eitaa logo
ربط عاشقی 🇵🇸
3.2هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
110 فایل
ربط دل من و تو ربط عاشقی‌ست/اینجا سخن ز کهتر و مهتر نمی‌رود رهبرحکیم انقلاب ۹۲/۲/۲ بانوان ستاد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان اصفهان ارتباط با ادمین: @jebhe97
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 برنامه‌ریزی برای تربیت 👈 جوانی که تربیت می‌شود در کار فرهنگی، باید به معنای واقعی کلمه اعتقاد داشته باشد به کشورش؛ مؤمن به و نظام، مؤمن به ، ، . 💡 کار فرهنگی این است. خب، این کار آسانی نیست؛ خیلی کار سختی است. این می‌خواهد. 🎙رهبر حکیم انقلاب ۱۳۹۴/۰۸/۲۰ @rabteasheghi
ربط عاشقی 🇵🇸
🇮🇷 سرنوشت کشور، سرانگشت دانشجویی 📌 نشست اول: بررسی نقش مجموعه‌های دانشجویی در انتخابات‌های جمهوری ا
📸 گزارش تصویری 🔆 نشست دانشجویان فعال فرهنگی با حضور نمایندگان ۱۱ مجموعه و تشکل دانشجویی از دانشگاه‌های: 🔸️ اصفهان 🔸️ صنعتی 🔸️ علوم پزشکی 🔸️ پیام نور مرکز 🔸️ آزاد خوراسگان 🔸️ آزاد خمینی شهر 🔸 علوم پزشکی کاشان 🔸 شهرکرد 🔸 یزد 🔹️ با حضور: کارشناس محترم جناب آقای ظریفی، فعال فرهنگی سیاسی 🔹️ گفتگو پیرامون نقش مجموعه‌های دانشجویی در انتخابات‌های جمهوری اسلامی 📆 یکشنبه ۲۹ فروردین ماه ✦➤ @khanedaneshjooyan @rabteasheghi
🔻 محروم واقعی 🌙 ماه رمضان، يك استثنايي است... ❗️ مگر ممكن است كه انسان وارد سفره‌ كريم بشود و از آن‌جا، محروم خارج بشود؟ 🛑 واقعي، آن كسي است كه نتواند در ماه رمضان، را به دست بياورد. 🎙 رهبر حکیم انقلاب @rabteasheghi
🔰 گروه علمی فرهنگی فتح برگزار می‌کند: ✅دوره مقدماتی مطالعات زنان 👤 مدرس: دکتر علی غلامی(هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) 💠13 جلسه آموزشی 🔶سرفصل ها: ♨️علاقه جنسی یا گناه ذاتی در جهان قدیم، آشفتگی غرائزو میلها، انضباط جنسی، غریزه عشق،عشق و عفت ♨️مقام انسانی زن از منظر قرآن، مبانی طبیعی حقوق خانوادگی،تفاوت های زن و مرد،زن و استقلال اجتماعی ♨️خواستگاری و نامزدی، مهریه و نفقه، ارث و دیه، ازدواج موقت، تعدد زوجات، حق طلاق ♨️مسئله حجاب،تاریخچه و فلسفه پوشش در اسلام، علت پیدایش حجاب، حجاب اسلامی ♻️مطالب براساس کتب( اخلاق جنسی در اسلام و غرب، نظام حقوق زن در اسلام، مسئله حجاب) شهید مطهری 🔖ثبت نام و اطلاعات بیشتر 👇 📱09393579193 🆔 @fatehan_admin2 @rabteasheghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 خاطره‌ای از همسر محترم روحانی مجاهد و انقلابی، شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمجتبی نواب صفوی، به بهانه‌ی رحلت این بانوی بزرگوار: ☕️ بعد از افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم. حتی نان خشک! ️فقط لبخندی زد. این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم. 🥛وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم. باز آقا لبخندی زد. بعد نماز صبح گفتم. بعد از نماز ظهر هم گفتم. تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریما! اذان مغرب را گفتند. 📿 آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند: امشب سفره افطار نداریم؟ گفتم پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم؛ نداریم! نیست! 💦 آقا لبخند تلخی زد و فرمود یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟ خندیدم و گفتم : صد البته که هست. رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم و بشقاب و قاشق آوردم. پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا. هنوز لیوان پر نکرده بود. صدای در آمد. طبقه پایین پسرعموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در. 👥 آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند. آقا فرمود تعارف کن بیایند بالا. همه آمدند. سلام و تحیت و نشستند. آقا فرمود : خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند. من هم گفتم بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم. آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند. در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف همان پسرعموی آقا گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهدند. الحمدلله آب در لوله ها هست! فراوان! مرحوم نواب چیزی نگفت. یوسف رفت در را باز کند. 