فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨صحبتهای توهینآمیز وزیر دفاع اسرائیل درباره مردم غزه: ما با حیوانهای انساننما میجنگیم!
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم اکنون لبنان 😁
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
🌟مقصد توحید از گذرگاه #ولایت میگذرد!!
🔺چرا آمریکا وارد جنگ گسترده به نفع اسرائیل نخواهد شد؟
🌀این روزها #جهاد_تبیین همان همراهی مسلم در زمان امام حسین(ع) است
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ «حاضرون» برگرفته از سخنان سید عبدالملک الحوثی، رهبر انقلاب یمن در اعلام آمادگی برای مبارزه با صهیونیستها در کنار مقاومت فلسطین یا حزبالله لبنان
💥فلسطین کلید رمزآلود ظهور است. راه سخت و طاقت فرساست ولی به خواست خداوند به زودی عاقبت آن خوش است.
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه سرعتی دارن توی فرار 😂😂 همین جوری بدویید به دریا میرسید 😁
💥فلسطین کلید رمزآلود ظهور است. راه سخت و طاقت فرساست ولی به خواست خداوند به زودی عاقبت آن خوش است.
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اثری دیگر از "بچهها رو با پدرشون خونه تنها نذارید"😅😅
#فرزند آوری
اینم برای این که حالتون عوض ش
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها 🤲🏻
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮 کلیپ کوتاهی نماز
🤔 پس وای بر نماز گزارانی که از نمازشان غافل و نسبت به آن سهل انگاری می کنند.
✨فوق العاده👌
#پیشنهاد_دانلود
#سوره_ماعون_آیات_۴_و_۵
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
کانال نماز
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••
https://eitaa.com/joinchat/1782382904C4d9cd94bb9
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ریزشِ برگ های کارشناسان باکو از حملات فلسطینی ها
میگه: دشمنِ ما (ایران) میتونه همچین بلایی سر ما بیاره...
همین مردک احتمالا یکی از همان 350 هزار نفری است که در جنگ اول ارامنه وقتی فرار کردند، عصر ها منتظر می ماندند ایران برایشان نان بربری بیاورد تا از گرسنگی نمیرند، حالا دست ایران را گاز میگیرند...
💥فلسطین کلید رمزآلود ظهور است. راه سخت و طاقت فرساست ولی به خواست خداوند به زودی عاقبت آن خوش است.
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-آه ای حرم محترم ای قدس میآییم
بر هیبت قاسم قسم ای قدس میآییم✌️🏼
#طوفان_الاقصی♥️🇵🇸
💥فلسطین کلید رمزآلود ظهور است. راه سخت و طاقت فرساست ولی به خواست خداوند به زودی عاقبت آن خوش است.
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
#انسان_شناسی۳۲۴
«مردم چی میگن ؟»
اگر محور بسیاری از نگرانی ها، تصمیمات،
انتخابها و ارتباطات ما این جمله است؛
نشاندهنده این است که هنوز به غفلت دچاریم و بخشی از زندگی مان در مسیر غلط در حال تلف شدن است.
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
انسان شناسی ۳۲۴.mp3
11.48M
#انسان_شناسی ۳۲۴
#آیتالله_مصباح | #استاد_شجاعی
« مردم چی میگن؟ »
برای من خیلی مهمه که بقیه درموردم چی فکر میکنند!
برا همینم خیلی از تصمیمها و رفتارهام رو با این نگرانی انتخاب میکنم.
این بده یا خوب؟
باید چجوری کنترلش کنم؟
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر بلایی خواستن سر ایران بیارن سر خودشون اومد
خدا با انقلاب اسلامی برای استکبار جهانی کُری میخونه
#طوفان_الأقصى
✅ #به_اشتراک_بگذارید
🎙#استاد_رائفی_پور
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 #نابودی_اسرائیل مقدمهای است برای #استقرار_جهانی و #ظهور_امام_زمان(عج)
🍃🌹🍃
❌ مهدی خلجی، #کارشناس_ضدایرانی اینترنشنال: رژیمصهیونیستی توان آسیبزنی به #ایران را ندارد؛ در نظامهایی مثل جمهوری اسلامی هیچ وقت دروغ نمیگویند؛ اگر آقای [امام] #خامنهای میگوید که رژیمصهیونیستی به پایان خودش خواهد رسید، یعنی ما تلاش میکنیم رژیمصهیونیستی را به پایان خودش برسانیم.
