ان شاء الله که همنشین سیدالشهدا باشند تا ابد
خیلی کار بزرگی انجام دادند
اگر حزب الله تقریباً نصف توان و ارتش رژیم شیطانی صهیونیستی را در شمال مشغول خود نکرده بود ، کار رزمندگان غزه به شدت سخت میشد و ...
بسیار جالب...
شهید شاهمرادی متخصص شناسایی بود؛ قیافهاش به اهالی جنوب بیشتر شبیه بود؛ به خصوص چهره آفتاب سوخته و قدبلند او. شنیده بودم که در شناساییها به راحتی وارد مقر عراقیها شده، با آنها غذا میخورد و برمیگشت
در عملیات «والفجر 8» جمعی اسیر از دشمن گرفته، در گوشهای نشانده بودیم و منتظر خودرو جهت انتقال آنها به عقب بودیم. شاهمرادی نیز در خط قدم میزد؛ ناگهان یکی از درجهداران بعثی در حالی که با انگشت به او اشاره میکرد، چیزهایی میگفت؛ آن درجهدار بعثی شلوارش را بالا زده، پای کبود شدهاش را نشان میداد.
یکی از بچههایی را که به زبان عربی آشنا بود، آوردیم ببینیم چه میگوید. درجهدار بعثی میگفت: «این عراقی است!(منظورش شهید شاهمرادی بود)؛ اینجا چه کار میکند؟! از نیروهای ماست، چرا دستگیرش نمیکنید؟»
در حالی که متعجب شده بودیم، پرسیدم: «از کجا میگویی؟» گفت: «چند روز قبل در صف غذا بود؛ با من دعوایش شد و من را کتک زد؛ این جای لگد اوست» و پای سیاهشدهاش را نشان داد. شاهمرادی که متوجه این صحنه شده بود، از دور دستی تکان داد و جلوتر نیامد.
راوی: محمد حسن خلیفی