🥘 وقتی برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد. گفتم اینا چیه؟! گفت: همسایه بقلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده. گفت بگویم هر چی فکر کردند این همه غذای پخته را چه کنند؛ خانمش گفته چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه (سلام‌الله‌علیها). گفته بدهند خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارد. آقا یک نگاه به من کرد. خندید و رفت. من شرمنده و شرمسار؛ غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم. کارشان که تمام شد، رفتند. 💬 آقا به من فرمود، دو نکته: اول این که یک شب، سحر و افطار بنا به حکمتی تاخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟ دوم وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟ 💡بعد فرمود: مشکل خیلی‌ها همینه. نه سکوتشون از سر انصافه، نه سر و صداشون. وقتِ نداشتن، جیغ می زنند. وقتِ داشتن، بخل و غفلت! منبع: http://serateshgh.com @rabteasheghi
ربط عاشقی 🇵🇸
🎥 ببینید... 🔆 ویژگی‌های یک موثر فرهنگی ✔️ اتکا به مبانی اسلامی ✔️ شجاعت در عمل ✔️ شجاعت در فهم ✔️
42.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید... 🔆 نقش جنسیت در فعالیت‌های یک موثر فرهنگی ✔️ زنان باید و ابزارهای فرهنگی ویژه‌ی خودشان را خوب بشناسد تا خوب از آن بهره ببرند و تاثیرگذار باشند. ✔️ زنان تنها وارد راهی نمی‌شوند، اگر زن وارد میدان شد به دنبالش وارد می‌شود. ✔️ بایستی را برای رسیدن جامعه به بلوغ فرهنگی، به کار گرفت. ✔️ و... 🔅 از مباحثه بانوان فعال فرهنگی شهر اصفهان پیرامون بایسته‌ها و رسالت‌های بانوی موثر فرهنگی 🎞 برای دیدن فیلم‌ کامل این نشست و سایر کلیپ‌ها به صفحه‌ی ربط‌عاشقی در آپارات مراجعه بفرمایید: https://aparat.com/v/Odp5Z @rabteasheghi
9.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید... ❇️ این نمی‌شود مگر با تشکیل جبهه! ✊ این طرف هم باید جبهه تشکیل بشود... ⚠️ از افراد و حتی مجموعه‌ها به تنهایی کار بر نمی‌آید؛ باید یک انجام بگیرد. 💡 این کار هم جز با حضور مردم امکان ندارد. 🗓 به مناسبت سالروز دیدار فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با رهبر حکیم انقلاب ۹۲/۲/۲ @rabteasheghi
💬 گفتگوی ویژه خبری، شبکه دو 🕥 امشب حوالی ساعت ۲۲:۳۰ دکتر بانکی پور فرد 🔻رئیس کمیسیون مشترک جوانی جمعیت و حمایت از خانواده @rabteasheghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 یکشنبه آخر 📓 معصومه رامهرمزی در کتاب یکشنبه آخر به عنوان یک زن رزمنده از خاطرات خود سخن می‌گوید. او در سال‌های جنگ دفترچه یادداشت کوچکی داشته که گاه و بیگاه چیزهایی در آن می‌نوشته است. ⚜ این دختر خرمشهری با شروع جنگ پا به جبهه می‌گذارد و تا پایان آن، عمر و بهترین لحظات زندگی‌اش را صرف کمک به رزمندگان می‌کند. ❇️ یکشنبه آخر دارای لحنی ساده و صمیمی است که باعث می‌شود، بار دیگر عظمت جنگ را احساس کنید. از طرفی نگاه طنزآمیز راوی و خاطرات در آن طنز تلخی ایجاد کرده که جالب توجه است؛ رام‍ه‍رم‍زی در سخت‌ترین شرایط هم لبخند را فراموش نکرده و امیدوار بوده است. 📖 در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: "نزدیک غروب بود و ما هنوز در قبرستان بودیم. به مادرم گفتم آرام باش و نگذار روحیه دیگران تضعیف شود. مادرم فریاد زد من کاری به دیگران ندارم، من بچه‌ام را از دست داده‌ام، لعنت به صدام، لعنت به آمریکا. گاهی مادرم به زبان لری شروع به مرثیه‌سرایی می‌کرد. گاهی از خاطرات زمان کودکی اسماعیل می‌گفت و اصلا حالت عادی نداشت. آن‌قدر خاک قبرستان را بر سر و چادرش ریخت که زیر خاک پیدا نبود و مرتب از خدا طلب صبر می‌کرد، زبان به خاک می‌زد و از خاک طلب صبر و تحمل می‌کرد. مادرم اسحق را صدا می‌کرد: اسحق، شهربانو، خدیجه، ابراهیم، فرحناز کجایید! برادرتان شهید شد. امشب آرام نخوابید اسماعیل در قبرستان تنهاست. اسحق کمرت شکست برادرت رفت." @rabteasheghi