#قیام_مظلوم | #طوفان_الاقصی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
😉به ما #بپیوندید 👇👇
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
سر و گوشش زیاد میجنبید
دخترخاله رجبعلی را میگویم
عاشق سینه چاک پسرخالهاش شده بود
عاشق پسرخاله جوان یک لا قبائی که
کارگر ساده یک خیاطی بود
و اندک درآمدی داشت
و اندک جمالی و اندک آبروئی نزد مردم
بدجوری عاشقش شده بود
آنگونه که حاضر بود همه چیزش را بدهد
و به عشقش واصل شود
رجبعلی معتقد و اهل رعایت حلال و حرام
نیز چندان از این دخترخاله بدش نمیآمد
اما عاشق سینه چاکش نبود
دخترخاله عاشق دنبال فرصتی بود
تا به کامش برسد و رجبعلی را به گناه
انداخته و نهایتاً به وصال او نائل شود
و این فرصت مهیا شد
آن هم در روزی که مادر رجبعلی
غذای نذری پخته بود
و مقداری از نذری را در ظرفی ریخته بود
و به رجبعلی داده بود تا برای خاله اش ببرد
رجبعلی رسید به خانه خاله، در زد
صدای دخترخاله بلند شد: کیه؟
رجبعلی گفت: منم رجبعلی
و صدای دخترخاله را شنید که میگوید:
بیا داخل رجبعلی، خالهات هم هست
رجبعلی وارد شد
و سلام و علیکی با دخترخالهاش کرد
و ناگهان متوجه شد که خبری از خاله نیست
و دخترخاله در خانه تنهای تنهاست
تا به خودش آمد
دید که پشت سرش درب خانه قفل شده
و دخترخاله هم ....!!!
با خودش گفت: رجبعلی خدا میتواند
تو را بارها و بارها امتحان کند
بیا یک بار تو خدا را امتحان کن
و از این حرام آماده و لذت بخش
به خاطر خدا صرف نظر کن
پس تأملی کرد و به محضر خداوند
عرضه داشت: خدایا من این گناه را
به خاطر رضای تو ترک میکنم
تو هم مرا برای خودت تربیت کن
و توسط پنجره از آن خانه فرار کرد
و برگشت به خانه خود تا استراحت کند
صبح از خواب بلند شد
و از خانه به قصد مغازه خیاطی بیرون زد
و با کمال تعجب دید خیابان پر از
حیوانات اهلی و وحشی شده است!
آری! چشم برزخی شیخ رجبعلی
در اثر چشم پوشی از یک گناه حاضر
و آماده و به ظاهر لذیذ باز شده بود
و این چشم پوشی آغازی شد
برای سیر و سلوک و صعود معنوی
شیخ رجبعلی خیاط تا اینکه کسب کند
مقامات عالیه معنوی را
چه اکسیر ارزنده ای است این قاعده
که آیت الله بهجت ره تأکید میفرمودند
بر این نکته که:
راه واقعی عرفان ترک گناه است
✍منبع:
↲کتاب کیمیای محبت
زندگینامه شیخ رجبعلی خیاط
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
❌ میگه: "اگه #مسلمونی اینه من از فردا #نماز_نمیخونم..!!"🧐
⭕️ جواب جالب حجت الاسلام #شهاب_مرادی👌
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
👈 لینک کانال ما
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد،
زمین کارزار ما تلاویو است، تهران نه!
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
905_22528530880812.mp3
6.22M
⛔️تا 25 سالِ پیش رو از #اسرائیل نامی نمیمونه!
