eitaa logo
منبع رفیق شهید من🍁
3 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
564 ویدیو
23 فایل
*بسم رب الشهدا و الصدیقین* رهبر معظم انقلاب: امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. لینک کانال در گوگل: https://eitaa.com/rafigh_shahide_man ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16688739822343
مشاهده در ایتا
دانلود
وصیتنامه ی شهید مهدی بختیاری در سن هجده سالگی🌹 برادرانم یا خواهرانم آرزوی شهادت داشتن به والله کافی نیست؛ زیرا برای رسیدن به آن باید خود را به آب و آتش زد باید لایق شهادت شد باید غرور، کِبر ،ریا ،عصیان و همه ازمیان برود تا شهادت نصیبمان شود؛ به امید آن روز اللهم الرزقنا توفیق شهادته .میخواهم گمنام شوم ؛ زیرا به حضرت زهرا مادران شهدای گمنام را بعضی وقتها میبینم که چه میکشند و چه میکنند. خدایا میخوام در این دنیا هیچکس مرا نشناسد...🕊 پ.ن: دست خط شهید 🍂🍁 ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man
🤣 😅 محمدرضا داخل سنگر ⛺️ شد. دور تا دور سنگر رو نگاه کرد و گفت: «آخرش نفهمیدم کجا بخوابم؟! هر جا می خوابم مشکلی برام پیش میاد.😑 یکی لگدم میکنه ☹️. یکی روم میفته. یکی...» 😫 از آخر سنگر داد زدم: «بیا این جا. این گوشهٔ سنگر. یه طرفِت من و یه طرفتم دیوار سنگره. کسی کاری به کارِت نداره. منم که آزارم به کسی نمی رسه».😁 کمی نگاهم کرد و گفت: «عجب گفتی! گوشه ای امن و امان 👏🏻. تو هم که آدم آروم و بی شرّ و شوری هستی»😊 و بعد پتوهاشو آورد، انداخت آخرِ سنگر. 😴 خوابید و چفیه اش رو کشید رو سرش. منم خوابیدم و خوابم برد.🤭 خواب دیدم با یه عراقی 👾 دعوام شده. عراقی زد تو صورتم.😑 منم عصبانی شدم. دستمو بردم بالا و داد زدم: یا ابوالفضلِ علی! و بعد با مشت، محکم کوبیدم تو شکمش.👊🏻 همین که مشتو زدم، کسی داد زد: یا حسین! از صداش پریدم بالا. 😰 محمدرضا بود. هاج و واج و گیج و منگ، دورِ سنگر رو نگاه می کرد و می گفت: «کی بود؟! چی شد؟!» 😧 مجید و صالح که از خنده ریسه رفته بودند، گفتند: 🤦🏻‍♂️«نترس کسی نبود؛ فقط این آقای آروم و بی شر و شور، با مشت کوبید تو شکمت».😂😂😂😂 ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man
ایام رجب المرجب بود و هر روز دعای " یا من ارجوه لکل خیر " را میخواندیم . 😄 حاج آقا قبل از مراسم برای آن دسته از دوستان که مثل ما توجیح نبودند ، توضیح می داد که وقتی به عبارت " یا ذوالجلال والاکرام " رسیدید ، که در ادامه آن جمله " حرّم شیبتی علی النار " می آید ، با دست چپ محاسن خود را بگیرید و انگشت سبابه دست دیگر را به چپ و راست تکان دهید ‌.🙄 هنوز حرف حاجی تمام نشده ، یکی از بچه های تخس بسیحی از انتهای مجلس برخاست و گفت : اگر کسی محاسن نداشت چه کار کند ؟!😅 برادر روحانی هم که اصولا در جواب نمی ماند گفت : محاسن بغل دستی اش را بگیرد . چاره ای نیست ، فعلا دوتایی استفاده کنند تا بعد !😂 شادی روحشون صلوات ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man
♥️✨ هــر مــوقع خــواستی دربــاره ديـگران قـــضاوت ڪنی آروم تو دلت بــگو: مگه من خودم كی هستم؟!! قضـــاوت‌ممــنوع⛔️ 🍁🍂 ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man
