قضاوتت میکنن ...
اونایی که قاضی نیستن !!!
حکم میکنن ؛
اونایی که حاکم نیستن ...
از حست میگن ؛
اونایی که احساسو نمیفهمن !!
تحقیرت میکنن ؛
اونایی که خودشون حقیرن ..
تو رو به بازی میگیرن ؛
اونایی که خودشون بازیچه اند !!
از عشق میگن ؛
اونایی که عاشق نیستن !!
و من مینویسم در حالی که ؛
نویسنده نیستم...
اینجا سرزمین جابه جایی هاست !!!
سرزمینی که نخونده معنات میکنن ...
ندیده ترسیمت میکنن !!
و نشناخته ازت انتقام میگیرن...
#رفیق_شهید_من♡
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man
💠 نماز والدین در روز دوشنبه بعد از بالا آمدن آفتاب 💠
✨♥️ رسول خدا(صلّی الله علیهوآله) فرمود:
هرکس روز دوشنبه، بعد از آن که خورشید بالا آمد، ۴ رکعت نماز بخواند (دو نماز ۲ رکعتی)، در هر رکعت یک بار سوره حمد، یک بار آیةالکرسی، و سه بار سوره توحید؛ و ثواب آن را به پدر و مادرش هدیه کند، خداوند به وی کاخی میبخشد که مانند وسیع ترین شهر در دنیاست.
📘 جمال الأسبوع، ص۷۰
#رفیق_شهید_من♡
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man
🔰 #قصه_قاسم | ۷۲ ساعت تا پرواز
📌 دختر عماد مغنیه به پای تلفن کشیده میشود تا به حاج قاسم بگوید به عراق سفر نکند؛ اما در پاسخ میشنود؛ من به سمت قتلگاهام میروم!
#رفیق_شهید_من♡
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man
🌷یاد شهدا با ذکر صلوات🌷:
چه زيبا از قفس پرواز كردند🌹
مقام عشق را احراز كردند🌹
دوا كردند درد خود پسندى🌹
خدا داند همه اعجاز كردند🌹
صبحتون شهدایی🌹
🌺 رفاقت با شهدا تا قیامت 🌺
🕊 یاد شهدا با ذکر صلوات 🕊
🍃💐🍃کانال شهید زکریاشیری
#رفیق_شهید_من♡
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man
#شهیدانه
از شھید بابائـے پرسیدند :
+ عباس چخبر ، چڪار میڪنے!؟
- گفت : " بہ نگھبانے دلــ♥️|•°
مشغولیـ ـــــم ؛ 💈__---
تا ڪسے جُز خدا وارد نشود '''|
#شھیدعباسبابائۍ~|🕊|
#رفیق_شهید_من♡
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man
#معرفی_شهدا🍂
#نحوه_شهادت🌷
شهید دلاور یوسف قربانی ، درکنار فرمانده دلاور گروهان شهید ابوالفضل خدامردای در جلوی ستون غواصان ، با سرعت در حال پیشروی و نزدیک شدن به خشکی است ، یوسف با صلابت و شجاعتی خیره کننده و با قامتی استوار موانع را یکی بعد از دیگری پشت سرگذشته و بدون کوچکترین توجه به زخم هائی که نوک تیز سیم خادرها بروی بدنش ایجاد می کردند دلیرانه می کوشید قبل از همه خود را به خشکی و سنگر های دفاعی عراقی ها برساند ، از چهرة برافروخته و پراز خشم او می شد فهمید که از برای روبرو شدن با مزدوران عراقی و نبرد جانانه با آنها ثانیه شماری می کند .
ناگهان صدای آخ یوسف در فضا می پیچد و هیکل تنومندش قبل از افتادن به داخل آب ، در آغوش یکی از یاران همرزم جای می گیرد ، او به آرامی صدایش می کند یوسف !؟.. یوسف !؟........ یوسف به آهستگی سرش را به چپ و راست می چرخاند و خون سرخ رنگ از دهان و گوش هایش فوران می کند ، گلوله ائی مستقیم به سمت راست سرش اصابت کرده و از طرف چپ خارج شده بود ، یوسف به آرامی ناله می کرد و تلاش می کرد چشمان پر از خونش را باز کند ، ولی توان آن کار نداشت ، بعد از لحظاتی کوتاه سرش به آرامی به سمت پائین افتاده و صدایش برای همشیه خاموش شد .
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man
❣️❣️❣️
#معرفی_شهدا💔
#شهیدی_که_برای_اب_نامه_مینوشت..💔
نامه برای آب..
همرزم یوسف میگوید هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز.
یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم کسی را ندارم که !!!!
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man
❣️❣️❣️