eitaa logo
رادیو فرهنگ
272 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
29 فایل
رادیو فرهنگ را بخوانید، ببینید و بشنوید... رادیو فرهنگ را روی موج اف ام ردیف ۱۰۶ و ای ام ردیف ۵۸۵ بشنوید . آدرس تارنما رادیو فرهنگ: www.radiofarhang.ir دنیای فرهنگ و هنر و ادبیات همین جاست😍
مشاهده در ایتا
دانلود
📔📖 کتابخانه فرهنگ 📖📔 📚 معرفی کتاب « اسم تو مصطفاست» به قلم راضیه تجار»: در کتاب «اسم تو مصطفاست»، زندگی‌نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده را به روایت همسرش، سمیه ابراهیم‌پور و قلم راضیه تجار می‌خوانید. راضیه تجار با قلم شیوا و زیبای خود داستان زندگی این شهید بزرگوار را از زبان همسرش نوشته است. از زمانی که مصطفی و سمیه که یکی زاده شمال و دیگری زاده جنوب بود باهم در تهران آشنا شدند و پیمان عشق بستند تا زمانی که روح یکی آنقدر بزرگ شد تا دیگر در پوست خودش نگنجید و به معراج رفت... در بخشی از این کتاب می خوانید : ماه رمضان از راه رسیدو من با اینکه نمی‌توانستم روزه بگیرم، دوست داشتم سحرها بیدار شومو کنار تو بشینم. دل می‌خواست لحظه لحظه بودنت را حس کنم، ولی تو نمی‌خواستی صدایم بزنی. بی‌تابی محمدعلی نمی‌گذاشت خواب پیوسته‌ای داشته باشم.... 🎙️ صدای فرهنگ را بشنویم... (📲📻Fm106) بله | سروش | سایت | ایتا | آپارات | ویراستی | رادیو نما @radiofarhang_irib
📔📖 کتابخانه فرهنگ 📖📔 📚 معرفی کتاب «هواتو دارم» به قلم «محمدرسول ملاحسنی»: کتاب «هواتو دارم» روایت زندگی شهید مدافع حرم مهندس مرتضی عبدالهی است.مهندس مرتضی عبدالهی دل حاج قاسم را با اختراع و نوآوری‌اش نرم کرد! مسجد بود که مرتضی را مرتضی کرد. آقا مرتضی عبداللهی جوانی باهوش و شجاع بود که به انواع و اقسام هنرهای رزمی تسلط داشت. عشق به جهاد و شهدا را از همان اول می‌شد به وضوح در او دید. و در آخر هم خدا او را فراخواند و به او گفت «هواتو دارم» تا با شهادت، آسمانی شود. در بخشی از کتاب می خوانیم: صدای اذان که از مناره‌های مسجد محل داخل خانه ریخت، چشم‌هایم باز شد. نور جای تاریکی را گرفت. همهٔ آن چیز که دیده بودم، خواب بود؛ ولی خیلی روشن. یک تصویر کاملاً گویا که می‌خواست من را زنده کند.... 🎙️ صدای فرهنگ را بشنویم... (📲📻Fm106) بله | سروش | سایت | ایتا | آپارات | ویراستی | رادیو نما @radiofarhang_irib
📔📖 کتابخانه فرهنگ 📖📔 📚 معرفی کتاب «مجید بربری» به قلم «کبری خدابخشی دهقی»: کتاب «مجید بربری» (پناه حرم)، روایتگر زندگی شهید مجید قربان­خانی است که به حُرّمدافعان حرم شهرت پیا کرد. مجید قربان­خانی جوانی 28 ساله ای که در سفر اربعین دچار تحول شد و از مسیر قبلی خود توبه کرد. کسی که لات محل و همیشه در جیبش چاقو بود، زمانی که نام حضرت زینب(س) را شنید، توبه کرد و حُرّ زمان خود شد *در بخشی از کتاب می خوانیم:* مجید را به ¬خاطر کار در مغازه نان بربری داییش «مجید بربری» صدا می‌زدند. زندگی مجید را می¬شود به دو بخش تقسیم کرد: بخش اول، که به دلیل محیط و روحیاتش، او را به این سمت کشانده بود. داشتن یک قهوه خانه باعث شده بود تا سبک زندگی¬اش به آدم¬هایی که در آنجا رفت¬ وآمد می¬کردند گره بخورد... 🎙️ صدای فرهنگ را بشنویم... (📲📻Fm106) @radiofarhang_irib