👌 #پادکست بسیار شنیدنی
🎙 #رهبر_معظم_انقلاب
🎙 #جواد_مقدم
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
✌️ #طوفان_الاقصی🇵🇸🇮🇷
✊ #القدس_لنا #القدس_اقرب🇵🇸🇮🇷
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
ان شاء الله هرشب برنامه پایانی گروه عجل الله دعابرای سلامتی وظهور آقای غریبانباشدهرشب باهم بخوانیم آیاتی را که اسم اعظم خداونددرآنست
@ششآیهآغازینسورهحدید👇
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
●سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿١﴾
●لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ یُحْیِی وَیُمِیتُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿٢﴾
●هُوَ الأوَّلُ وَالآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿٣﴾
●هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الأرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿۴﴾
● لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ ﴿۵﴾
●یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَهُوَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۶﴾
@آیاتپایانیسورهحشر 👇
●هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ﴿٢٢﴾
●هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿٢٣﴾
●هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأسْمَاءُ الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿٢٤﴾
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
🍃💐🍃💐
💐🍃💐
🍃💐
💐
♡ بسم رب الشهدا و الصدیقین ♡
#یک_قرار_شبانه
ان شاءالله امشب در پرونده همه خادمان و دوستداران شهدا بنویسند.
🍃محب امیرالمومنین(علیه السلام)
🍃زیارت کربلا و نجف،
🍃سربازی امام زمان(عجل الله)
♦️نهایت شــ🌷ــهادت♦️
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
هر شب ده صلوات هدیه به روح مطهر
یکی ازشهداداریم.💐
هدیه امشب تقدیم میشود به شهید والامقام
🌷 #شهید_حسن_طاهری
اجرتون با شهدا🕊
🕊⃟🇮🇷 •••❥⊰🥀↯
ا💐
ا🍃💐ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
ا💐🍃💐
ا🍃💐🍃💐
🌹✿❀ قرار شبانه ❀✿🌹
" تا شهـ🕊ـدا با شهـ🕊یـد "
ختم 👇
☆أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَادَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوء☆
🌸هر شب به نیابت از یکی از شهدای آسمانی
¤ امشب به نیابت ⤵️
🌷🕊 #شهید_سجاد_زارع_مقدم
🍃جهت :
♡سلامتی و تعجیـلدر فرج آقا صاحب الزمان عجل الله
♡شِفای بیماران
♡شفای بیماران کرونایی
♡حاجت روایی اعضای کانال
🕊⃟🇮🇷 •••❥⊰🥀↯
ا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡••••••••••🆔https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#امام_زمان
┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄┄
تعداد آزاد
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗یوزارسیف💗
قسمت ۱۶
روز اول مدرسه است,اما هنوز از چادر تازه ام خبری نشده,چندین بار طول وعرض حیاط را طی کردم,چند بار لی لی کردم چندتا گل سرخ چیدم وپر پر کردم اما خبری نشد که نشد دیگه حوصله ام سر رفت,کفشهام را برای چندمین بار از پام دراوردم واومدم توهال با ناراحتی گفتم:مامااان من با همون چادر قبلی میرم,ده بار هی رفتم در کوچه را باز کردم وبستم وقت داره میگذره ,خبری نشد,مامان از تواشپزخانه صدا زد:زری جان الان دوباره زنگ زدم,اعظم خانم گفت چادر را داده دست شوهرش اقا رضا بیاره,اگه دورت شده ,بگم بابات برسونتت...
