eitaa logo
منبع رفیق شهید من🍁
3 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
564 ویدیو
23 فایل
*بسم رب الشهدا و الصدیقین* رهبر معظم انقلاب: امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. لینک کانال در گوگل: https://eitaa.com/rafigh_shahide_man ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16688739822343
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ضامن اهو
سـلـامـ دوسـتـ خـوبـمـ😊 حـالـتـ خـوبـهـ؟❤️ مـیـخـوامـ یـکـ کـانـالـ دخـتـرانـهـ مـذهـبـی عـالـیـ بـهـت مـعـرفـی کـنـم💕 مـطـمـعـنـم خـوشـتـ مـیـاد❣ تـویـ ایـنـ کـانـالـ پـر از عـکس و فــیلـم هـایـ دخـتـرانـه مـذهـبـیـ 💙 رفـیـقـانــــهـ💜 چـادرانــهـ🧡 نــظـامـیــ💚 رهــبـرانـهـ❤️ وکـلـیـ چـیـز عـالـی دیـگـهـ💖 پـسـ بـرو زود یـ نـگـاهـ بـهـشـ بـنـداز❣ بــیـا ایـنمـ لـــیـنـکـ👇🏻💛 @dokhtaranzahraeii دخـــتـرانـــ زهـــرایــی♡
هدایت شده از ضامن اهو
به‍ ن‍‌ام‍‌ خـــ‌‌الــــ‌ق و آفـــ‌ریـ‌نـ‌نـ‌ده‍ گــ‌ی‍‌تــ‍‌ی💗 با یه‍ کانال مذهبی کاملا‍ دخترونه‍ درخدمتتون هستیم🤩🌿 که‍ منتظر شما دخترای فاطمی هستیم و به حضورتون نیاز داریم🌈🎋 @sarbazan_ckadory1 تشریف بیارید🌺💫 قدم روی چشم ما بگذارید🌙🌸 منتظر حضورتون هستیم💖✨
هدایت شده از ضامن اهو
شهدارا به یاد بسپاریم نه به خاک:)💔 . . خاکریزی از خاطـــرات آنانی که جان خود را کف دست گذاشتند و ‌ࢪ‌فتند تا ما در آسایش باشیم خاکریزی که ذره ذره ی خاکش به یاد آن ها هست که هنوز یادشان در قلب هاست اما در این روزگار غریب . . . خوشــحال میشیم به ما بپیــوندید 📠🎥. https://eitaa.com/joinchat/214237358C8983ab0861 بزن رو پیــوستن⇢ همسنگر تا تو خاکریز خاطــرات همرزهامون که در خون غلتیدند یادآور از خودگذشتــگی هاشون باشیم 📻📿⃟  .
هدایت شده از ضامن اهو
[خدایا به امید خودت] نویسنده رمان: ناشناس (یا زینب کبری) یک اثر جذاب و خواندنی [رمان رِفاقَتْ تا شَهادَتْ. ژانر: مذهبی، شهیدانه، دلسوزانه💔🗝] «داستان دختری به نام نورا، او در زندگی سختی زیادی میکشد، اتفاقات گوناگونی برایش رخ می دهد و خدا در آخر او را به آروزی همیشگی اش می رساند.» برای رفتن به پارت اول رو جستجو کنید ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ قسمتی از رمان👇🏻 ❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️ ❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️ ❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️ ❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️ ❤️☁️❤️☁️❤️☁️ ❤️☁️❤️☁️ ❤️☁️ ❤️ ─┅═❥⊰رِفاقَتْ تا شَهادَتْ⊱❥═┅─ در این چند روز گرم اتفاقات زندگی بودم....... با مهلا دوست شدم، او به من اعتماد پیدا کرده است و من در مدرسه با او هستم. میخواهم بیشتر تلاش کنم تا بلکه بتوانم نگاهش را نسبت به تو، نسبت به حجاب، نسبت به رهبرش، نسبت به دین، تغییر دهم. خداوندا کمکم کن، نذر میکنم اگر بتوانم کسی که الان بهترین دوستم هست، به راه درست هدایتش کنم، یک بار قرآن را ختم میکنم، و به مدت یک سال هر شب، نماز مغرب به مسجد میروم و نمازم را به جماعت میخوانم. ممنونم که مثل همیشه هوایم را داری! ♥معشوقت نورا♥ دفترش را بست، چراغ مطالعه اش را خاموش کرد. از پنجره اتاق توجه اش به ماه که با نورانی بودنش آسمان مشکی را زیبا تر میکرد جلب شد. لب پنجره نشست و پنجره را باز کرد و به ماه خیره شد. @sbkbhj