📚 *معرفی کتاب «بیست سال و سه روز» به قلم «سمانه خاکبازان»:* کتاب «بیست سال و سه روز»، داستان زندگی شهید مصطفی موسوی است.او عاشق موسیقی بود؛ هم پاپ و هم سنتی. اگر با بچه ­های فامیل جمع می ­شدند، می ­زدند به دل جاده و می­ رفتند سفر، گاهی قلیان هم می­ کشید؛ اما نماز اول وقتش هیچ وقت ترک نمی شد... *در بخشی از کتاب می خوانیم:* وقتی خیال سید مصطفی راحت شد که مادر سراغ کارهایش رفته برگه دومی را از لای کتابش بیرون کشید و به آقاسید گفت: رضایت نامه دوم امضا می کنی؟» آقاسید لبخندی زد و گفت ای کلک فکرشو میکردی مامان بیاد نه؟»... 🎙️ صدای فرهنگ را بشنویم... (📲📻Fm106) @radiofarhang_irib
📔📖 کتابخانه فرهنگ 📖📔 📚 معرفی کتاب «چای خوش‌عطر پیرمرد» به قلم «سید سعید هاشمی»: کتاب چای خوش‌عطر پیرمرد، داستان‌هایی جذاب و خواندنی از زندگی شهید سیدحسن مدرس است. مدرس، از شخصیت‌های مهم و تاثیرگذار دوران معاصر است که هرگز در برابر ظلم سر خم نکرد. و تاثیر بسیاری بر جریان‌های انقلابی پس از خود داشت... در بخشی از کتاب می خوانیم: جوان‌ها حسابی می‌خندیدند. کیف می‌کردند. مدرّس هیچی نمی‌گفت؛ ساکت بود. حتی نگاه‌شان نمی‌کرد. نمی‌خواست عصبانی شود. سر به زیر بود و سوار بر اسب جلو می‌رفت.... 🎙️ صدای فرهنگ را بشنویم... (📲📻Fm106) @radiofarhang_irib
📔📖 کتابخانه فرهنگ 📖📔 📚 معرفی کتاب «متولد زندان» به قلم «مرتضی احمر»: کتاب متولد زندان ماجرای یک نخبه‌ای ایرانی است که جذب یکی از سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی شده و برای آن‌ها در چندین نوبت جاسوسی می‌کنند. این کتاب قصه فردی است که در دل تاریکی به روشنایی قدم می‌گذارد و پرورش پیدا می‌کند؛ ولی دوباره خودش با پای خودش وارد تاریکی می‌شود. در بخشی از کتاب می خوانیم: خدا لعنتشون کنه!... داداش!... داداش! کجایی!... چرا رفتی؟!.. خدا نابودشون کنه...» این کلمات هیچ‌وقت از ذهنم خارج نمی‌شوند. حتی حالا که دارم خاطراتم را برای این آقا تعریف می‌کنم. صدای شیون عمه‌پروانه هنوز توی گوشم است... 🎙️ صدای فرهنگ را بشنویم... (📲📻Fm106) بله | سروش | سایت | ایتا | آپارات | ویراستی | رادیو نما @radiofarhang_irib
