کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
در خوب ندارد که دارد. امسال ازدواج نکنی، سال دیگر باید شوهر کنی. هر دختری دیر یا زود باید برود خانه
🌷 #دختر_شینا – قسمت 0⃣1⃣
✅ فصل سوم
.... مطمئن بودم همینکه پدرم دستی روی سرم بکشد، غصهها و دلواپسیهایم تمام میشود.چند روز از آن ماجرا گذشت. صبح یک روز بهاری بود. توی حیاط ایستاده بودم. حیاطمان خیلی بزرگ بود. دورتادورش اتاق بود. دو تا در داشت؛ یک درش به کوچه باز میشد و آن یکی درش به باغی که ما به آن میگفتیم باغچه.باغچه پر از درخت آلبالو بود. به سرم زد بروم آنجا. باغچه سرسبز و قشنگ شده بود. درختها جوانه زده بودند و برگهای کوچکشان زیر آفتاب دلچسب بهاری میدرخشید. بعد از پشت سرگذاشتن زمستانی سرد، حالا دیدن این طبیعت سرسبز و هوای مطبوع و دلنشین، لذتبخش بود.
یکدفعه صدایی شنیدم. انگار کسی از پشت درختها صدایم میکرد. اول ترسیدم و جاخوردم، کمی که گوش تیز کردم، صدا واضحتر شد و بعد هم یک نفر از دیوار کوتاهی که پشت درختها بود پرید توی باغچه. تا خواستم حرکتی بکنم، سایهای از روی دیوار دوید و آمد روبهرویم ایستاد. باورم نمیشد.
صمد بود. با شادی سلام داد. دستپاچه شدم. چادرم را روی سرم جابهجا کردم. سرم را پایین انداختم و بدون اینکه حرفی بزنم یا حتی جواب سلامش را بدهم، دو پا داشتم، دو تا هم قرض کردم و دویدم توی حیاط و پلهها را دوتایکی کردم و رفتم توی اتاق و در را از تو قفل کردم.صمد کمی منتظر ایستاده بود. وقتی دیده بود خبری از من نیست، با اوقات تلخی یکراست رفته بود سراغ زن برادرم و از من شکایت کرده بود و گفته بود: «انگار قدم اصلاً مرا دوست ندارد. من با هزار مکافات از پایگاه مرخصی گرفتهام، فقط به این خاطر که بیایم قدم را ببینم و دو سه کلمه با او حرف بزنم. چند ساعت پشت باغچهی خانهشان کشیک دادم تا او را تنهایی پیدا کردم. بیانصاف او حتی جواب سلامم را هم نداد. تا مرا دید، فرار کرد و رفت.»
نزدیک ظهر دیدم خدیجه آمد خانهی ما و گفت: «قدم! عصر بیا کمکم. مهمان دارم، دستتنهام.»
عصر رفتم خانهشان. داشت شام میپخت. رفتم کمکش. غافل از اینکه خدیجه برایم نقشه کشیده بود. همینکه اذان مغرب را دادند و هوا تاریک شد، دیدم در باز شد و صمد آمد. از دست خدیجه کفری شدم. گفتم: «اگر مامان و حاجآقا بفهمند، هر دویمان را میکشند.» خدیجه خندید و گفت: «اگر تو دهانت سفت باشد، هیچکس نمیفهمد. داداشت هم امشب خانه نیست. رفته سرزمین، آبیاری.»
بعد از اینکه کمی خیالم راحت شد، زیرچشمی نگاهش کردم. چرا این شکلی بود؟! کچل بود. خدیجه تعارفش کرد و آمد توی اتاقی که من بودم. سلام داد. بازهم نتوانستم جوابش را بدهم. بدون هیچ حرفی بلند شدم و رفتم آن یکی اتاق. خدیجه صدایم کرد. جواب ندادم. کمی بعد با صمد آمدند توی اتاقی که من بودم.
🔰ادامه دارد....🔰
🌷 #دختر_شینا – قسمت1⃣1⃣
✅ فصل سوم
.... کمی بعد با صمد آمدند توی اتاقی که من بودم.خدیجه با اشاره چشم و ابرو بهم فهماند کار درستی نمیکنم. بعد هم از اتاق بیرون رفت. من ماندم و صمد. کمی این پا و آن پا کردم و بلند شدم تا از زیر نگاههای سنگینش فرار کنم، ایستاد وسط چهارچوبِ در، دستهایش را باز کرد و جلوی راهم را گرفت. با لبخندی گفت: «کجا؟! چرا از من فرار میکنی؟! بنشین باهات کار دارم.»