❣️❣️❣️ ❣️❣️ ❣️ 🚶🏻‍♂️ 💔 - وقتی ترکش به پام خورد مرا بردند عقب و تو یک سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند بیرون تا آمبولانس خبر کنند. تو همین هیس و بیس یک سرباز موجی را آوردند انداختند تو سنگر. سرباز چند دقیقه‌ای با چشمان خون‌گرفته بر و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماستهایم را کیسه کرده بودم. سرباز یهو بلند شد و نعره زد: «عراقی پست فطرت می‌کشمت!» چشمتان روز بد نبیند، حمله کرد بهم و تا جان داشتم کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمی‌کنم. حالا من هر چه نعره می‌زدم و کمک می‌خواستم کسی نمی‌آمد. سربازه آن قدر زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه‌ای و از حال رفت. من فقط گریه می‌کردم و از خدا می‌خواستم که به من رحم کند و او را هر چه زودتر شفا بدهد. بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می‌رفتیم. دو مجروح دیگر هم روی تختهایشان دست و پا می‌زدند و کِرکِر می‌کردند. عزیز ناله‌کنان گفت: «کوفت و زهر مار هرهر کنان؟ خنده دار ِ؟ تازه بعدش را بگویم. یک ساعت بعد به جای آمبولانس یک وانت آوردند و من و سرباز موجی را انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز؛ یک گله گوسفند نذر کردم که او دوباره قاطی نکند. تا رسیدیم به بیمارستان اهواز دوباره حال سرباز خراب شد. مردم گوش تا گوش بیمارستان بودند و شعار می‌دادند و صلوات می‌فرستادند. سرباز موجی نعره زد: «مردم این مزدور عراقیه. دوستان مرا کشته!» و باز افتاد به جانم. این دفعه چند تا قلچماق دیگر هم آمدند کمکش و دیگر جای سالم در بدنم نماند. یک لحظه گریه کنان فریاد زدم: «بابا من ایرانی ام، رحم کنید.» یک پیرمرد با لهجۀ عربی گفت: «آی بی‌پدر، ایرانی هم بلدی، جوانها این منافق را بیشتر بزنید!» دیگر لَشَم را نجات دادند و اینجا آوردند. حالا هم که حال و روز مرا می‌بینید.» پرستار آمد تو و با اخم و تَخم گفت: «چه خبره؟ آمده‌اید عیادت یا هِرهِر کردن. ملاقات تمامه. برید بیرون!» خواستیم با عزیز خداحافظی کنیم که ناگهان یک نفر با لباس بیمارستان پرید تو و نعره زد: «عراقی مزدور، می‌کشمت!» عزیز ضجه زد: «یا امام حسین. بچه‌ها خودشه. جان مادرتان مرا از اینجا نجات بدهید» ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man
🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 آهنگ ها و مداحی های ارسالی رو گوش میدید؟😶 نظرتون راجع بهشون چیه؟🤔 http://www.6w9.ir/msg/8123763 ارسال نظرات👆🏻 ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 لیست موضوعی کانال 🍁 بیو مذهبی🍁 تلنگر مذهبی🍁 عکس مذهبی🍁 کلیپ مذهبی🍁 پروفایل مذهبی🍁 استوری مذهبی🍁 معرفی شهدا🍁 طنز های جبهه🍁 خاطرات شهدا🍁 فلسفه رفیق شهید 🍁 گام های رفاقت با شهدا 🍁 رمان مذهبی مدافع عشق🍁 پیمان نامه(عهد با رفیق شهید )🍁 در👇🏻👇🏻👇🏻 کانال رفیق_شهید_من🍁 ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 بسم رب الشهدا و الصدیقین شهادت اتفاقی نیست سعادتی است که نصیب هرکس نمی شود باید شهیدانه زندگی کرد تا شهیدانه بمیری… 💔 یه سر بزن😉 https://eitaa.com/rafigh_shahide_man دیگه چی بگم عضو بشی؟؟؟؟😅
ویژگی خاص این لوستر چیه؟🧐🤔 http://www.6w9.ir/msg/8123763 ناشناس👆🏻 ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man 🍁
هدایت شده از ♡دختران بسیجی♡
۶ توصیه امام زمان عج ........
بهش‌گفتم: چند‌وقتیہ‌بہ‌خاطراعتقاداتم مسخرم‌مےڪنن...😥 بهم‌گفت: براےاونایـےڪہ‌ اعتقاداتتون‌‌رو‌مسخره‌مےڪنن‌، دعاڪنین‌خدابہ‌عشق❤️ حسین‌دچارشون‌ڪنہ :)