📔📖 کتابخانه فرهنگ 📖📔 📚 معرفی کتاب «بیروط» به قلم «ابراهیم اکبری دیزگاه»: کتاب بیروط حاوی چند داستان و روایت از مستندسازی است که از آلمان به بیروت می‌رود. این کتاب با بخشی به نام «یک‌شنبه - یکم خرداد ۹۲» آغاز و با بخشی تحت‌عنوان «۱۲ تیرماه ۱۳۹۲؛ دوشنبه؛ یعقوب‌آغاجی» به پایان رسیده است.... *در بخش از این کتاب می خوانیم:* «صبح با صدای زنگ تلفن بیدار شدم. دوباره عمر الماجد می‌خواست من را ببیند. نمی‌دانم این بشر چه می‌خواهد از من؟ ازش می‌ترسم. آخر چه معنایی دارد یک جوان سنّی که پدرش رفیق ملک عبدالله یا ملک فلان است، بخواهد به‌وسیلهٔ من شیعه بشود؟ آن هم به‌وسیلهٔ من! واقعاً جای شگفتی دارد. کار دنیا را ببین، یک نفر را اتّفاقی در یک آب‌میوه‌فروشی ببینی، بند کند به تو که می‌خواهم شیعه شوم... 🎙️ صدای فرهنگ را بشنویم... (📲📻Fm106) @radiofarhang_irib
📔📖 کتابخانه فرهنگ 📖📔 📚 معرفی کتاب «شاهرخ نامه» به قلم «دانیال قاسمی پور»: کتاب «شاهرخ نامه» نوشته دانیال قاسمی‌پور روایت داستانی از زندگی شهید شاهرخ ضرغام . داستانی که براساس ده‌ها ساعت مصاحبه و آثار مکتوب متعدد نگاشته شده است. نویسنده کوشیده از تکرار آن چه در فضای مجازی و آثار پیشین یافت می‌شود دوری کند... در بخش از این کتاب می خوانیم: خسته و کلافه عرق از پیشانی پاک می کنم و نگاهی به اطرافم می اندازم. نگاه نافذ مردی درشت اندام نظرم را جلب میکند. ریش پرپشت دارد و کلاه مشکی ساده بر سر و خستگی از تمام صورتش می بارد بر هر سوی خیابان. رنگ زمان به رنگهایش نشسته و چه بیشمار قصه ها که این جا از برابرش گذشته. او ناظر دائمی شب و روز این گذر است.... 🎙️ صدای فرهنگ را بشنویم... (📲📻Fm106) @radiofarhang_irib
📔📖 کتابخانه فرهنگ 📖📔 📚 معرفی کتاب «آخر رفاقت» به قلم «مرتضی احمر»: مرتضی احمر در کتاب آخر رفاقت به سراغ زندگی شهید حاج احمد کریمی رفته است. جوانی که زندگی خود را برای مبارزه با دشمن فدا کرد و در نهایت به آرزویش که رسیدن به درجه والای شهادت بود، رسید. او در روز بیستم دی سال چهل شمسی به دنیا آمد. ده سال بعد همراه با خانواده‌اش به شهر قم مهاجرت کرد و با آغاز جنگ، فعالیت‌هایش را نیز آغاز کرد. عضویت در سازمان بسیج، انجام فعالیت‌های منکراتی در داخل شهر قم و در نهایت اعزام به جبهه. از او به دلیل روحیه‌ای که داشت و همچنین رشادتی که از خود در شرایط مختلف نشان می‌داد، خاطراتی شیرین در دل و ذهن همه اعضای خانواده و دوستانش، به جا مانده است. در بخشی از کتاب می خوانیم: وقتی کوچک بود، هر روز با پدرش به مسجد میرفت. به پیشنهاد ّاطرافیان، مکبر شده بود اما بعد از چند روز، یکی از بچه‌های محل که از او بزرگتر بود اجازه نمی‌داد مکبری کند. با چشم گریان به خانه آمد. وقتی ماجرا را برایم تعریف کرد، به پدرش گفتم وساطت کند تا قضیه حل شود. پدرش هم، کار را نوبتی کرد. نماز ظهر و عصر را، احمد مکبری میکرد و نماز مغرب و عشا را دوستش. بعدها که بزرگتر شد، مکبری را به بچه‌های کوچک محل سپرد.... 🎙️ صدای فرهنگ را بشنویم... (📲📻Fm106) @radiofarhang_irib