سرم را پایین انداختم و نشستم. او هم نشست؛ البته با فاصلهی خیلی زیاد از من. بعد هم یکریز شروع کرد به حرف زدن. گفت دوست دارم زنم اینطور باشد. آنطور نباشد. گفت: «فعلاً سربازم و خدمتم که تمام شود، میخواهم بروم تهران دنبال یک کار درست و حسابی.» نگرانی را که توی صورتم دید، گفت: «شاید هم بمانم همینجا توی قایش.»
از شغلش گفت که سیمانکار است و توی تهران بهتر میتواند کار کند. همانطور سرم را پایین انداخته بودم. چیزی نمیگفتم. صمد هم یکریز حرف میزد. آخرش عصبانی شد و گفت: «تو هم چیزی بگو. حرفی بزن تا دلم خوش شود.»چیزی برای گفتن نداشتم. چادرم را سفت از زیر گلو گرفته بودم و زل زده بودم به اتاق روبهرو. وقتی دید تلاشش برای به حرف درآوردنم بیفایده است، خودش شروع کرد به سؤال کردن. پرسید: «دوست داری کجا زندگی کنی؟!»
جواب ندادم. دستبردار نبود. پرسید: «دوست داری پیش مادرم زندگی کنی؟!»
بالاخره به حرف آمدم؛ اما فقط یک کلمه: «نه!» بعد هم سکوت. وقتی دید به این راحتی نمیتواند من را به حرف درآورد، او هم دیگر حرفی نزد. از فرصت استفاده کردم و به بهانهی کمک به خدیجه رفتم و سفره را انداختم. غذا را هم من کشیدم.
خدیجه اصرار میکرد: «تو برو پیش صمد بنشین با هم حرف بزنید تا من کارها را انجام بدهم»، اما من زیر بار نرفتم، ایستادم و کارهای آشپزخانه را انجام دادم. صمد تنها مانده بود. سر سفره هم پیش خدیجه نشستم.
بعد از شام، ظرفها را جمع کردم و به بهانهی چای آوردن و تمیز کردن آشپزخانه، از دستش فرار کردم.
🔰ادامه دارد......🔰
‧⊰🔗‧🌤⊱‧
ــــ ـ بـھ وقـت قـرار..!
تلاوت دعاے فرج به نیابت از برادر شہیدمون ، ابراهیم هادی به نیت سلامتے و تعجیل در فرج آخرین خورشید ولایت ، فرزند خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیہا 🌱 . .
هر شب، ساعتِ21:00 ⏰✨
+ یک دقیقه بیشتر وقتت رو نمیگیره رفیق😉 !
‹ اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج ›
@rafiq_shahidam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 برنامه ناجوانمردانه پدر و دانش آموز برای رهاسازی گاز در مدارس و تهیه فیلم
🔵 این فرد که از کارکنان بیمارستان لارستان است با رهاسازی گاز در مدارس لارستان برای شبکه سعودی فارسی زبان فیلم تهیه می کرد
🔺 واقعا با چه موجودات احمقی سر و کار داریم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_آقا
هر روز را با سلام بر تو آغاز میکنیم!
سلام بر تو... که صاحباختیار مایی!
السلام علیک يَا حُجَّةَ اللَّهِ
فِي الأَرْضِ علی االعباد
سلام بر شما ای گواه خدا
در زمین برای بندگان
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
🔶 نهج البلاغه حکمت ۱۸
❇️ امیرالمومنین (ع) در باره كسانى كه از پيكار در كنار او ، كناره گرفته بودند ، چنين فرمودند :
✨فِي الَّذِينَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ
💠 حق را واگذاشتند و باطل را يارى نکردند .
✍ این سخن دربارهی برخی مسلمانان است که در جنگ جمل و صفین با امام همراهى نکردند و به دشمنان او نیز نپیوستند ، بلکه بى طرف ماندند وبه عذرهاى واهى متوسل شدند . آنها به پیام قرآن که مىگوید:
👈«به آن گروه ظالمى که بر ضد پیروان حق (و امام مسلمین) برخاسته بجنگید تا به فرمان خدا گردن نهند» ؛ عمل نکردند و درخور هر گونه👇
سرزنش و ملامت هستند .
🔹اوّلاً از آنجا که اکثریتِ قاطعِ مهاجران و انصار بیعت کرده بودند ، 👈این حجت براى همه مردم بود و 👈ترک بیعت گناه بزرگى بود که از آنها سر زد .
🔹 ثانیاً به فرض که آنها بیعت نکرده باشند ، ولى
👈 وظایف یک مسلمان را باید انجام دهند
👈و به آیات قرآن باید عمل کنند ؛ این یک وظیفه اسلامى است که به بیعت ربطى ندارد .