یه اووفی کردم وگفتم:نه نه راهی که نیست ,با سمیه قرار گذاشتیم پیاده بریم,اخه روز اول مدرسه مزه اش به همین پیاده روی وخوردن هوای لطیف صبحش هست ,حتما الان سمیه بیچاره سرکوچه منتظر من است وتپدلم گفتم ,اشکال نداره بزار یه کم علاف بشه چون سمیه بیش از اینا حقشه ,همینطور که داشتم حرف بلغور میکردم ,با صدای زنگ ,خداحافظی کردم وبه سرعت کوله ام را برداشتم کفشام را پوشیدم,تا در را بازکردم ,قد بلند ودراز اقا رضا پشت در نمایان شد,با عجله ویه سلام هلکی ویه تشکر زورکی ,چادر راقاپیدم,در رابستم وروحیاط چادر را انداختم سرم,به به عجب سبک بود,با حالتی محجبانه پادرون کوچه گذاشتم که همزمان قامت دراز اقارضا در پیچ سه کوچه گم شد,چند قدم که برداشتم...اه این چادر چرا اینجوریاست؟؟ چقد بلند چیده شده...وای از دست اعظم خانم,انگار چادرمن را هم قد شوهرش چیده....همینطور که چادر را زیر بغلم جمع میکردم به سرکوچه نزدیک شدم,جلو نانوایی یه مرد ایستاده بود که پشتش به من بود انگار میخواست نان بخره وخبری از,سمیه هم نبود,همچنان سرم پایین بود ,یه لحظه سرم را گرفتم بالا تا طبقه ی مورد نظرم را نگاه کنم ,که خدا روز بد نصیبتان نکند چادره از زیر بغلم ول شدم واومد تودست وپام ورفت زیر کفشم وناگهان....
🍁نویسنده:ط حسینی🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗یوزارسیف💗
قسمت۱۷
ناگهان دراستانه ی سرنگون شدن بودم ,دستام را گرفتم جلو چشمام تا لااقل چیزی تو چش وچارم نره که یکباره احساس کردم روی جایی گرم ونرم فرود امدم ویه بوی خوش واشنا تو دماغم پیچید,ارام ارام چشام را باز کردم,خدای من ,من روی اون بنده خدایی که جلو نانوایی بود فرو افتاده بودم,اون بنده خدا هم مثل اینکه یه شونه تخم مرغ دستش بوده,افتاده بود رو میز ,جلو نانوایی ومیز نانوایی باعث نجات هردومون شده بود ,خیلی دستپاچه بودم,تااینکه اون بنده خدا برگشت طرفم وای وای باورم نمیشد,اون مرد,خود خود یوزارسیف بود,با صورت اومده بود روتخم مرغا وکل صورت وریش ولب ولوچه اش مملواز تخم مرغ وپوسته تخم مرغ بود...با دستپاچگی وازخجالت نمیدونستم چی,بگم یهو از دهنم پرید:س سلام ببخشید به خدا تقصیر من نبود ,تقصیر این چادره تازه خیاط بدستم رسونده بود ,فک کنم اندازه نردبان خونه شان برای من چادر چیده...از تصور نردبان واقا رضا خندم گرفت ,اما هول و ولای این صحنه هرخنده ای را از یادم برده بود...
واما یوزارسیف درحالیکه یه دستمال از,جیبش درمیاورد وصورتش را پاک میکرد گفت:اشکال نداره بانو...پیش میاد ,ان شاالله خیره...که در همین حین سمیه از پشت سرم رسید....وای نه...خدای من این دختر الان ابروم را میبره,سمیه تا چشمش به جمال تخم مرغی یوزارسیف افتاد,سلام تو دهنش خشکید وبا حالتی متعجبانه گفت:واه چی شده زری؟چرا چرا یوزار....با سقلمه ای که به پهلوش زدم,حرفش راخورد وروبه یوزارسیف گفت:ببخشید این دسته گل دوست ماست؟
یوزازسیف که دیگه باتوجه به اتفاق شب جمعه ای ما دوتا راکاملا شناخته بود وگمانم دستش امده بود چی به چیه بازم تکرار کرد:اشکال نداره همشیره...پیش میاد وبعدش روبه من کرد که حالا از خجالت سرخ شده بودم,گفت:چادرتون خاکی,شده....
احساس کردم چیز دیگه ای میخواست بگه اما نشد یا نتونست...
یکدفعه سمیه هم با پررویی برگشت وگفت:چادر که الان میتکونیمش درست میشه,اما شما فکر کنم زحمتتون بیشتره,چون کل صورت ولباستون نقاشی,شده...
یوزازسیف لبخندی زددرحالیکه نان سنگک خشخاشیش را برمیداشت گفت:خیره,ان شاالله خیره وحرکت کرد طرف خانه اش...