📔📖 کتابخانه فرهنگ 📖📔 📚 معرفی کتاب «یتیم غوره» به قلم «فاطمه بختیاری»: یتیم غوره به قلم فاطمه بختیاری درباره دختری شاد و بازیگوش است که مادربزرگش او را یتیم غوره صدا می‌زند. در طی حادثه ای یتیم غوره که بر ترک موتور پدرش سوار بوده، همراه با پدرش تصادف می کند و به کما می رود. در طی مدتی که در کما است در عالم بی هوشی روحش آزادانه به سیر می پردازد و با شخصیت پدر جانبازش و همرزمان شهید پدرش آشنا می شود و اتفاقات زیادی را از سر می گذاراند. در بخشی از کتاب می خوانیم: بابا به موتور گاز داد. رخش مثل گربه‌ای که بخواهد موش بگیرد از کف خیابان جدا شد و مثل تیر رها شد. هنوز به وسط چهار راه نرسیده بودیم که صدای بوق، نور سفید، همهمه، جیغ و داد در سرم پیچید. تا من و بابا بفهمیم چی شده روی هوا بودیم. پرواز کردیم. موتور را زیر پایم دیدم که بدون ما می‌رفت. همین چند لحظه‌ای که در آسمان بودم برایم جالب بود...... 🎙️ صدای فرهنگ را بشنویم... (📲📻Fm106) بله | سروش | سایت | ایتا | آپارات | ویراستی | رادیو نما @radiofarhang_irib
📔📖 کتابخانه فرهنگ 📖📔 📚 معرفی کتاب «جان آتش» به قلم «محمود بلوچی»: این کتاب در قالب یک زندگی‌نامه‌ داستانی جذاب و خواندنی، روایتگر بخشی از زندگی خصوصی، شغلی، رزمندگی و ایثارگری شهید واعظ از زبان همسر، خواهران، برادرها و هم‌رزمانش است. محمد بلوچی متولد بهمن‌ماه ۱۳۶۸ در یزد، دارای مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی کودکان از دانشگاه علامه طباطبایی است و هم‌اکنون به عنوان معلم در یزد مشغول فعالیت است. در بخشی از کتاب می خوانیم: به سرباز تشر می زنم: «برو نزدیکتر» از صورت راننده ترس شره می.کند بازویش را میگیرم، تکانش میدهم به خودش میآورم و به نخلها اشاره میکنم: «درست توی نخلها.» عینکش را محکم تر می کند....... 🎙️ صدای فرهنگ را بشنویم... (📲📻Fm106) @radiofarhang_irib
📔📖 کتابخانه فرهنگ 📖📔 📚 معرفی کتاب «اشک را مهلت ندادیم» به قلم «سمیه جمالی»: کتاب «اشک را مهلت ندادیم» اثری است در گونه دفاع مقدس که در شش فصل به روایت خاطرات زهرا یوسفیان همسر شهید ابوالفضل محمدی می‌پردازد.روایتی زنانه از زاویه دید اول شخص که نویسنده سعی کرده آن را به حوزه داستان نزدیک کند و به وجوه شخصیتی خود زهرا یوسفیان بپردازد، نه وجه همسر شهید بودن او... در بخشی از کتاب می خوانیم: سخت است هی آلبوم عکس زیرورو کنی، به امید اینکه شاید یکی از این تکه پاره‌ها عزیز تو باشد. یکی از این استخوان‌های بیرونزده، گونه‌ای باشد که ریشش را نوازش کرده‌ای! یکی از این پیشانی‌های متلاشی، جایی باشد که بارها نوک پا، قد کشیده‌ای تا ببوسی. یکی از این عضلات به هم پیچیده دستی باشد که اولین بار توی تاکسی حلقه شده دور گردنت! ... 🎙️ صدای فرهنگ را بشنویم... (📲📻Fm106) @radiofarhang_irib