اِستَأنِفِی العَمَلَ؛ فَقَد غُفِرَ لَک؛ هر گاه فرزند خود را شیر دهد، به هر مکیدن نوزاد، پاداشی به او دهند برابر است با آزاد کردن بنده ای از فرزندان اسماعیل. و هنگامی که از شیردادن فرزند خود فارغ شود فرشته بزرگواری بر پهلویش زند و گوید: اعمال خود را از سر بگیر که خداوند تو‌ را آمرزیده است. لبخند شرمگونه ای نشست گوشه لبم:خدایا بخشید،من و چه به فضولی تو کار شما!شما همین مسیر خودتو ادامه بده بنظرم. منم دیگه حرفی برای زدن ندارم. 🖊لیلا نیکخواه @rabteasheghi