من وسمیه هم حرکت کردیم سمت مدرسه,کل وجودم سراسر گر گرفته بود,وای وای روز اول مدرسه این اتفاق اونم با یوزارسیف؟!!واااای...
جلو درمدرسه به خود امدم ,متوجه شدم که سمیه در حال فک زدنه اما هیچ یک از,حرفهاش را من متوجه نشدم...
🍁نویسنده: ط حسینی🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗یوزارسیف💗
قسمت ۱۸
اووف چه روزی بود اولین روز اخرین سال تحصیلی ام با اون چادری که مامان به دلش اومده بودبرام بخره و یوزارسیف دعا خونده بود واعظم خانم دوخته بود وچه دسته گلی به اب داد این چادر دسته گل من...
تومدرسه حواسم به هیچی نبود,نه مثل سالهای پیش با سمیه سر یه صندلی جلو عقب بحثمان شد ونه اصلا فهمیدم که کی معلم جدید بود وکی قدیمی,همش ذهنم درگیر حادثه اول صبحی بود,سمیه هم که همش فک میزد ,صحبت میکرد,زنگ تفریح هم که جاش پیش مرضیه خانم دختر حاج محمد بود ,بعضی وقتا که میدیدمش چه گرم گرفته,خندم میگرفت,اخه چه پشتکاری داره این دختر فضول...اما نمیدانستم که دل اونم مثل دل من یه جا گیر کرده....
بالاخره به خونه رسیدم,کلید در حیاط را انداختم وسروصدای پژمان ,پسر بهرام داداش بزرگم که کل خونه را برداشته بود ,نوید این را میداد امروز میهمان داریم.
ومن برخلاف اینکه عاشق پژمان بودم وهمیشه مشتاق شیطنتهاش,اما امروز یه جورایی حال وحوصله ی هیچ کس را نداشتم,دوست داشتم خودم باشم وخودم ....
پا که داخل هال گذاشتم ,پژمان مثل اجل معلق جلوم ظاهر,شد وخودش را انداخت توبغلم,درحینی که پژمان را تواغوشم فشار میدادم وبوسش میکردم رو به مامان وشیما عروس بزرگه ,سلام کردم,وناگهان دوباره چادره اومد زیر پام ومن درحال سرنگون شدن بودم که شیما پرید وسط ومانع افتادنم شد.
با بد خلقی برگشتم طرف مامان وگفتم:اه مامان,نیگا اعظم خانمت چی برام دوخته,انگار هم قد اقا رضا برا من چادر بریده این دومین باره که میخواستم بخورم زمین...
تااین حرف از دهنم دراومد مامان خنده ای زد وگفت:هم قد اقا رضا؟؟
وادامه داد
حالا که نخوردی زمین,عصر میریم درستش میکنیم....
اووفی کردم وارد اتاقم شدم ودرحین وارد شدن گفتم:مامان من خستم اگه خواب افتادم برا نهار بیدارم نکنید, چون میدونستم,پژمان وشیما پرچمدار ورود بهرام هستند ویقینا بهرام برا نهار میاد ومن همیشه به خاطر اخلاقای خاص بهرام از هم صحبتی,باهاش فراری بودم,اخه بهرام غرق مادیات بود ,کنارش که مینشستیم یک سر میگفت فلانی اینجور داره فلانی نداره ,این ماشین را امروز اینجور معامله کردم فردا میخوام این کار کنم یعنی اصولا ادمها را با مادیات سنج میزد,بی شک اگه به من نگاه میکرد پیش خودش میگفت:این خواهر ما هم درسته که جمال وکمال داره اما چون دستش توکاروباری نیست هیچ نمی ارزه,همونطور که بارها وبارها پولش را به رخ داداش بهمن بیچاره که معلم بود,میکشید...
خلاصه چادره را در اوردم یه دستی بهش کشیدم تاش زدم وباخود میگفتم,اعظم خانمم دستش خوب بود هااا, لباسهام را دراوردم وبا لبخندی برلب خودم را پرت کردم رو تخت وغرق تفکر شدم....
🍁نویسنده: ط حسینی🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