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
#سیره_شهدا
❣شهید محمودرضا بیضایی در نامه ای خطاب به همسرش نوشت:
باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمدهایم و شیعه هم به دنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم؛ و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست؛ و جز با فدا شدن محقق نمیشود حقیقتاً. نمیخواهم حرفهای آرمانگرایانه بزنم و یا غیر واقعی صحبت بکنم؛ نه! حقیقتاً در مسیر تحقق وعده¬ی بزرگ الهی قرار گرفتهایم؛ هم من، هم تو، بحمدالله. خدا را باید بخاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم.
📙مدافعان حرم. اثر گروه شهید هادی
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
هدایت شده از شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹پیر غلاما از پا افتادید بخاطر حسین ع
ای حبیبای مظاهر حسین ع
خیلی هاتون پدر شهید شدید
پیش ارباب همه رو سفید شدید.🌹 چاوش خوانی پدر سردار سرلشکر شهید صدراله فنی.
بنیانگذار سپاه قدس
🌷دیدارهیات مرآت الشهدا_۲۸دیماه ۹۷🌷
🔷انتشار به مناسبت رحلت پدر معظم شهید صدراله فنی🔷
《مجموعه فرهنگی مجازی شهید ابراهیم هادی ♥️》
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
هدایت شده از شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
به مناسبت در گذشت استاد حاج یدالله فتحی 🌷
مداح پیر غلام،ذاکر اهلبیت و پدر بزرگوار
《سردار سرلشکر شهید مهندس صدرالله فنی》
مجلس ترحیمی بر گزار میگردد.🖐
مراسم تشییع وتدوین شنبه 20\12\1401 ساعت 2 بعدازظهر 💫
از مزار شهید فنی تا بهشت رضوان 🌷
مراسم ترحیم و مجلس فاتحه یک شنبه 21\12\1401
در مسجد بردی یعد از نماز مغرب و عشاء🍃
ضمنآ همزمان مجلس زنانه در حسینیه ابوالفضل(ع) بر گزار میگردد.🤲
روحش شاد و یادش گرامی باد 🌷
(دوستان،، مريدان و رهروان شهداء)
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🍃
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
《مجموعه فرهنگی مجازی شهید ابراهیم هادی ♥️》
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
ramezani-03.mp3
2.27M
هرکی دلش گرفته و ...😭💔
#مجتبی_رمضانی
#راهیان_نور🕊✨
#مداحی🌿
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کسی که اعتقاد داشته باشه،
اعتقادش با قیمت دلار بالا پایین نمیشه!
#امام_زمان
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب در پیام به مردم اسپانیولیزبان: چه نیکوست که ما ملتهای عدالتخواه با یکدیگر بیشتر آشنا شویم
🔹همزمان با رونمایی از نسخه اسپانیولی کتاب خاطرات دوران مبارزات رهبر انقلاب در کاراکاس، پیام حضرت آیتالله خامنهای به ملتهای اسپانیولی زبان منتشر شد که به این شرح است:
🔷اگر توانسته باشم به وسیله این کتاب با شما اسپانیولیزبانان ارتباط بگیرم، بسیار خرسند خواهم بود. این بخش کوتاهی از سرگذشت من است. چه نیکوست که ما و شما و همه ملتهای عدالتخواه با یکدیگر بیشتر آشنا شویم و بیشتر همافزایی کنیم. نیکروزی شما را از خدا میخواهم.
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃﷽🍃
+ایـن روزها
کمی آهـسته تر از راهــ🌷ـــیان رفتنتان بگویید
شاید کسی قرار است
اینبارهم . جا بماند...😭
~صـلواتی به نیت شهدا هدیه کنیم به
حضرت مــــ🌸ـــادر🤲
#روزراهیاننور ✨ #شهدا🌷
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردم : مرگ بر اسرائیل
آقا : بله مرگ بر اسرائیل ولی این حرفش خوب بود 😂
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
همیشه میگفت:
در زندگی، آدمی موفق تر است که در برابر عصبانیت دیگران صبور باشد.و کار بی منطق انجام ندهد.
و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود...
#شهید_ابراهیم_هادی🕊🌹
🔴 درخواست رهبر معظم انقلاب از مبلغین و مردم چیست؟!
🔹 دکتر آقا تهرانی: با حضرت آقا دیدار داشتم، از حضرت آقا پرسیدم، "من در جلسات روی چه موضوعی تأکید کنم؛ سیاست؟ اقتصاد؟ سبک زندگی؟
🔸 ایشان فرمودند: "بگویید مبلغین روی افزایش جمعیت کار کنند، بگویید اگر من را هم قبول ندارند، به خاطر کشورشان این کار را بکنند، بهخاطر اسلام
#جهاد_فرزندآوری
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
🔹 همیشه آدم با چیزهایی که
خیلی دوست داره امتحان میشه...
«شهید صدرزاده»
#شادی_روح_شهدا_صلوات
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9