هدایت شده از ضامن اهو
_سلام خوبی؟😁 +سلام نه اصلا.😔 _چرا؟😳 +دنبال کلیپ و پروفایل های مذهبی و نظامی می گردم و پیدا نمی کنم.😔 _وا این که ناراحتی نداره.😃 +چرا؟🙃 _من یه کانال پیدا کردم پر اینجور چیزاست.😀 +واقعا ؟!😳 _آره تازه کلی چیزای دیگه هم داره مثلا:👇🏻👇🏻 +عجب کانالیه میشه لینکش رو بدی 😍😘 _بله چرا نشه بفرما --------------------------------------- لینک کانال 👇🏻👇🏻👇🏻 @Martyrs_defending_the_shrine شهدایی کانالی برای خواهران و برادران بسیجی و شهدایی بدوکه جا نمونی 🎈🏃‍♀🚶‍♂ دهه شصتی و هفتادی و هشتادی و نودی و.... همه عضون یه سر بزن پشیمون نمی شی
هدایت شده از ضامن اهو
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ تحلیلی فوق العاده از سرود @FadaeeRahbar_313 @FadaeeRahbar_313
هدایت شده از ضامن اهو
یہ ࢪمـانِ‌جــذاب و قـشـنگ ✨ دࢪباࢪه‌ی دختࢪے بـه‌اسـمِ‌ســـــٌہا 🌻 ٺو این ࢪمـان ڪݪے اتفاقاٺِ جذابـ میفتہ ڪہ خوانـنده غافـلگیࢪ میشہ. بیا یہ بخشِ کوٺاهِش ࢪو بخـون: هنوز چند قدمی تو دانشگاه برنداشتہ بودم کہ چشمم خورد به شخصی که به دیوار تکیہ زده بود و اطراف رو میپایید.ضربان قلبم رفت روهزار.با صدای لرزون گفتم:م..م..مستی..او..اونجارو. مستی با صدای من بہ سمتی که اشاره میکردم نگاه کرد و بعد گفت:عههه..این اینجا چیکار میکنه..از کجا دانشگاه رو بلد بود؟ _اون هرکاری از دستش برمیاد مستی. تو همین لحظه چشمِ فرزاد به من خورد.سریع رو به مستی گفتم:بجنب باید فرار کنیم. فرزاد که تازه بہ خودش اومده بود شروع کرد به دویدن و من و مستی هم با سرعت هرچه تمام تر... عہ چیشد داشتے میخوندی؟ خُب بیا این ڪاناݪ از اوݪ بخـون ببین داسٺان اصلاً از چہ قرارھ دࢪ پاٺـوق مہدوے https://eitaa.com/joinchat/1804140715C1162ce8289
هدایت شده از ضامن اهو
نورا : سلام خوبی . بهاره : سلام نه خوب نیستم . ☹️😓 نورا : چرا عزیزم ؟ بهاره : حوصله م سر رفته . یک کانال خوبی پیدا نمیشه 😥 نورا : ناراحت نباش من یک کانال خیلی خوبی. دارم برات 😀 بهاره : جدی میگی😍❤️ نورا : آره عزیزم . بهاره : میشه لینک کانال شو بدی . نورا : بله . اینم لینک کانال رمان بچه مهندس 5 @Bachhmondas راستی هنوز نرفتی بگم که رمانش عالیه و فعالیت هایش هم درجه یک 👌👌❤️🌹 بهاره : ممنونم 🙏💋
هدایت شده از ضامن اهو
🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘ 🌼☘🌼☘🌼☘ 🌼☘🌼☘ 『زیبایی از دست رفته』 #𝐏𝐚𝐫𝐭39 بلاخره عروس و داماد بوق زنان اومدن. مادر روی سر اسرا و رسول اسفند دود میکرد و من و دختر خاله ها هم نقل میپاشیدیم. مادر به سمت رسول و اسرا رفت و در آغوششون گرفت. منم به سمت اسرا رفتم و بغلش کردم. _داداش منو اذیت نکنیا مواظبش باش. خندید و لپم رو کشید. به سمت رسول رفتم و بغلش کردم و در گوشش گفتم: _دیدی اول تو داماد شدی؟(😁) _حالا فردا شب معلوم میشه! ترسیده به داداش رسول نگاه کردم.چشمکی زد و از کنارم رد شد...سرمو برگردوندم که اقا محمد و مادرشون رو دیدم که با اسرا و رسول سلام علیک میکردن و تبریک میگفتن. رسول چیزی در گوش آقا محمد گفت که باعث شد نگاهش به سمت من برگرده. همه که رفتن داخل خانه آقا محمد جلوی در وایستاد. رو بهش گفتم: _شما به رسول گفتین؟ _بلاخره آدم باید واسه ی یه سری چیزا غرورش رو کنار بزاره! نگاهش رو به زمین داد و گفت: _جوابتون چیه؟ _هرچی داداشم بگه! _خیلی جالبه آخه داداشتونم گفت هرچی خواهرم بگه!😂 خندم گرفته بود ولی جلوی خودمو گرفتم. _باید فکر کنم. نگاهش رو مظلوم کرد و دستشو گذاشت روی قلبش و گفت: _پس تکلیف اینجا چی میشه؟🥺 دیگه نتونستم جلوی خندم رو بگیرم و سرم رو پایین انداختم و آروم خندیدم. .................................................................. نویسنده بعد از نوشتن این پارت غش کرد:) تماام نویسنده:گاف✍🏻💜 @roomanzibaee بقیشو بیا اینجا بخووون ببین عطیه چیمیگه بهش😂👇 @roomanzibaee
هدایت شده از ضامن اهو
میگه‌‌ ڪنڪور‌ددارم📚 ‌نمیرسم‌ نمازو...‌بخونم! ببینم‌... میرسے‌ ناهار بخورے؟🥪 شام‌ بخورے؟🌮 چت‌ کنے؟📱 فیلم‌ ببینے؟!!!🎞 چرا وقت‌ عبادت‌‌ ڪہ‌ میشہ فاز‌ صرفہ جویے در وقت‌ میگیریم؟!! روزقیامت‌... نمیگن‌‌ تڪ‌ رقمے‌ بودے‌ یا نہ‌‼️ میگن‌ نمازت‌ ڪو⁉️ 📿📿📿📿📿📿📿📿📿📿📿 دوست داری نماز بخونی اما نمیتونی❓😔 دوست داری قرآن بخونی اما تنبلیت میکنه📖😢 اینکه کاری نداره یه کانال بهت معرفی میکنم که تو توش پر از این حرفاست اصلا حال و هوات عوض میشه😍☺️ چند قلم از فعالیت های کانال😊👇🏻 وکلی چیزای قشنگ دیگه که به خدا نزدیکترت میکنه پس بدو بیا لفتش بدی از دستت میره ها😊☺️ به عشق آقا امام زمان بیا ببین چقدر خوشحال بشه 1000برابر دعات کنه به عشق امام زمان‌بیا✋ @ARARARAR0
هدایت شده از ضامن اهو
من نشستم کنار ارام اقتی عبدی:خب بچه ها سریع میرم سر اصل مطلب یه نفر باید جای نامزد ستایش بره و اون محمده ستایش و محمد:چییییییییی؟! اقای عبدی:همین که شنیدید ستایش:اقا یعنی چی؟اصلا مگه ایشون فرمانده نیست؟؟ اقاد عبدی:باید یه ادم کار بلد باشه ستایش:من کار بلد بودم؟؟ اقای عبدی:تو فرق داشتی...این ماموریتم محمد میاد ایییییییی داشتم حرص میخوردم لیوان اب رو برداشتم تا یکم بخورم بلکه اروم بشم که با حرفی که اقای عبدی زد اب چرید توی گلوم.......... __________________________ میخوای بدونی اقای عبدی چی گفت؟؟! میخوای بفهمی ستایش و محمد چکار کردن؟!! @Rooman_Gando پس عضو این کانال شو یک رمان متفاوت،هیجانی و جذاب با فعالیت های خوشکل و قشنگ در ضمن ورود اقایان ممنوع🚫 منتظرتیم مشتی!
هدایت شده از ضامن اهو
پایان تبادلات گسترده ضامن آهو🌱✨ آیدی : @neoteric 🍒🦋 (آقا پیوی نیاد✨) بنر های معرفی شده از نظر اخلاقی تایید شدن:) 😄 خیالتون راحت... فعالیت بعد از یک ربع آزاد✅